ماهان شبکه ایرانیان

طرح تحقیقاتی روش شناسی

تدوین اندیشه سیاسی اسلام (فلسفه ی علوم سیاسی) فلسفه علم، که برخی نام متدلوژی را به جای آن ترجیح داده اند، اگر چه پیشینه دیرینه ای دارد و لاقل همراه و همپای علوم مطرح شده است ولی به صورت علمی مستقل از عمر آن چیزی نمی گذرد. این رشته ی نوپا که معنایی جز علم شناسی ندارد در ابتدا در منطق و روش شناسی علم خلاصه می شد که درباره اوصاف قضایا و قوانین و تئوریهای علمی و رابطه ی آن ها با هم و میزان حجیت و اعتبار روش های علمی بحث می کرد، از زمان پوپر بود که تاریخ به عنوان داور یا شاهد یا منبع الهام علم شناسان فلسفی وارد معرکه شد و با لاکاتوش و کوهن به جامعه شناسی علم نزدیک گردید بنابراین امروز فلسفه علم هم توصیفی است هم توصیه ای، هم تاریخی است هم جامعه شناختی هم منطقی است و هم فلسفی. فلسفه علم، معرفتی است درجه دوم، که به ماهیت و اوصاف و اقسام و ابزار و فواید و معیارها و روش ها و قوانین و تئوریهای علوم درجه اول می پردازد و رابطه و فصل مشترک و وجه تمایز علم از غیرعلم را بیان می کند. بنابراین متدلوژی قسمتی از فلسفه علم محسوب می شود که بخشی از وظیفه ی عمده اش بررسی فنون و ظرایف و دقایق مراحل پژوهش علمی است.   
فیلسوف علم شناس ممکن است خود از صاحب نظران علوم درجه ی اول باشد و بدین ترتیب به تحقیق در موضوعات علم خود بپردازد و با هم مسلکان خود به مشاجرات و مباحثات علمی بنشیند ولی از آن حیث که علم شناس است وظیفه ای جز تماشاگری و در مواردی هم داوری در نزاع عالمان ندارد بنابراین از این ناحیه نمی تواند به عنوان یک بازیگر وارد نزاع شود و حکمی درجه ی اول صادرکند.
به هرحال علم شناسی خارج از علوم درجه اول است ولی عالم به آن در قضاوت خویش از علوم درجه اول به عنوان مبادی تصوری و تصدیقی استفاده می کند، ولی از حیث ماهیت و روش با علوم درجه اول هیچ تفاوتی نمی کند الا در موضوع به عنوان مثال، موضوع علم سیاست، سیاست یا جامعه ی سیاسی یا قدرت یا قدرت سیاسی است اما موضوع فلسفه علم سیاست، آرا و نظریات عالمان سیاست است و این که از چه روش هایی با چه مفروضات و مفاهیمی به این آراء و احکام دست یافته اند لذا علم شناسی و احکام و روش ها و مبادیاش، خود سزاوار بررسی و نقد خواهد بود.
امروزه افرادی معتقدند که فلسفه و متدلوژی علوم، حاکم بر تمامی معارف و اندیشه های بشر است و اینان با مطلق گرایی های بی دلیل این علم را به ایدئولوژی جدیدی مبدل کرده اند که تکلیف همه چیز حتی دین را روشن می کند و تحت سیطره خود درمیآورد و به تیغ نقد می سپارد، از طرف دیگر، کسانی هستند که هیچ فایده و اثری در آن نمی بینند و می گویند عالمان علوم کار خود را می کنند و به توصیه ها و توصیف های فیلسوفان علم وقعی نمی نهند. عالمان علوم خود بهتر می دانند که روش های علمشان چیست و چه باید باشد، زیرا اگر به روش های تحقیق تفطن نمی داشتند هرگز به علمی دست نمی یافتند.
اما اگر از این افراط و تفریطها دوری شود و اهمیت فلسفه و متدلوژی علوم، خوب شناخته گردد از نتایج و ثمرات آن هم عالمان و هم محققان بهره می برند.
نکته قابل تامل این که همواره در طول تاریخ به فلسفه علم توجه شده، زیرا حدود و ثغور و ماهیت علم در روش های آن تاثیر می گذارد و این روش ها هستند که علم را به پیش می برد و امور قابل تحقیق را معین می نماید. در ضرورت بحث در فلسفه ی علوم به صورت علمی مستقل و همین طور در توجه به اندیشه ی سیاسی علمای اسلام، شهید مطهری(ره) معتقد است بدون توجه به مسأله ی شناخت فلسفه، علوم ابتر می مانند و خود ایشان در مورد اندیشه ی سیاسی در اسلام، مشوق مرحوم عنایت در زمینه ی فلسفه ی علم، و مرغب آقای پایا در ترجمه کتاب جان لازی بوده اند و نتیجه ی این تشویق و ترغیب دو کتاب اندیشه ی سیاسی در اسلام معاصر و درآمدی تاریخی به فلسفه علم است که اتفاقا هردو از اولین کتاب های فارسی در این دو علم هستند.
به هرحال کم ترین فایده ی متدلوژی و فلسفه ی علم بررسی مجدد مفروضات پنهان و آشکار و انگیزه ها و علت ها و نتایج و بازنگری چگونگی استقلال و ارتباط منطقی و روانی با محیط خارج از یک سو و با سایر علوم از سوی دیگر است و بدین ترتیب عالمان هم از حیث نظر و هم در مقام عمل کمابیش از نظریات فیلسوفان علم بهره می جویند و در مواقعی به علت اهمیت خود به صورت فیلسوفی علم شناس ظاهر می شوند.
از طرف دیگر، محققان حیطه معرفت و حوزه ی دانش و حتی در سطوح پایین تر همه دانش اندوزان می توانند از نتایج علم شناسی فیلسوفان و جامعه شناسان و روان شناسان و روش شناسان بهره گیرند. در ابتدا آن چه باعث شد احساس ضرورت طرح مباحث فلسفه و متدلوژی علوم اسلامی سیاسی به اقدام عملی و فعلیت تبدیل شود نیاز واحد تدوین اندیشه ی سیاسی در اسلام بود. اما این طرح خود به صورت تحقیقی مستقل قابل ارائه است به خصوص که در این زمینه حداقل به زبان فارسی منبع و اثر شناخته شده ی مستقلی وجود ندارد و آن چه به صورت پراکنده موجود است کاستی های فراوانی دارد.
البته در زمینه ی معرفت شناسی دینی و فلسفه و احصاء علوم اسلامی کتاب های بسیار محدودی وجوددارد ولی در خصوص اندیشه ی سیاسی جز پاره ای از مباحث مقدماتی کتاب های اندیشه ی سیاسی و برخی کتب مانند روش فهم نظریه های سیاسی که مربوط به اندیشه های سیاسی غربی است، کتاب های دیگری دیده نشده است.
در تحقیق حاضر دو سؤال اصلی وجود دارد: اول این که مدخل و فلسفه ی علوم سیاسی اسلامی چیست؟ به عبارت دیگر، علوم و اندیشه های سیاسی در اسلام چه اوصاف و ویژگی ها و تقسیماتی دارند و فلسفه ی آن ها چیست؟ دوم این که روش تحقیق در تاریخ اندیشه سیاسی اسلامی و اندیشه سیاسی اندیشمندان مسلمان کدام است؟ اما در نگاهی عمیق تر این دو سؤال ارتباط وثیق و پیوندی محکم با هم دارند چرا که تاریخ صاحب نظران هر علمی در واقع بخشی از آن و منبعی برای فلسفه آن علم محسوب می شوند و با قدری تسامح می توان گفت سؤال اصلی همان سؤال اول و سؤال دوم بخشی یا فرعی از آن است. که به دلایل خاصی که در ابتدا بدان اشاره شد اندکی ادعای اصالت کرده است.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان