یکی از ویژگی های طبیعت انسان، اجتماعی بودن اوست. بدین لحاظ آدمی هر چند به جهتِ برآوردن حوایج شخصی و انجام امور روزمرّه نیازی به دیگران نداشته باشد و شخصاً از همه امکانات لازم برای رفاه و آسایش در سطح عالی برخوردار باشد، باز همواره علاقه مند است که در کنار خانواده، مردم و جامعه زندگی کند. این ویژگی اختصاص به فرد یا گروه خاصی از انسانها ندارد بلکه ویژگی عام و مشترک تمام افراد بشر به عنوان یک خصلت طبیعی و روحی است.
بعضی از روانشناسان معتقدند در صورتی که این نیاز درونی تأمین نشود و فرد به مدت طولانی از مردم، جامعه و خانواده دور نگه داشته شود نهایتاً آثاری از جنون در او پیدا خواهد شد.
بدون شک عوامل مختلفی در ساختن شخصیت انسان مؤثر هستند که از مهمترین آنها مسئله همنشینی و دوستی و معاشرت است. این عامل از چنان اهمیتی برخوردار است که اسلام فرموده:
«المَرْءُ عَلی دینِ خَلیلِهِ فَلْیَنْظُرْ أَحدُکُمْ مَنْ یُخالِل»[1]
«آدمی بر دین و روش همنشینِ خود است پس باید ببینید که با چه کسی دوست میشوید.»
روشن است که انسان خواه ناخواه از دیگران تأثیر میپذیرد و بخش مهمی از افکار و صفات اخلاقی خود را از طریق دوستانش کسب میکند.
این مطلب هم از نظر عقل و هم از طریق تجربه به اثبات رسیده است. ما به وسیله مشاهدات حسّی خود و نیز با نگرش به تاریخ، در مییابیم چه بسیار افرادی که از راه دوست به سعادت ابدی و یا شقاوت ابدی رسیدهاند. نقش دوست در زندگی به قدری زیاد و برجسته است که حضرت علی علیه السلام میفرماید:
«مَنْ إِشْتَبَهَ عَلَیْکُمْ أَمرُهُ وَلَمْ تَعْرِفُوا دینَهُ فَانْظُرُوا إلی خُلَطائِهِ فَإِنْ کانُوا أَهْلَ دینِ اللَّهِ فَهُوَ عَلی دینِ اللَّهِ وَإِنْ کانُوا عَلی غَیْرِ دینِ اللَّهِ فَلا حَظَّ لَهُ مِنْ دینِ اللَّه»[2]
«هرگاه وضع کسی برای شما نامعلوم بود و دین او را نشناختید، به دوستانش نظر کنید؛ پس اگر آنها اهل دین و آیین خدا باشند، او نیز پیرو آیین خداست و اگر بر آیین خدا نباشند، او نیز بهرهای از آیین حق ندارد.»
تو اول بگو با کیان زیستی پس آنگه بگویم که تو کیستی
ابن مسکویه دانشمند مشهور اسلامی و استاد بوعلی سینا گوید:
«تمام سعادت انسان نزد دیگران و دوستان یافت میشود. سعادتمند کسی است که دوستان واقعی برای خود به دست آورد و در دوستی با آنان از هیچ فداکاری و از خود گذشتگی دریغ ننماید تا هم او از آنان فضایل اخلاقی کسب کند و هم آنان از وی بهره اخلاقی بر گیرند.»
یک روانشناس معروف میگوید: «این جمله را در ذهنتان، به خود تلقین کنید: نیکبختی من، شادی من، عواید من بستگی به هیچ چیز ندارد مگر به مهارتی که در شیوه معاشرت با مردمان به کار میبرم.»
آری انسان در سایه دوستان وفادار و صمیمی است که میتواند پلکان ترقی و تعالی را یکی پس از دیگری طی کند و این دوست است که گاه تا اوج افتخار و عظمتْ بشر را رهنمون میشود و منشأ خیرات و برکات اجتماعی میگردد. همچنین در سایه همزیستی و همدلی است که استعدادها شکوفا شده و بشر میتواند اختراعات و اکتشافات و آثار ماندگار از خود بر جای بگذارد که جامعه از آنها سود ببرد.
از سوی دیگر دوستان ناشایست و شرور هستند که بشر را به منجلاب فساد انداخته و او را تا سر حدّ فنا و نیستی پیش میبرند. سقراط گوید: هر یک از مردم آرزویی دارد، یکی مال میخواهد، یکی جمال و دیگری افتخار، ولی به عقیده من یک دوست خوب از همه مهمتر است.
رسول گرامی اسلام، نقش دوست و اهمیت دوستی را چنین یادآور شده است:
«المُؤْمِنُ أَلِفٌ مَأْلُوفٌ وَلا خَیْرَ فی مَنْ لا یَأْلَفُ وَلا یُؤْلَفُ»[3]
«مؤمن چنان است که با دیگران انس و الفت گرفته و دیگران با او انس دارند و کسی که نه الفتپذیر است و نه الفت میگیرد در او خیری نیست.»
اگر تاریخ را ورق بزنید، خواهید دید که نه تنها بیشتر اختراعات و اکتشافات، حاصل همکاری و همیاری بشر با دیگران بوده، بلکه اکثر موفقیتهای اجتماعی و پژوهشها و تحقیقات علمی نیز در سایه همفکری و همیاری و روابط دوستانه صحیح انجام گرفته است؛ دوستانی که با تلاش جمعی و با کمک فکر و اندیشه دیگران توانستهاند دستاوردهای بزرگ علمی را برای تاریخ به ارمغان آورند.
در هیچ مکتبی به اندازه اسلام به دوستی و محبت و صلح و صفا در زندگی و داشتن جامعهای همراه با مودّت و برادری سفارش نشده است. این تنها مکتب انسانساز اسلام است که پایه و استوانه دین و دینداری را محبت و مودّت قرار داده[4] و دوستی و ارادت را ضرورت اجتماعی دانسته به گونهای که در حدیث شریف آمده است: «غریب کسی است که دوستان شایستهای نداشته باشد»[5] و در روایات فراوانی دوستی را بر خویشاوندی با همه اهمیّتش مقدّم دانسته است. در این قبیل احادیث، نه تنها ضرورت و اهمیت دوستی گوشزد میشود بلکه با ایجاد انگیزههای جذاب دنیوی و اخروی، مسلمانان به داشتن رفیقان لایق و شایسته تشویق و ترغیب میشوند. از میان احادیث و روایات فراوانی که در این خصوص داریم، به دلیل اهمیت موضوع و به عنوان تبرّک و کسب فیض از آستان عترت شریف علیهم السلام دو روایت را ذکر میکنیم.
امام علی علیه السلام میفرماید:
«أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ مِن اکْتِسابِ الْإِخْوانِ وَأَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ»[6]
«عاجزترین مردم کسی است که از به دست آوردن دوستْ عاجز باشد و از او عاجزتر کسی است که دوستانِ به دست آورده را از دست بدهد.»
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز فرمود: هر که با برادر مؤمن دوستی نماید، در روز قیامت در زیر سایه رحمت الهی مستقر و ساکن خواهد بود و منادی ندا دهد که این جمع، همسایگان الهی هستند؛ برخیزند و بی حساب وارد بهشت شوند. چون ایشان متوجه بهشت شوند، فرشتگان سؤال کنند که شما چه جمعی هستید؟ و چه شد که این مرتبه را یافتید؟ گویند که ما در دنیا محبت و دوستی با یکدیگر مینمودیم از برای رضای خداوند متعال.
فرشتگان گویند: گوارا باد بهشت و نعمتهایش بر شما.[7]
شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما بسی گردش کند گردون، بسی لیل و نهار آرد
بهار عمر خواه ای دل و گرنه این چمن هر سال چو نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هزار آرد
بنا بر این در ایام جوانی که میل به دوستیابی در درون انسان بیش از هر زمان دیگری احساس میشود و بیشترین تأثیرپذیری را در شاکله وجودی انسان دارد، باید با هوشیاری کامل و با در نظر گرفتن شرایط انتخاب، دوستان خود را برگزینید.
پی نوشت ها:
[1] . بحار الانوار، ج 74، ص 192.
[2] . بحار الانوار، ج 74، ص 197.
[3] . المحجّة البیضاء، ج 3، ص 291.
[4] . بحار الانوار، ج 68، ص 63: هَل الدّینُ إلّاالحُبُّ وَالْبُغْضُ.
[5] . نهج البلاغه، حکمت 65: فَقْدُ الأَحِبَّةِ غُرْبَةٌ.
[6] . نهج البلاغه، حکمت 12.
[7] . منهاج الشارعین، ص 157.