ماهان شبکه ایرانیان

اخلاص در عمل

بحث در آداب واخلاق اهل علم بود. نخستین ادب از آداب مربوط به حوزویان را در نوشتار پیشین , تحت عنوان[ اخلاص در نیت] مطرح نمودیم . دراین بخش , به ادامه آن پرداخته و درباره[ اخلاص در عمل] مطالبی را عنوان می کنیم .

آداب واخلاق اهل علم (2)

بحث در آداب واخلاق اهل علم بود. نخستین ادب از آداب مربوط به حوزویان را در نوشتار پیشین , تحت عنوان[ اخلاص در نیت] مطرح نمودیم . دراین بخش , به ادامه آن پرداخته و درباره[ اخلاص در عمل] مطالبی را عنوان می کنیم .

 

معیارارزش اعمال

 

اعمال و رفتار آدمی را در رابطه بااهداف واغراض وی , باید ارزیابی کرد.اگر عمل و رفتار با مسائلی همچون : حب مال , جاه طلبی , نام جوئی و تشخص , برتری طلبی در میان همنوعان و ... آلوده شود,انسان را به فرومایگی شخصیت و سقوط ازارزشهای والای انسانی سوق می دهد و خود و زرووبالی بر دوش انسان خواهد بود و در نتیجه انسان را بصورت پست ترین و زیانکارترین افراد در خواهد آورد 1 .

امااگر, هدف و غرض در عمل و رفتار, برخاسته از ضمیری روشن و دور از هرگونه شائبه مادی و نفسانی باشد و آن را با هیچگونه رنگ و صبغه غیرالهی نیامیزد, همانند شجره طیبه ای 2 خواهد بود که آثار وجودش ابدیت پیدا کرده و هیچگاه از میان خواهد رفت . بنابراین محور و کانون ارزش اعمال به اهداف و مقاصد آن بستگی دارد. با توجه به این مقدمه کوتاه , می توان به جایگاه مساله[ اخلاص در عمل] پی برد. عمل خالص , مراحلی دارد که به اجمال اشاره می کنیم :

1. قبل از عمل :انسان باید پیش از عمل که همان مرحله[ نیت] است در بافته ها و یافته های ذهنی و فعل وانفعالات روحی و درونی خویش بنگرد, و در تصمیم گیریهایش انگیزه عمل خود را روشن سازد و علت آغاز عمل را ارزیابی نماید.اینجاست که مساله[ اخلاص در نیت] و عدم آن جلوه گر می شود و به عمل آدمی جهت می بخشد. که در مقاله گذشته به نحو مبسوط از آن یاد کردیم .

2. هنگام عمل : دراین مرحله نیز ممکن است بااغراض فرومایه و پست , عمل خویش را فاقدارزش کند و آن را با آفتهای ریاء و شرک و مانند آن درآمیزد و در نتیجه , عمل و تلاشش پوچ و[ هباء منثورا] گردد. و ممکن است کوششهای خویش را خالصانه و برای کسب رضای پروردگارانجام داده و خدای را در تمام لحظات زندگانی مراقب و ناظراعمال خویش بداند و در نتیجه ,این حالت خداجوئی ,او را به صواب اندیشی و درستی در گفتار و کردار موفق گرداند.

3. پس از عمل : منظوراین است که پس ازانجام عمل نیز, مواظب باشد که زحمت و تلاش خویش را, که حاصل عمراوست , به اندک چیزی از دست ندهد و همان حالت والای روحی واخلاص در نیت را تداوم بخشد.این مرحله , مشکل تراز آن دو مرحله است .امام صادق[ ع] فرمود:

 

الابقاء علی العمل حتی یخلص اشد من العمل 3 .

 

باقی ماندن بر عمل همراه بااخلاص از آغاز نمودن آن سختتراست .

به عبارت دیگر, می توان عمل و رفتارانسانی را همانند چشمه ای دانست که گاهی از سرچشمه صاف و زلال و بی غل و غش است و در مسیر راه هم به چیزی آلوده نمی گردد و با همان حالت اولی به مقصد می رسد وازاین ارزش نخستین آن چیزی کم نمی شود. و گاهی از سرچشمه , گل آلوداست و در بین راه نیز آلودگی آن افزوده می گردد و مالا نیز, آن ارزش واقعی را ندارد. و ممکن است که در آغاز, صاف و بی آلایش باشد و لکن در برخورد با موانع مسیر راه , تغییر ماهیت داده و آن شکل نخستین خویش رااز دست بدهد .

مقصود مااز[ اخلاص در عمل] همان شق اول است , یعنی در تمام مراحل سه گانه انسان مراقب خود و عمل خویش باشد, تااین که مطامع دنیوی و شوائب مادی به گنجینه گرانبهای اخلاص او صدمه ای نزند.

اینک که مقصوداین نوشته روشن شد و وجه تمایز آن , با مقاله گذشته مشخص گردید, می پردازیم به اهمیت این مساله در معارف دینی و قرآنی .

 

اهمیت اخلاص در عمل

 

حیات وارزش انسان به علم است وارزش علم و دانش به عمل وارزش و اهمیت عمل به اخلاص . همانگونه که آب , مایه حیات پدیده هاست و عامل شادابی آنها,اخلاص نیز, موجب حیات وارزش اعمال و پشتوانه ای برای بقاء و دوام آن .اهمیت عمل بیش از آن که به اندازه و مقدار آن مربوط باشد, به چگونگی و کیفیت آن ارتباط دارد به همین جهت است که قرآن کریم اینگونه تعبیر می کند :[...هوالذی خلق الموت والحیاه لیبلوکم ایکم احسن عملا] 4 وارزش اعمال را به درست و صحیح انجام دادن و با اخلاص و خلوص به پایان رساندن می داند. و نمی گوید:اکثر عملا. درست همانند درختی که بار و میوه فراوان دارداما فاسد و آفت زده . در برابر درختی است که بارش اندک , ولی میوه هاش سالم و به دوراز آفت .

امام صادق[ ع] فرمود:

 

ماانعم الله عزوجل علی عبداجل من ان لایکون فی قلبه مع الله

غیره .

 

نعمت و موهبتی بزرگترازاین نیست که خداوند به انسان حالتی بدهد که دراندیشه و فکرش جز خدا به هیچکس نیاندیشد 5 .

اخلاص , چیزی است که به جوهره عمل ارزش و کرامت می بخشد و کیمیای کم یابی است که مس اعمال آدمی را طلای ناب می سازد. به همین جهت است که از خالص سازی عمل بعنوان] سر] و رازالهی یاد شده است :

 

الاخلاص سر من اسراری اودعه فی قلب من احببته 6 .

 

چقدر زیبا و دلپذیراست اگر بشر در هر کاری به همان نسبت که به حفظ ظاهر و کالبد عمل می اندیشد, به روح و جان عمل نیزاهمیت دهد. امام مخلصین امیرالمومنین[ ع] اینگونه آرزو می کند:

 

این الذین الخلصوااعمالهم و طهروا قلوبهم لمواضع نظرالله 7 .

 

کجایند کسانی که برای خدا, کار خالص انجام دهند و دل را, که جایگاه نظر خداونداست ,از هرگونه ناخالصی و گناه پاک کنند.

عمل بدون اخلاص , مصداق این حکایت سعدی , در گلستان است :

[زاهدی , مهمان پادشاهی بود چون به طعام بنشستند, کمتراز آن خورد که عادت او بود و چون به نماز برخاستند, بیش از آن کرد که عادت او بود تا خلق صلاحیت در حق او زیادت کنند... چون به مقام خویش آمد, سفره خواست تا تناول کند پسری صاحب فراست داشت , گفت :ای پدر باری به مجلس سلطان , طعام نخوردی ؟ گفت : در نظرایشان چیزی نخوردم که بکار آید. گفت : نماز را هم قضا کن که چیزی نکردی که بکار آید]... 8 .

عبادت به اخلاص نیت نکوست

وگرنه چه آید ز بی مغز پوست

چه زنارمغ در میانت چه دلق

که در پوشی از بهر پندار خلق 9

علی[ ع] عمل خالص رااینگونه می ستاید:

 

طوبی لمن اخلص لله العباده والدعاء و لم یشغل قلبه بماتری عیناه

و لم ینس ذکرالله بما تسمع اذناه , و لم یحزن صدره بمااعطی غیره 10

 

خوشا بحال کسانی که عبادت و دعای خویش را خالصانه انجام می دهند و قلب خود را به آنچه دیدگانشان می بیند گرفتار نمی سازند و همواره به یاد خدایند و شنیدنیها آنان رااز یاد خدا غافل نمی کند واز آنچه که دیگران دارند به دل خوداندوهی راه نمی دهند.

 

مخلص ومخلص

 

اخلاص در عمل , بر دو گونه است :

1. گاهی عامل در عملش خود را می بیند و تلاش می کند که کارش را در جهت صحیح و مطلوب خداوندی به انجام رساند و آن را با هیچ انگیزه دیگری آمیخته نسازد.این افراد را, غالبا قرآن[ مخلص] , معرفی می کند. گویا هنوز در آغاز کاراست و قدمهای اولیه خودسازی را بر می دارد زیرا می گوید :[من] کار خالصانه کردم و عمل[ من] برای خدا بود.

2. قسم دوم آن است که انسان گردنه ها را در نور دیده واز موانع پیش راه به سلامتی گذشته واز نفوذ و وسوسه های شیاطین مصونیت پیدا کرده , به گونه ای که در برابرانحرافات و لغزشها, مصونیت یافته است . ازاین افراد قرآن , به نام[ ملص] یاد می کندل

[فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین] . به عزتت سوگند که همه آنان را گمراه خواهم کرد جز بندگان مخلصت .

آری اینان کسانی هستند که[ خود] خویش را پشت سر گذاشته و بجانب خدا در حرکتند و محو جمال و جلال حق شده اند و بت انانیتها را درهم شکسته و در جلوه حق متجلی گشته اند.

 

چیست اخلاص دل از خود کند

کار خود را به خداافکندن

نقد دل از همه خالص کردن

روی چون زر بخلاص آوردن

دل به اسباب جهان نادادن

دیده بر حور جنان ننهادن

 

امیرالمومنین(ع)درباره این گروه چنین فرموده است:

 

[ عبدالله ان من احب عبادالله عبدااعانه الله علی نفسه ,

فاستشعرالحزن , و تجلبب الخوف , فزهر مصباح الهدی فی قلبه , واعد القری لیومه النازل به , فقرب علی نفسه البعید, و هون الشدید, نظر فابصر و ذکر فاستکثر قد خلع سرابیل الشهوات و تخلی من الهموم الاهما واحداانفرد به ... قداخلص للله فاستخلصه , فهو من معادن دینه و اوتادارضه] 12 .

 

ای بندگان خدا, محبوبترین بندگان نزد خداوند کسی است که او را در راه پیروزی بر هوسهای سرکش نفس یاری کرده , آن کس که جامعه زیرینش ,اندوه و جامه روئینش , ترس از خداست , چراغ هدایت در قلبش روشن شده و وسایل لازم برای روزی که در پیش دارد فراهم ساخته , دورها را خود نزدیک و شدائد را بر خود آسان نموده است .

به این جهان نگاه کرده حقایق آن را با دیده بصیرت دیده , به یاد خداافتاده واعمال نیک فراوان بجا آورده است . جامعه شهوات از تن بیرون کرده و به جز یک غم ,از تمام غمها خود را بر کنار داشته است . از صف کوران مشارکت و هواپرستان خارج شده و کلید درهای هدایت و قفل درهای ضلالت و پستی گردیده است . برای خدااعمال خویش را خالص کرده , آنچنان که خداوند خلوص او را پذیرفته است اواز گنجینه های آئین خدا وازارکان زمین اوست .

 

زمینه اخلاص

 

برای رسیده به هر کمال و مقامی دو نکته قابل دقت و فراهم کردن آن ضروری است : یکی ایجاد مقضتی و زمینه مناسب , و دیگری بر طرف نمودن موانع ,اخلاص که عالیترین مرحله کمال روح آدمی وارزش دهنده اعمال او می باشد نیز,ازاین قانون مستثنی نیست و برای بدست آوردن آن باید زمینه و شرایط مناسبی را بوجود آورد.

یکی از زمینه های اصلی واساسی جهت دست یابی به اخلاص , نبرد با خواهشهای نفسانی است که بدون مغلوبیت و کنترل آنها, به این در گرانبها وارزنده نمی توان دست یافت . علی[ ع] می فرماید:

 

کیف یستطیع الاخلاص من یغلبه هواه 13 .

 

چگونه به اخلاص دست می یابد کسی که مغلوب هوای نفس است .

در درون انسان , جنگی همیشگی و جبهه گرم و پر خطری وجود دارد. قدرت عقل با نیروی نفس و هوی , همواره گلاویزند. قهرمان و برنده این جهاد کسی است که عقل و بعد ملکوتی وجود خویش را بر نفس و بعد حیوانی اش غالب سازد و با سرافرازی ازاین میدان بدر آید. علی[ ع] در توصیف و ترسیم یکی از چهره های محبوب و برادران دینی اش اینگونه می فرماید:

 

و کان اذا بدهه امران فینظرایتهمااقرب الی الهوی فیخالفه 14 .

 

هرگاه سر دو راهی قرار می گرفت و دو کار برایش پیش می آمد می اندیشید که کدام به هوی و هوس نزدیکتراست با آن مخالفت می ورزید.

بی شک برای دست یابی به حالت روحی اخلاص , باید در قدمهای نخستین آن , عقل راازاسارت هوی و هوسهای رها ساخت چرا که علی[ ع] فرمود:

 

کم من عقل اسیر تحت هوای امیر 15 .

 

چه بساانسانهایی که عقل آنها دراسارت هوی و هوسهایشان قرار گرفته است .

هواپرستی فروغ عقل را می گیرد و چهره حقایق را در نظراو دگرگون می کند و سرانجام وی را به پرتگاه سقوط می کشاند. واز زمینه های دیگر, می توان دل نبستن به مادیات و توجه به معنویات و آخرت و پایان کارانسانها, نام برد که هر یک ازاینها به نوبه خود, درایجاداخلاص و زدودن موانع آن موثر و کار سازند. غزالی زمینه های مناسب برای پیدایش صفت و حالت اخلاص رااینگونه بر می شمرد:

 

فعلاج الاخلاص کسر حظوظ النفس , و قطع الطمع عن الدنیا, والتجرد

للاخره بحیث یغلب ذلک علی القلب , فاذ ذاک یتیسرالاخلاص 16 .

 

مبارزه با خواهشهای نفسانی و شکستن آنها, عدم شیفتگی به دنیا, و توجه تام و تمام به آخرت و معاد, زمینه ها و مقدمات اخلاص می باشند.

 

آثاراخلاص

 

اگر بذراخلاص در نیت کاشته شود و در سرزمین دل جوانه زند و در عمل و رفتار رشد و بالندگی داشته باشد, بی تردید دارای آثار و ثمرات سودبخشی خواهد بود دراینجا بگونه ای گذرا, به برخی از آنهااشاره می کنیم :

1. معرفت و بصیرت در سایه اخلاص :انسانی که ظرف ذهن و زمینه دل را از کدورتها بزداید و قلب را, که خانه رحمان است ,ازاغیار خالی کند, خواهد توانست حقایق و معارف را زودتر و کاملتر بگیرد و در خود هضم و سپس پیاده کند.

خلوت دل نیست جای صحبت اغیار

دیو چو بیرون رود فرشته درآید

چنانکه در روایت رسول اکرم[ ص] فرموده است :

من اخلص لله اربعین صباحا فجرالله ینابیع الحکمه من قلبه علی

آن کس که چهل شبانه روز, عمل خالص انجام دهد, چشمه های علوم و معارف از دل به زبانش جاری می شود.

زدودن موانع و پاکسازی دل از حجابهای ظلمانی و بالاخره غرس نهال اخلاص در وجود آدمی , به او توان فهم درست و بصیرت در مسائل را می بخشد بگونه ای که همواره به استقبال حوادیث رفته و قلب مشکلات را با بینش و بصیرت خویش می شکافد و حقایق راستین رااز مکائد شیاطین باز می شناسد. علی[ ع] فرمود:

 

عند تحقق الاخلاص تستنیرالبصائر 18 .

 

با وجوداخلاص بصیرتها و بینش ها نافذ و نورانی می شود.

شایدازاین جهت باشد که در دعا, بصیرت واخلاص در عمل در کنار هم آمده است :

 

واجعل النور فی بصری , والبصیره فی دینی , والاخلاص فی عملی 19

 

ازاینجا می توان نتیجه گرفت که تنگ نظریها, جمود و جهلها لجاجتها, کارشکنیهای کودکانه و حرکتهای موذیانه بعضی , در برابر مردان الهی , همه و همه ریشه در عدم خلوص آنان دارد.

2. پیروزی و موفقیت : گروهی چنین می اندیشند که با زور و زر و تزویر می توان به هر مقصدی رسید ولی از دیدگاه قرآن و معارف دینی , هیچ راهی برای تسخیر دلها و نفوذ در قلبها و رسیدن به هدفها, جزاخلاص و پاکسازی نیت عمل نیست . علی[ ع] می فرماید:

 

اخلص تنل . 20

 

اخلاص بورز تا به مقصد برسی .

قرآن مجید, راز محبوبیت در دلها راایمان و عمل صالح (که لازمه اش اخلاص است ) می داند:

 

ان الذین آمنوا و عملواالصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا 21 .

 

ایمان و عمل شایسته است که دوستی و محبت انسان را در دلها می افکند.

3. ملاک ارزش اعمال :اخلاص روح اعمال یک فرد مسلمان و بدون این روح , کالبد عمل هیچگونه ارزشی نخواهد داشت .

رسول اکرم[ ص] فرمود:

 

اذا عملت عملا فا عمل لله خالصا, لانه لایقبل من عباده الاعمال الا

ماکان خالصا 22 .

 

هرکاری که انجام می دهی خالصانه و برای رضای خدا باشد زیرا جز عمل خالص در پیشگاه خداوندی پذیرفته نمی شود.

ازاینرو که امیرالمومنین[ ع] می فرماید:

 

العمل کله هباءالا مااخلص فیه 23 .

 

کار و عمل آدمی پوچ و بی ثمراست جز آنچه خالص باشد.

بنابراین , عزت ظاهری و دنیایی و محبوبیت بین مردم و بهره مندی از معرفت و حکمت و برخورداری از نعمت پیروزی و توفیق و بالاخره آبرومندی در پیشگاه خداوند, همه و همه , در گرواخلاص است و بس . آنهایی که غیر ازاین راه حرکت کنند سخت دراشتباه و به مقصود نخواهند رسید, بلکه نتیجه عکس خواهند گرفت .

امام صادق[ ع] فرمود:

 

لا تراء بعملک من لایحیی ولا یمیت ولا یغنی عنک شیئا 24 .

 

کارهای نیک خود را بخاطر خودنمائی و نشان دادن به مردمی که نه زندگی به دتس آنهاست و نه مرگ و نه قدرت دارند مشکلی را برای تو بگشایند,انجام مده .

 

آفات اخلاص

 

اخلاص , درختی است که میکربهای خطرناکی در کمین اوست و عدم آشنایی با آنها به ریشه و شاخه و مالاز به آثار و ثمرات آن آسیب جبران ناپذیری خواهد زد.این آفتها, ممکن است پیش از آغاز عمل و یا در حین انجام آن و یا پس از پایان کار خود را نشان دهند.

1. آفت قبل از عمل : روشن است که اگرانگیزه انسان در آغاز یک عمل , نمایاندن آن به دیگران (ریاء) و یا فهماندن آن به آنان (سمعه ) بوده باشد,این عمل , آفت زده است و در نتیجه زمینه رشد و شکوفاهیی آن از بین خواهد رفت ازاینروست که در روایات و معارف دینی از ریاء بعنوان یک خطر که همردیف شرک است , یاد شده است .

پیامبراسلام فرمود:

 

ان اخوف مااخاف علیکم الشرک الاصغر, قالوا: و ماالشرک الاصغر

یا رسول الله قال : هوالریاء, یقول الله تعالی یوم القیامه اذا جازی العباد باعمالهم ,اذهبواالی ابذین کنتم تراوون فی الدنیا فانظروا هل تجدون عندهم الجزاء 25 .

 

از شرک کوچک بر پیروانم بسیار بیمناکم . سوال شد: شرک اصغر چیست ؟ فرمود: ریاء و خودنمایی . خداوند در روز پاداش اعمال به ریاکاران گوید: بروید پاداش خویش رااز کسانی که برای آنان عملتان راانجام داده اید پاداش گیرید...

اصولاانگیزه و هدف انسان از عمل ریایی یکی ازاین اموراست :

ممکن است یکی ازامور ترس از نکوهش دیگران باشد. برای این که او را سرزنش نکنند عملی راانجام می دهد تا ذهنیت مردم را نسبت به خویش عوض کند لیکن انسانی که قدم در وادی اخلاص نهاده است , همواره خود را شامل این آیه می داند که:[ ان الله یدافع عن الذین آمنوا] 26 . خدا مدافع مومنان است . و لذا فرد مخلص در راه هدفش از هیچ ملامتی نمی هراسد[ ولایخافون لومه لائم] 27 و ممکن است عمل ریایی , بخاطر عشق به ستایش و تعریف از ناحیه دیگران باشد که این نیز, آفتی است مهلک و دردناک .امام صادق[ ع] فرمود:

 

الرجل یعمل شیئا من الثواب لایطلب به وجه الله ,انما یطلب تزکیه

الناس , یشتهی ان یسمع به الناس فهوالذی اشرک بعباده ربه .

 

کسی که عمل نیکی را بخاطر تعریف و توصیف دیگران انجام دهد بی شک در آن عمل و عبادتش مشرک است .

ولی انسان مخلص به فکرانجام وظیفه است و خداوند هم وعده داده است که به انسانهای مومن و مخلص موقعیت و محبت مردمی واجتماعی عنایت کند:[ سیجعل لهم الرحمن ودا] شاید هم در نظر برخی از مردم طمع و چشم داشت به آنچه دیگران دارند واو ندارد باعث ریاء آنها می شود که دراین زمینه قرآن هشدار می دهد:

 

مالکم لاترجون لله وقارا29 .

 

چرا توجه به خدا و عظمت و بزرگی آن ندارید و چراارزش و بهاء را به خدا نمی دهید.

2. آفت هنگام عمل : ممکن است در نیت وانگیزه خالص باشد, لکن در حین عمل آفت دمنگیرش شود.از جمله آفات[ عجب و غرور]است .امام باقر[ ع] فرمود:

 

ثلاث هن قاصمات الظهر: رجال استکثر عمله و نسی ذنوبه , واعجب

برایه 30 .

 

سه چیز برای انسان کمرشکن است : 1. عملش را زیاد پندارد. 2. گناهاش رااز یاد ببرد. 3. عجب و خودبینی دراو باشد.

درباره این آفت زشت امام علی[ ع] می فرماید:

 

سیئه تسوک خیر عندالله من حسنه تعجبک 31 .

 

کار بدی که ترا ناراحت و پشیمان می سازد, نزد خدا بهتراست از نیکی که تو را مغرور سازد.

امام سجاد[ ع] از شراین آفت به خدا پناه برده و می فرماید:

 

و عبدنی و لاتفسد عبادتی باالعجب 32 .

 

خدایا, توفیق عبودیت و بندگی ام ده و آن را با عجب و خودپسندی من تباه نکن .

3. آفت پس از عمل : چه بساانسان , کار را خالصانه شروع می کند و با اخلاص هم به پایان می رساند, ولی پس ازاتمام عمل , آن را تباه می سازد. از آنجمله است منت نهادن . قرآن کریم می گوید:

 

یاایهاالذین آمنوا لاتبطلوا صدقاتکم بالمن وللاذی

 

ای کسانی که ایمان آورده اید, صدقاتتان را با منت نهادن تباه نسازید.

وامام زین العابدین[ ع] می فرماید:

 

واجر علی یدی الخیر ولاتمحقه باالمن 34 .

 

خدایا, به انجام کار نیک موفقم بدار و آن را با منت گذاری ناحیه من تباه نکن .

آری عمل نیک کردن آسان , آن را حفظ و حراست نمودن مشکل . عمل خالص انجام دادن دشوار و آن را باقی گذاردن دشوارتر.

 

روحانیون و اخلاص

 

آنچه درباره اخلاص در عمل و فات آن گفتیم , درباره روحانیون از اهمیت ویژه ای برخورداراست زیراایشان وابسته به نظام فکری و فرهنگی اسلام و عامل نشر و گسترش ارزشهای والای قرن هستند. بر روحانیون متعهد و مسوول ضروری است که دامن خود رااز هر ناخالصی دور سازند و در تمام مراحل زندگی و مسندهای علمی ,اخلاص را فرا راه خویش قرار دهند, که عزت و عظمت روحانیون در همین است .

امام صادق[ ع] فرمود:

 

من تعلم العلم و عمل به و علم لله , دعی فی ملکوت السماوات

عظیما, فقیل : تعلم لله و عمل لله و علم لله 35 .

 

آن کس که در فراگیری علم و عمل به دانش خود و یاددان آن به دیگران خدا را در نظر داشته باشد, در ملکوت آسمانها, نامش به عظمت یاد می شود و گفته می شود که این شخص : تعلم و تعلیم و عملش فقط برای خدا بوده است .

از بیان به خوبی بدست می آید که دانشجوی حوزه و طالب علوم دینی باید در درس و بحث انگیزه و هدفی جز[ الله] نداشته باشد, و گرنه این خانه از پایه ویران است و جز تباهی عمر و خسران در دنیا و آخرت , نصیبی نخواهد داشت ازاین روست که بزرگان و پیشتازان حوزوی همواره به طلاب واهل علم ,اخلاص در عمل را گوشزد نموده و آن رااساس کار دانسته اند.

[خلوص نیت و جلب نظر خداوند متعال اسباب کار طلبه است ...

اگرسعی و کوشش فراوان مقرون به نظر خالص و همراه با تقوی و تهجد کامل باشد شخص موفق می شود... کم کاری و تنبلی آفت انسان و نداشتن خلوص و تقوی آفت کارانسان است] 36 .

ممکن است مقاصدی همچون : مقام خواهی , مال دوستی , شهرت طلبی و دلخوشی به پیروان دبستگی به تعریف دیگران و مانند آن در ذهن واندیشه طلبه نفوذ کند که هر کدام از آنها روزنه ای است از مکاید و وساوس شیطان و هر چه زودتر و پخته تر بایداز آن , باایجاد صفت اخلاص , جلوگیری کرد,اگر چه این , دریای عمیقی است که غواصی ما هر و زبردست می طلبد که به سلامتی خود را به ساحل نجات برساند. شهید ثانی در کتاب منیه المرید می نویسد:

[ اگرانسان با خود بیندیشد و در خویشتن فرو رود و حقیق و ماهیت رفتار خود را تفتیش و بازرسی کند, می بیند که آمیزه اخلاص , دراعمال و رفتار اواندک و ناچیز می باشداما شائبه های فساد در عقیدت به اعمال او, روی آورده و عامل مخل به اخلاص , در رفتاراو رو به تزاید و تراکم نهاده است , بخصوص کسانی که دارای عنوان علم و دانشمند و دانشجو و متعلم هستند بیش از دیگران در معرض هجوم این عوامل مخل به اخلاص قرار دارند و بالاخص که انگیزه عمومی طلاب و دانشجویان و نیزاهل علم - در آغاز کار - در آغاز کار از مجموعه ای از شوائب مادی و دنیوی , فرم یافته است که عبارتنداز: جاه طلبی , مال اندوزی , نام آوری , لذت برتری جوئی , دلخوشی و شادمانی به مقام و منصب رهبری و داشتن پیروان زیاد و برانگیختن مدح دیگران و جلب و ستایش مردم به سوی خود. گاهی شیطان آنان را دچاراشتباه می سازد و می گوید: هدف شما دانشمندان و دانشجویان , عبارت از نشر دین و حمایت و دفاع از شریعت و آیین است که رسول گرامی اسلام آن را بنیاد نهاده است] 37 .

بدین ترتیب می یابیم که حوزویان چگونه در خطر لغزش و فریب شیطان هستند و همواره باید خود را بیازمایند که اگر با افرادی از خود بهتر و عالم تر مواجه شوند چه احساسی خواهد داشت : مسرت ؟ و یاافسردگی ؟

اگرانگیزه یک عالم و دانشجو در تعلیم و تحصیل , منحصرا عبارت از دین و آیین خدا باشد, بی تردید در صورت مشاهده عالم و دانشمند دیگر که بااواشتراک مساعی کرده واو را در تعلیم و نشر دین , یاری می دهد, باید بسیار خوشحال گردد نه آن که دچار حالات دگرگونی و غیرت زنانه شود که چراارادتمندان و معاشرانش ازاو روی برتافته و به شخص دیگری روی آورده اند. لذا باید با پایدار شدن عالم دیگری این چنین , خدای را سپاسگزاری کند که او را با وجود چنان دانشمندی , مدد رسانده و دراداء وظیفه و تعلیم یاریش داده است.38

اخلاص از کمالات عقل عملی است , که تحصیل آن است اما تبدیل آن به ملکه , بدون ریاضت و مجاهدت میسور نیست ازاینرو همواره باید به عواملی که این حالت اخلاص را درانسان تعمیق می بخشند,اندیشید و به دنبال آن عوامل گام برداشت . یکی از آن راهها, نشستن پای سخن استادی است مخلص که خود مراحل را پیموده و سخن از دل می گوید واز روی خلوص بیان می کند. بی شک اینگونه مجالس و محافل که در حوزه , کم و بیش , تحت عنوان[ درس اخلاق] موجوداست در تحصیل و رسوخ حالت اخلاص تاثیر چشمگیری خواهد داشت . دیگری , توجه به توصیه و دستورالعملهایی است که بزرگان حوزه نوشته و بعنوان ذخیره و یادگار برای ما باقی گذارده اند. مطالعه اینگونه آثار, که از روح پاک و نفس قدسی آنان برخاسته است , کم شایانی در تحصیل و تعمیق صفات شایسته واز آنجمله صفت و حالت [ اخلاص] به حوزویان خواهد کرد.

دراینجا گوش دل می سپاریم به سخن مرشد مخلصی که هنگام نوشتن این مقاله , خبر رحلت و عروجش جانمان را سوخت و قلم را تا مدتی از دستمام گرفت و درد فراقش , روحمان را آزرد. همان انسان مخلصی که سراسر عمرش را با نام و یاد خدا سپری کرد و به هیچ چیز جز خدا نمی اندیشید.او به هیچ قدرتی جز پروردگاراتکاء نداشت . آن انسان وارسته که به حق [روح خدا] بود در کالبد مردم و همان حسنه دهر و نسیم الهی که حضرت آیت الله العظمی اراکی , مدظلله العالی , وی رااینگونه می ستاید :

[آقای خمینی شخص نیک نفسی است که جای شک نیست , قسم می شود خورد بوالله که این مرد, نیک نفس آدمی است و هیچ غرضی دراو جز ترویج دین نیست]... 39 .

آری این تحفه الهی و نعمت عظمی و لطف خفی باریتعالی دراین قرن , در یکی از تالیفاتش , به طلاب و حوزویان ,اینگونه سفارش به[ اخلاص] می کند:

[...پس ای عزیز در کارهای خود دقیق شو واز نفس خود در مل حساب بکش واو را در هر پیش آمدی استنطاق کن که آیااقدامش در خیرات و امور شریفه برای چیست ؟ دردش چیست ؟ که می خواهداز مسائل نماز شب سوال کند یااذکار آن را تحویل بدهد. می خواهد برای خدا مساله بفهمد. یا بگوید یا می خواهد خود رااهل آن قلمداد کند؟!... باید به خدای تعالی از شر نفس پناه ببریم که مکاید آن دقیق است ولی اجمالا می دانیم که اعمال ما خالص نیست .اگر ما بنده مخلص خدائیم چرا شیطان در مااینقدر تصرف دارد, با آن که او با خدای خود عهد کرده است که به[ عبادالله المخلصین] کار نداشته باشد. و دست بساحت قدس آنها دراز نکند. به قول شیخ بزرگوار ما: شیطان سگ درگاه خداست اگر کسی با خدا آشنا باشد به او عو نکند. پس اگر دیدی شیطان با تو سروکار دارد, بدان کارهایت از روی اخلاص نیست .

وای به حال طاعت و عبادت و جمعه و جماعت و علم و دیانت که وقتی چشم بگشایند وسلطان آخرت , خیمه بر پا کند, خود راازاهل معاصی کبیره , بلکه ازاهل کفر و شرک بدتر ببینند و نامه اعمالشان سیاه تر باشد] 40 .

بیائیم واین هشدار قافله سالاراین راه را آویز گوشمان قرار دهیم و همچون او برای خدا باشیم و وقف دین او, در پی نام و نشان , چه این که هرکسی برای خدا و با خدا باشد, بی شک خدا با اوست و نام و آوازه و علاقه در دلها را نیز به او خواهد بخشید. یکی ازاساتید حوزه چنین موعظت می نماید:

[ از خصوصیات مشترک در میان علمای بزرگ اسلام , یکی اخلاص در عمل است . مهمترین چیز در نزد بزرگان ما خلوص نیت در تعلیم و تعلم , تالیف و تصنیف است .از مطالعه حالات آنان بخوبی به دست می آید که به کمتر چیزی تااین اندازه اهمیت می دادند. سعی می کردند که تمام کارهایشان برای خدا باشد مثلا نوشته اند:از میرداماد, بیست سال هیچ فعل مباحی دیده نشد یااز شهیداول مادام العمر, بعداز بلوغ , هیچ فعل مباحی صادر نگشت ...این در سایه خلوص نیت امکان دارد. آنقدر به فکر خدا بودند و نیتی جز رضای او در سر نداشتند که تمام افعال به صورت مستحب در بیاید] 41 .

 

نمونه هایی عالی اخلاص

 

ره چنان رو که رهروان رفتند. یکی از بهترین روشهای تربیتی روش [ الگوئی] است . به این بیان که در نشاندادن ارزشهای متعالی , مجسمه های عملی و عینی آن ارزشها را ترسیم کنیم و سپس از روش عمل آنهاالهام بگیریم . در فرهنگ اسلام و معارف دینی به این روش بهاء فراوانی داده شده است و قرآن کریم , وجود پیامبراکرم[ ص] راالگوی تمام عیاراسلام معرفی کرده است :

 

لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوالله والیوم الاخر 42 .

 

البته شما را دراقتدای به رسول خدا خیر و سعادت بسیاراست . برای آن کس که به ثواب در روز قیامت امیدوار باشد.

برای رسیدن به[ اخلاص] , بویژه برای حوزویان و طلابی که قدم در میدان علم و دانش نهاده اند, بهترین و کارآمدترین روش فراگیری اخلاص , مطالعه و دقت در زندگی و سیره بزرگان حوزه است که نمونه های عالی وارزشمند بااخلاص در مان آنان در حداعلای آن به چشم می خورد. و ما دراینجا به چند نمونه بسنده می کنیم و تفصیل آن را به موارد آن ارجاع می دهیم 43 .

[چند روز قبل از فوت مرحوم آیت الله بروجردی , عده ای خدمت ایشان می رسند در حالیکه آقا را خیلی ناراحت می بینند. آقا در چنین حالتی می گوید: خلاصه , عمر ما گذشت و ما رفتیم و نتوانستیم چیزی برای خود پیش بفرستیم و عمل باارزشی انجام دهیم ! یک نفر به ایشان گفت : آقا شما دیگر چرا؟ ما بیچاره ها بایداین حرفها را بزنیم شما چرا؟ وقتی سخنش تمام شد, مرحوم بروجردی جمله ای را گفتند (که البته حدیث است ) ایشان فرمودند:

 

خلص العمل فان الناقد بصیر بصیر.

 

عمل را باید خالص انجام داد, نقاد آگاه آگاهی آنجاست . تو حیال کردی اینها که در منطق مردم به این شکل است , در پیشگاه الهی هم همینطوراست که تو قضاوت می کنی ؟!ان الله خبیر بما تعملون] 44 .

آری , آنان که خود را در حوزه مهذب ساختند واز همان شروع تحصیل , تزکیه را بر تعلیم و تعلم مقدم دانستند, در هر شرایطی که قرار گرفتند خود رااز دایره اخلاص و خلوص خارج نکردند و به عبارت دیگر, آنچه اساس فکر و ذکر آنان بود, خدا بود و بس .

بزرگان نکردند در خود نگاه

خدا بینی از خویشتن بین مخواه

[روزی آخوند ملاعبدالله شوشتری , به دیدار شیخ بهائی رفت . ساعتی نزد شیخ بود تا آن که بانگ اذان فراز آمد. شیخ بهائی به ملا عبدالله گفت : همینجا نماز بخوانید تا ما هم به شمااقتدا کنیم و به فیض جماعت برسیم . ملا تاملی کرد و نپذیرفت که نماز را در خانه شیخ بخواند, بلکه برخاست و به خانه خویش رفت .ازاو پرسیدند: چگونه خواهش شیخ رااجابت نکردید و نماز را در خانه شیخ نخواندید, بااین که درباره خواندن نماز دراول وقت وقت اهتمام دارید؟

در پاسخ فرمود: قدری در حال خودم تامل کردم , دیدم چنان نیستم که اگر شیخ پشت سر سر من نماز بخواند فرقی نکند,! بلکه در حالم تغییر پیدا می شود لاجرم اجابت نکردم] 45 .

راستی ,این گنجینه های پنهان , در گوشه و کنار حوزه ها, که در سراسر تاریخ گمنام زیسته اند,از چه همت والا و عظمت روحی برخوردار بوده اند که انسان در برابر قله رفیع شخصیتشان ,احساس کوچکی می کند و برای رسیدن به این نقطه های اوج رشگ می برد و حسرت می خورد. آری , راز و رمز این همه بزرگیها و کرامتها در سایه اخلاص است و نه جز آن . بنابراین , میدان بازاست و مسابقه برقرار و جوایز درانتظار, خوشا بحال کسانی که گوی سبقت از دیگران بربایند و زود به هدف برسند.

 

وهب لی الجد فی

خشیتک والدوام فی الاتصال بخدمتک حتی اسرح الیک فی میادین السابقین واسرع الیک فی البارزین واشتاق الی قربک فی المشتاقین وادنو منک دنوالمخلصین 46 .

 

می گویند: مرحوم آیت الله سیدحسین کوه کمری , که از شاگردان صاحب جواهر و شیخ انصاری و مجتهدین و مشهور بود و حوزه درسی معتبری داشت , هر روز طبق معمول در ساعت معین , به یکی از مسجدهای نجف می آمد و تدریس می کرد. (چنان که می دانیم حوزه تدریس خارج فقه واصول , زمینه ریاست و مرجعیت است )... یک روز, آن مرحوم از جایی بر می گشت و نیم ساعت بیشتر به وقت درس باقی نمانده بود. فکر کرد در این وقت کم ,اگر بخواهد به خانه برود به کاری نمی رسد, بهتراست برود به محل موعود و به انتظار شاگردان بنشیند. رفت و هنوز کسی نیامده بود, ولی دید در یک گوشه مسجد, شیخ ژولیده ای با چند شاگرد نشسته و تدریس می کند. مرحوم سیدحسین , سخنان او را گوش کرد, با کمال تعجب احساس می کرد که این شیخ ژولیده بسیار محققانه بحث می کند. روز دیگر راغب شد عمدا زودتر بیاید و به سخنان او گوش کند. آمد و گوش کرد و براعتقاد روز پیشین افزوده گشت .این عمل چند روز تکرار شد و برای مرحوم سیدحسین یقین حاصل شد که این شیخ از خودش فاضلتراست واواز درس این شیخ استفاده می کند واگر شاگردان خودش بجای درس او به درس این شخص حاضر شوند, بهره بیشتری خواهند برد.اینجا بود که خود را میان تسلیم و عناد,ایمان و کفر, آخرت و دنیا مخیر دید. روزی دیگر که شاگردان آمدند و جمع شدند گفت : رفقا,امروز می خواهم مطلب تازه ای به شما بگویم :این شیخ که در آن کنار با چند شاگرد نشسته , برای تدریس از من شایسته تراست و خود من هم ازاواستفاده می کنم همه با هم می رویم به درس او..این شیخ ژولیده , همان است که بعدها به نام شیخ مرتضی انصاری معروف شد... چنین حالتی در هر کس که باشد مصداق : اسلم وجهه اسلم وجهه لله است 47 . نمونه دیگراز فرزانه دیگر:

محدث قمی[ ره] برای فرزند بزرگش نقل کرده است که : وقتی کتاب[ منازل الاخره] را تالیف و چاپ کردم و به قم آمد, به دست شیخ عبدالرزاق مساله گو (که همیشه قبل از ظهر در صحن مطهر در صحن معصومه , سلام الله علیها - مساله می گفت )افتاد. مرحوم پدرم کربلائی محمدرضا,از علاقه مندان شیخ عبدالرزاق بود و هر روز در مجلس او حاضر می شد. شیخ عبدالرزاق , روزها کتاب[ منازل الاخره] را گشوده و برای مستمعین می خواند. یک روز پدرم به خانه آمد و گفت : شیخ عباس ! کاش مثل این مساله گو می شدی و می توانستی منبر بروی واین کتاب را که امروز برای ما خواند, بخوانی , چند بار خواستم بگویم آن کتاب ,از آثار و تالیفات من است اما هر بار خودداری کردم و چیزی نگفتم و فقط عرض کردم : دعا بفرمایید خداوند توفیق مرحمت فرماید . 48

بی جهت نیست که کتاب[ مفاتیح الجنان] آن مرحوم , همه جا, در کنار قرآن مجیداست . در هر خانه و کتابخانه ای که قرآن را مشاهده نمایی کتاب و نوشته این مردالهی را هم می بینی .اساسا آنچه برای خدا باشد و صبغه خدایی داشته باشد ماندنی است و گر نه رفتنی و ناپایدار است :

 

ما عندکم ینفد و ما عندالله باق 49 .

 

آنچه نزد شماست پایان پذیراست و آنچه پیش خداست ماندنی .

بدینسان , می باید آدمی به قالب اعمال خویش محتوای ابدیت و جاودانگی ببخشد که این بدون[ اخلاص] میسر و ممکن نیست . پس همه کنیم و بیش از آن که به کمیت کار, توجه می کنیم , به کیفیت و روح آن اهمیت بدهیم و در زندگی والگوهای ساخته شده مکتب و پرورش یافتگان حوزه ها, که الهام بخش راه درست و جهت صحیح زندگی ما می باشند, درس بگیریم و بدانیم که برای علم و عزت زندگی و پشتوانه عمل و رمز پیروزی مردان بزرگ , در سایه اخلاص در عمل نهفته است و بس .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان