ماهان شبکه ایرانیان

۲۰ فیلم معمایی که واقعا شما را گیج می کنند [قسمت دوم]

با ادامه موضوع (۲۰ فیلم معمایی که واقعا شما را گیج می‌کنند) همراه هستیم

با ادامه موضوع (20 فیلم معمایی که واقعا شما را گیج می‌کنند) همراه هستیم. از قسمت قبل به یاد دارید که به جای نمایش خیل مردگان از قبر برخواسته یا خشونت، هدف اصلی این فیلم‌ها در بازی با ذهن شما خوابیده است و این‌گونه است که تنش‌ها محملی برای نشان دادن ذهنیت هایی می‌شوند که در اطراف ما وجود دارند.  امروز می‌خواهیم که قسمت دوم ماجرا را برای شما شرح دهیم. در ادامه با بنیتا همراه باشید.


17- مالپرتیوس (Malpertuis)

فیلم بلژیکی مالپرتیوس با ژانر آن درام/ترسناک، در سال 1971 به عرصه تولید رسیده است. مالپرتیوس نام عمارت قدیمی و عجیب است که در واقعیت هزارتویی برای زندانی کردن اسطوره‌های یونان توسط کاساویوس بیمار است. او حتی پس از مرگ نیز موفق می‌شود آن‌ها را زندانی نگه دارد. برای درک آن نه‌تنها یک دانش خوب درباره خدایان گذشته یونان نیاز است بلکه یک ذهن آگاه برای اتفاقات پرپیچ‌وخم و یک‌چشم برای تصاویر سورئال هم باید داشته باشیم.

 


16- اگزیستنز (eXistenZ)

هیچ‌کسی اندازه دیوید کراننبرگ کانادایی دوست ندارد که با ذهن شما در فیلم‌ها بازی کند و شمارا گیج کند. این بار او در فیلم اگزیستنز این کار را به‌خوبی انجام داده است، فیلمی در سبک ترسناک و علمی–تخیلی به نویسندگی، تهیه‌کنندگی و کارگردانی خود اوست که در سال 1999 منتشر شد. در این فیلم جنیفر جیسن لی و جود لا به ایفای نقش پرداخته‌اند. این فیلم فضایی را ایجاد کرده است که شما به دنیای بازی‌های رایانه‌ای شیرجه می‌زنید و با تلفیق و تغییر دنیای واقعی و دنیای مجازی درک و فهمیدن فیلم برایتان بسیار سخت می‌شود.در انتهای ساخت فیلم نیز یکسری تغییرات اتخاذ شد چون آن‌ها فکر می‌کردند که فیلم خیلی پیچیده شده است و ممکن است که بیننده از درک کامل آن بازبماند. اینجا کراننبرگ بار دیگر به مضمون‌هایی می‌پردازد که پیش‌ازاین در عرصهٔ ویدئو (1982)، ناهار عریان (1991) و تصادف (1996) آن‌ها را به کار گرفته بود؛ ازجمله نقش هنرمند در جامعه‌ای مصرفی یا این‌که چطور تکنولوژی، انسان‌هایی را که تصور می‌کنند کنترل آن را به دست دارند، شکل می‌دهد و کنترل می‌کند. اگزیستنز تریلری آینده‌گراست که با ترکیب عواملی از فیلم‌های افسانه‌ای‌ـ‌علمی، ترسناک و ماجرایی / اکشن یک ”سرگرمی“ هذیانی و سیاه به دست می‌دهد و بر نقش کراننبرگ به‌عنوان فیلم‌سازی ”اریژینال“ در سینمای معاصر تأکیدی دوباره می‌کند. تهیه‌کنندگان اصلی فیلم مجاری هستند و در عنوان فیلم Z,X,eXistenZ با حروف بزرگ درج‌شده‌اند تا حروف باقی‌ماندهٔ میان آن دو حرف، کلمهٔ isten را بسازند که به مجاری به معنای ”پروردگار“ است. درباره خلاصه داستان این فیلم هم بهتر است که بدانید: "”آلگرا گلر“ (چیسن لی)، الههٔ طراحان بازی‌های کامپیوتری، که آخرین بازی مبتکرانه‌اش ”اگزیستنز“ بوده است؛ از میان برداشتن مرز بین واقعیت و دنیای سرگرمی، به‌شدت با تب‌وتاب و امیال طالبانش ارتباط برقرار کرده، هدف توطئه‌ای مرگ‌بار قرارگرفته و مجبور به فرار شده است. تنها متحدش، ”تد پیکول“ (لا) مأمور حراست تازه‌کار است که قسم‌خورده از او مراقبت کند. ”آلگرا“ که ”تد“ را مجاب کرده تا ”گیم“ را بازی کند، هر دوی آن‌ها را وارد دنیایی موهوم می‌کند که در آن، ”هستی“ به پایان می‌رسد و اگزیستنز آغاز می‌شود. اما دیری نگذشته که نیروهای ضد اگزیستنزیالیسم به تعقیب ”پیکول“ و ”آلگرا“ می‌پردازند..."

 


15- مستر نوبادی (Mr. Nobody)

آقای نوبادی  یک فیلم در سبک درام و علمی–تخیلی به نویسندگی و کارگردانی جاکو ون‌دورمال و تهیه‌کنندگی فیلیپ گودو است که در سال 2009 منتشر شد. فیلم داستان زندگی مرد 118 ساله‌ای به نام «نیمو نوبادی» را روایت می‌کند. ” ژاکو ون دورمل ” کارگردان که به خاطر فیلم روز هشتم شهرت فراوانی دارد ، آقای نوبادی را در سال 2009 ساخت که ” جرد لتو ” نقش ” نیمو نوبادی ” را در آن ایفا می‌کند. داستان فیلم در رابطه با “اتوپیایی” (شهر آرمانی) است که بشر در آن جاودان شده و نیمو نوبادی آخرین پیرمرد این جهان و در شرف مرگ است. نوبادی تقریبا تمامی خاطرات گذشته خود را به یاد دارد و دلیل این حافظه‌ی جالب منطق فانتزی مانند او در باب به دنیا آمدنش هست.
در فیلم ما بازندگی پرفراز نشیب آقای نوبادی مواجه می‌شویم. کسی که طبیعتا تصمیم‌گیری برای او سخت بوده و به‌سان این موضوع نمی‌تواند تشخیص دهد که چه چیز خوب و چه چیز بد است. قدم‌به‌قدم این فیلم مخاطب را با خود نگه می‌دارد و ذره‌ذره به جذابیت آن افزوده می‌شود. فیلم دارای یک روایت پایه از یک داستان کلی نیست و از سری داستان‌های مختلفی از زندگی‌های متفاوت نیمو تشکیل‌شده‌است. نظریه‌ی بیان‌شده در فیلم ”جهان موازی”  آلبرت انیشتین را موردبررسی قرار می‌دهد. این‌که چطور یک تصمیم‌گیری ساده می‌تواند تا ابد همه‌چیز را تحت‌الشعاع خود قرار دهد؛ این‌که چطور اگر روزی من تصمیم بگیرم شام را با دوستم بخورم در یک جهان و بُعد دیگر من شامم را تنها میل می‌کنم. همین موضوع به نظر پیچیده است که در عین سادگی در فیلم روایت می‌شود و مخاطب هیچ سرنخی نسبت به هر داستان جدا را گم نخواهد کرد. گذشته از بحث داستان بازی خیره‌کننده‌ی جرد لتو با آن گریم سنگین در دوران پیری خود چیزی است که تا مدت‌ها به یاد خواهید داشت. آقای نوبادی پایان‌بندی خیره‌کننده و منطقی خوبی دارد.به‌هیچ‌وجه شمارا گیج نمی‌کند و نمی‌خواهد خود را بازنشان دهد. همین سادگی در عین جذابیت توانسته موفقیت فیلم را در پی داشته است.
فیلم مستر نوبادی آقای ون دورمل یک فیلم زیباست که ابتدایش به نظر گیج‌کننده است اما تا پایان همانند یک شهربازی زیبا و رنگارنگ شمارا به خود همراه می‌کند. در عین حال از آن دسته فیلم‌هایی است که مردم آن را چندین بار نگاه می‌کنند تا بفهمند که واقعا در فیلم چه چیزی گذشته و در فهمیدن آن شکست می‌خورند.

 


14- چشمه (The Fountain)

چشمه  فیلمی به کارگردانی دارن آرونوفسکی و با بازی هیو جکمن و ریچل وایس محصول 2006 آمریکا است که در 22 نوامبر 2006 اکران شد.  چشمه آخرین ساخته فیلم‌ساز شهیر آمریکایی دارن آرونوفسکی است که در سال 2006 و بعد از حدود شش سال زمان که صرف ساخته‌شدنش شد به نمایش درآمد. فیلم از سه داستان تودرتو تشکیل‌شده است که در انتها به هم می‌پیوندند. باهم نگاهی می‌اندازیم به این اثر بی‌نظیر که بعد از مدت‌ها لذت تماشای یک فیلم خوب را به من بخشید.
فیلمی که بی‌شک در 95 دقیقه زمانش بارها اشک را بر گونه‌های بیننده حساس جاری خواهد ساخت. فیلم با داستان یک شوالیه قرن شانزدهمی اسپانیایی به نام توماس آغاز می‌شود. او در جنگل‌های محل زندگی مایاها سرگردان است تا شیره افسانه‌ای درخت حیات را برای ملکه‌اش بیابد.
داستان دوم واصلی به زندگی دکتر تام کرئو می‌پردازد که دیوانه‌وار به دنبال درمانی برای سرطان می‌گردد تا همسر دلبندش را از مرگ نجات دهد.
در داستان سوم که پانصد سال بعد روایت می‌شود و بسیار سورئالیستی است تام را دنبال می‌کنیم که در فضا روان است ، شناور بر جزیره کوچکی که تنها درختی کهن‌سال در آن وجود دارد. آن‌ها به سمت یک سحابی عازم‌اند که زمانی از آن به‌عنوان مکان آرامش سخن گفته بود.
فیلم بیان‌کننده این حقیقت است که انسان قرن‌هاست که در افسانه یا واقعیت به دنبال راهی برای پیشگیری از مرگ بوده و هست(جایی از فیلم دکتر تام می‌گوید: مرگ هم یک بیماری است. پس حتما درمانی دارد و من آن را پیدا خواهم کرد) اما آیا خود مرگ به‌تنهایی به‌عنوان تولدی دوباره، زیبا نیست. واقعا این فیلم نیز چالش‌برانگیز است که شما در پایان فیلم نمی‌دانید که بحث اصلی چه بود و نوار رویدادها از دستتان در می‌رود.


قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان