ماهان شبکه ایرانیان

آثار اجتماعی عقیده به معاد

اعتقاد به معاد، نه تنها مشکلات روحی و روانی انسانها را میتواند بگشاید، بلکه این عقیده در تعدیل و رهبری غرائز انسانی، پرورش فضائل اخلاقی، و تأمین عدالت اجتماعی نقش مؤثری ایفاء میکند.
این سه مطلب از آثار اجتماعی اعتقاد به زندگی پس از مرگ است و هر کدام را به گونه ای تشریح میکنیم.
1 تعدیل و رهبری غرائز
مسئله تعدیل غرائز، مهمترین مسئله در فصول زندگی انسانها، بالاخص طبقه جوان میباشد.مثلا تمایلات جنسی در دختر و پسر در فصل بلوغ، تجلی میکند و در آغاز جوانی، به اوج قدرت میرسد .
درست است که بقاء انسان در گرو اعمال این غریزه است، ولی موضوع قابل توجه این است که غریزه جنسی در برخی از فصول زندگی انسانها، برای خود حد و مرزی نمی شناسد.
در این موقع، اعتقاد به معاد و کیفرهای الهی این غریزه را مهار کرده و دارنده آنرا به صورت انسان وظیفه شناس تحویل اجتماع میدهد، و انسانی را پرورش می دهد که در اطاق خلوت، در برابر زن جوان و بسیار زیبا که به او فرمان آماده باش میدهد و میگوید: «هیت لک» آماده باش سرسختانه مقاومت میکند و زن متجاوز را، پند واندرز میدهد و می گوید «معاذالله» بخدا پناه می برم...! (1)
در تاریخ زندگی انسانهای با ایمان، سرگذشتهای آموزنده ای وجود دارد، که ما را به اهمیت اعتقاد به معاد رهنمون می باشد.
حس غضب و خشم، از نظر قدرت، کمتر از غریزه جنسی نیست، گاهی حس انتقام به اوج خود می رسد و میخواهد هر نوع مانع و رادع را، از پیش پای خود بردارد.
در این مواقع جز ترس از انتقام الهی، و خوف از دوزخ، چیزی نمیتواند آتش خشم انسانها را خاموش سازد، و همچنین است دیگر غرائز اصیل انسانی.
2 پرورش فضائل اخلاقی
در نهاد ما یک سلسله فضائل اخلاقی وجود دارد که تحت شرایطی پرورش یافته و بارور می گردند .ارشاد و راهنمائی علماء اخلاق، هر چند در پرورش فضائل اخلاقی مؤثر است ولی راهنمائی آنان، از دایره سخن گفتن و مذاکره دوستانه، گام فراتر نمی گذارد.
ولی مذهب و اعتقاد به پاداش ها و کیفرها، فضیلتهای اخلاقی را مانند انسان دوستی، ضعیف نوازی، مهربانی به یتیمان، دستگیری از درماندگان و...در انسان زنده می سازد و از اینجهت دانشمندان، مذهب را پشتوانه اخلاق می دانند.
قرآن مجید با روش خاصی به این نکته اشاره میکند و انکار مبدأ و معاد را مایه کشته شدن عواطف انسانی میداند، تا آنجا که دل او سخت و پرقساوت می گردد و مهربانی و ترحمی نسبت به یتیم و مستمند و بی نوا ندارد، چنانکه میفرماید:
ارأیت الذی یکذب بالدین، فذلک الذی یدع الیتیم و لا یحض علی طعام المسکین (سوره ماعون آیه 1 3)
«آیا دیدی کسی را که روز جزا را انکار می کند، او همان کسی است که (با کمال بی رحمی)، یتیم را طرد می نماید، و افراد را به اطعام مستمندان دعوت و ترغیب نمی نماید.»
3 تأمین عدالت اجتماعی
تزاحم و اصطکاک در منافع، از لوازم اجتماع انسانی است که در آن افراد نیرومندو ناتوان، مستعد و عقب مانده، زندگی میکنند و افراد نیرومند و مستعد پیوسته می خواهند همه چیز را به خود اختصاص دهند، برای ترمیم این قسمت چاره ای جز این نیست که قوانینی وضع گردد که حافظ حقوق تمام طبقات باشد، ولی باید توجه داشت که اگر وضع قانون مهم است، اجراء آن از اصل تشریع آن اهمیت بیشتری دارد.
در جامعه های کنونی، قوه مقننه، قوه قضائیه و قوه مجریه، تا حدودی توانسته اند به جامعه نظم و آرامش نسبی، بخشند و در مواقع فوق العاده با تأسیس حکومتهای پلیسی و نظامی، جلو بسیاری از بی نظمی ها را بگیرند.
ولی جان سخن اینجاست که اینگونه نظامات مادی فقط میتوانند به خلافکاریهای عیان، پایان بخشند ولی از تعدی های پنهانی که از دید دستگاه قدرت های قضائی و انتظامی دور است نمی توانند جلوگیری کنند.
گذشته بر این هر گاه خود قدرتهای سه گانه (مقننه، مجریه، قضائیه) بخواهند از مقام و موقعیت خود سوء استفاده کنند، چه عاملی می تواند جلو تصمیمات آنان را بگیرد، اینجا است که حکومتهای مادی در گسترش عدالت اجتماعی، کاملا در بن بست قرار گرفته و جز یک موفقیت نسبی چیزی عایدشان نمی شود.
ولی در اجتماعی که زیر بنای نظامات آن را، ایمان و ترس از خدا تشکیل دهد این مشکل خود به خود حل است و کیفرهای جانکاه آن، بهترین ضامن اجراء قوانین است.
نگارنده در سفری که از ایالات متحده دیدنی به عمل آورد، در مجالس دوستان، از صنایع گسترده و تکنولوژی وسیع و دانشگاههای بی حد و حساب و امنیت فرد و اجتماعی آمریکا توصیفهای زیادی می شنید، دوستان غالبا از نقطه نظر خاصی سخن میگفتند، و هدف آنان انتقاد از شرق و شرقی بود که فرسنگها از تمدن درخشان غرب عقب مانده است، نه تمدنی دارند و نه فرهنگ، نه آسایشی دارند و نه امنیت و...
نگارنده در مواقع مناسب از شیوه زندگی غربی انتقاد می کرد و تمدن آنان را یک تمدن ماشینی، نه انسانی میخواند هر چند انتقاد او در ذائقه دوستان تلخ بود.
روزی که ما نیویورک را به عزم قاهره ترک گفتیم فردای آن روز (چهارشنبه 27 تیر ماه سال 56) حادثه ای رخ داد که آب پاکی روی دست آن لاف زنان و گزاف گویان ریخت، و آنان را که پیوسته از امنیت و آسایش و ادب و اخلاق و رعایت حقوق ملت مغرب زمین، سخن میگفتند، رسوا کرد.جرائد جهان و ایران نوشتند:
در خاموشی برق نیویورک که بدون سابقه رخ داد مردم عادی کوچه و بازار این شهر، به مغازه ها حمله کردند و در مدت کوتاهی سرمایه های مغازه داران را به غارت بردند و پلیس سه هزار نفر از آنها را دستگیر و بازداشت کرد و موضوع تا چند روز مورد بحث محافل بود.
آیا ملتی پیشرفته تر، و صنعتی تر از ملت آمریکا داریم؟ آیا این مردم به ظاهر مؤدب و ثروتمند چگونه در فرصت خاصی تمام اصول انسانی و اخلاقی را زیر پا گذاردند و به غارتگری و تاراج اموال یکدیگر پرداختند؟ !
در آمریکا، صاحبان هتلها و دوستان کرارا به ما اخطار می کردند که در اطاق را از پشت ببندیم و تا افراد را نشناسیم، درب را به روی آنان باز نکنیم.
آیا در مشرق زمین، که معتقدات مذهبی تا حدی به قوت خود باقی است و مردم این سامان، به کیفرها و جزاهای اخروی معتقد هستند، در خاموشی برق شهر را تاراج میکنند؟ !
متأسفانه هنوز رهبران جهان به ارزش مبانی مذهبی و نقش آن در تأمین عدالت و گسترش امنیت اجتماعی پی نبرده اند و تأسف آور آنکه رهبران شرق با داشتن چنین سرمایه عظیم به دنبال روشهای غربی هستند و هر روز برای رسیدن به امنیت و عدالت اجتماعی نظامات مادی را گسترش داده و به تشکیلات پلیسی خود توسعه میدهند، در صورتیکه هزینه هائی را که در این مورد مصرف مینمایند اگر در مورد تحکیم مبانی دینی و گسترش فضائل اخلاقی و ریشه کن کردن برنامه های ضد انسانی مصرف کنند به اهداف انسانی خود زودتر نائل میگردند.
پی نوشت ها: .1 سوره انعام آیه 29، و نیز به سوره مومنون آیه 37 مراجعه شود.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان