پرهیز از بیهوده گرایی و غیبت
در دوازدهمین فراز از دعای امام عصر (عج) چنین می خوانیم: «و اشددْ اسماعنا عن اللّغو و الغیبة؛ خدایا! گوش های ما را از شنیدن گفتار بیهوده و غیبت ببند.»
در این فراز از دعا سخن از شنیدن دو گناه بزرگ دیگر به میان آمده که بسیار رایج است و علاوه بر آثار شوم و پیامدهای کمر شکن، باعث فرصت سوزی و اتلاف وقت، و صرف عمر عزیز در راه باطل و امور بی فایده، و غالباً خانمان سوز و ویرانگر شده و می توان آن ها را از بلاهای بزرگ اجتماعی و سیاسی و اخلاقی و فرهنگی نامید، چرا که چنین بلاهایی در همه این عوامل سازنده، اثر منفی می گذارند، و چون موریانه، درون هویت و شخصیت انسان را می خورند، و به پودری از زشتی ها و پلشتی ها تبدیل می نمایند.
معنی بیهوده گرایی و غیبت
بیهودگی و بیهوده گرایی آن است که انسان وقت عزیز و پر ارزش خود را در امور نادرست، و بدون فایده و نتیجه مثبت، یا شنیدن آن مصرف کند، وانرژی خود را که باید در مسیر سازنده و مفید به مصرف برساند، در راه باطل و عاطل، و احیاناً در بی راهه های گمراهگر و بی محتوا، و سرانجام هیچ و پوچ صرف کند. همانند باغبانی که نهالی از درخت پر ثمر کاشته، به جای این که آب و کود به آن برساند، و یا آفات را از آن دفع کند، آب و کود را به بیابان شورزار و
بی فایده ریخته، برای دفع آفات هیچ گونه همّتی نمی کند، بلکه خود سبب آفات می شود، روشن است که چنین درختی از محتوا تهی شده، و چون اسکلتی بی جان، در معرض سقوط و نابودی قرار می گیرد. و به عنوان مثال دیگر انرژی نفت یا گاز را به جای این که با استفاده از مخزن ها و لوله کشی ها، به طور عادلانه بین مردم برای استفاده بهینه تقسیم کند، آن را به دریا بریزد، که نه تنها این انرژی در این صورت تلف شده، بلکه موجب کشته شدن ماهیان و حیوانات دریا، و آلوده شدن آب های آن، و کثیف کردن محیط زیست و به دنبال آن انواع امراض و نابسامانی ها و ناهنجاری ها شده است، آیا به راستی چنین کارهای ابلهانه صحیح است؟ و آیا هیچ خردمندی دست به کاری که باعث آن همه ناملایمت ها شده می زند؟!
گناه بزرگ دومی که در فراز فوق ذکر شده، مسأله غیبت کردن است، در تعریف غیبت از طرف لغت شناسان و فقها تفاسیر مختلفی شده است، کوتاه سخن آن که مرحوم فقیه بزرگ شیخ مرتضی انصاری (صاحب مکاسب) با استفاده از روایات متعدّد، و گفتار علمای بزرگ، آن را چنین تعریف کرده: «حقیقت غیبت آن است که در پشت سر دیگری، چیزی بگویی که اگر بشنود ناراحت گردد.»(1)
چنانکه در حدیثی از رسول خدا (ص) می خوانیم: در محضرش نام شخصی به میان آمد، بعضی از حاضران گفتند: او آدم عاجز و ناتوانی است، پیامبر (ص) به آنها فرمود: «شما او را غیبت کردید.» آنها عرض کردند: ای رسول خدا، ما صفتش را گفتیم. پیامبر(ص) فرمود: «اگر چیزی را می گفتید که در او نبود به او تهمت (گناه بزرگ تر از غیبت) زده بودید نه غیبت.»(2) و در سخنی امام صادق(ع) فرمود: «غیبت آن است که در غیاب مسلمانی چیزی بگویی، که خداوند آن را بر او پوشانده است.»(3)
خلاصه این که از آیات و روایات در معنی غیبت چنین استفاده می شود که غیبت دارای چهار رکن است:
1ـ در پشت سر کسی (در غیاب کسی)
سخنی گفته شود 2ـ آن سخن که بیانگر عیبی هست، پوشیده باشد 3ـ آن سخن، بیان عیبی باشد 4ـ هنگامی که غیبت شونده آن را بشنود غمگین و ناراحت شود. در اینجا تذکر این نکته لازم است که بعضی با توجیه گناه غیبت یا گناه دیگر، آن را نخست جایز نموده آنگاه غیبت می کنند، که چنین توجیهی بر غلظت گناه می افزاید، و کیفر آن را بیشتر می کند، مثلاً غیبت می کند و می گوید صفتش را گفتم، و یا غیبت می کند و می گوید در جضورش هم می گویم (با اینکه در حضور او نیز به خاطر ایذاء و هتک حرمت مؤمن، حرام است)، یا می گوید: مگر دروغ می گویم، فلان کس این عیب را دارد. و یا می گوید: غیبتش مباد. و این گونه گفتار عذر تراشی برای فرار مصنوعی از گناه است، مانند کسی که با کلاه شرعی می خواهد از ربا خواری فرار کند، با این که ربا را با سرپوش گناه فریبنده دیگر حلال کرده، و گناه بزرگتر و مضاعفی انجام داده است. البته ناگفته نماند که در مواردی به عنوان استثناء، غیبت جایز است مثلاً پیامبر(ص) فرمود: «غیبت چند گروه، غیبت نیست از جمله 1ـ فاسقی که آشکارا گناه کند 2ـ پیشوایی که بسیار دروغ گوید»(4) و نیز ناگفته نماند که اگر کسی غیبت شخصی را کرد، و انسان از آن شخص دفاع کرده،و غیبت او را رد کند، واجب است این کار را بکند، و دارای پاداش بسیار است، از جمله پیامبر(ص) فرمود: «کسی که آبروی مؤمنی را با رد غیبت کننده حفظ کند، البته بهشت بر او واجب می شود.»(5)
و امام صادق (ع) فرمود: «کسی که در نزد او از مؤمنی غیبت می شود، با رد آن غیبت، آن مؤمن را یاری کند، خداوند او را در دنیا و آخرت یاری می کند، و اگر او را یاری نکند و از او دفاع و حمایت ننماید با این که قدرت آن را دارد خداوند او را در دنیا و آخرت به خود واگذار کرده و او را حقیر و خوار خواهد کرد.»(6)
نیز نباید فراموش کرد که غیبت کردن به صورت های مختلف انجام می گیرد، مانند: غیبت با زبان، غیبت با اشاره دست یا چشم و ابرو، غیبت در لباس طنز و شوخی، و گاهی در مقام خیرخواهی، و گاهی حتی با سکوت، مثلاً می گوید: «فلان کس دارای صفات بسیار خوبی است، ولی... سکوت می کند.» و گاهی به صورت مفهوم، که نقل می کنند روزی یکی از بستگان امام خمینی قدس سرّه به امام عرض کرد: «این بانوی خادمه، بسیار خوب است.» امام فرمود: غیبت نکن. چرا که معنا و مفهوم این سخن آن است که خادمه دیگر بسیار خوب نیست. در این راستا نظر شما را به گفتار آیت الله مکارم شیرازی (مدظله) جلب می کنیم:
«گاه تصور می شود که غیبت تنها با زبان است، در حالی که حقیقت غیبت، اظهار عیوب پنهانی است که اگر صاحبش بشنود ناراحت می گردد. این کار ممکن است با زبان، یا از طریق قلم، یا اشارات دست و چشم و ابرو، و گاه در لباس کنایه و شوخی و طنز باشد، وای بسا غیبت هایی در لباس شوخی و طنز خطرناک تر از غیبت با زبان به طور جدی است. چرا که انسان در شوخی و طنز آزادی بیشتری احساس می کند... و نیز بسا اگر با صراحت بیان می کرد، چیز کمی به نظر می رسید، اما چون با اشاره اجمالی بیان می کند، ذهن طرف به سراغ هر گناهی می رود. یا این که می گوید: فلان کس دارای صفات بسیار خوبی است. ولی... سپس سکوت می کند. و گاه در مقام خیرخواهی و دل سوزی می گوید: خداوند عاقبت فلان کس را خیر کند، یا می گوید: من از عاقبت او سخت بیمناکم. و در واقع گناه را در لباس طاعت عرضه می کند، و به گفته بعضی از بزرگان مرتکب گناه مضاعف می شود. هم غیبت و هم ریاکاری، غیبت از این رو که با همان گفتار سربسته عیب های زیادی به طرف نسبت می دهد، ریاکاری از این نظر که می خواهد بگوید من اهل غیبت نیستم، و مطیع فرمان خدا می باشم. ضمناً باید توجه داشت که انگیزه ها و عوامل مختلفی باعث غیبت می شود مانند: خودخواهی، حسادت، غرور، انحصارطلبی، کینه توزی، دنیاپرستی، ریاکاری، ستودن خویش، سرگرمی ناسالم، سوءظن، انتقام جویی، فرونشاندن خشم، مسخره کردن، و اموری از این قبیل.»(7) و نیز باید توجه داشت که فرقی نمی کند که غیبت از مؤمنان دور دست باشد، یا غیبت از بستگان، مانند غیبت کردن پدر از فرزند خود و به عکس، غیبت کردن شوهر از همسرش و به عکس، و سایر نزدیکان نسبت به همدیگر.
مبارزه قرآن و اسلام با بیهوده گرایی
در قرآن در آیات متعددی از بیهودگی، گفتار و رفتار بیهوده نهی شده(8) از جمله در توصیف مؤمنان می فرماید: «و الذین هم عن اللّغو معرضون ؛(9) آنها از کارهای بیهوده اعراض و دوری می کنند.» و نیز در وصف و تمجید حق طلبان از اهل کتاب (مانند نجاشی و سلمان قبل از اسلام، و امثال آنها) می فرماید: «و اذا سمعوا لغواً اعرضوا عنه؛(10) و هنگامی که سخن لغو و بیهوده ای بشنوند، از آن روی بر می گردانند.»
واژه لغو در لغت به معنی هرگونه لغو و بیهودگی و اعمال پوچ و سرگرمی های زیانبخش یا بی هدف است، که موجب تباهی و اتلاف وقت انسان شده، و عمر انسان را برباد می دهد. بنابراین شامل هرگونه فرصت سوزی ها و وقت گذرانی های بی حاصل و سرگرمی های بی فایده خواهد شد. قرآن در توصیف بهشت و بهشتیان می فرماید: «لا یسمعون فیها لغواً الّا سلاماً؛(11) اهل بهشت در بهشت، هرگز گفتار لغو و بیهوده ای نمی شنوند، و جز سلام (و امور سلامت بخش روح و جسم) در آنجا سخنی نیست.» اشاره به این که انسان های بهشتی و پاک در دنیا نیز با دوری از هرگونه بیهودگی، در زندگیشان فضای معطر بهشتی ایجاد می کنند، و خود را از آلودگی از هر گونه هرزگی و امور پوچ و وقت سوز، حفظ می نمایند.
نیز می فرماید: «و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضلّ عن سبیل اللّه...؛(12) بعضی از مردم سخنان بیهوده را می خرند تا مردم را از روی نادانی از راه خدا گمراه سازند.»
در حدیثی از امام باقر(ع) نقل شده این آیه در مورد نضربن حارث نازل شده، او مرد تاجری بود، به ایران سفر می کرد، داستان هاو افسانه های ایرانیان را می شنید، و به مکه می آمد و برای قریش نقل می کرد، مردم به جای شنیدن آیات قرآن، به دور او گرد می آمدند، و قصه های بیهوده او را می شنیدند، و در نتیجه شنیدن آیات قرآن را ترک می کردند.
روایات متعددی نیز وجود دارد، که منظور از لهو در آیه فوق، غنا (موسیقی های حرام) است، که یک نوع بیهودگی و لغو رایج است.(13) بنابراین شامل انواع موسیقی ها و داستان های بیهوده در فیلم ها و سینماها شده، که موجب دوری از حق، و فاصله گرفتن از مطالب سازنده و مفید می شود، که حرام بودن چنین کاری به قدری بزرگ و زشت است که خداوند در ذیل آیه فوق می فرماید: «اولئک لهم عذابٌ مهینٌ؛ برای آنان عذابی خوار کننده است.» با کمال تأسف این برنامه های باطل در زمان ما که رسانه های ارتباط جمعی فراوان شده، به صورت رسانه های سمعی و بصری و سی دی ها و... در همه جا رایج شده، مؤمنان باید بسیار مراقب باشند که خود و فرزندانشان، آلوده به این پلیدی ها نشوند که موجب غرور و غفلت شده، و انسان را فرسخ ها از حریم حق دور می سازند. در روایت آمده به امیر مؤمنان علی (ع) خبر رسید که قصّه گویی به مسجد آمده، و گروهی را به دور خود جمع نموده، و برای آنها قصه های بیهوده نقل می کند، آن حضرت وارد مسجد شد، پس از دریافت صحت خبر، آن قصه گو را با ضرب تازیانه از مسجد بیرون کرد، و جلسه وقت کشی او را به هم زد.(14) نیز روایت شده شخصی از امام صادق(ع) پرسید: آیا شنیدن قصه های (بی محتواو ناصحیح) قصه گوها روا است؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: «نه، جایز نیست، کسی که به سخن سخن رانی گوش فرا دهد، (گویی) او را پرستیده است، اگر آن سخن ران از سوی خدا سخن می گوید، او خدا را پرستیده، و اگر از (یاوه های) ابلیس سخن می گوید، ابلیس را پرستش نموده است.»(15)
این گونه روایات به روشنی بیانگر آن است که باید به طور جدی و به شدت، از امور بیهوده، به هر شکل و عنوان از سمعی و بصری باشد پرهیز نمود. تا آنجا که قرآن دو واژه «لهو» و «لغو» را به طور مکرر آورده و پیرو آن خود را از هر گونه بیهودگی بر حذر داشته است. گرچه آن لهو و بیهودگی از ناحیه ثروت و فرزند خود باشد، چنان که می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکر الله و من یفعل ذلک فاولئک هم الخاسرون ؛(16) ای کسانی که ایمان آورده اید اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل و سرگرم نکند، و کسانی که چنین کنند زیانکارانند.»
آری باید از هرگونه عامل سرگرمی باطل، گرچه نزدیکترین امور به انسان باشند مانند ثروت و فرزند، جلوگیری گردد، تا فکر و زندگی و وقت انسان، آلوده به تباهی نشده، و انرژی انسان در امور باطل به مصرف نرسد. در حدیثی آمده: «روزی امام صادق (ع) قصه گویان یاوه گو را لعنت کرد، و آنها را مایه دروغ و ننگ برای اسلام خواند.»(17) تعبیر آن حضرت در این حدیث به «لعنهم الله؛ خدا آنها را لعنت کند.» با ندای بسیار بلند و شفّاف، همچون آژیر خطر، ما را از خطرناک بودن بیهودگی ها، و امور بی فایده ای که عمر و وقت عزیز انسان را به هدر می دهند، هشدار داده، تا بلکه با اراده ای محکم نه تنها تسلیم امور بیهوده نشویم، بلکه با آن به نبرد برخیزیم، تا نه عامل آن باشیم، و نه شنونده آن.
قرآن در تمجید امامان و اولیاء خدا که از گوهر گرانبهای وقت استفاده کرده، و آن را در راه لغو و بیهوده تلف نمی کنند، چنین تعبیر کرده می فرماید: «رجالٌ لا تلهیهم تجارةٌ و لا بیعٌ عن ذکرالله و اقام الصلاة و ایتاء الزّکاة؛(18) آنها راد مردانی هستند که تجارت و داد و ستد، آنها را از یاد خدا و برپا داری نماز و ادای زکات، غافل و سرگرم نسازد.»
این آیه دلالت دارد که سرگرمی های باطل عامل دوری از ارزش هایی مانند نماز و زکات شده، و انسان را از عوامل تکامل، و زیورهای انسانیت محروم می سازد. و حجابی بر سر راه کمالات خواهد شد، پس اگر می خواهیم به سعادت ابدی برسیم، باید حتماً از امور باطل پرهیز نماییم. روایت شده دلقکی در عصر امام سجاد(ع) در مدینه می زیست که مردم را می خندانید، گاه اشاره به امام سجاد (ع) می کرد و به مردم می گفت: این مرد مرا خسته کرد، هر چه توان داشتم به کار بسته ولی نتوانستم این مرد را بخندانم، حتی روزی آن حضرت عبور می کرد، آن دلقک از پشت سر او حرکت نمود، و در مسیر راه عبای آن حضرت را از دوشش گرفت، امام (ع) به او اعتنا نکرد، همراهان آن حضرت او را دنبال کرده و عبا را از او گرفتند، و بر دوش امام (ع) افکندند. امام سجاد (ع) پرسید: این شخص چه کسی بود؟ عرض کردند دلقکی از اهالی مدینه بود که (با حرکات و گفتار بیهوده خود) مردم را می خنداند. امام(ع) فرمود: به او بگویید: «ان لله یوماً یخسر فیه المبطلون ؛(19) خداوند دارای روزی است که در آن روز (یعنی قیامت) بیهوده کاران زیان می بینند.»(20)
نیز در فرازی از دعای امام سجاد (ع) در این راستا آمده: «و عمّرنی ما کان عمری بذلة فی طاعتک فاذا کان عمری مرتعاً للشّیطان فاقبضنی الیک ؛(21) خدایا تا هنگامی که عمرم در راه انجام فرمانت به کار رود به من عمر بده، و اگر عمرم چراگاه شیطان گشت مرا بمیران.»
این سخن عمیق هشداری جدی است که برای عمر و وقتمان فوق العاده ارزش قایل شویم و آن را قدر بدانیم. و اگر خدای نکرده وقت ما در راه لغو و بیهوده و خلاف صرف گردد، مرگ بهتر از زندگی است.
مبارزه قرآن و اسلام با غیبت کردن
غیبت کردن از گناهان کبیره است که در قرآن و گفتار پیامبر(ص)و امامان (ع) با تأکید و شدّت، از آن نهی شده است، غیبت یک نوع اشاعه عیب ها و زشتی ها است که در قرآن برای اشاعه کننده، وعده عذاب دردناک دنیا و آخرت داده شده آنجا که می خوانیم: «انّ الذین یحبّون ان تشیع الفاحشة فی الذین آمنوا لهم عذابٌ الیم فی الدنیا و الآخرة؛(22) کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنها در دنیا و آخرت است.»
و در مورد دیگر می خوانیم: «ولا یغتب بعضکم بعضاً ایحبّ احدکم ان یأکل لحم اخیه میتاً فکر هتموه؛(23) و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد، به یقین همه شما از این امر کراهت دارید.» در این آیه با صراحت از گناه غیبت نهی شده، سپس با تشبیه به نکته هایی اشاره شده است، توضیح آن نکته ها این که فرد غائب به مرده تشبیه شده که قدرت دفاع از خود ندارد، و هجوم به کسی که بر اثر عدم حضور، قدرت دفاع ندارد، یک نوع ناجوان مردی زشتی است، از طرفی خوردن گوشت مرده منشأ انواع بیماری های جسمی و روحی است، غیبت نیز منشأ پیامدهای زشت است. نکته دیگر این که غیبت کننده انسان ناتوانی است که بر اثر عجز از رویارویی، در غیاب به بدگویی می پردازد، و انگهی همان گونه که حیوان مردار خوار موجب نشر میکرب های بیماری زا می گردد، غیبت کننده نیز عامل نشر زشتی ها می شود. قرآن مجید با ذکر این تشبیه، وجدان انسان ها را در برابر این گناه بزرگ تحریک کرده، تا بزرگی این گناه را درک کنند، که منشأ ناهنجاری های کمرشکن می گردد. و در پایان آیه که با سؤال (آیا هیچ یک از شما دوست دارد...) فطرت و انسانیت انسان را بر می انگیزد، تا او از درون شرم کرده و با کنترل خود، موجب آن همه زشتی نشود. در آیه دیگر می خوانیم: «ویلٌ لکل همزةٍ لمزه؛(24) و ای بر هر غیبت جوی مسخره کننده.»
این آیه که یک نوع تهدید کوبنده و هشدار دهنده است، عذاب سخت الهی را متوجه کسی می کند که با نیش زبان و اشارات دست و چشم و ابرو، در پشت سر یا پیش رو، مؤمن را آماج طعن و مسخره قرار می دهد. به گفته بعضی هُمَزَه به معنی غیبت کننده، و لُمَزَه به معنی عیبجو است، و بعضی اولی را به معنی عیب جویی آشکار، و دومی را به معنی عیبجویی پنهان و با اشاره دانسته اند...
در روایات اسلامی در مورد زشتی گناه بزرگ غیبت کردن، بسیار سخن به میان آمده، در اینجا نظر شما را به روایت زیر جلب می کنیم:
پیامبر(ص) فرمود: «کسی که ایمان به خدا و قیامت دارد، در مجلسی که در آن از امام حق بدگویی می گردد، یا مسلمانی غیبت می شود نمی نشیند.»(25) نیز فرمود: «کسی که غیبت مرد یا زن مسلمانی را کند، خداوند نماز و روزه او را چهل شبانه روز قبول نمی کند، مگر این که غیبت شونده از او راضی گردد.»(26)
امام صادق (ع) فرمود: «الغیبة حرامٌ علی کل مسلمٍ، و انّها لتأکل الحسنات کما تأکل النّار الحطب؛(27) غیبت کردن بر هر مسلمانی حرام است، و موجب نابودی حسنات و پاداش ها می شود، آن گونه که آتش هیزم را می سوزاند و نابود می کند.»
و از گفتار ژرف پیامبر(ص) است: «هیچ مجلسی با غیبت کردن آباد نمی شود، مگر این که از نظر دین ویران می گردد، حال که چنین است، گوش خود را از شنیدن غیبت پاک و کنترل کنید، چرا که گوینده و شنونده، هر دو در گناه غیبت شریک هستند.»(28) بنابراین با تمام وجود، از اعماق قلب و جان،بادعای امام عصر(عج) همنوا شویم و به خدا عرض کنیم: «خدایا! گوش های ما را از شنیدن گفتار بیهوده و غیبت ببند.