ماهان شبکه ایرانیان

عرفان در حوزه فکری – فرهنگی اسلام

رهیافت عرفانی به خدا در ذات آدمیان نهاده شده است و هیچ انسانی یافت نمی شود که از چنین نعمتی بی بهره باشد

رهیافت عرفانی به خدا در ذات آدمیان نهاده شده است و هیچ انسانی یافت نمی شود که از چنین نعمتی بی بهره باشد. از این جهت عرفان به هیچ وجه در چارچوبها نمانده و محصور در مرزها نگشته است؛ هر عصری و هر مصری بهره مند از عارفانی عالیقدر بوده است. بدین لحاظ است که در اقصی نقاط جهان شاهد ظهور و بروز عارفانی نامدار بوده ایم. اما چون عرفان به دست انسانهای کم طاقت و کم ظرفیت تئوریزه می شود، رنگها و قالبهای مخصوصی به خود می گیرد. از آن ناگوارتر اینکه عرفان به شکل حزب و تشکیلات در می آید، در مسیر نفی خود و در طریق نقض غرض گام برمی دارد چه، عرفان پدید آمده، تا از پوسته به مغز نقبی زند. لیک در اثر ژرفنگری سردمداران آن به قالبی نوین و تحمل ناپذیرتر در می آید. همانگونه که این بلا بر سر اغلب مکتبهای عرفانی رایج در گذشته های دور و نزدیک آمده است.

 

این اتفاقات نامیمون در عرصه هایی از عرفان پدید می آید که طریقت عرفانی با آموزه های وحیانی همراه نبوده است و به خاطر همین محرومیت، ظاهر گرایی جای عرفان عمیق و ژرف را گرفته است. اما برعکس؛ در حوزه هایی که عرفان در دامن دین الهی تکوین یافته، مغز، فدای تشکل نشده بلکه یا اصلاً تشکلی پدید نیامده و یا برای حفظ آن مغز فراهم شده است.

 

از این جهت هر جا بارقه های عرفانی افراد بشر، تحت انفاس قدسی پیامبر الهی، امام و یا ولی خدا قرار گرفته، راه پیدا شده، نور افزون گشته و هدف پدیدار گشته است.

 

با عنایت به مطلب فوق می توان ادعا کرد که عرفان اصیل اسلامی بر منبع حقیقت قدم برداشته و سالکان آن موهوب الطاف حق مطلق «خدا» شده اند. اما چه باید کرد که مگسانی پیرامون قند و عسل گرد می آیند تا با آلوده ساختن آن به انحصار و بهره برداری رسند و دیگران را از نعمت محروم سازند.

 

در حوزه فکری – فرهنگی اسلام شاهد دست کم سه نوع عرفان بوده ایم: عرفان اصیل دینی – الهی که از آن یاد کردیم؛ عرفان پشمینه پوشی و تخریب گرایی؛ و عرفان مدرن و متأثر از مدعیات عرفانی برخی مشربهای عصر نوین. با عنایت به این تقسیم بندی، عرفان اصیل را از تصوف جدا کرده و بر خلاف کسانی که این دو را یکی تلقی می کنند به تمایز و جدایی آن دو فتوا داده و بر این عقیده پافشاری می کنیم که عرفان در قالب الفاظ، تشریفات، قوانین، تخریب، تسلسل و رعایت مراتب نمی گنجد بلکه اخلاص، یکتایی، دستیابی به تجربه دینی و عرفانی با بهره گیری از عبودیت الهی عینیت می یابد نه از طریق پشمینه پوشی، تعویض خرقه و تعریف حرفه! که اینان مدعیان و نه محبوب شناسند و نه مجذوب شوند بل، در طول عمر ادعایی خود، هرگز از عشق اصیل عرفانی بویی نبرده اند.

 

اینان هشیاران مصلحت گرایی هستند که نان به نرخ خورند؛ گاه به تظاهر؛ گاه به تأدبّ و گاه به تحزّب. «خود» می خواهند و بس!

 

پشمینه پوش تند خو از عشق نشنیدست بو

 

از مستی اش رمزی بگو تا ترک هشیاری کند

 

به گمان نگارنده، داعیه داران تصوف ( نه عارفان حقیقی که هیچوقت در اندیشه منصب و مقام و حتی سمت مرشدی نبوده اند) به ظواهر فرقه و ادب ظاهر قناعت و بلکه شیفته شده اند و تحسین های ظاهر گرایان را بر مستی الهی ترجیح دادند و در دام خودخواهی بی خبرانه سوختند:

 

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی

 

تا بی خبر بمیرد در درد خودپرستی

 

با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش

 

بیماری اندرین ره خوشتر زتندرستی

 

تا فضل و عقل بینی بی معرفت نشینی

 

یک نکته ات بگویم خود را مبین که رستی

 

به هرحال منظور از عرفان در این مجال و مقال طریقتی است که در صدد «یافتن» است؛ «سوختن» است و «جفای محبوب» را عین «وفای» او دانستن است. به تعبیر زیبای قرآن کریم در صدد جستن تقرب الهی است نه چیز دیگر! با این وجود در تاریخ اسلام به گروهی برمی خوریم که با تمسک به برخی روایات (که معلوم نیست اسناد دارد یا نه) به اقدامی دست زدند و آیین و سنت و تشریفاتی فراهم آوردند که به جرات می توان گفت اندک بهره ای معنوی از عرفان الهی حاصل نکردند بلکه معبودهای گذرا ساختند و سراب را آب پنداشتند که نگارنده از آنان به تصوف منفی یاد می کند.

 

در دامن فرهنگ اسلامی و شیعی عارفان بزرگواری چون مولوی، حافظ، خواجه عبدالله و در دوره های جدید بزرگانی چون میرداماد، محمد تقی مجلسی و در عصر حاضر چون حضرت امام خمینی(ره) به ظهور رسیده اند که هیچکدام از آنان برای خرقه و تشریفات آیینی نه وقتی و نه وقعی نهادند. در این میان نباید از عارفان بزرگ «زن» چشم پوشی کنیم که صد البته مقامی بس ارجمند داشته اند.

 

ذکر این نکته نیز خالی از فایده نیست که در فرهنگ اسلامی قطب عرفان، پیامبر بزرگوار اسلام است که مکنونات عرفانی را به مولای عارفان حضرت علی (ع) تعلیم داده است و دیگران به طور کلی از خزانه آن بزرگ اخذ کرده اند. اگر بخواهیم برای عارف کامل نمونه ای ذکر کنیم، بی شک مقام عظیم حضرت محمد (ص) در راس قرار گرفته اند. اندک بررسی از زندگی این بزرگان یک نکتة بسیار اساسی را ثابت می کند و آن مقام «جمعی» است که آنان هم از آن برخوردار بودند و هم آن را تعلیم داده اند. به این معنا که در عرفان پویای اسلامی یکسو نگری نداریم بلکه به تعبیر زیبای مولای عارفان حضرت علی(ع) عارفان آن دسته از اولیای خدای اند که از آسمان آویزان اند؛ پای در زمین دارند اما روح در آسمان. یعنی عرفان آنان، هم فردی و هم جمعی است؛ هم در عالم تفرد سیر می کنند و هم در عالم اجتماع راهبر و مرشد دیگراند. از این رو عرفان اصیل اسلامی تعلیم دهنده مقامات عرفانی فردی و اجتماعی است. نمونه بارز این مکتب مولا علی (ع) و دفتر مدون آن نهج البلاغه است.

 

اما افراد پس از این بزرگان، با توجه به توانایی هایشان بهره ای از آن برده اند. برخی کم و برخی اندکی بیشتر. در کنج عزلت ماندن هدف و امر مطلوب عرفان نیست. بلکه مرتبه ای است که پس از گذراندن آن به اجتماع متصل شود. اما صد البته که برخی توانایی فراتر رفتن از آن را نداشتند لذا در همان مرتبه مانده اند. اما این هرگز دلیل آن نیست که بگوییم عرفان اسلامی، عرفان فردی است؛ بلکه عرفان اسلامی عرفان فردی و اجتماعی است وهر کدام مقاماتی دارد. حضرت امام خمینی (ره) در عصر حاضر توانسته است تحقق عینی آن را به ظهور رساند.

 

باید اعتراف کنیم که در طول تاریخ، زنان پا به پای مردان در عرصة عرفان تاخته و گاه از مردان نیز پیشی گرفته اند. اگر از زنان عارف که به طور انفرادی در زندگی خود طریقتی را پیش گرفته و مراحل عرفانی را طی کرده اند، صرف نظر کنیم و بنا را بر حرکتهای متشکل عارفانه – صوفیانه بگذاریم، باید بگوییم که این حرکتها همانند حرکت های صوفیانة مردان از قرن دوم هجری، شکل رسمی به خود گرفته است.

 

از قرن دوم هجری که مسلک تصوف پدید آمد، با پیدایش رابعه عدویه (متوفی 185 یا 135 ه..ق) – یکی از زنان برجسته صوفی – برای فعالیت و سیر و سلوک زنان نیز راهی گشوده می شود و تعداد اندکی زنان صوفی هم در عالم اسلام پدید آمده به یک سلسله اعمال مناسب وضع و حال خود می پردازند و در زهد و معرفت هم پای مشایخ بزرگ حرکت می کنند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان