هویت و ملیت در جهان پسامدرن

جهانی شدن با اعمال سیاست های مبتنی بر قیمومیت جهانی از سوی قدرت واحد، متفاوت است. جهانی شدن فرآیند طبیعی توسعه جوامع بشری است که با توجه به ماهیت جهانی دانش بشری، پیشرفت های علمی، توسعه ارتباطات و نیز به وجود آمدن ساختار جهانی اقتصاد شکل می گیرد و به حضور فعال کلیه ملت ها در جهان می انجامد

گفت وگو با احمد بیانی

ایران، 25و26/6/83

جهانی شدن با اعمال سیاست های مبتنی بر قیمومیت جهانی از سوی قدرت واحد، متفاوت است. جهانی شدن فرآیند طبیعی توسعه جوامع بشری است که با توجه به ماهیت جهانی دانش بشری، پیشرفت های علمی، توسعه ارتباطات و نیز به وجود آمدن ساختار جهانی اقتصاد شکل می گیرد و به حضور فعال کلیه ملت ها در جهان می انجامد. بنابراین در این راستا گرایش به فرهنگ های محلی کوششی است که مسیر جهانی شدن را هموار می سازد. تأمل در تاریخ تمدن بشر این نکته را روشن می سازد که زندگی نسل های انسانی به موازات تکامل هر چه بیشتر آنان، جنبه فرهنگی فزون تری پیدا کرده است. شتاب تغییرات فرهنگی در جوامع صنعتی از عواملی است که رویکرد به فرهنگ دیگر را افزایش داده و در عین حال با پیچیدگی هایی مواجه کرده است. به هر حال، ملیت و احساس تعلق افراد به یک مجموعه منسجم به نام دولت ملت بستگی به میزان آزاد بودن آنان در انتخاب این تعلق و وابستگی دارد که چنانچه دولت ها و کشورها حقوق فرهنگی کلیه اقوام تشکیل دهنده را محترم شمردند و با حفظ سلامت اندام های خود، سلامت کل جامعه را حفظ نمایند، اتخاذ این سیاست راه را برای مشارکت بیشتر شهروندان در اداره جامعه باز می کند و آزادی های فردی و اجتماعی را افزایش می دهد. لیکن پدیده ملی گرایی در صورتی که به صورت طبیعی از توسعه جوامع انسانی نشأت گرفته باشد و تحت تأثیر سیاست های بین المللی قرار نگیرد و به دگرستیزی نینجامد، این انتظار وجود دارد که وضعیت بهتری برای جوامع پدید آید و در شرایط طبیعی و بهتری بتوانیم آزادی های مدنی و مشارکت بیشتر شهروندان را شاهد باشیم. این نکته را هم باید در نظر داشت که مدرنیته حاصل اندیشه بشر در طول قرون متمادی است. پست مدرنیسم کنونی نیز یک دوره انقطاعی نیست؛ بلکه مرحله ای از مدرنیسم است. بنابراین همه ملت ها در تولید این اندیشه ها سهیم بوده اند و نباید آن را در انحصار غرب تلقی کرد؛ حتی متفکران ایرانی مسلمان نیز در شکل گیری مدرنیته سهیم بوده اند. پس فراموش نکنیم که ما اندیشه ها را می آموزیم تا از آنها در اندیشیدن بهره بگیریم و در غیر این صورت اندیشه ها به خودی خود هدف آموزشی نیستند؛ زیرا اندیشه هم فراموش شدنی است و هم تغییر یافتنی. ازاین رو در آموزش، هیچ اندیشه ای را نمی توان مطلق تصور کرد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر