ماهان شبکه ایرانیان

متکلمان مسلمان و ضرورت آشنایی با الهیات نوین مسیحی

الهیات در همه سنت های بزرگ یعنی یهودیت، مسیحیت و اسلام با مسأله خدا آغاز می شود و اثبات وجود خدا اولین وظیفه متکلمان الهی است

چکیده مقاله

الهیات در همه سنت های بزرگ یعنی یهودیت، مسیحیت و اسلام با مسأله خدا آغاز می شود و اثبات وجود خدا اولین وظیفه متکلمان الهی است. امروزه در الهیات معاصر مسیحیت در این که اولین وظیفه الهیات این موضوع باشد، شک و تردید وجود دارد و براهین خاصی که ابن میمون، آکویناس و ابن سینا اقامه کرده اند و مهمتر از آن شیوه های استدلال آنان هدف حملات فلسفی قرار گرفته است. در جهان اسلام نیز چنین تردیدهایی رواج داشته است. حتی بسیاری از شیعیان که سنت الهی و فلسفی را پروراندند، این سنت فکری را زمینه و بستر مناسبی برای بررسی مسائل اعتقادی نمی دانستند.

نقد فلسفه در میان متفکران مسلمان، بیشتر به خاطر دو عامل دچار غموض و پیچیدگی شده است: نخست آن که چیزی که معمولاً مورد نقادی قرار گرفته، سنت فلسفی خاصی در تفکر اسلامی است که نتیجه و محصول آثار ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا است و ثانیا بر اساس مطلب گذشته، بسیاری از منتقدان فلسفه مایلند که الهیات فلسفی مخصوص به خود را مطرح کنند، به همین سان صوفیان پیرو مکتب ابن عربی نیز با مشائیان وارد بحث فلسفی شدند وطی آن قطام فکری خود را به عنوان بدیل عقلی نظام فکری آنها ارائه کردند.

این شک و تردیدها در جهان غرب به لحاظ نهضتی تاریخی از «نهضت اصلاح دینی»(1) در دوره روشنگری(2) تا تفکر مدرن و پست مدرن اهمیت خاصی پیدا کرد و زمانی که دغدغه های الهیاتی در غرب به گونه ای تهاجمی به قلمرو جهان اسلام پای می گذارند، پاسخ مسلمانان به قدری بی فایده به نظر می رسد که گویی کسی بخواهد با گوینده تلویزیون مشاجره کند. امروزه تفکر غربی ناگزیر است که در زمینه مسائل اخلاقی یکی از این دو ادعای متناقض با یکدیگر را برگزیند! ادعای اول این که خداوند متعال به لحاظ برخورداری از کمال قدرت از ما می خواهد که تابع او باشیم و ادعای دوم طرز تفکر سکولار که اساس آن ارزش هایی چون آزادی و اختیار انسان است، مطرح می کند. از سوی دیگر در فرهنگ اسلامی تردیدها و ارزش های سکولاری که غرب را به ستوه آورده یا اصلاً یافت نمی شود و یا دست کم در این حد نیست، مثلاً مواجهه مستقیم با خدا به گونه ای که در غرب شایع است همانند الهیات مرگ خدا (death of God theology) در میان جوامع اسلامی اصلاً وجود ندارد. حال در طرح معارف اسلامی به عنوان تنها راه نجات بشریت از مرداب های هولناک باید به طور جدی به مسایل و مشکلاتی که در فلسفه دین در غرب مطرح شده توجه کرد، دیگر نمی توان به براهین سنتی دل بست، زیرا ملاک های عقلی این براهین دیگر مقبولیتی جهانی و فراگیر ندارند، به نظر ما ملاکهای ما درباره خود عقلانیت نیازمند بازنگری و ارزیابی انتقادی است. عمیق ترین تردیدها درباره عقل دینی، ریشه در موفقیت های علوم تجربی و فن آوری دارد که مشاهده آن در تحولات جهان غرب ممکن است.

در تبیین علوم به عنوان امری مقدس لازم نیست که همه نتایج علم سکولار را بدون نقد و سنجش بپذیریم بلکه برعکس باید با ارزیابی نقدانه نیاز به علم مقدس را ثابت کنیم و به جای این که برای دفاع از دین، آن را از صحنه مناقشات فکری به دور کنیم آن را با سایر علوم هماهنگ سازیم. زیرا در جوامع غربی استراتژی دور نگه داشتن دین از مواجه انتقادآمیز با سایر حوزه های معرفت بشری تاثیر بسیاری در حذف دین از صحنه اجتماع و منزوی ساختن آن داشته است. همچنین تصدیق الهیات جهان شناسی مقدس را باید در مواجهه با علوم مدرن احیا کرد تا الهیات سالم بماند. الهیات خود را به دو شیوه معرفی می کند: نخست آن که الهیات امری است مربوط به عقاید که به کار تبیین و تنظیم اعتقادات می پردازد (الهیات توصیفی)، دوم آن که الهیات تداعی کننده و پیشنهاد دهنده است و خواهان آن است که مدعیاتش را بپذیریم که به آن الهیات هنجاری و تجویزی نیز گفته می شود، امروزه چنین رویکردی آمرانه و اهانت آمیز تلقی می شود، با این که در مقابل ریاضی دانان و فیلسوفان نیز غالبا حاصل کار خود را کم و بیش به عنوان دستورهای عقل مطرح می کنند ولی هیچ فرد، حتی لیبرال ترین مسیحی رنجیده و آزرده خاصر نمی شود، ولی هنگامی که در دین چنین روشی اتخاذ می شود مورد هجوم ناسزا و توهین قرار می گیرد، این به خاطر این است که ملاک های استدلال و تعقل در کلام سنتی مورد بحث و اختلاف نظر جدی است.

دلایل و روش های مختلف استدلال درباره موضوعات مربوط به الهیات ـ که صحت و درستی آن در سنت اسلامی بدیهی محسوب می شود ـ نتوانسته است کسانی را که در فرهنگ غرب پرورش یافته اند متقاعد کند، اصرار و پافشاری بر این امر که معیارهای عقلی، واضح و بدیهی است. شیوه گریز از این بن بست نیست، باید کار از مسایل کلامی دین مسیحیت آغاز کنیم، الهیات مسیحیت سالیان درازی برای پاسخگویی به جریان های مدرن تفکر غربی تلاش کرده است، ما باید از موفقیت ها و ناکامی آنها درس بگیریم. باید به مطالعه آثار مسیحیان معاصر درباره مسایل سنتی کلام بپردازیم، با این هدف که ببینیم چرا دلایل سنتی آنها از مسیحیت به نظر انسان نامناسب است و چه اقدامی به نظر آنها برای درمان این عدم کفایت و شایستگی مناسب است. اگر کفایت بدیع و نو مباحث مسیحیان درباره مسائل و مشکلات سنتی الهیات را دریابیم و نیز دریابیم که چرا این عناصر پذیرفته شده اند، الهیات (کلام) خود را نیز غنا بخشیده ایم، ما باید زبان کلام جدید غرب را به خوبی فرا بگیریم و به وسیله آن، با زبان مطالعات جدید تا آنجا آشنا شویم که بتوانیم تفکر خود را با زبان جدید عرضه کنیم، اگر اصطلاحات زبان الهیات جدید مسیحی را با زبان متعارف اسلامی تکرار کنیم به نتیجه ای نخواهیم رسید، بلکه باید مهارت زیادی در این زبان پیدا کنیم، اولین و آسانترین قدم یافتن مسائل مشترک است. گام بعدی توجه به پاسخ هایی است که مسیحیان معاصر برای این مشکلات ارائه کرده اند، تا بتوانیم روانی و سلامت لازم را در زبان تفکر دینی جدید در جهان غرب به دست آوریم و البته این امر مشکلی است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان