صفات و افکار شیطانی
در کاربردهای عربی، شیطان، هر موجودی از انسان و جن و حیوانی است که سرکشی و تمرد می کند و بیرون از دایره رفتارهای طبیعی می باشد. بنابراین، اختصاص به طائفه ای خاص ندارد.[1] از این رو در قرآن از شیاطین جن و انس سخن به میان آمده است.
با این همه، نماد اصلی شیطان و شیطنت، ابلیس از جنبیان است که با عبادت و بندگی به مقامات عالی رسید و در مقام قدس سکونت یافت، ولی تمرد و استکبار کرد و از آن مقام رانده شد. در برخی از آیات قرآنی که سخن از شیطان به میان می آید، مقصود ابلیس می باشد، چنانکه در آیات 41 تا 45 سوره مریم، مراد از شیطانی که در برابر خداوند عصیان ورزید و برخی از انسان ها وی را به جای خدا می پرستند، همین ابلیس است.
بنابراین هرگاه از شیطان و صفات و افکار او سخن به میان می آید، مقصود ابلیس است؛ زیرا که وی نماد هر زشتی و پلیدی و دشمنی است. با این همه، برخی از مردمان نه تنها صفات او را می پسندند، بلکه می کوشند تا با الگوبرداری از ابلیس خود را شیطان مجسمی سازند و صفات و افکار او را در خود تحقق بخشند. این گونه است که از خدایی شدن به شیطانی شدن گرایش می یابند و در این راه گام برمی دارند. چنین افرادی که تحت سلطه فکری و صفاتی ابلیس درآمده اند، همان اولیای شیطان و دوستان اویند. به همین دلیل خداوند از کسانی که بت پرستی پیشه خود ساخته اند و به عبادت بتان مشغول می شوند به عنوان کسانی یاد می کند که تحت ولایت شیطان درآمده و از دوستان او شده اند.[2]
خداوند در آیات 201 و 202 سوره اعراف گاه از این افراد به برادران و اخوان شیطان یاد می کند؛ زیرا برادری گاه به نسب است و گاه به سببی چون دین و فکر می باشد. این افراد که در فکر و آیین همانند ابلیس می اندیشند و رفتار می کنند همان برادران شیطان می باشند.
اگر بخواهیم مجموعه ای از صفات و رفتارهای شیطانی را برشماریم باید به صفات ابلیس چون غرور، تکبر، استکبار، خود بزرگ بینی، نژادپرستی، تمرد، عصیان و مانند آن اشاره کنیم. اما ابلیس و شیاطین دیگر دارای رفتارها و صفات بی شماری هستند که می توان آن را در یک جمله این گونه خلاصه کرد: هرگونه زشتی، پلیدی و نابهنجاری را می توان به آنها نسبت داد؛ زیرا اینان از هر خوبی، زیبایی، پاکی و هنجار گریزان بوده و از کمال به نقص گرایش دارند. از این رو در قرآن به شیطان همه صفات زشت و بد چون تبذیر، اسراف، فسق، میگساری، قماربازی، فحشا، زنا، بت پرستی، دنیاپرستی و مانند آن نسبت داده شده است.
ابلیس برای دست یابی به اهداف پلید و شوم خویش، از هر ابزاری بهره می برد تا انسان ها و دیگر جنیان را به سوی تباهی و گمراهی بکشاند و از توحید و ایمان واقعی محروم سازد. او در یک فرآیندی، انسان ها را به سوی کارهای زشت و گناه می کشاند و تا آنجا پیش می رود که انسان ها و جنیان، به عنوان سربازانش عمل کنند و اهداف او را تحقق بخشند. کسانی که تحت ولایت او قرار گرفتند، کسانی هستند که از انسانیت بیرون رفته و فطرت سالم و پاک خود را تباه کرده اند. از این رو خود آنان، یک شیطان مجسم هستند و به تعبیر قرآن به صورت شیاطینی از انس و جن درمی آیند که در خدمت اهداف پلید ابلیس می باشند.
ابزارهای شیطانی
شیطان برای تسلط بر انسان ها و جنیان، از ابزارهای بسیاری بهره می برد؛ زیرا قدرت شیطان از محدودیت های چندی رنج می برد که از جمله آنکه وی تنها می تواند در آغاز از وسوسه بهره گیرد تا شخص در دام او گرفتار آمده و تحت ولایت و سلطه او درآید، مضاف بر اینکه این قدرت وی نیز محدود به دنیا و نیز به غیر انسان های خالص شده الهی یا مؤمنان مخلص می باشد.[3]
البته قدرت شیطان را نمی توان دست کم گرفت، زیرا وی از توانایی هایی چون دیده نشدن[4]، تزیین و آراستن زشتی ها به زیبایی ها[5]، صعود به آسمان و مراتب عالی هستی[6]، دست یابی به اخبار پنهانی و حوادث آینده[7]، محاصره انسان با وسوسه ها[8]، ایجاد اختلالات روحی و روانی در انسان[9]، از میان بردن خاطرات مهم از ذهن انسان و ایجاد فراموشی[10]؛ ایجاد تفرقه میان زن و شوهر[11] و مانند آن برخوردار است، بنابراین شیطان می تواند با برنامه ریزی و در یک فرآیندی، گام به گام انسان ها را از مسیر فطرت و طبیعت سالم و پاک خود بیرون برد و در مسیر زشتی ها و پلیدی ها قرار دهد و به اهداف خود جامه عمل بپوشاند.
شیطان که خود مطرود خداوند است[12] می کوشد تا دیگران را با وسوسه گری خود به همان سرنوشت دچار کرده و به دوزخ برد.[13] براین اساس، از همه ابزارها از جمله فریب کاری[14]، شرارت[15]، پنهانکاری[16] و دروغ سود می برد تا انسان و دیگر جنیان را فریب داده و به عصیانگری علیه خداوند سوق دهد.[17]
خداوند در آیه112 سوره انعام به مؤمنان هشدار می دهد که شیاطین با بهره برداری از هنر تبلیغات آراسته، مردم را فریب می دهند. این بدان معناست که ابلیس استاد فریبکاری و آراستن باطل به حق و زیبا جلوه دادن کارهای زشت برای انسان ها می باشد.[18] لذا بسیاری از انسانها نادانسته در دام فریب ابلیس می افتند و افکار زشت و پلید را افکار پسندیده و خوب ارزیابی می کنند و در آن مسیر گام برمی دارند.
ابلیس برای رسیدن به اهداف خود از همه ابزارهای زشت و پلید چون اختلاف افکنی[19]، قمار و شراب[20]، تهمت و افترا و بهتان[21]، اخلالگری در روابط انسانی[22]، ایجاد آرزوهای فریبکارانه[23]، اسراف و تبذیر[24] و دیگر اعمال زشت بهره می برد.
صفات اولیای شیطان
همین صفات و رفتارها را می توان در میان دوستان شیطان یافت. اگر بخواهید شیاطین انسانی را بشناسید می توانید از همین افکار و صفات و رفتاری که ابلیس و شیطان دارد، استفاده کنید و با تطبیق بر انسان ها دریابید چه کسانی تحت ولایت شیطان قرار گرفته اند و به عنوان اولیا و اخوان شیطان در خدمت اهداف و برنامه های ابلیس می باشند.
آنانی که میان همسران و خانواده ها اختلاف و تفرقه می افکنند، یا ربا می خورند و فحشا را گسترش می دهند، کسانی هستند که ابلیس آنان را به عنوان دستیاران خویش برگزیده است.
مشکل مومنان و جامعه ایمانی این است که شمار شیاطین بسیار بیشتر از انسان ها و جنیان خوب و سالم است. خداوند در آیه 102 سوره بقره و نیز 71 سوره انعام بیان می کند که شمار شیاطین بیش از همه است. بنابراین، باید بسیار هوشیار و بیدار بود و اجازه نداد تا گام به گام در دام شیطان و ولایت آن گرفتار آییم.
قرآن می فرماید: اولیای شیطان که در زیان ابدی گرفتار آمده اند[25] در گمراهی و ضلالت هستند که به هیچ وجه از آن رهایی ندارند[26] و این گونه عذاب دوزخ ابدی را به جان خریده اند.[27]
خداوند در آیه 76 سوره نساء، طاغوت ها و نیز هموارکنندگان راه آنان را از اولیای شیطان بر می شمارد و در آیه 121 سوره انعام، کسانی را که در آیات و احکام الهی مجادله می کنند به دوستان شیطان می افزاید تا نشان دهد که هر کسی می تواند از دایره ولایت الهی خارج و به ولایت شیطان داخل شود.
بسیاری از مردم مانند شایعه سازان، ناخواسته در مسیر شیطان گام برمی دارند و هموارکنندگان حکومت طاغوت می باشند. از این رو خداوند آنها را به عذابی سخت تهدید می کند.[28]
آثار پلید ولایت شیطان
کسانی که ولایت شیطان را می پذیرند برخلاف انتظار به چیزی دست نمی یابند، زیرا ولایت شیطان به جای اینکه آرامش و آسایش را برای آنها به ارمغان آورد، موجب ترس و اضطراب و خوف آنان می شود.[29] بنابراین، برخلاف انتظار می بایست پیامدهای شوم این ولایت را پذیرا باشند. از جمله این آثار شوم ولایت شیطانی می توان به افزایش اختلاف[30]، بی آبرویی و برملاشدن زشتی ها[31]، بی تقوایی
همان)، محرومیت از نعمت های الهی[32]، خواری و خذلان[33] خسران از سرمایه های وجودی[34]، خشم الهی[35]، ریاکاری[36]، فسق[37]، فحشاء و منکر[38]، ممانعت از تقرب و مقامات والای انسانی[39] کفر و بی ایمانی به خدا و آخرت اشاره کرد.
بنابراین لازم است تا انسان ها با هوشیاری و بیداری خویش اجازه ندهند تا ابلیس و شیاطین جنی و انسی در یک برنامه ریزی اندک اندک و گام به گام ایشان را به سوی سقوط رهنمون شوند و از بهشت رضوان الهی محروم سازند.
پی نوشت:
[1] المصباح المنیر، فیومی، ج1-2، ص313، «شطن»؛ مفردات الفاظ القرآن، راغب، ص454، «شطن»
[3] . نحل، آیات98 تا 100 و نیز نساء، آیات 119 تا 122 و آیات دیگر
[7] شعراء، آیات 221 و 223
[10] یوسف، آیه 42 و نیز کهف، آیه63
[12] آلعمران، آیه36 و حجر، آیه17
[17] نساء، آیات 117 و 118 و نیز مریم، آیه44
[21] بقره، آیات 168 و 169
[23] نساء، آیات 117 تا 120 و نیز محمد، آیه 25
[27] نساء، آیات 119 تا 121 و حج، آیات 3 و 4
[39] اعراف، آیات 175 و 176