هر انسانی به طور طبیعی کمال را دوست داشته و از نقص گریزان است؛ اما بسیاری از مردم نمی دانند کدام عمل، آنان را زودتر به نتیجه می رساند؛ هر چند که می دانند تنها با عمل است که انسان می تواند بر داشته هایش بیفزاید و خواسته هایش را برآورده سازد. دین اسلام و آموزه های وحیانی آمده اند تا به فطرت و پیامبر درونی آدمی کمک کرده و او را به حقایق رهنمون سازند که بی وحی دست نیافتنی است. از جمله آموزه های وحیانی تبیین اعمال برتر ونیکی است که انسان را در صراط مستقیم قرار می دهد. اعتکاف از جمله این آموزه های وحیانی است. درمقاله زیر ارزش و اهمیت اعتکاف در تعالی و تکامل روح بررسی شده است.
نقش اعداد و چله گیری در رشد و تکامل
برخی از اعداد در زندگی انسانها نقش اساسی و کلیدی باز می کنند؛ شاید برخی در قدرت اعداد تشکیک نمایند ولی خودشان خواسته و ناخواسته به لوازم آن پایبند هستند. عدد سه و هفت و چهل و هفتاد اعدادی بسیار مقدس است. در آیات قرآنی از اتمام حجت به فرستادن سه نفر(سوره یس)، روزه سکوت سه روزه به نشانه فرزنددار شدن زکریا(آل عمران، آیه 41؛ مریم، آیه 10)، گروههای سه گانه انسان ها در قیامت(واقعه، آیه 7)،، سایه های سه شاخه از عذاب های اخروی نسبت به بهیمیت، سبعیت و شیطنت نفس آدمی(مرسلات، آیه 30)، خدایان سه گانه(نساء، آیه 171؛ مائده، آیه 73)،مهلت سه روزه (هود، آیه 65)، هفت آسمان و هفت زمین (بقره، آیه 29؛ اسراء، آیه 44)، هفت یار غار( کهف، آیه 22)، هفت دریا( لقمان، آیه 27)، هفت شب عذاب(حاقه، آیه 7)، هفت خوشه گندم و هفت گاو(بقره، آیه 261؛ یوسف، آیات 43 و 46)، هفت سال قحطی(یوسف، آیات 47 و 48)، هفت دروازه دوزخ(حجر، آیه 44) هفت روزه هفته، بلوغ رشدی انسان در چهل سالگی( احقاف، آیه 15)، میقات چهل شب موسی(بقره، آیه 51؛ اعراف، آیه 142)، سرگردانی چهل ساله بنی اسرائیل پس از طغیان و سرکشی(مائده، آیه 26) و نیز هفتاد ذراع بودن زنجیر دوزخیان(حاقه، آیه 32)، هفتاد مرد میقات موسی(اعراف، آیه 155)، هفتاد استغفار(توبه، آیه 80) و مانند آن سخن گفته شده است.
از طرف دیگر برخی از اعداد نشانه هایی از کمال را با خود دارند. در یکان، اعداد سه و هفت؛ و در دهگان، اعداد چهل و هفتاد را به نشانه کمال مطرح می کنند.اقل و کف در کمال یابی در برخی از امور، سه و هفت و اکثر و سطح عالی آن چهل و هفتاد است. بنابراین اگر بخواهند در امورکوچک از اقل کمال سخن بگویند عدد سه را نشانه اقل کمال و عدد هفت را نشانه اکثر آن می دانند. اما اگر اموری بسیار مهم و تاثیرگذار باشد در این صورت اقل کمال را باید در عدد چهل و نهایت آن را در عدد هفتاد شناسایی کرد.
از آنجایی که کمال رشد انسان یک فرآیند پیچیده ای دارد، با سه وهفت تنها به نوعی از رشد دست می یابد که نیازمند تداوم آن تا چهل سالگی است تا بتواند رشد را در یک مرتبه نهایی تثبیت کند. از چهل سالگی دیگر شاکله انسانی شکل می گیرد و انسان دارای یک شخصیت تثیبت شده ای می شود که بر اساس آن عمل می کند.(اسراء، آیه 84) به این معنا که در چهل سالگی، انسان به یک شخصیتی دست می یابد که طبیعت ثانوی او را تشکیل می دهد. این طبیعت ثانوی ممکن است همراه با بروز استعدادها از راه نیت نیک و کار نیک باشد یا آنکه همراه با دفن کردن استعداد و نهان نمودن فطرت همراه باشد.(شمس، آیات 7 تا 10)
بررسی های علمی نشان می دهد که انسان در هر کاری پس از چهل روز به آن عادت می کند. از این رو در آیات و روایات بر عدد چهل برای عادت کردن و تثبیت اموری تاکید شده است. از جمله در میقات حضرت موسی(ع) خداوند بر عدد چهل تاکید می کند تا عادت به ملاقات شبانه درحضرت موسی(ع) شکل گیرد. (بقره، آیه 51؛ اعراف، آیه 142)
پیغمبر(ص) می فرماید: «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً فَجَّرَ اللّهُ یَنَابِیعَ الْحِکمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسَانِهِ»؛ اگر کسی چهل روز خود را برای خدا خالص گرداند خداوند چشمه های حکمت را می شکافد و از قلبش بر زبانش روان می گرداند. (عدة الداعی، ص 232)
آن حضرت در جای دیگر فرموده است: إِنَّ صَبْرَ الْمُسْلِمِ فِی بَعْضِ مَوَاطِنِ الْجِهَادِ یَوْماً وَاحِداً خَیْرٌ لَهُ مِنْ عِبَادَةِ أَرْبَعِینَ سَنَةً؛ صبر و استقامت یک روزه مسلمان در برخی از مواضع جهادی برایش بهتر از عبادت چهل ساله است.(عوالی اللآلی، ج 1، ص 282) اینکه آن حضرت(ص) بر عبادت چهل ساله تاکید دارد، از آن روست که این اعمال شخصیت و شاکله وجودی اش را به عنوان یک مسلمان عابد تثبیت می کند ولی با این همه اجر یک مجاهد در برخی از موقعیت های جهادی در روز تاثیری همچون عبادت چهل ساله بلکه بیشتر به جا می گذارد و در تثبیت شخصیتی فرد موثرتر و کارگزارتر است.
زشتی احتکار
همین مطلب را آن حضرت (ص) درباره جهاد اقتصادی و در مخالفت با برخی از اشکال بحران سازی اقتصادی به شکل دیگر بیان می کند و می فرماید: وَ لَأَنْ یَلْقَی اللَّهَ الْعَبْدُ سَارِقاً أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ یَلْقَاهُ قَدِ احْتَکرَ طَعَاماً أَرْبَعِینَ یَوْماً؛ اگر بنده ای به عنوان سارق، خداوند را ملاقات کند در نزدم بهتر است که به عنوان محتکر غذای مردم در چهل روز، با خداوند ملاقات نماید(من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 158)؛ زیرا محتکر کارش بدتر از سارق است. در اینجا نیز عدد چهل روز برای احتکار طعام مورد تاکید قرار گرفته است.
البته امام صادق(ع) در تبیین شرایط احتکار به تناسبات اشاره می کند که می تواند در فهم موضوع ما را یاری رساند. ایشان می فرماید: «الْحُکرَةُ فِی الْخِصْبِ أَرْبَعُونَ یَوْماً وَ فِی الشِّدَّةِ وَ الْبَلَاءِ ثَلَاثَةُ أَیَّامٍ فَمَا زَادَ عَلَی الْأَرْبَعِینَ یَوْماً فِی الْخِصْبِ فَصَاحِبُهُ مَلْعُونٌ وَ مَا زَادَ عَلَی ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ فِی الْعُسْرَةِ فَصَاحِبُهُ مَلْعُونٌ»؛ احتکار در شرایط مناسب تولیدی، چهل روز است وگرنه در شرایط شدت و بلا سه روز است. پس اگر کسی در شرایط عادی بیش از چهل روز احتکار کند معلون خواهد بود چنانکه شخص محتکر در سه روز در ایام شدت ملعون است. (کافی، ج 5، ص 165)
در اینجا نقش مناسبات و شرایط به خوبی روشن شده است. به این معنا که هر یک از اعداد پیش گفته دلالت بر تثبیت کمالی یک امر دارد. به عبارت دیگر شخص در سه روز در شدت و چهل روز در شرایط عادی، نشان می دهد که انسان متعادلی نیست و اهل احتکار و ملعون خداوند است.
اهمیت عدد چهل وچله گیری
در شفاعت و تقدم دیگران برخود نیز عدد چهل تکرار می شود. لذا دعا برای چهل مومن، یا تایید چهل مومن بر ایمان و سلامت دین کسی، تاثیر شگرفی دارد. امام صادق می فرماید: «مَنْ قَدَّمَ أَرْبَعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ دَعَا اسْتُجِیبَ لَهُ؛ هر کسی چهل مومن را بر خود مقدم دارد وسپس در حق خود دعا کند، دعایش اجابت می شود»(کافی، ج 2، ص 509)
همچنین در روایات درباره عدد چهل آمده است که فاصله نفرین موسی تا اجابت آن نفرین نیز همین مقدار است.(ترجمه المیزان، طباطبائی، ج 10، ص 172) حضرت آدم چهل روز گریست تا توبهاش قبول شد.(همان، ج 1، ص 211) و نیز بر مرگ هابیل چهل روز گریست تا خداوند فرزند دیگری به او عنایت کرد.(همان، ج 5، ص 521) باران و طوفان در عذاب قوم نوح چهل روز طول کشیده است.(همان، ج 10، ص 379) بنی اسرائیل چهل روز گریستند تا خدای تعالی وحی فرستاد که آنان را از شر فرعون نجات خواهد داد.(همان، ج 10، ص 494) و یا در داستان تولد حضرت زهرا ـ (س) نقل شده، پیامبر (ص ) چهل روز از حضرت خدیجه (س) دوری کرد و مشغول عبادت شد و سپس نطفه حضرت زهرا (س ) منعقد شد.(کمپانی، فضل الله، حضرت زهرا (س )، انتشارات مفید، تهران 1369، ص 13 ـ 14)، امام باقر ( ع ) فرمودند: کسی که شراب بخورد تا چهل روز نمازش مقبول نیست و اگر در این مدت نماز را ترک کند عذابش مضاعف خواهد بود.(صدوق، همان، ص 534) پیامبر اکرم (ص) فرمودند هر کس از امت من چهل حدیث از مسائل دینی که به آن احتیاج دارد حفظ کند، خداوند او را در قیامت به عنوان فقیه و عالم مبعوث میکند. همان، ص 541) از علی ( ع ) نقل شده است که حریم مسجد چهل زراع است و از هر طرف تا چهل خانه همسایه محسوب میشوند.( همان، ص 544)
به هر حال، نقش عدد چهل و دیگر اعداد در زندگی امری پوشیده نیست بویژه از روایات و آیات به دست می آید که چله گیری در هر کاری تاثیر شگرفی در تثبیت یک امر و عادت کردن به آن دارد. از این رو چله گیری برای رسیدن به کمالاتی در آیات و روایات تایید شده و از مومنان خواسته شده تا برای رسیدن به کمالات بر مداومت بر اموری تا چهل روز تلاش کنند. خداوند در آیه 15 سوره احقاف می فرماید که انسان در چهل سالگی به بلوغ کمال و رشد می رسد و شاکله شخصیت او تثبیت می گردد.
اعتکاف، راهی برای تثبیت کمال
از آنچه گفته شد معلوم می شود که امور تربیتی به صورت فرآیندی است. پس برای اینکه امری در انسان شکل گیرد گاه لازم است با توجه به مورد، سه روز تا هفت روز و گاه تا چهل تا هفتاد روز و بلکه در اموری تا چهل سال طول بکشد. اعتکاف از ریشه عکف و عوکف به معنای مواظبت و ایستادگی بر چیزی و یا مکانی است(لسان العرب، ابن منظور، ذیل واژه عکف)، کاری است که انسان با تکرار آن خود را به چیزی عادت می دهد تا از آثار آن در حال و آینده بهره مند شود.
در برخی از آیات قرآنی «عاکف» و «معتکف» به معنای اقامت کننده به کار رفته است؛ (اعراف، آیه 138) اما در آیه 186 سوره بقره به معنای خاصی به کار رفته که همان معنای شرعی آن است. مراد از اعتکاف ماندن در مسجد به قصد قربت همراه با مراعات برخی احکام و شرایط است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل عکف)
خداوند در آیاتی بیان می کند که حضرت ابراهیم(ع) کعبه را برای اعتکاف کنندگان آماده و پاک سازی کرده است.(بقره، آیه 125) بر اساس این اسناد قرآنی نخستین مکانی که برای انجام این گونه اعمال انتخاب و معرفی شده کعبه و در مجاورت آن بوده که همان مسجد الحرام است.
پس از این مکان مقدس، مساجد دیگر به عنوان محل انتخاب از سوی خداوند به مومنان معرفی شده است.(بقره، آیه 187) از این آیه به دست می آید که مساجد به عنوان مکانی برای اعتکاف از حدود و آیات الهی و غیر قابل نقض است. به این معنا که تنها مکانی که این عمل را به عنوان اعتکاف و عمل عبادی و شرعی در می آورد مساجد است. پس اعتکاف شرعی در بیرون مساجد شدنی نیست. این بدان معناست که مکان در تحقق این عمل عبادی و شرعی نقش اساسی و بنیادین دارد.
احکامی که قرآن برای اعتکاف بیان کرده نشان می دهد که تحقق این عمل عبادی دارای عناصری است که فقدان هر یک به معنای عدم تحقق عبادت است. از جمله مهمترین مولفه ها، اعتکاف در مساجد به عنوان یک مکان خاص عبادی، روزه، ترک آمیزش جنسی و مانند آن که به عنوان حدود الهی مطرح شده است. (بقره، آیه 187) ترک هر یک از این عناوین به معنای فقدان عبادت خواهد بود.
اینکه خداوند در آیه فوق بر شکستن و نقض حدود الهی تاکید دارد، نشان می دهد که ترک عمل عبادی اعتکاف از میانه آن جایز نیست و کسی که وارد این عمل عبادی می شود می بایست تا آخر باقی بماند و گرنه عبادتی نکرده بلکه گناهی دیگر را مرتکب شده است.
این جملات و جملاتی همانند آن گواه روشنی بر اهمیت و ارزش ویژه عمل عبادی اعتکاف است و خداوند بر آن است تا حرمت و حریم آن را بزرگ کرده و انسان را بر ارزش و اهمیت آن واقف گرداند.
البته در آیه هدف از این عبادت، دست یابی به تقوا دانسته شده است. تعبیری که در آیه بیان شده همانند تعبیری است که خداوند در آیه 183سوره بقره برای وجوب روزه در ماه رمضان آمده است. این بدان معناست که این عمل عبادی چون روزه در ماه رمضان و نیز عمل عبادی حج است که بسیار مهم و تاثیر گذار در زندگی انسان و کسب رشد و تقواست.
انسان با کسب تقوا بهترین ره توشه را برای آخرت فراهم می آورد. خداوند پس از بیان ارزش و اهمیت حج در کسب تقوا می فرماید: وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوَی وَاتَّقُونِ یا أُوْلِی الأَلْبَابِ؛ ای خردمندان! ره توشه بردارید؛ زیرا بهترین ره توشه تقواست. پس تقوای مرا پیشه کنید. (بقره، آیه 197)
شکی نیست که تقوا به عنوان سرمایه اصلی مسیری است که انسان می بایست بپیماید. انسان با ره توشه تقوا در مسیر کمالی پیش می رود و به جایی می رسد که مقصد اوست و در آنجا به مقصود خود می رسد که خداوند در آیه 8 سوره انشقاق از آن به ملاقات خود یاد کرده است.
همان طوری که حضرت موسی(ع) با اعتکاف چهل شبانه خود به معراجگاه الهی رفت، می توانید در عمل اعتکاف خویش در سه روز مقدس، در مکان مقدسی چون مسجد به معراج بروید و از راه نماز و دیگر عبادت ها چون تعلیم معارف اهل بیت عصمت(ع) و تدبر در قرآن و حتی قرائت آن خودسازی کرده و زمینه تقوا و عروج را فراهم آورید.
پیامبر(ص) در طول سال اعتکاف می کرد. بارها این عمل از سوی پیامبر(ص) نقل شده است. صدوق در کتاب «فقیه» به سند خود، از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود: رسول خدا (ص)در ماه رمضان- سال اول هجرت- در دهه اول در مسجد «اعتکاف» کرد و سال بعد در دهه دوم اعتکاف نمود، ولی پس از آن همیشه در دهه سوم ماه رمضان اعتکاف می کرد.( سنن النبی با ترجمه فارسی، ص: 298)
بهترین زمان برای اعتکاف ماه رمضان است که بهار قرآن و بهار دلهاست. رسول خدا ص فرمود: «اعتکاف عشر فی رمضان یعدل حجّتین و عمرتین؛ «اعتکاف ده روز در رمضان با دو حج و دو عمره برابری می کند».پس از آن ایام البیض ماه رجب یعنی 13،14و15 رجب بهترین موسم اعتکاف بشمار می رود.
اعمال همسنگ با اعتکاف
البته برخی از اعمال به سبب اهمیت آن، در قدر و اندازه اعتکاف دانسته شده است. بیان همسنگی این اعمال برای این است که انسان بتواند اعمال دیگری که می تواند جایگزین عمل اعتکاف باشد به جا آورد و اگر بتواند همزمان هم اعتکاف داشته باشد و هم به برخی از این اعمال همسنگ اعتکاف بپردازد بسیار سود و بهره خواهد برد.
1.اجابت حاجت مومن:
برآورده کردن حاجات مومن از جمله کارهایی است که در روایات، معادل اعتکاف دانسته شده است. ابراهیم بن عمر یمانی می گوید: امام صادق (ع) فرمود: هیچ مؤمنی مؤمن ستمدیده ای را کمک نمی کند مگر اینکه این عمل او از روزه و اعتکاف یک ماه در مسجد الحرام بهتر است.(ثواب الاعمال-ترجمه انصاری، ص: 285)
میمون بن مهران گوید: امام مجتبی (ع) در مسجد اعتکاف کرده بود و من نزد او نشسته بودم که مردی آمد و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا شخصی از من طلب دارد و می خواهد مرا به این جهت به زندان افکند، امام(ع) فرمود: «به خدا سوگند اکنون ثروتی ندارم که قرض تو را بپردازم»، آن مرد گفت: شما بیا با او صحبت کن. امام مجتبی (ع) کفش خود را پوشید که حرکت کند. من به امام عرض کردم: ای فرزند رسول خدا آیا اعتکاف خود را فراموش نمودی؟ حضرت فرمود: «فراموش نکردم، ولی از پدرم شنیدم که می گفت پیامبر خدا (ص) فرمود: هر کس برای برآورده شدن حاجت برادر دینی خود تلاش کند گویا نه هزار سال خدا را عبادت کرده که روزها را روزه گرفته و شبها را به نماز ایستاده باشد». ( الآداب الدینیة للخزانة المعینیة با ترجمه عابدی ص 364 )
2.زیارت امام حسین (ع):
امّ سعید می گوید: نزد امام صادق (ع) بودم که کنیزم آمد و گفت: مرکب راآوردم. امام (ع) فرمود: ای امّ سعید، این مرکب چیست و قصد کجا داری؟ گفتم: می خواهم به زیارت قبور شهیدان بروم. فرمود: به من بگو چرا امروز کار شما مردم عراق این قدر عجیب شده است که از راههای دور برای زیارت قبور شهدای احد می آیید و زیارت قبر سید الشهداء را ترک می کنید؟ راستی چرا به زیارت قبر او نمی روید؟ امّ سعید می گوید: گفتم: سید الشهداء کیست؟ فرمود: حسین بن علی (ع). گفتم: من یک زن هستم [و به تنهایی نمی توانم این کار را انجام دهم ]. فرمود: برای امثال تو هیچ گونه مانعی از رفتن به زیارت آن حضرت نیست. گفتم: زیارت او چه ثوابی برای ما دارد؟ فرمود: با یک حجّ و یک عمره و اعتکاف و روزه دو ماه در مسجد الحرام برابر است.(ثواب الاعمال-ترجمه انصاری، ص: 191)
3.نشستن در نزد عالم:
از حضرت امیر المونین علی (ع )روایت است که: نشستن یک ساعت در پیش دانشمند محبوب تر است نزد خدا از عبادت یک سال که هیچ معصیت خدا را نکرده باشد؛ و نگاه کردن به عالم محبوب تر است نزد خدا از اعتکاف یک سال در مسجد الحرام؛ و زیارت عالم محبوب تر است نزد خدا از هفتاد حج و عمره و بهتر است از هفتاد مرتبه طواف خانه خدا و خدا برایش هفتاد درجه بلند گرداند و خدا به هر حرفی که از دانشمند می آموزد ثواب هفتاد حج قبول شده در نامه عملش می نویسد و بر او رحمتش را فرو می فرستد و فرشتگان گواهی دهند که بهشت بر او واجب است. (ارشاد القلوب-ترجمه رضایی، ج 1، ص: 394)
از این روایات به دست می آید که اگر کسی بتواند در کنار عالم قرار گیرد و در زمان اعتکاف چنین اعمال خوبی داشته باشد، از ثواب هر دو بهره مند خواهد شد. پس در هنگام اعتکاف از علوم دانشمندان دین بهره مند شویم و از آنان معارف الهی را بیاموزیم و اگر بتوانیم در همان حال حاجت مومنی را نیز بر آورده کنیم بسیار سود خواهیم برد و از سود مضاعف دو عمل بهره مند خواهیم شد.