ما در جامعه «وفور و عافیت» به سر نمی بریم. زندگی ما در میانه «کمبود و ضرورت» است. بی شک مهم ترین کار ما برای اصلاح ساختار اجتماعی و ایجاد فضای امید و اعتماد، تعیین اولویت هایی می باشد که باید سرمایه گرانقدر فرصت، نیرو و امکانات صرف آن شود. بر کسی پوشیده نیست که مهم ترین اولویت ما در اصلاح فضای اجتماعی، پاکسازی نه خانه ها ، که خیابان ها ی شهر و دیار این جامعه است، اگر چه خیابان ها حاصل خانه هاست و اگر چه مشغول شدن به سلامت خانه ها ، نوعی اشتغال به ستون فقراتی است که سلامت اجتماع بر آن استوار است. والدهای اجتماعی بر فرزندان جامعه به خصوص نسل جوان آن، همان کاری را می کند که خانواده ها بر فرزندان؛ لذا امام علی (ع) می فرماید:«الناس اشبه بامرائهم من آبائهم». یعنی مردم به أمراء و گردانندگان جامعه شان شبیه ترند تا به پدر و مادرشان، زیرا گردانندگان و کارگزاران به عنوان شهرسازان جامعه با نوع تدبیرشان، خطوط و راه ها یی را در جامعه طراحی می کنند که سایر مردم، شهروندان آن خطوط و راه ها هستند؛ شهروندانی که ممکن است، خیابان بندی شهرشان را قبول نداشته باشند، اما چون شهرساز نیستند که تغییر دهند، پس شهروندگونه از آن عبور کرده و بدان عادت می کنند.
والدهای اجتماعی که در هرجامعه یا طبیعی اند و یا تحمیلی، با نوع فضایی که در جامعه ایجاد می کنند، باعث «خُوض» که یک انقلاب خاموش است و «ارجاف» که یک جنبش آشکار است، می شوند. یقیناً این دو واکنش عمومی مردم، نتایج مربوط به خود را به همراه خواهد داشت و سخن کانت نیز از همین منظر قابل تأمل است، او در کتاب تعلیم و تربیت خود دربارة انعکاس تصمیم گیری های کلان جامعه در سطوح توده ها و به ویژه قشر جوان می گوید: بی لیاقتی کارگزاران و متولیان جوامع در سیمای جوانان آن جامعه پیداست. به هر حال با کمترین تأمل در هر جامعه ا ی، ردّ پای این بی لیاقتی ها چه به لحاظ کمبود اراده ملی و چه به لحاظ نوع تدابیر و چه به لحاظ همگرایی در مراکز تصمیم گیری و اجرا آشکار است. به هر حال در بازگشت به جامعه خودمان مجدداً باید این واقعیت را از ذهن عبور دهیم که ما در «وفور و عافیت» زندگی نمی کنیم، بلکه نشانگرها، «کمبود و ضرورت» را به ما یادآوری می کنند، به ویژه آنکه جامعه ما در جهان کنونی چه به دلیل عظمت رهبران و چه به دلیل عزیمت ملت، سبب پیدایش نهضتی شده که ناباورانه ترین روشنی و امید را در عصر یخبندان قلب ها و انجماد ایمان پدیدآورده و راهی نو را به بشریت نشان داده است. ملت ما با خلق زیباترین ایمان ها و فداکاری در راه آن، سرزمین ما را تا پذیرش حکومت خدا لایق کرد و ما را به این افتخار عظیم که همه را به انتظاری عظیم تر وامی دارد، نائل نمود. امروز مردم ما با سرمایة استقلال ملی، مسئولیت بزرگ اداره جامعه خود را بدون هیچ ترس یا تأسی به قدرت ها ی سلطه به عهده دارند و این ارزش کمی نیست، مردم ما این رسالت تاریخی را پیدا نمودند که به جهانیان نشان دهند، دین خاصیتش موهوم، فردایی و نادیده نیست، بلکه دین موضوع «اینجا و اکنون» است که هم قدرت اداره جامعه انسانی را دارد و هم رسالت آن را.
آنچه در این تأمل به ما کمک می کند، این است که ما امروز در اجتماع خود با چالش ها ی جدی به ویژه در امر طهارت و سلامت جامعه از انواع انحرافات مواجهیم که باید برای اثبات اقتدار ملی به ویژه در امر خدمت رسانی، جامعه را از این مشهودات پلشت هم از حیث علائم انحراف و هم از جهت عوامل آن خلاص کنیم که برای پرداختن به این مهم توجه به چند نکته اساسی را لازم می دانیم:
الف)- باید از اندیشة «مقصّر کیست» عبور کنیم و به دنبال «راه حل چیست»، برویم، این نوع اشتغالات، فرصت ها ، انگیزها و انرژی ها را در برابر شعله ها ی روبه فزونی فساد وانحراف به هدر می دهد، مجال کم است و کاستی ها بی شمار، اعتمادها کم شده و اشتباه ها بسیار و بر همه اینها بیافزائیم تلاش سازمان یافته شیاطین را که چگونه خناس وار این روندگان پنهان، به وسوسه مشغولند و نفاثات فی العقد به دسیسه مأمور. باید وضع موجود را، به امید حتی یک گام نزدیکتر به وضع مطلوب برنتابیم و برای رهایی آن، ازهیچ کوششی دریغ ننمائیم.
ب)- باید اراده رهبران را به اراده ملی تبدیل کنیم، ارادة ملی یعنی راه اند ازی و به کارگیری همه ظرفیت مدیریتی کشور به سمت یک امر مهم. هیچ تردیدی نیست که اراده رهبران ما به پالایش جامعه از فساد و فحشا، انحراف و اعتیاد، به از بین بردن زمینه ها ی ترویج آن که عمدتاً بیکاری و تبعیض است توجه و تمرکز دارد، اما آیا اراده ملی که بکارگیری همة ظرفیت و توان مدیریتی کشور است، به سمت پالایش جامعه از انحرافات که عمده ترین آن اعتیاد و فحشاست، مشغول و معطوف می باشد؟!
ج)- اقتدر حکومت ها و اعتماد توده ها ، ستون فقرات ایستادگی و استقلال یک جامعه است. تاوان سنگین نپرداختن به تاول ها ی چرکین جامعه، پروسة رو به پرتگاه را از مسئله، معضل، آسیب، بحران تا فاجعه می پیماید و هر موضوع در اثر عدم رسیدگی، خود را در حلقه ها ی پیچیده تر نشان می دهد.
د)- وقتی جزیره ها ی کوچک دانایی ما آدم ها ، از اقیانوس جهل مان سر بر می آورد و ما با تکیه بر همان جزیره ها ی کوچک، می خواهیم همه دنیا را ببینیم و بشناسیم، حاصلش همان چیزی می شود که امروز در ناکارآمدی نسخه ها ی دست ساز در جامعه غرب دیده می شود. خلق راه ها ی نجات و رهایی آن هم با بریدگی و انقطاع از وحی که عالی ترین و محکم ترین رشته برای اتصال مسافران زمین به ناظران آسمان است، در واقع افتادن در اسارت ها ی عمیق تر و گرفتارشدن در گره های ناگشوده تر را نزدیک می کند، لذا باید با اتکا بر آموزه ها ی فرهنگ غنی اسلام که همواره از درخشش «یعلوا و لا یعلی علیه» سرشار است به چاره اند یشی و پالایش جامعه خودمان بپردازیم.
ه)- روشنگری و تعیین تکلیف نهایی جامعه با مقوله آزادی امری لازم است . آزادی یک موضوع کلیدی و تعیین کننده در ساختارها و رفتارهای اجتماعی می باشد. بدیهی است عدم طراحی یک منطق قوی و آزاد منشانه در این خصوص ما را با عواقب جدی مواجه می سازد. چه آنکه آزادی در غرب، امکان انواع مرگ ها را به انسان می دهد، یعنی در جغرافیای آنها هر نوع زندگی که به مرگِ بخش یا تمام انسانیت منتهی شود، آزاد است. اما اگر کسی بخواهد به گونه ای زندگی کند که روحش به آزادگی واقعی برسد، اینجا سرانگشتان نامرئی انواع استبداد بکار می افتد و جایی برای کمترین انتخاب آزادانه نمی گذارد.
و)- ایجاد فضای فرهنگی مناسب و سازنده مهمترین حامی در پذیرا کردن هنجارهای دینی و اخلاقی است. باید این نکته را درنظر داشته باشیم که نسبت به هر موضوعی باید در ابتد «اطلاعات» مربوط به آن را برسانیم تا سپس «احساسات» مربوط به آن پدید آید و در نهایت، منجر به «اقدامات» متناسب شود. توقع نابجایی خواهد بود که بدون پیدایش اطلاعات و احساسات در مخاطبین و آحاد جامعه به انتظار اقدامات آنان باشیم. اگرچه ممکن است عده ای در یک مقطعی، از سر نفاق یا التزام های خاص هم شکلی ها ی ظاهری پیدا کنند، لیکن در کمترین مجال، آنچه را که هستند، بروز می دهند، لذا استمرار فعالیت ها ی فرهنگی فضاساز و رساندن دانایی های تعهد آور به آحاد جامعه، یکی از مهم ترین راه ها ی ایمن سازی افراد و غنی سازی افکار می باشد. از این روی، مهم ترین نقش در این ساحت ها از آن مراکز تبلیغی و تعلیمی کشور است که با نقش آفرینی صحیح، می توانند این مسئولیت بزرگ را پوشش دهند.
ز)- ایجاد جامعه ای سالم، جامعه ای ایمانی و ایمن، حاصل یک تولید اجتماعی و یک فرایند است. لذا نیازمند همت و همگرایی همه ظرفیت علمی و عملی کشور می باشد. در این جریان بدون وقفه، هر جایی که در انجام وظیفه خود کوتاهی کند، همان بخش آسیب می بیند و در نتیجة فرایند، خود را نشان می دهد. بی شک در این فرصت و موقعیت تاریخی می بایست مدیران جامعه ما با جهل و غفلت در برابر قدرت و مسئولیت دین مبین اسلام عایق نشوند تا همان گونه که اسلام این آخرین و جوانترین دین آسمانی با «عبودیت» رابطه فرد و خدا را تعریف می کند، با «عدالت» رابطه فرد و جامعه را ترسیم می نماید، با «برائت» رابطه جامعه و نظامات سلطه را معین می کند، بتواند با حاکمیت دین خدا، شریعت را از ذهنیت فردی خارج و به عینیت اداره و تدبیر اجتماع برساند.
ح)- رصد انحرافات و کجی ها ی اجتماعی و شناخت «علائم و عوامل» آن، قطعاً عقبه فکری و علمی خاصی را لازم دارد که باید مجریان مسئول و مشغول به پالایش جامعه از انحرافات، بدان عقبة فکری متصل شوند. لذا یافته ها ی علمی حاصل از تحقیقات و تألیفات باید به نوعی راه خود را به اتاق ها ی فکر و تصمیم گیری مسئولان باز کند تا مبتنی بر خردورزی و مبرا از آفت اکنون زدگی، طرح ها ی همه جانبه و جدی در پالایش جامعه ارائه گردد. زیرا بی شک غفلت ها ی بدون غرض و نیّت ما در اصلاح جامعه، همان کاری را می کند که نقشه ها ی دقیق برای ویرانی. به گفتة آن شاعر اتریشی که می گوید: ما در بچگی شوخی شوخی به قورباغه ها سنگ می انداختیم و آنها جدی جدی می مردند. یقیناً باید راه هرگونه عذر را به خاطر نتایج ویرانگر جهل و غفلت بر خود ببندیم و با استفاده از تحقیقات و اعتنا به مشاهدات و با اتکا به بایسته ها و ارزش ها ی اصیل مکتب، راه را برای خدمات بزرگ که در رأس آن پالایش جامعه از انحرافات است، بازنمائیم.