انتظار فرج
انتظار فرج آرزو، امید و دل بستن به آینده دوگونه است:
1. انتظارى که سازنده، نگهدارنده، تعهد آور، نیرو آفرین و تحرک بخش است، بهگونهاى که مىتواند نوعى عبادت و حق پرستى شمرده شود.
2. انتظارى که گناه، ویران گر، اسارت بخش و فلج کننده است.
این دو نوع انتظار، معلول دو نوع برداشت از ظهور عظیم مهدى موعود است و این دو نوع برداشت به نوبه خود از دو نوع بینش درباره تحوّلات و انقلابهاى تاریخى ناشى مىشود. از این رو، لازم است اندکى درباره دگرگونىها و تحوّلات تاریخى به بحث و بررسى بنشینیم:
انتظار ویران گر
این تلقى، برداشت قشرى مردم از مهدویت و قیام و انقلاب مهدى موعود است که صرفاً ماهیت انفجارى دارد. فقط و فقط از گسترش، اشاعه و رواج ظلمها، تبعیضها، اختناقها، حق کشىها و تباهىها ناشى مىشود. در حقیقت، نوعى سامان یافتن است که معلول پریشان حالى است.
آنگاه که صلاح (خیر و نیکى) به نقطه صفر برسد، حق و حقیقت هیچ طرفدارى نداشته باشد، باطل یکّه تاز میدان شود، و جز نیروى باطل حکومت نکند و فرد صالحى در جهان یافت نشود، این انفجار رخ مىدهد و دست غیب براى نجات حقیقت - نه اهل حقیقت، زیرا حقیقت طرفدارى ندارد - از آستین بیرون مىآید.
به این ترتیب، هر اصلاحى محکوم است، چرا که هر اصلاحى یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع نقطه روشنى هست دست غیب ظاهر نمىشود. برعکس، هر گناه، فساد، ظلم، تبعیض، حقکشى و هر پلیدى به حکم این که مقدمه صلاح کلى است و انفجار را قریب الوقوع مىکند، رواست، زیرا الغایات تبرّر المبادی؛ یعنى هدفها وسیلههاى نامشروع را مشروع مىکنند. پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج و اشاعه فساد است.
این گروه طبعاً به مصلحان، مجاهدان، آمران بالمعروف و نهىکنندگان از منکر با بغض و عداوت مىنگرند، زیرا آنان را از تأخیراندازان ظهور و قیام مهدى موعود(عج) مىشمارند. بر عکس، اگر خود هم اهل گناه نباشند، در عمق ضمیر و اندیشه با نوعى رضایت به گناهکاران و عاملان فساد مىنگرند، زیرا اینان مقدمات ظهور را فراهم مىآورند.
انتظار سازنده
ریشه این اندیشه در آیات قرآنى و روایات اسلامى نهفته شده و در جهت عکس نظریه انتظار مخرب است. از آیات قرآن استفاده مىشود که ظهور مهدى موعود حلقهاى از حلقات مبارزه اهل حق و باطل است که به پیروزى نهایى اهل حق مىانجامد. سهیم بودن یک فرد در این سعادت موقوف به این است که آن فرد عملاً اهل حق باشد. مهدى موعود مظهر نویدى است که به اهل «ایمان و عمل صالح» داده شده است، او مظهر پیروزى نهایى اهل ایمان است. ظهور مهدى موعود منّتى است بر مستضعفان و خوار شمرده شدگان و وسیلهاى است براى پیشوایى و مقتدایى آنان، مقدّمهاى است براى وراثت خلیفة اللهى آنها بر روى زمین: (و نُرید أن نَمُنَّ عَلَى الَّذین استُضعِفوا فِى الأرض و نَجعلَهُم أئمّة و نَجعَلَهُمُ الوارِثین).
ظهور مهدى موعود تحقق بخش وعدهاى است که خداوند متعال از دیرزمانها در کتب آسمانى به صالحان و متقیان داده است که زمین ازآنِآنان است: (وَ لَقَدْ کَتَبْنا فى الزّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبادِىَالصّالحون).
حدیث معروفِ: یَمْلَأُ اللّهُ بِهِ الْأرضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْمَاً وَ جَورَاً نیز شاهد، تقویت کننده و مؤید نظریه انتظار سازنده است نه مؤید نظریه انتظار مخرب، زیرا در این حدیث نیز تکیه بر ظلم و سخن از گروه ظالمى است که مستلزم وجود گروه مظلوم است و مىرساند که قیام مهدى براى حمایت مظلومانى است که استحقاق حمایت دارند. بدیهى است که اگر گفته مىشد: یَمْلَأُ اللّهُ بِهِ الْأرضَ إیماناً وَ تَوحیداً وَ صَلاحاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ کُفْراً وَ شِرْکاً وَ فساداً، مستلزم این نبود که لزوماً گروهى مستحق حمایت وجود داشته باشد، چرا که در آن صورت، استنباط مىشود که قیام مهدى موعود براى نجات حقِ از دست رفته و به صفر رسیده است نه براى گروه اهل حق ولو به صورت یک اقلیت. شیخ صدوق طبق روایتى از امام صادق(ع) مىگوید: «این امر تحقق نمىپذیرد، مگر این که هر یک از شقى و سعید به نهایت کار خود برسند». پس سخن در این نیست که سعیدى در کار نباشد و فقط اشقیا به منتها درجه شقاوت برسند.
در روایات سخن از گروه زبدهاى است که به محض ظهور امام به آن حضرت ملحق مىشوند، بدیهى است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمىشوند، (بلکه قبلاً در میان جامعه اسلامى زیست کردهاند).(1)
انتظار دعوت به نپذیرفتن باطل است، نپذیرفتن بردگى و ستم، انتظار درفش بنیادگر مقاومت در برابر هر ناحق و هر ستم و ستم گرى است. مجاهدتهاى خستگىناپذیر شیعه در طول تاریخ گواه بر این است که در این مکتب سازش و سستى راه ندارد. به شیعه منتظر فرمان دادهاند که سلاح خود را همیشه آماده داشته باشد، باید همچنین باشد، چرا که منتظرانِ برپایى عدالت باید خود به عدالت و داد تعهد داشته باشد. کجا انسان معتقد متعهد، در دوران عمر خویش ساکت مىنشیند و هر ظلم و ناحقى را تحمّل مىکند و آرمان اعتقادى و تعهدى خویش را به کنارى مىنهد تا پس از سالها مصلح موعود بیاید و عقاید و تعهدات او را تحقق بخشد؟ سستى و سکوت پذیرفته نیست؛ چگونه کسانى به خود اجازه مىدهند که تعالیم والاى مکتب تشیع را نامتعهدانه تفسیر کنند. اگر خود اهل اقدام نیستند مردانه و صریح اذعان کنند نه این که با تفسیر غلط بگویند که «اینها تکلیف نیست». آیا تکلیف مسلمانان این است که بنشینند تا همه چیز بر باد رود، حتى دین و ناموسشان؟ آیا تکلیف مسلمانى این است که زیر سلطه کافران از خدا بىخبر بروند، در حالى که خداوند مىفرماید: (وَ لَنْ یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى المُؤمِنینَ سَبیلاً)(2)؛ خداوند هرگز نخواسته که کافران بر مؤمنان سلطه یابند.
شیعه منتظر، به انتظار قائم است، همو که با شنیدن نامش بر مىخیزد و آمادگى خویش را اعلام مىدارد، پس انتظار مخرب هرگز، هر چه براى شیعه رقم خورده، انتظار سازنده و امید ساز است و بس!
ابعاد عملى انتظار
از آنجا که انتظار، حافظ ابعاد عملى مکتب است، در اینجا به چند بُعد از ابعاد عملى آن اشاره مىکنیم:
1. بعد دیندارى:
انسان در دوران غیبت باید در امر دین و صحت اعمال خود مواظبت بیشترى داشته باشد و از هرگونه سستى و انحراف دورى گزیند و اگر ابتلایى یافت به سرعت باز گردد و در خط صحیح قرار گیرد. امام صادق(ع) مىفرماید:
براى صاحب الأمر غیبتى طولانى است. در این دوران هر کسى باید تقوا پیشه سازد و چنگ در دین خود زند.(3)
2. بُعد پارسایى:
انسانِ منتظر، علاوه بر تدیّن و تقوا، باید پارسا باشد و خود را چنانکه موعود دوست دارد بسازد تا به او و یارانش شباهت یابد و به لطف خدا در شمار یارانش در آید. امام صادق(ع) مىفرماید:
هر کس مىخواهد در شمار اصحاب قائم باشد، باید چشم به راه باشد و پارسایى پیش گیرد و اعمال با ورع داشته باشد.(4)
3. بُعد تقیّد مکتبى:
تقیّد مکتبى، صلابت اعتقادى، حماسهدارى دینى و سازش ناشناسى خطى، از جمله ویژگىهاى رهروان راه سرخ تشیع پایدار علوى است.
وَ مالِیَ إلّا آلَ أحْمَدَ شیعَة
وَ مالِیَ إلاّ مَشْعَبَ الْحَقِّ مَشْعَبٌ(5)
- من پیرو آلِ محمدم(ص)، نه کس دیگر و راهسپار راه بر حقِ حقم، نهراهى دیگر.
این است شعار شیعه در طول تاریخ، در آوردگاهها و میدانها، در تبعیدها و زندانها، در خونها و حماسهها، در فریادها و خروشها؛ تا آن هنگام که این فریاد در جام زرین خورشید بریزد و جهانگیر شود.
انسانِ منتظر مهدى، در راه آل محمد(ص) است. به همین دلیل، پیامبر(ص) مىفرماید:
خوشا به حال منتظرانى که به حضور «قائم» برسند، آنان که پیش از قیام او نیز پیرو اویند. با دوست او عاشقانه دوستاند و موافق، و با دشمن او خصمانه دشمناند و مخالف.(6)
4) بُعد امر به معروف و نهى از منکر:
با این دو عمل، احکام و واجبات الهى برقرار مىماند و جامعه دینى از انحراف مىرهد. رضا و خشنودى مهدى(عج) در آن است که «معروف» عملى شود و «منکر» ترک گردد. بنابر این، انسانِ منتظر، نمىتواند بىتفاوت باشد. اگر مهدى حضور یابد بزرگترین آمر و ناهى در روزگار ظهور خواهد بود و همانگونه که پیامبر(ص) فرمود: خوشا به حال کسانى که در غیاب مهدى نیز به او اقتدا کنند: طُوبى لِمَنْ أدْرَک قائِمَ أهلِ بَیْتی وَ هُوَ مَقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قیامِه.(7)
5. بُعد اخلاق اسلامى:
بزرگترین وجه تمایز جامعه اسلامى از دیگر جامعهها، همان اخلاق نورانى اسلام است. جامعه منتظر باید مظهر اخلاق اسلامى باشد. امام صادق(ع) در حدیثى مىفرماید:
هر کس مىخواهد در شمار اصحاب قائم باشد، باید در عصر انتظار، مظهر اخلاق نیک اسلامى باشد، چنین کسى اگر پیش از قیام قائم درگذرد، پاداش او مانند کسانى باشد که قائم را درک کنند و به حضور او برسند.(8)
6. بُعد آمادگى نظامى:
مسلمان باید همیشه آمادگى نظامى و نیروى سلحشورى داشته باشد، تا به هنگام طلوع خورشید، به صف پیکارگران رکاب مهدى(عج) بپیوندد و در نبرد بزرگ حق و باطل حماسه آفریند و حضور فعّال داشتهباشد.(9) امام صادق(ع) مىفرماید:
باید هر یک از شما براى خروج قائم سلاح تهیه کنید، اگر چه یک نیزه،(10) چون وقتى خدا ببیند کسى به نیت یارى مهدى اسلحه تهیه کرده است امید است عمر او را دراز کند تا ظهور را درک کند و از یاوران مهدى(عج) باشد.(11)
دیدگاه امام خمینى(ره) درباره منتظران
الف) یک دسته مىگفتند... که ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه مىگذرد، براى جلوگیرى از این امور هم خودِ حضرت بیایند ان شاءالله درست مىکنند.(12)
ب) بعضىها انتظار فرج را به این مىدانند که... بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان(عج) را از خداوند بخواهند.(13)
ج) یک دستهاى مىگفتند باید عالم پر از معصیت بشود تا آن حضرت بیاید.(14)
یک دستهاى از این بالاتر بودند، مىگفتند باید دامن زد به گناهها، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت(عج) تشریف بیاورند.(15)
ه) یک دسته دیگرى بودند که مىگفتند هر حکومتى اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است... در صورتى که آن روایات که هر کس عَلَم بلند کند عَلَم مهدى به عنوان مهدویت بلند کند.(16)
انتظار از نظر امام خمینى(ره) زمانى مفهوم واقعى و اساسى مىیابد که با امید به قدرت رسیدن اسلام معنا شود. ایشان مىفرماید:
انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است، باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالَم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور انشاءالله تهیه شود.(17)
منتظر از نظر ایشان باید در جهت منویات حضرت ولى عصر(عج) تلاشکند. امام مىفرمایند:
البته این پر کردن دنیا از عدالت، اگر مىتوانستیم مىکردیم، اما چون نمىتوانیم بکنیم ایشان باید بیایند.(18)
بنابر این، از نظر امام(ره) وظیفه منتظران واقعى تلاش براى تحقق اهدافى است که با ظهور آن امام معصوم بهطور کامل، محقق مىشود.
حضرت امام(ره) در سراسر دوران مبارزه هرگز هدف خود را محدود به از بین بردن استبداد داخلى و مبارزه با استعمار خارجى در کشور نکرده بودند، بلکه به دنبال حاکمیت اسلام در سراسر جهان و کوتاه کردن دست ابرقدرتها از همه کشورهاى اسلامى بودند. ایشان حرکت خود را در راستاى قیام جهانى موعود(ع) مىدیدند و انقلاب اسلامى ایران را مقدّمهاى براى انقلاب عظیم مهدوى ارزیابى مىکردند.
حضرت امام خمینى مىفرمودند:
مسئولان باید بدانند که انقلاب محدود به ایران نیست، انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان به پرچم دارى حضرت حجت (ارواحنافداه) است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد، مسائل اقتصادى و مادى اگر لحظهاى مسئولین را از وظیفهاى که بر عهده دارند، منصرف کند، خطرى بزرگ و خیانتى سهمگین را به دنبال دارد، باید دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید و این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانى اسلام است، منصرفکند.(19)
بنابراین، انتظار در قاموس امام خمینى مفهومى جز آمادگى فردى و اجتماعى براى برپایى دولت کریمه حضرت ولى عصر (ارواحنا فدا) ندارد. حضرت امام واژه انتظار را که سالها با سکون و سکوت، تحمل ظلم، دمفروبستن و در یک کلمه ماندن و درجا زدن به امید بر آمدن دستى از غیب، مرادف شده بود، از این معنا خارج کرد و اینبار «انتظار» نه به عنوان عاملى براى خاموش ساختن روح سرکش اجتماع، بلکه به عنوان ابزارى براى دگرگون کردن وضع موجود و حرکت به سوى آینده موعود به کار گرفته شد.
احیاى هویّت اسلامى
حضرت امام با توجه به شناخت عمیقى که از وضعیت اجتماعى - سیاسى مسلمانان در عصر حاضر داشتند، احیاى هویت اسلامى و بازگشت به خویشتن را تنها راه تجدید عظمت و قدرت اسلام و مسلمانان در جهان دانسته و این موضوع را سر لوحه دعوت خویش قرار دادند.
من به صراحت اعلام مىکنم که جمهورى اسلامى با تمام وجود، براى احیاىهویّت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمایهگذارى مىکند و دلیلىهم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروى از اصول تصاحب قدرت درجهان دعوت نکند و جلو جاهطلبى و فزونطلبى صاحبان قدرت، پول و فریب را نگیرد.(20)
از آنجا که انتظار موعود و تحقق وعده الهى در حاکمیت جهانىِ دین اسلام مىتواند در احیاى هویت اسلامى مسلمانان و مقابله با روحیه خودباختگى و احساس حقارت در مقابل فرهنگ و تمدن مغرب بسیار مؤثر باشد، ایشان با ژرف اندیشى تمام، احیاى فرهنگ انتظار را به عنوان یکى از ارکان مهم احیاى هویّت اسلامى و وسیلهاى براى تحقق دوباره قدرت و شوکت مسلمانان در جهان مد نظر قرار داده مىفرمودند:
ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار، خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند و مقدمات ظهور ان شاءالله تهیه بشود.(21)
به امید روزى که فجر انقلاب اسلامى به صبح روشن انقلاب جهانى حضرت مهدى(عج) متصل شود و چشمان ناقابل ما به جمال نورانى او منورگردد.
انتظار از دیدگاه حضرت آیةاللّه خامنهاى
حضرت آیة اللّه خامنهاى(مدّظلّه) در سالروز ولادت با سعادت مهدى موعود(عج) فرمودند:
انتظار ظهور امام زمان(عج) به معناى انتظار براى پر شدن جهان از عدل و داد و عدالت براى همه انسانها، انتظار رفع ظلم از صحنه زندگى بشر و انتظار فرا رسیدن دنیایى برتر از لحاظ معنوى و مادى است و بر همین اساس، نیمهشعبان عید بسیار بزرگى است که جهان چشم انتظار مولود مبارک و معظم آن، و بشریت تشنه رهبرى و هدایت اوست.
رهبر معظم انقلاب وجود حالت انتظار را در دل آحاد مردم یکى از الطاف خداوند بر مردم ایران در دوران انقلاب مىدانند و مىفرمایند:
این بزرگوار در فضاى ذهنى و معنوى جامعه ما حضور دارد و جوانان مؤمن و با اخلاص نیز با آن حضرت قلباً در ارتباط هستند. این ارتباط به معناى حقیقى کلمه دو جانبه است و در حالات برجسته شور و محبت و احساس و عواطفى که ملت ایران نسبت به این بزرگوار دارند، این ارتباط طرفینى است.
ایشان انتظار ظهور امام زمان(عج) را موجب زنده شدن روح انتظار فرج در جوامع بشرى دانسته و مىفرمایند:
انتظار به معناى اشتیاق انسان براى دست رسى به وضعى برتر و بالاتر است و این حالتى است که بشر همیشه باید در خود حفظ کند و پیوسته در حال انتظار فرج الهى باشد.
مقام معظم رهبرى به تلاش مستمر قدرتهاى شیطانى براى از بین بردن فروغ امید در دل انسانها اشاره کرده و مىفرمایند:
مبناى کار قدرتهاى طاغوتى بر این است که فروغ امید را در دلها بمیرانند و همه امیدها را به یک نقطه مادى، یعنى پول و زخارف کم ارزش دنیا متمرکز کنند که سر رشته آن نیز در دست خودِ آن هاست. همه چیز را باحسابهاى کمى و پولى محاسبه مىکنند و معنویات را از حساب خارجمىکنند و به ویژه مىکوشند که آن آینده موعود را از چشم ملتها دورنگهدارند، اما ملتها باید امیدوار باشند تا این اراده تکوینى الهى تحقق پیدا کند.(22)
انقلاب اسلامى بذر امید را در دل همه مستضعفان نشاند. انقلاب اسلامى ایران، ظهور سراسر نور مولا(ع) را نزدیک ساخته است. اینک بر همگان است که این تلاش خدایى را با همه شداید و سختىها تا آخرین سر منزل مقصود - که آماده کردن همه زمینهها براى فرجش مىباشد - ادامه دهند. در این رهگذر، از توطئههاى موذیانه دشمن نباید غافل بود. رهبر معظم انقلاب در رابطه با هوشیارى امت مسلمان مىفرماید:
دشمنان سراغ مجموعه احکام و مقررات اسلام رفتند. هر عقیده و هر توصیهاى از شرع مقدس که در زندگى و سرنوشت آینده فرد و جماعت و امت اسلامى تأثیر مثبت و بارزى داشته است، به نحوى با آن کلنجار رفتند تا اگر بتوانند آن را از بین ببرند، اگر نتوانند، روى محتوایش کار کنند! ... گاهى دهها سال زحمت مىکشند، براى این که بتوانند نقطه درخشانى را کور یا کمرنگ کنند یا نقطه تاریکى را به وجود بیاورند! سالهاى متمادى مىنشینند و پول خرج مىکنند! یکى زحمت مىکشد و تلاش مىکنند، ولى توفیق پیدا نمىکند، بعد از او کسان دیگرى مىآیند. روى عقاید دنیاى اسلام، از اینگونه کارها خیلى شده است. روى عقیده توحید، عقیده امامت، روى اخلاقیات اسلامى، معناى صبر، معناى توکل، معناى قناعت، کار کردهاند! همه اینها نقاط برجستهاى هستند که اگر ما مسلمانها درست به حقیقت آنها توجه بکنیم تبدیل به موتور حرکت دهنده جامعه اسلامى مىشود.
... بنده سندى را دیدم که بزرگان استعمار و فرماندهان استعمارى توصیه مىکنند که ما باید کارى بکنیم که این عقیده به مهدویت به تدریج از بین مردم زایل بشود! ببینید عقیده به مهدویت چقدر مهم است! چقدر خطا مىکنند کسانى که به اسم روشن فکرى و به اسم تجدّدطلبى مىآیند و عقاید اسلامى را بدون مطالعه، بدون اطلاع، بدون این که بدانند دارند چکار مىکنند، موردتردید و تشکیک قرار مىدهند! اینها همان کارى را که دشمن مىخواهد انجام مىدهند.(23)
رهبر معظم انقلاب در بخشى دیگر از سخنانشان از توطئه دشمنان براى از بین بردن امید و نشاط در جامعه اسلامى پرده برداشته و مىفرماید:
استعمار روح نا امیدى را مىخواهد امروز استکبار جهانى مایل است که ملتهاى مسلمان و از جمله ملت عزیز ایران، دچار این حالت بشوند -روحناامیدى- اى آقا! دیگر نمىشود کارى کرد، دیگر فایدهاى ندارد! مىخواهند این را به زور به مردم تزریق کنند. ما که در جریان خبرهاى تبلیغاتى و زهرآگین دشمنان قرار داریم، به عیان مىبینیم که اغلب این خبرهایى که تنظیم مىکنند، براى مأیوس کردن مردم است. مردم را از اقتصاد و از فرهنگ مأیوس مىکنند، متدینین را از گسترش دین مأیوس مىکنند.(24)
رهبر انقلاب در بخش دیگرى از سخنانشان کسانى را که آب به آسیاب دشمن ریخته و در مسیر آنها گام بر مىدارند، از این عمل برحذر داشته، مىفرمایند:
... امروز هر نفسى، هر حنجرهاى که براى نا امید کردن مردم بدمد، بدانید که این حنجره در اختیار دشمن است. چه خودش بداند، چه خودش نداند! هر قلمى که کلمهاى را در جهت نا امید و مأیوس کردن مردم روى کاغذ بیاورد، این قلم متعلق به دشمن است، چه صاحب این قلم بداند، چه نداند! دشمن از او استفاده مىکند.(25)
با این حال، رهبر انقلاب ملت مسلمان و انقلابى ایران را ملتى بیدار، زنده و متوجه مىداند که قدر عزّت و قدرتش را مىداند و در برابر توطئههاى دشمنان و مزدورانشان ارزش و اصالت خود را از دست نمىدهد.
تکلیف شیعیان منتظر از نگاه حضرت آیةاللّه خامنهاى
رهبر انقلاب، اعتقاد به مهدویت را منشأ تحوّل و زنده شدن امید در دلها مىدانند و هشدار مىدهند که دشمن در تلاش است تا این موتور حرکت را به داروى مخدر و خواب آورى تبدیل کند. مىگویند: خُب آقا مىآید همه کارها را درست مىکند! این خراب کردن عقیده است، پس امروز تکلیف ما چیست؟
باید زمینه را آماده کنى، تا آن بزرگوار بتواند بیاید و در آن زمینه آماده اقدام بکند، از صفر که نمىشود شروع کرد! جامعهاى مىتواند پذیراى مهدى موعود (ارواحنا فداه) باشد که در او آمادگى و قابلیت باشد و الّا مثل انبیا و اولیاى طول تاریخ مىشود. چه علتى داشت که بسیارى از انبیاى بزرگ اولى العزم آمدند و نتوانستند دنیا را از بدىها پاک و پیراسته کنند؟ چون زمینهها آماده نبود... اگر امام زمان(عج) در یک دنیاى بدون آمادگى تشریف بیاورند، همان خواهد شد! باید آمادگى باشد، این آمادگى چگونه است؟ این همانى است که شما نمونههایى از آن را در جامعه خودتان مشاهده مىکنید. امروز در ایران اسلامى چیزهایى از درخشندگىهاى معنوى وجود دارد که در هیچ جاى دنیا نیست. امروز در کجاى دنیا جوانهایى پیدا مىشوند که روى شهوات نفس و روى مادى گرى پا بگذارند و سراغ معنویات بروند. شاید بشود گفت که مجموعه زنان کشور ما از همه جاى دنیا بهترند. وقت کار که مىرسد، کار سیاسى، کار فرهنگى و کار تشکیلاتى جلو هستند، وقت جهاد که مىرسد فرزندانشان را با دست خودشان به جبهه مىفرستند. وقت خانهدارى و تربیت اولاد که مىرسد که بانوهاى خانه دارند، همه اینها در دنیا کم یاب است. اینها خیلى ارزش است. اینها تربیت اسلام است. اینها همه امید بخش است. پس مىشود زمینهها را فراهم آورد.(26)
وظایف منتظران در عصر غیبت
در یک جمع بندى کلى این وظایف را مىتوان، به چهار دسته تقسیم کرد:
1. وظایفى که در چهارچوب خواندن صلوات و دعا براى ظهور آن حضرت، دعا براى سلامتى آن امام عزیز و توسل به آن جناب ترسیم مىشوند.
2. وظایفى که بار عملى بیشترى دارند، مانند دادن صدقه براى سلامتى آن امام، رفتن به حج و دادن صله و هدیه براى آن حضرت و پرداختن حقوق مالى، از جمله سهم امام(ع).
3. تکالیفى که بار اعتقادى دارند، مانند معرفت به امام زمان(عج) و استوار کردن اعتقادات بر معیارى صحیح.
4. وظایفى که علاوه بر استفاده از موارد بالا، بار عملى مهم و اساسى پیدامىکنند، مانند مبارزه با مدعیان دروغین مهدویت، پیروى از آن بزرگوار، دفاع در برابر مهاجمان به جامعه اسلامى، تلاش براى آماده کردن زمینه ظهور از طریق اصلاح امور اجتماع، مانند امر به معروف و نهى از منکر.
وظیفه علما در زمان غیبت
از میان موضوعات مختلفى که علماى پیشین بدانها پرداختهاند، موضوع غیبت امام عصر(عج) از جایگاه خاصى برخوردار است. از جمله بزرگانى که در این زمینه دست به تألیفات فراوانى زدهاند، مىتوان به ابو محمد فضلبنشاذان (م 260 ق)، شیخ صدوق (م 381 ق)، شیخ مفید (م 413 ق)، سید مرتضى (م 436 ق) و شیخ طوسى (م 460ق) اشاره کرد.
امروز باید دید که آیا ضرورت هایى که استوانههاى فقاهت شیعه را به تدوین کتاب و نگارش رساله در زمینه شناخت آخرین حجت حق واداشته، از بین رفته است یا خیر؟
آیا احساس ضرورتى که شیخ طوسى را وا مىداشت که با همه اشتغالات علمى در عرصههایى هم چون فقه، تفسیر و رجال دست به تألیف کتاب «الغیبه» بزند، دیگر زمینهاى ندارد؟ آیا هیچ خطرى سرمایه اعتقادى شیعیان آل محمد(ص) را تهدید نمىکند.
آیا جوانان و نوجوانان کشور - که به تعبیر امام راحل(ره) کشور ائمههدى(ع) و کشور صاحب الزمان(عج) است - به حدّى از شناخت درباره حضرت حجت رسیدهاند که علماى شیعه، دعوت کنندگان و مرزداران حریم تفکر شیعى بتوانند با خاطرى آسوده سر به بالین بگذارند؟
به راستى آیا حوزههاى علمیه شیعه، علماى گرانقدر تشیع، نهادها و مراکز فرهنگى - تحقیقاتى و تبلیغاتى کشور، دِیْن خود را نسبت به صاحب اصلى شان ادا کردهاند، همان صاحبى که حضرت امام(ره) در شأنش فرمود:
رهبر همه شما و همه ما وجود مبارک بقیةاللّه است و باید ماها و شماها طورى رفتار کنیم که رضایت آن بزرگوار را که رضایت خداست، به دست بیاوریم.(27)
امروز وظیفه علماى اعلام در دفاع و مرزبانى از تفکر شیعى و پاسخ به شبهات، در ضمن چند سخنرانى در ایام نیمه شعبان خلاصه نمىشود. همتى والا مىطلبد تا وظیفه خویش را - چنانکه در روایتى از امام هادى(ع) نقلشده- به انجام برسانند. امام هادى(ع) وظایف علما را در زمان غیبت چنین ترسیم مىکنند:
اگر بعد از غیبت قائم شما نبودند علمایى که مردم را به سوى او مىخوانند و به سویى او را راهنمایى مىکنند و با برهانهاى الهى از دین او پاسدارى مىکنند و بندگان خدا را از دامهاى شیطان و پیروان او و همچنین از دامهاى دشمنان اهل بیت رهایى مىبخشند، هیچ کس بر دین خدا باقى نمىماند، اما علماى دین دلهاى متزلزل شیعیان ناتوان را حفظ مىکنند، همچنانکه کشتىبان سکان کشتى را حفظ مىکند. این دسته از علما در نزد خداوند داراى مقام و فضیلت بالایى هستند.(28)
وظایف منتظران جوان
تلاش دشمن این است که تعهد ما را به احکام دین کم رنگ و ضعیف سازد. آنها زن و مرد و جوان و پیر را هدف قرار داده و مىخواهند سنگرهاى فرهنگى و علمى ما را تصرف کنند و آن را از اسلام و از افتخار مسلمین به گذشتههاى خود تهى کنند. اینان به اسم ملیت، تمدن، وطن و حمایت از آزادى، تجدّد، دفاع از حقوق بانوان، روشن فکرى و طرح عناوین فریبنده به معنویت، اسلامیت و ولایت، حمله مىکنند. همچنین از موج اسلام گرایى در دریاى متلاطم جامعه میلیاردى و شور و شوق مسلمانان براى بازگشت به مبانى اصیل اسلامى به وحشت افتاده و در برابر انقلاب عظیم اسلامى از هیچگونه توطئهاى فروگذار نیستند.
جوانان ما باید در راه عقیده و روش خود ثابت قدم و استوار بوده و دین خدا را یارى کنند تا آقا و مولاى خود را شاد و مسرور سازند. در برابر این همه کینه، مکر، سیاستهاى مکارانه، هجوم فرهنگى، افکار الحادى و اسلامزدا، تبلیغات شوم و قلم به دستهاى مزدور، این جوانان غیرتمند مسلمان هستند که باید از اسلام، آرمانها و اهداف آن دفاع کنند و توطئهها را بىاثر سازند. همه منتظران باید از سنگرهاى اسلام و مرزهاى فکرى و عقیدتى اسلام حفاظت کنند.
اگر جهاد اکبر و جهاد کبیر جزء وظایف منتظران عصر غیبت است، مشکلاتى را به همراه خواهد داشت. هم جهاد اکبر این مشکلات را دارد و هم جهاد کبیر. کسى که مىخواهد خود را بسازد با این مشکلات روبه رو مىشود و کسى که در صدد ساختن دیگران است، باز با این مشکلات درگیر است، البته منتظران حقیقى در مسیر ایفاى مسئولیت خویش پایدارى و مقاومت مىکنند. توجه به بعضى از وظایفى که مىتواند در رشد، بالندگى و پویایى جامعه اسلامى مؤثر باشد عبارتند از:
1. شناخت حجت خدا و امام عصر(عج)
اوّلین و مهمترین وظیفهاى که هر شیعه منتظر بر عهده دارد کسب معرفت از وجود مقدس امام و حجت زمان خویش است. این موضوع بدان درجه اهمیت دارد که در روایت آمده است:
مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مَیْتَةً جاهِلَیَّةً؛(29)
هر کسى بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلى مرده است.
البته مقصود از «معرفت امام» را که در روایتهاى متعدد به آن اشاره شده مىتوان چنین تبین کرد:
بدون تردید، مقصود از شناختى که امامان ما، که درودها و سلامهاى خداوند برایشان باد، تحصیل آن را نسبت به امام زمان مان امر فرمودهاند، این است که ما آن حضرت را آنچنانکه هست بشناسیم، بهگونهاى که این شناخت سببِ در امان ماندن ما از شبهههاى ملحدان و مایه نجات مان از اعمال گمراه کننده مدعیان دروغین باشد و اینچنین شناختى جز به دو امر حاصل نمىگردد: اوّل شناختن مشخص امام(عج) به نام و نسب و دوم، شناخت صفات و ویژگىهاى او و به دست آوردن این دو شناخت از اهم واجبات است.(30)
البته شناخت دوم مىتواند در زندگى فردى و اجتماعىِ منتظران، منشأ اثر و تحوّل باشد، زیرا اگر کسى به حقیقت به صفات و ویژگىهاى امام عصر(عج) و نقش و جایگاه آن حضرت در عالم هستى و فقر و نیاز خود نسبت به او واقف شود، هرگز از یاد و نام آن حضرت غافل نمىشود. البته شناخت و معرفت حقیقى به آن حضرت جز با عنایت خداوندى میسور نیست. بنابراین، باید از درگاه الهى توفیق شناخت حجتش را درخواست کرد.
2. تهذیب نفس و کسب فضایل اخلاقى
وظیفه مهم شیعه منتظر، تهذیب نفس و آراستگى به اخلاق نیکوست. در روایتى از امام صادق(ع) آمده است:
هر کس دوست مىدارد از یاران حضرت قائم(عج) باشد باید منتظر باشد و در این حال، به پرهیزگارى و اخلاق نیکو رفتار نماید، پس چنانچه در این حال بمیرد و پس از مردنش قائم(عج) به پا خیزد، پاداش او هم چون پاداش کسى خواهد بود که آن حضرت را درک کرده است، پس کوشش کنید و در انتظار بمانید، گوارا باد شما را اى گروه مشمول رحمت خداوند.(31)
در توقیع شریفى که از سوى حضرت براى شیخ مفید صادر شد، اعمال ناشایست و گناهانى که از شیعیان آن حضرت سر مىزند یکى از اسباب طولانى شدن غیبت و دورى شیعیان از لقاى ایشان شمرده شده است.
3. پیوند با مقام ولایت
حفظ و تقویت پیوند قلبى با امام عصر(عج) و تجدید دایمى عهد و پیمان با آن حضرت از وظایف مهمى است که شیعیانِ منتظر به عهده دارند. یک شیعه و منتظر واقعى على رغم غیبت ظاهرى آن حجت الهى هرگز نباید احساس کند که در جامعه رها و بىمسئولیت بوده و هیچ تکلیفى نسبت به امام و مقتداى خود ندارد. از شیعیان خواسته شده که در آغاز هر روز و حتى بعد از نمازواجب دعاى عهد بخوانند که نشان از اهمیت پیوند دایمى شیعیان با مقام عظماى ولایت دارد.
اگر شیعه، در آغاز روز با حضور قلب و توجه، چنین عهد و پیمانى را با امام(ع) تجدید کند، هرگز تن به رکود، ذلت، خوارى، ظلم و بىعدالتى نمىدهد، هرگز دچار بحران فرهنگى و از خود بیگانگى، یأس و نومیدى و انحطاط نخواهد شد. به دلیل اهمیت و اعتبار دعاى عهد بخشى از آن را نقلمىکنیم:
بار خدایا! من در بامداد این روز و تمام دوران زندگانىام، عهد و عقد و بیعتى را که از آن حضرت برگردن دارم با او تجدید مىکنم که هرگز از آن عهد و بیعت برنگردم و بر آن پایدار بمانم. بار خدایا! مرا از انصار و یاران آن حضرت و مدافعان از حریم مقدس او و شتابندگان در پى انجام مقاصدش و امتثال کنندگان اوامر و نواهىاش و حمایت کنندگان از وجود شریفش و سبقت جویان به سوى خواستهاش و شهید شدگان در رکاب و در حضور حضرتش قرار ده.(32)
4. کسب آمادگى براى ظهور حجت حق
در این عصر بر شیعیان لازم است که با مسلح شدن به تجهیزات نظامى روز خود را براى مقابله با دشمنان قائم(عج) آماده سازند. البته در حال حاضر، به دلیل وجود حکومتى شیعى و حاکمیت فقیه جامع الشرایط بر سرزمین اسلامى این وظیفه در درجه اوّل بر عهده حکومت اسلامى است که قواى مسلح کشور را در بالاترین حدّ آمادگى نظامى قرار دهند تا به فضل خدا در هر لحظه که اراده الهى بر ظهور منجى عالم بشریت قرار گرفت بتوانند به بهترین نحو در خدمت آن حضرت باشند.(33)
در خصوص این وظیفه از امام صادق(ع) چنین نقل شده است:
هر یک از شما باید براى خروج حضرت قائم(عج) سلاحى مهیا کند، هر چند یک تیر شد که خداى تعالى هرگاه بداند که کسى چنین نیتى دارد امیدوارم عمرش را طولانى کند تا آن حضرت را درک کند. (و از یاران و همراهانش قرار گیرد.)(34)
سخنى دوستانه با منتظران جوان
انقلاب اسلامى آنگاه ارزش خود را نشان داد که در برابر بزرگترین قدرتهاى شیطانى ایستاد، با آنها مبارزه کرد و رسالت جهانى خود را به جهانیان ارائه نمود. با این وصف، کسانى که فکر مىکنند باید گوشهاى استراحت کنند تا امام زمان(عج) ظهور کند و جهان را پر از عدل و قسط نماید، سخت در اشتباهند. جوانان ما باید بیشتر بکوشند و مبارزه کنند و این تحوّل و تکامل نفسى را هرچه سریعتر در روح و قلب خود ایجاد نمایند تا باعث تسریع در ظهور حضرت شوند. اما در عین حال، باید دانست که امام حاضر است و بر اعمالمان نظارت دارد. امام پیروان خود را رها نکرده و به دست هواها نسپرده، مراقب آنهاست، اگر به آنها ناراحتى برسد قلب مبارکش به درد مىآید، اگر خونریزى ناحقى درجایى صورت بگیرد، حضرت ناراحت مىشود. آن بزرگوار مراقب است و با تمام وجود مىکوشد تا این تحوّل نفسى را در این امت به وجود بیاورد. به راستى آیا آنگونه که حضرت در مقابل مشکلات و گرفتارىهاى ما دردمند مىشود. ما هم در برابر کینه توزىها و کم لطفىهایى که در حق آن حضرت مىشود عکسالعمل نشان مىدهیم!؟ اگر مؤمنین حمیّت در دین نداشته باشند و نسبت به مقدساتشان حساسیت نشان ندهند، رفته رفته دین از میان مىرود. بنابر این، امر به معروف و نهى از منکر بر همه کس واجب و لازم است و با کوتاهى در آن انواع فسق و فجور ظاهر مىشود.
اگر جوانان ما در اعتقادشان به خود بقبولانند که امام زمان(عج) در میان آنها زندگى مىکند و شاهد اعمالشان است، رفتار و زندگى و مرگ و حیات آنها تغییر کیفى مىیابد. متأسفانه این ویژگى در بین جوانان ما کم رنگ شده است. شاید براى لحظاتى یا روزهایى درباره وجود مبارکش فکر کنند، اما بعد او را به فراموشى مىسپارند. اگر آنها امام زمان(عج) را اسطورهاى در تاریخ به حساب آورند، اشتباه بزرگى کردهاند. امام زمان حضور دارد و هر عملى را که ما انجام مىدهیم مىبیند و مىشنود. روزى که ما به این اعتقاد برسیم و آن را لمس کنیم، بزرگترین جهشها را در راه تکامل زندگى مان برداشتهایم و این قدم اصلى براى تسریع در ظهور حضرت است. بنابر این، باید هر چه سریعتر در خود تحوّل ایجاد کنیم و خود را آماده سازیم و به آن درجه از رشد عقلى، ایمانى و اخلاقى برسیم که توان تحمل آن وجود مبارک را داشته باشیم. مطمئناً اگر به آن درجه از آگاهى برسیم، بهطور قطع، حضرت ظهور خواهند فرمود. امام زمان(عج) در انتظار لحظهاى است که این تحوّلات درونى که باید در قلب و روح انسانها به وجود آید، به حدّ کمال خود برسد تا حضرت بتواند ظهور کند. امام زمان(عج) در میان ما حاضر است و زندگى مىکند، او ما را مىبیند، ولى ما از دیدنش محروم هستیم، این ماییم که قلب و روحمان از بار گناهان پوشیده شده و قادر نیستم وجود مبارکش را درک کنیم. او از ما غیبت نکرده، ماییم که از او غیبت کردهایم.(35)
هشدار به مدعیان انتظار
اگر کسى بر خلاف ادعاى دوستى، صفاتى ضد صفات اهل بیت دارد؛ طبیعى است که در صدق ادعاى او دچار تردید شویم و احیاناً تکذیبش کنیم. امام صادق(ع) در اینباره معیار خوبى را ارائه کردهاند:
ما اساس هر خوبى و خیرى هستیم و هر چه نیکى است از فروع ماست، یعنى ما درخت مبارک و شجره طیبهاى هستیم که شاخههاى آن جز فضیلت و تقوا و خوبى میوهاى ندارد.
و در شمار نیکى هاست، توحید و نماز و روزه و فرو بردن خشم و بخشیدن خطا کار و دلجویى از فقیران و رعایت حال همسایگان و اعتراف به فضل صاحبان فضل.
و دشمنان ما ریشه و اصل هر شر و بدى هستند. و هر چه پلیدى و زشتى است از شاخههاى «شجره خبیثه» آنهاست و دروغ، بخل، سخن چینى، قطع رحم، رباخوارى، تجاوز به مال یتیمان، سرقت، زنا و ارتکاب هرگونه خطا و تبهکارى از آنها ناشى مىگردد.
بنابر این، دروغ گفته است کسى که پنداشته است که با ماست، در حالى که او به گواهى اعمال زشتش وابسته به غیر ماست و از پیوند خوردگان به درخت ناپاک دشمنان ماست.(36)
این حدیث در حقیقت، هشدارى به دوستان و منتظران حضرت است تا به خود آیند و در اعمال و رفتار خود بیندیشند و با تأمّل در اعمال دریابند که خلق و خو و رفتار و گفتارشان با کدام گروه مشابهت دارد و میوه کدام یک از آن دو درخت «خبیث» و «طیّب» است.
اگر دیدند آن چه از دل و مغز و اعضایشان تراوش مىکند توحید، تقوا و طهارت است، دل خوش دارند که شاخه وجودشان با شجره طیبه اهل بیت و ذخیره آنان، یعنى امام زمان(عج) پیوند خورده است و اگر دیدند خداى ناکرده آن چه از درون و برونشان بر مىخیزد نقطه مقابل اعمال و رفتار آن حضرت است، نه کسب و تجارتى منزه دارند، نه خانوادهاى مزکّى، نه از فضایل اخلاقى برخوردارند و نه از قبایح عملى دورند، چشمانشان ناپاک و زبانشان نامهذب است، نگران باشند که مبادا شاخه وجودشان با شجره خبیثه دشمنان امام زمان(عج) پیوند خورده است، چرا که پیام امام زمان(عج) همانپیام اجداد طاهرین شان است. که در زیارت جامعه فرمودهاند: وَوَصیّکُمْالتَّقْوى.
با کلام نورانى حضرت صاحب الزمان(عج) که خواهان عهد و پیمان قلبى شیعیان است، این مقال را به پایان مىبریم:
وَ لَوْ أنَّ أشْیاعَنا - وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ - عَلى اجْتماعٍ مِنَ الْقُلوبِ فی الوَفاءِ بِالْعَهْد عَلَیْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمْ الْیمَن بِلقائِنا؛(37)
اگر شیعیان ما - که خداوند آنها را موفق به اطاعتش بدارد - دلهایشان در وفابه عهد و پیمانى که با ما دارند گرد هم مىآمد، از فیض دیدار ما محرومنمىشدند.
پی نوشت ها :
1. استاد مطهرى، با تلخیص.
2.نساء (4) آیه 141.
3. بحارالانوار، ج 52، ص 135.
4. همان، ج 52، ص 140.
5. از ابیات قصیده «بائیهها شمیات» کمیت بن زید اسدى، (م 126ه.ق).
6. بحارالانوار، ج 52، ص 130.
7. بحارالانوار، ج 52، ص 130.
8. همان، ج 82، ص 140.
9. محمد رضا حکیمى، خورشید مغرب، ص 275.
10.الحمدالله که رشحاتى از حکومت جهانى مهدى در ایران اسلامى شکل گرفته، امکان تجهیز توسط حکومت در هر زمانى مهیا نیست، بنابر این، وظیفه اصلى تهیه سلاح بر عهده مسئولان نظام است.
11. بحارالانوار، ج 52، ص 366.
12. صحیفه نور، ج 20، ص 196 - 199.
13. صحیفه نور، ج 20، ص 196 - 199.
14. صحیفه نور، ج 20، ص 196 - 199.
15. صحیفه نور، ج 20، ص 196 - 199.
16. صحیفه نور، ج 20، ص 196 - 199.
17. همان.
18. همان.
19. همان، ج 21، ص 108.
20. همان، ج 7، ص 374.
21. همان، ج 7، ص 255. به نقل از: موعود، شماره دوم، ابراهیم، شفیعى سروستانى.
22. خلاصه سخنرانى رهبر انقلاب آیة اللّه خامنهاى، نیمه شعبان سال 1375.
23. سخنرانى رهبر انقلاب، نیمه شعبان 1418 ق. (1376 ش).
24. همان.
25. همان.
26. همان.
27. صحیفه نور، ج 14، ص 94.
28. طبرسى، الاحتجاج، ج 1، ص 9.
29. کافى، ج 1، ص 371، ح 5.
30. ر. ک: همان، ص 194، ح 1.
31. بحارالانوار، ج 53، ص 177.
32. ر.ک: مفاتیح الجنان، اللهمّ إنّی أُجدّد له فی صبیحة یومی هذا و....
33. موعود، ابراهیم شفیعى سروستانى، پیش شماره دوم.
34. بحارالانوار، ج 53، ص 177.
35. تلخیص نوار سخنرانى شهید چمران، 59/4/13، مسجد الهادى تهران.
36. کافى، ج 8، ص 243. «نحن أصل کلّ خیر و من فروعنا کلّ برّ...».
37. بحارالانوار، ج 53، ص 177.
منبع: سپیده امید، مرکز پژوهشهاى اسلامى صدا و سیما