گفت وگو با کاظم سجادپور
ایران، 22/9/82
چکیده: «گفت وگوی تمدن ها» ایده ای واکنشی در مقابل تفکر و اندیشه «برخورد تمدن ها» ست، قابلیت عملیاتی شدن دارد و در راستای تحقق صلح و سازش، نوعی برخورد گزینشی واقعیت ها دارد . اما، به دلیل وجود مصلحت هایی، چون جلوگیری از اتلاف جان انسان ها، بی اشکال و حتی سودمند است .
گفت وگوی تمدن ها، ایده و پاسخی در برابر برخورد تمدن ها به عنوان یک اندیشه و تفکر بود . هانتینگتون مدعی است که با طرح ایده جنگ تمدن ها به عنوان حادثه پیش بینی شده در جهان آینده، از آن پیش گیری می کند . لیکن با طرح این نظریه در مقطع زمانی پایان جنگ سرد و در فارین افیرز که نشریه ای راهبردی و تاثیرگذار در سیاست خارجی آمریکاست، به نظر می رسد که این نظریه تنها یک ایده نیست; بلکه سیاستی است که برخورد خونین و جنگ میان تمدن ها را در پی خواهد داشت .
گفت وگوی تمدن ها به عنوان ایده ای در مقابل برخورد تمدن ها از موقعیتی جهان پسند برخوردار است و در عمل و در عرصه دیپلماسی نیز می تواند ظاهر شود و تاثیرگذار باشد; به دلیل تبدیل شدن به یکی از گفتمان های مطرح و همراه شدن با ادبیات فضاسازی، از صورت یک پروژه ایرانی خارج شده است; اکنون در دنیا، ده ها مرکز و مؤسسه سیاسی و تحقیقاتی روی آن کار می کنند و برخی کشورها، همچون استرالیا و مالزی، به صورتی جدی، در عرصه دیپلماسی، به این ایده توجه دارند .
من تشریح جهان از منظر برخورد تمدن ها را از زاویه توطئه تحلیل نمی کنم; چرا که نگاه کردن به مسائل از منظر توطئه، نه چارچوب می خواهد و نه استدلال . ولی این زمینه وجود داشت که با پایان گرفتن جنگ ایدئولوژیک میان شرق و غرب و از میان رفتن شوروی، جانشینی برای این صحنه پیدا می شد و بنابراین، عده ای، روابط بین المللی را بر مبنای تخاصم فرهنگی ببینند . شاید شما نام این روش را توطئه بگذارید; ولی من به آن از زاویه تداوم ذهنیت و چارچوب غالب فکری دوران جنگ سرد که تبدیل به یک عادت غربی ها شده بود نگاه می کنم . یعنی می توان گفت که وقتی تصمیم می گیرید تا ایده ای به نام برخورد تمدن ها را برگزینید، دنبال واقعیت هایی می گردید که این ایده را به لحاظ استدلالی و اثباتی پشتیبانی کند . همان طور که در انتخاب گفت وگوی تمدن ها نیز به برخورد گزینشی واقعیت ها دست خواهد زد .
اما، باید گفت که بحث گفت وگوی تمدن ها، هم سطح بحث برخورد تمدن ها نیست; چون هنوز مقاله ای همچون مقاله هانتینگون در زمینه گفت وگوی تمدن ها نوشته نشده است . گفت وگوی تمدن ها در حد یک ایده کلان و ستودنی و مورد نیاز و به صورت یک ایده واکنشی، نه به عنوان یک راهبرد منسجم، مطرح شده است; و اگر هم با انتخاب گزینشی از میان واقعیت های موجود مطرح می شود، به این دلیل است که وقتی می خواهیم از برخورد و تنازع بین تمدن ها جلوگیری کنیم، تنها به دنبال طرح یک ایده در جهان ذهنیات نیستیم، بلکه از ایده ای سخن می گوییم که صلح آمیز و ضدجنگ است . و طبیعی است که واقعیت ها هم، شاید، به صورت گزینشی انتخاب شوند و سودمند هم باشند .
علت اینکه مقاله ای هم سنگ با برخورد تمدن ها، از طرف مدعیان گفت وگوی تمدن ها عرضه نشده است، از سویی به ماهیت گفت وگوی تمدن ها برمی گردد که ابهام ساختاری دارد . یعنی با تعریف مشخصی روبه رو نیست و این، نقطه ضعف تلقی می شود . ولی موضوعیت آن هنوز از بین نرفته است و نشان می دهد که از ظرفیت لازم برای تفسیر صلح آمیز جهان پس از جنگ سرد برخوردار است .
اینکه مقامات ایران از گفت وگوی تمدن ها سخن رانده اند، با اینکه خود، درگیر جنگی درون تمدنی نه بین تمدنی اند، می تواند نقطه قوت باشد . یعنی، ایران، به رغم پشت سر گذاشتن چنین مشکلاتی در منطقه ای ناآرام که یکی از کاندیداهای برخورد تمدن ها در مقاله هانتینگتون است، از گفت وگوی تمدن ها سخن می گوید . حضور این کشور با چنین گفتمانی، می تواند به نوعی تحلیل های هانتینگتونی نسبت به تمدن اسلامی و ایران را با علامت سؤال جدی روبه رو سازد .
با اینکه ایران، خاستگاه گفت وگوی تمدن ها و این ایده، فضا و ادبیات جدیدی را در عرصه روابط بین الملل به وجود آورده است، در داخل ایران، چتر این ادبیات گسترده نشده است و برخی جریانات و نیروهای سیاسی، همان طور که در دهه های پیشین رایج بود، به غرب با نگاه رویارویی و ستیزه جویانه می نگرند . اگر ملاک، زبان دیپلماسی باشد، باید گفت زبان دیپلماسی و بیان مقامات رسمی کشور، مبتنی بر گفت وگوی تمدن ها بوده است و وجود تفکراتی که از برخورد تمدن ها دفاع می کند، تاثیری بر گفتمان غالب در روابط دیپلماسی ندارد .
اگر فرض کنیم که در کشور، هنوز فضای گفت وگو بین اندیشه ها و نگاه های سیاسی متفاوت به صورت کامل شکل نگرفته است، لکن، در عالم واقع، ایران با تردید جهانی روبه رو نشده است و کشورهای مختلف در سازمان ملل به این پیشنهاد رئیس جمهور ایران رای داده اند . هرچند بخشی از اسرائیلی ها و راست گرایان افراطی در آمریکا معتقدند که ایران اصلا نباید گفت وگویی داشته باشد; ولی، برعکس، اروپایی ها عقیده دارند که امکان گفت وگو با ایران و حل مسائل از این طریق وجود دارد . هرچند کشوری که منادی گفت وگوست، باید در داخل کشور هم ما به ازای این اندیشه، اقداماتی انجام دهد و این طبیعی است .
نمی توان توانایی آقای خاتمی را در عملیاتی کردن این ایده زیر سؤال برد، زیرا وی رئیس جمهور کشوری با انواع چالش های سیاسی واقتصادی است; حال آنکه این، ایده ای جهان شمول است .
اگرچه گفت وگوی تمدن ها، هدف هایی ورای منافع ملی را در نظر دارد، لیکن طرح آن، برای ایران، منافع سیاسی و دیپلماتیک در پی داشت: از سویی امنیت نرم افزاری ایران را به همراه داشته است و به رغم اینکه برخی از کشورها، ایران را تهدیدآمیز معرفی می کنند و تحریک هایی علیه آن شکل می دهند، این فضا، با محدودیت و تردید روبه رو است . از سوی دیگر، بخشی از دفاع، گفتمانی خواهد بود; یعنی اتخاذ موضعشان، نشان می دهد که تصویر آنان برخاسته از ذهن خودشان است و مبتنی بر واقعیات کشور ما نیست و همین که ایران طراح بحث گفت وگوی تمدن هاست، دلیلی بر توهم ذهنی آنهاست .
اشاره
1 . نویسنده با واقع نگری اشاره کرده است که برخورد تمدن ها، اندیشه و تفکری است که توجیه گر روند عینی جنگ میان تمدن هاست . با توجه به خاستگاه این تفکر، یعنی ایالات متحده آمریکا که داعیه رهبری جهان را در نظمی تک قطبی دارد، این احتمال تقویت می شود; زیرا در دوران پس از جنگ سرد، انگیزه ها و امکانات کافی برای پیدایش قطب های متعدد قدرت در جهان وجود داشت و کشاندن محور تنازعات جهانی و به سطح تمدن ها و مخاطره آمیز بودن آن برای منافع آمریکا، ایجاب می کرد که نظریه پردازی واقع گرایانه ای صورت گیرد تا توانایی آمریکا برای حضور در میدان منازعات بین تمدنی و بهره برداری بیشتر از آن افزایش یابد .
2 . همان طور که نویسنده اذعان نموده است: «گفت وگوی تمدن ها، با توجه به تبدیل شدن به گفتمان جهانی، امکان تحقق دارد» ، می توان این احتمال را قوی دانست . لکن، باید دانست که نظریه فوق، به لحاظ جدیدالعهد بودن زمانی، می تواند خود را برای افکار عمومی توجیه کند; و برتری خود را بر نظریه های قوی ای همچون برخورد تمدن ها به اثبات برساند; که از سازمان دهی تئوریک برخوردار باشد; بتواند در ابعاد مختلف، اظهارنظر کند و توصیه ها و تجویزهایی در سطح راهبردها و راهکارها ارائه نماید . گرچه هنوز ایده گفت وگوی تمدن ها به سامانه تئوریک لازم و هم سنگ با نظریه برخورد تمدن ها نرسیده است، اما، استعدادهای لازم برای سامان دهی آن فراهم است; هم می توان مبانی دینی و نظری آن را تبیین کرد و هم اشکال تحقق عینی آن را با ترسیم راهکارها و مراحل لازم به اثبات رساند .
3 . اگر توطئه را، مفهوما، آمادگی قبلی و برنامه ریزی، حسابگری و طراحی نقشه برخورد با یک پدیده بدانیم، اندیشه برخورد تمدن ها، بی شباهت به توطئه نیست; زیرا ایالات متحده آمریکا با طراحی این نظریه، کارآمدی خود را برای قرار گرفتن در محور حادثه سازی ها و تصمیم سازی های آغاز قرن بیست ویکم افزایش می دهد و در پرتو این نظریه، توانمندی پیش بینی برخی حوادث آینده و عکس العمل به موقع و مناسب در برابر آنها را پیدا می کند .
4 . رابطه تجربه ایران در جنگ هشت ساله با گفت وگوی تمدن ها، در عبارات نویسنده، به خوبی تبیین شده است . لکن، باید اضافه نمود که گفت وگوی تمدن ها، مبتنی بر حاکمیت اراده به جای حاکمیت شرایط است; بدین معنی که اراده انسانی و، در مقیاس بزرگ، اراده اجتماعی این توانایی را دارد که شرایط پیرامونی را، هرچند مستحکم و قوی باشند، درهم شکند و مسیر حوادث اجتماعی را به جهت دیگری هدایت نماید . ازاین رو، هرچند آنان که منافعشان با نزاع و درگیری تمدن ها گره خورده است بخواهند، شرایط منازعه بین تمدنی را فراهم سازند، اگر جامعه جهانی به چنین باوری از پیامدهای نامطلوب منازعه و ضرورت و درستاوردهای گفت وگوی تمدن ها برسد، خواهد توانست گفتمان صلح و مسالمت و تفاهم تمدنی را به رغم تمایل و خواست قطب های شرور جهانی که حیاتشان، البته، به نزاع بین ملت ها و فرهنگ هاست، به گفتمان برتر و غالب تبدیل نماید .
برخورد گزینشی با واقعیت ها نیز به همین دلیل قابل توجیه است . به رغم وجود برخی واقعیت هایی که وقوع نزاع و کشمکش میان تمدن ها را نشان می دهد، با حاکمیت اراده خیراندیشان و خیرخواهان جهان، می توان آنها را نادیده گرفت و برخلاف مسیر آنها، فرهنگ گفت وگو و تفاهم و تعامل را جای گزین آن نمود .