اشاره:
در قسمت اول این مقاله که به بررسی خصال یاران حضرت مهدی(ع) اختصاص دارد، شما با تعدادی از ویژگیهای این بزرگ مردان آشنا شدید، از این قسمت نیز برخی دیگر از ویژگیهای آنها را بررسی می کنیم.
-10 عبادت یاران مهدی(ع)
عبادت نزدیک ترین راه رسیدن به خداست. راه رشد و کمال و ترقی مخلوقات در پیمودن این طریق است و خداوند عالم هدف آفرینش را عبادت اعلام می دارد:
و ما خلقت الجنّ والأنس الاّ لیعبدون.1
و جن و انس را نیافریدیم جز برای آنکه مرا بپرستند.
عبادالرحمن کسانی هستند که همه چیز را در راه خدا و برای خدا و از خدا می دانند به همین سبب، اعمال، افکار و رفتار آنها رنگ و جلوه عبادت به خود می گیرد و زندگی و تلاش آنها برای رسیدن به معبود است.
لذا آتش عشق به معشوق و معرفت به ذات باری تعالی خواب را از دیدگان آنان ربوده است. چنان که اشاره شد یاران مهدی(ع) مردانی هستند که شب هنگام زمزمه تلاوت قرآن و ذکر مناجاتشان، همچون صدای
زنبوران عسل درهم پیچیده و هیبت الهی آنها را به قیام واداشته و بامدادان سوار بر مرکبها می شوند؛ آنان راهبان شب اند و شیران روز.2
گفتیم که همه این عبادتها و نیایشها، رشادتها و شهادتها و... از ایمان یک فرد مؤمن سرچشمه می گیرد و هر چه ایمان فزونی یابد، این اعمال نیز فزونی خواهد یافت. از این رو نه تنها جهاد و تلاش یاران آن حضرت،
آنان را از عبادت و راز و نیاز به درگاه الهی باز نمی دارد، بلکه این تلاشها سبب می گردد تا حلاوت ایمان را بیشتر بچشند. همه رفتارهای خود را رنگ و جلوه ای الهی دهند که چه رنگی بهتر از رنگ الهی:
صبغة الله و من احسن من الله صبغة و نحن له عابدون.3
[ این است] نگارگری الهی؛ و کیست خوش نگارتر از خدا؟ و ما او را پرستندگانیم.
-11 اطاعت از رهبری و ایمان به او
امامت و رهبری، از ارکان اسلام و محور همه کارها، اعم از عبادی و غیر عبادی، است و به تعبیر رسای امیر مؤمنان(ع)، امام همچون محور سنگ آسیاب است:
محلی عنها محل القطب من الرحا.4
جایگاه من در حکومت، جایگاهی چون محور سنگ آسیاب است [که بدون آن آسیاب نمی چرخد].
همه اعمال فردی و اجتماعی به نوعی وابسته به امامت و اعتقاد به آن است. اعتقاد به این امر، موجب شد که مسلمانان صدر اسلام با پیروی از پیامبر(ص) و با به کار بستن اوامر و پرهیز از نواهی او، تمدن بزرگ
اسلامی را پی ریزی کنند، چنان که خداوند به آنان فرموده بود:
و ما اتاکم الرّسول فخذوه وما نهاکم عنه فانتهوا.5
آنچه را که پیامبر برای شما آورد، بگیرید (و عمل کنید) و آنچه را که بازداشت، خودداری ورزید.
بعد از رسول خدا(ص) شیعیان مکلف اند که با اهل بیت نیز چنین باشند. به همین دلیل یاران حضرت حجت(ع) در بالاترین حد اطاعت پذیری از امام خویش اند. اطاعت اینان نه از روی اجبار، بلکه عاشقانه است.
یاران آن حضرت چنان ایمان به او دارند که حتی با مسح زین اسب او، تبرک و شفا می جویند:
یتمسحون بسرج الامام(ع) یطلبون بذلک البرکة.6
آنان برای اجرای دستورات مولایشان شب و روز نمی شناسند و به گاه خطر، جانشان را فدای او می کنند. آنان مطیع تر از کنیز برای مولایشان هستند:
و یحفّون به یقونه بانفسهم فی الحروب و یکفونه ما یرید... هم أطوع له من الأمة لسیدها7
آنان تا زمانی که خداوند راضی نشود، دست از شمشیرهایشان برنمی دارند:
لایکفون سیوفهم حتی یرضی الله عزّوجلّ.8
این همه به سبب آن است که یاران مهدی(ع) شیعه راستین او هستند و چنان در ولایت او ذوب شده اند که صفاتشان همچون افعال و صفات آن حضرت است.
-12 اتحاد و برادری
و یاری و لطف خدا نیز با کسانی است که اتحاد و همبستگی دارند؛ چنانکه گفته اند: یدالله مع الجماعة.
و نیز خداوند متعال در قرآن کریم مسلمانان را به اتحاد و یگانگی امر می فرماید:
و اعتصموا بحبل الله جمیعاً ولا تفرقوا.9
به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید.
از روایات استفاده می شود که اصحاب حضرت حجت(ع) از نژادها و مناطق مختلف عالم هستند، چنان که امام صادق(ع) می فرمایند:
فیصیر إلیه أنصاره من أطراف الأرض، تطوی لهم طیّاً حتی یبایعوه.10
یاران حضرت مهدی(ع) از سراسر گیتی به سوی او می شتابند و زمین زیر پای آنان بسان طوماری، درهم پیچیده می شود تا هر چه سریع تر به مکه برسند و با آن حضرت بیعت کنند.
از سوی دیگر همه آنها، جز اندکی، جوان، پرقدرت و با نشاط هستند. با اینکه این ویژگیها زمینة بسیار مساعدی برای بروز اختلاف و پراکندگی است، ولی هیچ تأثیر منفی در همدلی و برادری یاران آن حضرت
نخواهد داشت و چنان رفتار برادرانه ای با هم دارند گویا فرزندان یک پدر و مادر می باشند:
ان أصحاب القائم، علیه السلام، یلقی بعضهم بعضاً کأنّهم بنوأب و أم.11
آری یاران امام زمان(ع) چنان منیتها و خودخواهیها را در زیر آسیاب تهجد خرد کرده و ذوب در محبوب خود شده اند که دیگر خودی نمی بینند تا زمینه ساز اندیشه های شیطانی و اختلاف انگیز گردد. لذا همه یک دل به
دنبال رهبر واحد برای هدف واحد و وارسته از هرگونه وابستگی دنیوی قدم برمی دارند و راه هرگونه وسوسه های اختلاف برانگیز را بر شیطان درونی و بیرونی بسته اند.
-13 فروتنی در عین صلابت
یاوران مهدی(ع) با وجود قدرت فوق العاده خود، که طبق روایات هر یک نیرویی برابر چهل مرد دارند، قهرمانانی، فروتن، خود ساخته و برخوردار از ارزشهای اخلاقی و انسانی اند و هرگز مغرور قدرت جسمانی و موقعیت
اجتماعی و سیاسی خود نمی شوند و در مقابل مؤمنان سرتعظیم فرود می آورند:
أذلّة علی المؤمنین.12
ولی در مقابل کافران مشرکان و کج اندیشان سر فراز، سرسخت و خشن هستند:
أعزة علی الکافرین.13
اصحاب امام زمان که وجودشان لبریز از ایمان به خدا است و در عبادت و عبودیت کم نظیرند، نه به آفت غرور و مستی گرفتار می شوند و نه از شمار اندک همراهان، در مراحل نخستین قیام و ظهور آن حضرت،
احساس وحشت و تنهایی می کنند؛ زیرا انس و ارتباط عمیق و خالصانه با آفریدگار جهان، از یک سو، چنان قدرت روحی و توسعه وجودی به آنها داده است که راه هرگونه ترس و وحشتی را می بندد و از سوی دیگر،
از پیروزیهای پی در پی خویش دچار غرور و تکبر نمی گردند؛ چرا که انجام هرگونه کار نیک را وظیفه خویش و توفیقی از خدا می دانند.
-14 شجاعت
صفتی که به صراحت در روایات برای اصحاب امام زمان(ع) بر شمرده شده، شجاعت است. شجاعت صفتی ذاتی است و لوازمی دارد که با وجود لوازم آن، این صفت نیز حاصل می شود و یاران آن حضرت همه لوازم
شجاعت را در خود جمع کرده اند. در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود:
الف) ترسو نبودن: ترس از خصلتهای مذموم است و از ضعف ایمان و ناتوانی نفس نشأت می گیرد:
شدة الجبن من عجز النفس و ضعف الیقین.14
زیادی ترس از ناتوانی نفس و ضعف یقین است.
از آنجا که روح امید از شخص ضعیف النفس و ضعیف الایمان رخت بربسته است و یقین به رحمت الهی و پاداش روز جزا ندارد، همواره در نوعی ترس به سر می برد، او ترس از آن دارد که هر لحظه این دفتر عمرش
بسته شود و به دیار نیستی کوچ کند. به خلاف او، شخص مؤمن، در اقیانوسی از امید به سر می برد و چون در همه مشکلات به قدرت بی انتهای خداوند تکیه دارد و به این یقین رسیده است که:
و لله العزّة و لرسوله و للمؤمنین.15
عزت، از آن خدا، رسول او و مؤمنان است.
از این رو، روا نمی بیند ضعف و ترس به خود راه دهد، بلکه ترس را مایه ننگ و نقص خود می داند و از آن دوری می گزیند. چنانکه امام علی(ع) می فرماید:
احذروا الجبن فأنّه عاد و منقصة.16
از ترس دوری گزینید که ترس مایه ننگ و نقصان است.
به همین دلیل است که یاران مهدی(ع) که قلبشان مالامال از عشق به خدا و یقین به روز جزا و یاری پروردگار است؛ از هیچ کس هراسی به دل راه نمی دهند.
ب) عشق به شهادت: آرزوی مرگ یکی از راههای شناخت افراد با ایمان و راستگو، از دیگران است. چنان که خداوند خطاب به یهودیان فرمود:
قل یا أیّها الذین هادوا إن زعمتم أنکم أولیاء الله من دون الناس فتمنّوا الموت أن کنتم صادقین.17
بگو: ای یهودیان! اگر می پندارید که (فقط) شما دوستان خداوند هستید نه سایر مردم، پس اگر راست می گویید آرزوی مرگ کنید.
انسان مؤمن که همواره در مسیر رضایت خداوند گام زده و در آرزوی رسیدن به بهشت الهی است، نه تنها از مرگ واهمه ندارد، بلکه چون مرگ را پلی برای ورود به آن جهان می داند، دوست دارد هر چه زودتر از آن
بگذرد تا وعده های خداوند را ببیند. حضرت علی(ع) درباره چنین مؤمنانی می فرماید:
لولا ألاجل الّذی کتب الله علیهم لم تستقر أرواحهم فی اجسادهم طرفة عین شوقاً الی الثواب و خوفاً من العقاب.18
و اگر نبود اجل معینی که خداوند برای آنها مقرّر داشته، روحیاتشان به اندازه یک چشم برهم زدنی از شوق پاداش و از ترس کیفر در جسمشان قرار نمی گرفت.
یاران حضرت مهدی(ع) ایمان به راه و هدف آن حضرت دارند؛ به او عشق می ورزند؛ و همه هستی شان، فانی در وجود او است و عاشق شهادت در راه وی هستند.
یدعون الشهادة و یتمنون أن یقتلوا فی سبیل الله.19
همواره شهادت و کشته شدن در راه خدا را آرزو می کنند.
ج) قوت قلب: از دیگر نشانه های شجاعت، قوت قلب است. این نشانه نیز در یاران حضرت مهدی(ع) وجود دارد و در روایات مختلف از آن به قلب آهنین تعبیر شده است؛ از جمله این دو روایت:
کانّ قلوبهم زبرالحدید20
قلبهایشان چون پاره های آهن [محکم و نفوذناپذیر] است و...
إنّ قلب رجل منهم أشدّ من زبرالحدید.21
دل مردی از آنان محکم تر از پاره های آهن است.
با وجود این، دلی به لطافت نور دارند و دل استوارشان بسان قندیلهای نور می درخشد:
کانّ قلوبهم القنادیل.22
د) قوت جسم: روشن است که شجاعت اگر با قدرت جسمانی همراه نباشد، نتیجه بخش نخواهد بود. از این رو قدرت جسمانی، از لوازم شجاعت محسوب می شود. یاران حضرت مهدی(ع) این ویژگی را نیز دارند.
در روایات آمده است که:
فإنّ الرجل منهم یعطی قوة اربعین رجلاً.23
به هر مردی از آنان، قدرت چهل مرد داده می شود.
از برخی روایات استفاده می شود که لازمه آن مبارزه عظیم، این است که مردانی با قدرت جسمانی فوق العاده به آن امر اقدام می کنند.
امام علی بن موسی الرضا(ع) در پاسخ »ریّان بن صلت« که پرسید شما صاحب این امر هستید؟ فرمود:
من صاحب این امر هستم. لکن من آن کسی نیستم که زمین را پر از عدل و قسط می کند، چنان که پر از جور و ستم شده بود. من چگونه می توانم با این ضعف جسمانی ام، زمین را پر از عدل و قسط کنم؟ قائم،
آن کسی است که وقتی خروج می کند، با این که سن زیادی دارد، جوان است و بدن او قوی است. حتی اگر دستهای مبارکش را به طرف بزرگ ترین درخت دراز کند و آن را به طرف زمین آورد، می آورد و می شکند؛
اگر صیحه ای بین کوهها زند از فریاد او کوهها درهم می ریزند...24
حال به سخن اصلی خود، یعنی شجاعت یاران آن حضرت باز گردیم. با این اوصاف است که آنان در شجاعت نیز بی نظیرند. آنها چون سدی محکم، شمشیری برنده و رکنی استوار هستند تا آنجا که امام صادق(ع)
در این زمینه می فرماید: اینکه حضرت لوط(ع) هنگام رویارویی با قوم خود، می فرمود:
ای کاش مرا قوتی و یا پناهگاهی امن و استوار می بود که از شر شما محفوظ می ماندم. همان آرزوی داشتن قدرت قائم ما و استواری یارانش است؛ چرا که هر کدام از آنها قدرت چهل مرد را دارند. دلهای آنها از
پاره های آهن محکم تر است. اگر بر کوهها بگذرند کوهها درهم فرو می ریزند و دست از شمشیرهای خود برنمی دارند تا آنکه خدای تعالی راضی شود.25
تشبیه قلب به پاره آهن یا به قطعات سنگ، برای تأکید بر عظمت و شهامت آنها و نفی هرگونه ترس و وحشت از قلبهایشان است. به کارگیری واژه های شمشیر و نیزه، نشانه توان بالا و فعالیت مؤثر آنها است؛ به
این معنا که آنها در مبارزه، دلیرتر از شیر و برنده تر از نیزه هستند. همچنین آنجا که امام می فرماید: «به هر فردی از آنها نیروی چهل مرد داده می شود»، مقصود قدرت فوق العاده ایشان است.
از پاره ای روایات برمی آید که این قدرت و شجاعت فوق العاده یاران حضرت مهدی(ع) بر اثر تصرف ولایی آن حضرت پدید آمده است و همه افراد با ایمان دارای چنین قدرتی خواهند شد؛ همچنان که آمده است:
وضع یده علی رؤوس العباد فلایبقی مؤمن الاصار قلبه اشد من زبرالحدید و اعطاه الله عزّوجلّ، قوة اربعین رجلاً.26
او دست مبارکش را بر سر بندگان خدا می گذارد. پس در این هنگام مؤمنی نیست، مگر آن که قلبش از پاره های آهن محکم تر گردد و خداوند عزّوجلّ قدرت و نیروی چهل نفر به او عطا فرماید.
-15 جوان بودن
بیشتر یاران حضرت مهدی(ع) جوان می باشند و تعداد یاران سالمند او، بسیار اندک است. حضرت علی(ع) در اشاره به این نکته فرموده است:
إنّ أصحاب القائم شباب، لاکهول فیهم إلاّ کالکحل فی العین أو کالملح فی الزاد و أقلّ الزاد الملح.27
یاران حضرت قائم همگی جوان هستند و سالخورده ای در میانشان نیست، مگر بسان سرمه در چشم یا نمک در غذا، و کمترین توشه همراه انسان نمک است (کنایه از مقدار بسیار اندک پیران).
این که چرا بیشتر یاران آن حضرت، جوانان هستند، شاید علل گوناگونی داشته باشد. ممکن است یکی از این علل، روحیه پاک و بی آلایش جوان باشد که با صراحت، حق را مطالبه می کند و در راه رسیدن به
حق، پاکباز است. جوان با شور و نشاط، به دنبال انجام مسؤولیت خویش و شیفته فضایل و سیرت زیبای حضرت مهدی(ع) است. از سوی دیگر، انسان در سنین جوانی قابلیتها و استعدادهای روحی و جسمی
بیشتری دارد. با این اوصاف، آیا جای تعجب است که یاران آن حضرت، جوانان باشند؟
-16 خونخواهی حسین(ع)
فاجعه خونبار کربلا از حوادث بسیار مهم و جگرخراش و فراموش نشدنی تاریخ بشری است و با وجود گذشت قرنها، هنوز گرمی عشق به امام حسین(ع) و یارانش در دل شیعیان و حق طلبان جهان سرد نگردیده
است. چه:
إنّ لقتل الحسین، علیه السلام، حرارة فی قلوب المؤمنین لاتبرد أبداً.28
کشته شدن امام حسین(ع) حرارتی را در دلهای مؤمنان ایجاد کرده که هرگز سرد نمی شود. چنان که گویی حادثه عاشورا همین دیروز، رخ داده است.
ناگفته، آشکار است که حضرت مهدی(ع)، که اسطوره ظلم ستیزی و حق طلبی است، قلبی آتشین تر از آن حادثه دارد و در سوگ جدش شبانه روز اشک ریزان است چنان که در زیارت ناحیه مقدسه آمده است:
فلئن أخّرتنی الدهور و عاقنی عن نصرک المقدور ولم اکن لمن حاربک محارباً و لمن نصب لک العداوة مناصبا، فلأندبنّک صباحاً و مساءاً ولابکین لک بدالدّموع دماً.29
یا جداه! اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و مقدرات الهی مرا از یاری تو باز داشت و نبودم تا با آنان که با تو جنگیدند بجنگم و با کسانی که با تو اظهار دشمنی کردند خصومت نمایم، پس (در عوض) شب و روز برایت
اشک می ریزم و به جای اشک برایت خون گریه می کنم.
حضرت مهدی(ع) برای گرفتن انتقام خون جدش از وارثان آن جنایت پیشگان لحظه شماری می کند. شاید این سؤال به ذهن آید که چرا امام زمان(ع) از فرزندان قاتلان امام حسین(ع) انتقام می گیرد. این همان
سؤالی است که عبدالسلام بن صالح هروی از امام رضا(ع) سؤال کرد که:
چه می فرمایید در مورد حدیثی که از امام صادق(ع) روایت شده که وقتی قائم آل محمد(ص) ظهور می کند، نسل کشندگان حسین را نابود می کند
و آن حضرت فرمود: آری روایت درست است.
هروی می گوید: پرسیدم: پس معنای آیه «ولاتزر وازرة وزر أخری»30 هیچ گناهکاری گناه دیگری را متحمل نمی شود. چه می شود؟ آن حضرت فرمودند:
همه سخنان خداوند متعال راست است ولکن ذریّه کشندگان حسین به عمل زشت پدران خود راضی و دل خوش هستند و بدان می بالند و افتخار می کنند و کسی که به کاری رضایت دهد، مانند کننده آن کار
است. از این رو اگر مردی در مشرق به ناحق کشته شود و دیگری در مغرب به آن قتل راضی باشد، در پیشگاه خداوند شریک قتل است و قائم آل محمد(ص) هنگامی که قیام می کند، آنان را به خاطر رضایتشان به
جنایات پدرانشان کیفر می کند.31
از این رو مهدی(ع) هرگز از فاجعه هولناک خوبنار عاشورا غافل نمی شود و بی جهت نیست که یکی از شعارهای آن حضرت و یارانش این است:
یا لثارات الحسین!32.
-17 عالم در تسخیر یاران مهدی(ع)
یکی دیگر از ویژگیهای یاران آن حضرت این است که همه موجودات زمینی و آسمانی مسخر آنان هستند. در این زمینه از امام باقر(ع) نقل شده که فرمود:
کأنی بأصحاب القائم و قد أحاطو بما بین الخافقین فلیس فی شیی ء إلاّ و هو مطیع لهم حتی سباع الأرض و سباح الطیر یطلب رضاهم کل شی ء حتی تفخر الأرض علی الأرض و تقول: مرّبی الیوم رجل من أصحاب
القائم.33
گویی می بینم که اصحاب قائم آل محمد بر آنچه که بین مشرق و مغرب عالم است احاطه دارند. پس هیچ چیز در عالم نیست، مگر این که مطیع و فرمانبردار یاران مهدی است. حتی درندگان هوا و زمین، همه در
پی کسب رضایت آنها هستند؛ به گونه ای که قطعه زمینی بر قطعه دیگر به خود می بالد و به آن می گوید: امروز یکی از اصحاب قائم آل محمد(ص) از من گذر کرد.
البته چنین نیست که خداوند فقط به عنوان این که آنان از یاران حضرت مهدی(ع) هستند، چنین کرامتی را عطا خواهد فرمود، بلکه این امر علل دیگری نیز دارد؛ از جمله این که خداوند به بندگانی که تقوا را پیشه
خود سازند و به جز رضایت او سودایی در سر نداشته باشند، چنین عنایاتی خواهد کرد. حکایت زیر، تأیید این ادعا است.
در سفری که امام صادق(ع) از کوفه عازم مدینه بودند، علما و بزرگان، از جمله ابراهیم ادهم و ابن ثوری، آن حضرت را تا بیرون کوفه مشایعت می کردند. عده ای نیز جلوتر از امام حرکت کرده بودند، اما ناگاه شیری
درنده راه بر آنها می بندد. ابراهیم ادهم می گوید بایستید تا امام برسد و واکنش او را ببینید. وقتی آن حضرت می رسد و جریان را به او می گویند، آن جناب پیش می رود و گوش حیوان را می گیرد و از جلو راه دور
می کند. سپس امام روی به جمعیت می کند و می فرماید: اگر مردم خداوندرا آن طور که شایسته است بندگی کنند، خواهند توانست بارهای سنگین خود را با چنین حیوانی حمل کنند.34
-18 نقش زنان در انقلاب حضرت مهدی(ع)
طبق روایتی که از امام باقر(ع) به ما رسیده است از 313 تن اصحاب حضرت قائم(ع) پنجاه نفر زن می باشند که در اولین فرصت در مکه خود را به امام می رسانند. چنان که می فرمایند:
... و یجیی ء إلیه ثلاث مأة و بضعة عشر رجلاً فیهم خمسون امرئة یجتمعون بمکة علی غیر میعاد قزعاً کقزع الخریف. 35
سوگند به خداوند که سیصد و اندی نفر مرد می آیند که در میانشان پنجاه نفر زن می باشد، در مکه همچون ابرهای پاییزی گردهم جمع می شوند، بدون اینکه وعده و قراری داشته باشند.
در حدیثی دیگر مفضل بن عمر می گوید:
عده ای از زنان همراه حضرت مهدی(ع) هستند. عرض کردم: این بانوان برای چه در کنار حضرت مهدی(ع) هستند؟ فرمود: اینها مجروحان را مداوا می کنند و از بیماران جنگی پرستاری می نمایند، چنانکه در زمان
پیامبر اسلام(ص) همراه آن حضرت در جنگها این کارها را بر عهده داشتند.
-19 ندای آسمانی جبرئیل، آغاز ظهور
ظهور خورشید عالمتاب، مهدی موعود(ع)، مقارن با ندای آسمانی جبرئیل امین و در شب جمعه، 23 ماه مبارک رمضان36 است. با شنیدن این ندا، همه، سراسیمه از خانه های خود بیرون آیند و به خواب رفتگان بیدار گردند.
امام باقر(ع) فرموده است:
ینادی من السماء باسم القائم(ع) فیسمع من بالمشرق و من بالمغرب. لایبقی واقد إلا استیقط ولا قائم إلاّ قعد ولا قاعد إلا قام علی رجلیه فزعاً من ذلک الصوت. فرحم الله من اعتبر لذلک الصوت فأجاب. فانّ صوت
الاول هو صوت جبرئیل الروح الأمین.37
فریادگری از آسمان به اسم قائم آل محمد(ص) ندایی می دهد که همه کسانی که در مشرق و مغرب عالم هستند می شنوند. هیچ به خواب رفته ای نیست، مگر اینکه بیدار گردد و هیچ ایستاده ای نیست، مگر اینکه بنشیند و هیچ نشسته ای نیست، مگر اینکه از ترس بایستد. خدا رحمت کند کسی که آن ندای آسمانی را پاسخ مثبت دهد. این ندای اول صدای جبرئیل روح الأمین است.آن حضرت از مدینه منوره ظهور می کند؛ ولی فاصله ظهور تا قیام جهانی آن حضرت روشن نیست. خبر ظهور به سرعت در مناطق مختلف منتشر می شود و به سفیانی، حاکم ظالمی که در آن زمان بر بسیاری از مناطق از جمله سوریه، اردن و فلسطین سلطه دارد، می رسد. او سپاهی برای دستگیری حضرت مهدی(ع) به مدینه گسیل می دارد. اما آن حضرت به امر الهی از مدینه به مکه مهاجرت می کند. سپاه سفیانی وارد مدینه می شوند؛ ولی حضرت را نمی یابند. از این رو برای دستگیری ایشان به مکه روی می آورند که باز هم به حضرت دست نمی یابند و در بیابان بیداء فرود می آیند. با خروش آسمانی، سرزمین بیداء آنها را، به جز سه تن، فرو می بلعد.امام عصر(ع) وارد مکه می شوند. روزها و شبها سپری می گردند تا اینکه هنگام قیام فرا می رسد. آن حضرت در حالی که بر خانه توحید، بیت الله الحرام، تکیه زده است، بعد از حمد و ثنای الهی و درود خالصانه بر جدّ و پدران بزرگوارش، سخنرانی مهم خویش را خطاب به جهانیان آغاز می کند. بعد از پیام جهانی حضرت مهدی(ع) یاران خاص او - که در مناطق و قبایل مختلف جهان پراکنده اند و تعدادشان 313 نفر است و جزء پرچمداران و فرماندهان لشکر پر شکوه آن حضرت هستند - سوار بر ابرهای آسمانی و یا با طی الأرض، در مکه به هم می پیوندند و گرد ایشان حلقه می زنند. آنان در مسجدالحرام، بین رکن و مقام، با امام و مقتدایشان پیمان می بندند و آن حضرت نیز در حالی که عهدنامه رسول خدا را که دست به دست از ائمه اطهار(ع) به او رسیده، در دست دارد با آنان عهد می بندد.38
-20 فرق میان اصحاب و انصار آن حضرت
میان اصحاب و انصار آن حضرت فرق است. اصحاب همان 313 نفر هستند که امیر مؤمنان و امام صادق(ع) از آنان به پرچمداران تعبیر کرده اند. از این نکته معلوم می شود که آنان از تواناییها، کارآییها، آگاهیها و مدیریتهای لازم و بالایی برای فرماندهی و سازمان بخشیدن به نیروی طرفدار حق برخوردارند که امام صادق(ع) از آنان به «حکام الله ف٠