در این دنیا هیچ مشکلى نیست که آسان نشود، هیچ دردى نیست که درمان نداشته باشد، هیچ غمى بى پایان نیست، هیچ دریایى بى ساحل نیست، انتظار ممکن است طولانى باشد، اما سرانجامش فَرَج است.
شما به خوبی می دانید با غم و غصّه و اظهار ضعف و افسردگى , ناامیدى و بى حرکت بودن هیچ مشکلى حل نمى شود.
امتیاز عالى انسان و ملاک انسانیت او به اواست. هستى و حیات دو واقعیت خود را با خودت ثابت کن.
دکارت فرانسوى مى گوید: یک وقتى به همه چیزبدبین شدم و در همه چیز حتى خودم و خدا شک کردم و به خودم گفتم فهمیدم پس دو چیز واقعیت دارد یکى و دیگرى که فکر مى کند و لحظه اى بعد فهمیدم که سه چیزواقعیت دارد چون تا ارادهء فکر کردن نکنم , فکر نخواهم کرد. پس اراده وجود دارد و اراده است که فکرم را فعال مى کند و مرا به حرکت در مى آورد به من حیات و زندگى مى بخشد و مرا از شک و تردید و جهل و تنهایى بیرون مى آورد. سر نخ این کلاف زندگى فکرى به هم پیچیده را بشناسم . او سرانجام شناخت و به حقیقت زندگى با نشاط دست یافت.
باید دانست که زندگى مجموعهاى از شادى و رنج کامروایى و ناکامى تلخى و شیرینى و خلاصه میدان جنگى است که هرکس در آن سهمى از پیروزى و شکست دارد: «زندگى جنگ است جانا بهر جنگ آماده شو». آرى همه اینها به انحاى گوناگون در زندگى هرفرد وجود دارد و در ایام جوانى و تحصیلى این فشارها شدیدتر است اما چه باید کرد؟ نکته مهم و اساسى نحوه برخورد انسان با این مسائل است. در این رابطه دو گونه برخورد مىتوان داشت:
1- واکنش انفعالى؛ در برخورد انفعالى انسان همواره مشکلات را بزرگ مىبیند. در اکثر صحنهها خود را شکست خورده مىپندارد. علىرغم این که از خود انتظاراتى بیش از حد دارد در گشودن راه و گام نهادن به سوى هدف خود را ناتوان مىبیند. امکانات، توانمندىها و موفقیتهاى خویش را فراموش مىکند. کم کم احساس یأس، ضعف و سستى در او فزونى گرفته و خود را بیمار مىپندارد.
2- واکنش فعال؛ در برخورد فعال انسان به مقایسه معقول و منطقى بین خواستهها و توانمندىها و شکستها و پیروزىها مىپردازد. توقع از خویش را با واقعیات و توانایىهاى فردى و شرایط محیطى و اجتماعى تنظیم مىکند و با جدیت نشاط و روحیه بالا به فعالیت و تلاش مىپردازد.
هجوم و فشار سختى , بى محبتى ها, بى اعتنایى و احساس تنهایى , گاهى ممکن است هر انسانى رادچار غم و اندوه نماید و او را در جاده هاى بى علامت و بدون تابلو راهنماى زندگى سرگردان و متحیر سازد ـمخصوصاً جوان و نوجوانى که هنوز کوچه , پس کوچه هاى زندگى پر پیچ و خم امروزى را طى نکرده و با فراز ونشیب هاى آن آشنا نیست ولى انسان اندیشه ورز و جوانى مثل شما که اراده کرده است راه درست زندگى کردن رابشناسد و مى خواهد بداند پیوسته خود را درکوچه پس کوچه هاى شهر نازیبا گم و اسیر نمى کند, بلکه باتفکر و اندیشه خویش و مشورت با افراد آگاه و دل سوز, دروازه اصلى و خروجى شهر غم و غصه را جست و جو مى کند و مى یابد و از آن خارج مى شود و در فضاى مصفا و فرح زاى طبیعت چون پرنده اى بلند پرواز, اوج مى گیرد..
پس بیا, مشکل خودت را ریشه یابى کن . با برنامه اى جهت دار و حقیقت یاب , جلو برو و عواملى که ممکن است مزرعه زیباى زندگى جوانى شما را به آتش کشیده باشد و گل هاى سبز و سرخ و سفید آن را به زردى وپزمردگى مبدّل ساخته , شناسایى کن . خیال نکن نمى توانى . خودت را دست کم نگیر. خودت را باور کن و اعتماد به نفس داشته باش .
ممکن است سؤال کنید از کجا شروع کنم ؟ راه علمى و مجرّب براى کشف علل مشکلات و راه حل آن , فرضه سازى و طرح سؤال و یافتن پاسخ آن است . بنابراین , سؤالاتى طرح کنید و خود به آن ها پاسخ دهید.
به نمونهء سؤالات زیر توجه کنید:
ناراحتى من از چیست ؟ برا ی چه غصّه مى خورم ؟ چرا تنهایم ؟ چرامی گریم ؟
سؤألات جزیى یا پاسخ هاى احتمالى : ممکن است یک یا چند تا از احتمالات زیر, علت بروز مشکل اساسى وسؤال کلى شما باشد. ابتدا علت را پیدا کنیم , سپس به سراغ حل مشکل برویم .
ناراحتى , غصّه , و تنهای ام به خاطر:
1 شکست یا عدم موفقیت در تحصیل است ;
2 فقر و ضعف بنیه مالى و اقتصادى است ;
3 از زیبایى اندام و چهره برخوردار نیستم ;
4 برخورد غلط و غیر اخلاقى اطرافیان که با توهین و تمسخر همراه است ;
5 هر چه خوبى و محبت در حق دیگران مى کنم , نه تنها محبت نمى بینم , بلکه نامهربانى مشاهده مى کنم ;
6 از سختى ها و مشکلات و گرفتارى هاى خانواده , فامیل یا دوستان رنج مى برم ;
7 پدر و مادر یا برادر و خواهر خوبى ندارم یا از اختلاف میان آن ها رنج مى برم ;
8 گناهان زیاد یا تخیّلات و ذهنیّت هایى است که گاهى براى جوانان پیش مى آید و آنان را حتى نسبت به خدادچار شک و تردید مى کند.
9 دوست داشتم با کسى ازدواج کنم , ولى او به من اعتنا نکرد;
10 خیال مى کنم ازدواج کردن و ارضاى شهوت و غریزه جنسى انسان را از معنویت و خدا دور مى کند.
به سؤالات ذکر شده و هر سؤال دیگرى که تصور مى کنید در ارتباط با مشکل شما است , اضافه کنید. به هر سؤالى که نتوانستید پاسخ دهید به شما کمک خواهیم کرد.
اگر به زندگى گذشته خود توجه کنید همه جا و در همه مراحل لطف و رحمت خداوند را آشکارا مىبینید و توجه به نعمتهاى بىپایان خداوند انسان را شکرگزار خدا مىکند؛ مثلا یکى از نعمتهاى خدا امکان تحصیل در مراکز آموزش عالى است. در سال هزاران نفر در کنکور شرکت مىکنند و عده زیادى از آنان به هر دلیل در این آزمایش ناموفق هستند. استعداد و امکاناتى که خداوند به شما عطا کرده است دلیل موفقیت شما بوده است و لذا عقل سلیم حکم مىکند که انسانى چون شما شکرگزار خدا باشد.
سعدى در دیباچه گلستان چه زیبا گفته است:
باران رحمت بى حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بىدریغش همه جا کشیده پرده ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظیفه روزى به خطاى منکر نبرد.
اى کریمى که از خزانه غیب گبر و ترسا وظیفه خور دارى!
دوستان را کجا کنى محروم تو که با دشمنان نظر دارى
قطعا در وجود شما، نقاط مثبت و خوبىهایى وجود دارد که اگر به آنها توجه داشته باشید و به شکوفایى آنها بپردازید، از بدىها و نقاط منفى خود گریزان خواهید شد و سعى خواهید کرد که آنها را از وجود خود، ریشهکن سازید.
طبیعى است جوان و نوجوانان که هنوز کوچه هاى زندگى پر پیچ و خم امروزى را طى نکرده و با فراز و فرود هاى آن کمتر آشنایى دارند. حیرتشان بیشتر باشد. تنها شما نیستید که این گونه مى اندیشید و با این گونه مشکلات مواجه شده اید. جوانان زیادى هستند که در عالم تخیّلات «واقعیت نما» و ذهنیات «سراب گونه» سیر مى کنند و با برداشت هاى ویژه خود، جهانى انباشته از غم و غصه و غربت و تنهایى براى خویش ساخته اند.
در این دنیا هیچ مشکلى نیست که آسان نشود. هیچ دردى نیست که درمان نداشته باشد. هیچ غمى بى پایان نیست. هیچ دریایى بى ساحل نیست. انتظار ممکن است طولانى باشد، اما سرانجامش فَرَج است...
بسیارى از جوانان حیرت زده و سرگردان، با هدایت الهى و راهنمایى افراد آگاه و دلسوز توانستند با عزم و اراده اى که شایسته انسان و لازمه حیات او است «راه چون زیستن و چرا زیستن» را بیاموزند و با شناخت «هدف زندگی» به حقیقت حیات نزدیک گردند و انقلابى عمیق و تحوّلى به یاد ماندنى در افکار و اخلاق و افعال خود ایجاد کنند. خوشبختانه شما از جهت علمی،فکرى و سنى در وضعیتى هستید که مى توانید بر پایه خردِ فعّال و کمال طلب جوانى خویش تصمیم بگیرید و بر نگرانى هاى خود غلبه نمایید.
یکى از عوامل مهم، احساس پوچى و از خود بیگانگى، عدم شناخت واقعى مبدأ و معاد است. اگر انسان جهان را در چارچوب ماده محدود نماید و براى جهان هدف و غایت قایل نشود، احساس پوچى و از خود بیگانگى مىکند؛ زیرا دنیاى بدون خداوند مانند خانه بدون صاحب است که فضاى پوچى و بى هویتى در آن حاکم مىشود. اطلاعات تاریخى نیز این مطلب را تأیید مىکند. آن دسته از انسانهایى بیشتر احساس پوچى مىکنند که با رویکرد مادى، جهان را شناخته و براى جهان خالق و هدف قایل نیستند. در قرآن نیز به جهان بینى مادى اشاره شده(1) و یکى از پیامدهاى آن احساس پوچى و عدم آرامش روانى ذکر شده است.(2)
راه حل برای درمان احساس پوچی
1- خدا باوری:
اسلام براى از بین بردن احساس پوچى و از خود بیگانگى، انسانها را به خداشناسى و معاد باورى فراخوانده و همگان را به تفکر در نظام هستى دعوت نموده و براى جهان و انسان هدف تعریف نموده است: "أولم یتفکروا فى انفسهم ما خلق اللَّه السّموات والأرض و ما بینهما إلاّ بالحق؛ آیا در پیش نفوس خود تفکر نکردند که خدا آسمانها و زمین و هر چه در بین آنها است (از انواع بى شمار مخلوقات) همه را جز به حق و به وقت معین نیافریده است."(3): "ربّنا ما خلقتَ هذا باطلاً؛ پروردگارا این دستگاه با عظمت (جهان) را بیهوده نیافریدهاى".(4) و به انسان مىگوید: که تو را بیهوده و پوچ خلق نکردهایم:"افحسبتم انّما خلقناکم عبثاً؛ آیا گمان مىکنید که ما شما را بیهوده خلق کردهایم؟!" (5) و بازگشت انسان را به سوى حق بیان نموده است و به انسان تذکر مىدهد که فکر نکن که بازگشتى نیست: "و انکم الینا لا ترجعون؛ و گمان کردید که به سوى ما باز نمىگردید!؟" (6)
اگر انسان براى جهان خالق و مدبر بشناسد و براى آن هدف قایل باشد، احساس پوچى نمىکند، زیرا در اثر ایمان به خدا و معاد، جهان هدفمند بوده و انسان جایگاه خود را در آموزههاى دینى درک مىکند. انسان در اسلام جایگاه بلند داشته و اشرف مخلوقات بوده و زندگى او محدود به این جهان نیست و دنیا مقدمهاى براى جهان برتر محسوب مىشود. در انسان این باور تقویت مىشود که او به سوى کمال مطلق در حرکت مىباشد: "إنّا للَّه و إنّا إلیه راجعون؛ همه از خداییم و به سوى خدا باز مىگردیم".(7)
2-یاد خدا:
اسلام انسان را به تقویت باورهاى دینى سفا رش نموده و یاد خدا را عامل آرامش روانى دانسته است: "ألا بذکر اللَّه تطمئن القلوب؛ با یاد خدا دلها آرامش مىیابد".(8)
3- خود شناسی:
در آموزههاى دینى انسانها به خودشناسى دعوت شده و یکى از عوامل از خود بیگانگى، "خود فراموشى" دانسته شده است. همچنین در برخى از آیات یکى از عامل "خود فراموشى" غفلت ازدیاد خدا ذکر شده است: "نسوااللَّه فأنساهم أنفسهم؛ خدا را فراموش کردند، خدا هم نفوس آنان را از یادشان برد".(9)
حکماى اسلامى براى رهایى از "خود بیگانگى" انسان را به خودشناسى و خداجویى دعوت نموده و عامل احساس پوچى را دورى از خدا دانستهاند. شهید مطهرى مىنویسد: ".. باز یافتن خود علاوه بر این دو جهت... شرایط دیگر هم دارد و آن شناختن و باز یافتن علت و خالق و موجِد (= به وجود آورنده) خود است، یعنى محال است که انسان بتواند خود را جدا از علت و آفریننده خود به درستى درک کند و بشناسد...".(10)
براى راهنمایى شما مىتوان گفت :
الف) آینده نگر باشید و براى چند سال آینده برنامهریزى کنید.
ب ) با افراد شاد، خوشبین و امیدوار مجالست داشته باشید و از روحیه آنان الهام بگیرید.(مهم)
ج ) به شدت از منفى گرایى بر حذر باشید و افکار منفى را از خود دور کنید.
د ) با هستههاى مشاوره در این زمینه ارتباط داشته باشید.
ه ) از اساتید دلسوز و متعهد کمک بگیرید.
و ) منزوى نباشید و با افراد با تجربه و متعهد ارتباط صمیمانه برقرار کنید.
ز ) کتابهایى را که در زمینه شادکامى، رمز موفقیت، راز موفقیت مردان بزرگ و... نوشته شده، با دقت بخوانید و به دستورات آنها عمل کنید.
ح ) ورزش کنید؛ زیرا ورزش در شادى روح و سلامت جسم مؤثر است.
ط ) در محیطهاى شاد و سالم، به استراحت و تفریح بپردازید.
ى ) از افراد منفىگرا بر حذر باشید.
ک ) از بحثهاى رنجآور با این و آن اجتناب کنید.
ل ) به خود اجازه ندهید مادیات و دنیای زودگذر شما را ناراحت کند. شمارا خدا برای مادیات نیافریده، خود را به خود بسپارید و ایمانتان را به او قوی کنید.
م ) توجه داشته باشید که مشکلات و رنجها، همیشگى نیست و روزگار در تحوّل و تغییر است و چه بسا حوادث پیشبینى نشدهاى نیز در حل مشکلات به یارى انسان بشتابد.
ن ) سفرهاى شاد و سیر و سیاحتهاى علمى براى شما لازم و مؤثر است.
س ) خاطرات تلخ را به دست فراموشى بسپارید و از بازگو کردن آن براى دیگران، پرهیز کنید.
ع ) اگر ذوق هنرى دارید، به کارهاى هنرى از قبیل کاریکاتور، گرافیک، نقاشى، خط، نویسندگى و... بپردازید. ضمنا نیایش و دعا مؤثر و نافذ است.
بنابراین از دعاها و مناجاتهاى دلنشین غافل نباشید. در این راستا نیایشهایى هم چون: مناجات خمسهعشر، کمیل و نیز صحیفه سجادیه بویژه دعاى بیستم (مکارم الاخلاق) را همواره بخوانید و باور داشته باشید که نیایش و دعا سرنوشتساز است، با خدا انس بیشترى داشته باشید و با او درد دل کنید.
پیشنهاد مىشود که در اوقات فراغت، به تفصیل نعمتها و الطاف الهى از قبیل اصل وجود، سلامتى، توفیق تحصیل و... همچنین بلایایى را که خدا از شما دور کرده است، یادآور شوید و ضمن سپاسگزارى از او، قلب خویش را مالامال از محبت و عشق الهى کنید.
قرآن کلام خداست. از تلاوت و تدبّر در آیههاى آن هر چند اندک، دریغ نکنید. این جهت علاوه بر ارزشهاى گوناگون دیگر، شما را با خدا مأنوستر مىسازد.
آنچه مهم است ایجاد فضایى لطیف و دوست داشتنى در خانه، محل کار، تحصیل و اجتماع است که اگر با تنظیم یکسرى اهداف بزرگ و متعالى عجین گردد، مشکلات و محدودیتها نه تنها غیر قابل تحمل نیست؛ بلکه گاهى این مشکلات شیرین نیز مىگردد.
توصیه: این مطلب را تا یک ماه هر هفته دقیقا مطالعه و مرور نمایید. سپسس بررسى کنید که چه مقدارى از آن را عمل نمودهاید.
به امید روزى که فعّال , با نشاط, پرتلاش و داراى قلبى شادو لبى خندان باشید و در برابر مشکلات و بى مهرى ها صبور و بردبار هم چون کوه قائم و استوار باشید.
پی نوشت ها :
1. جاثیه (45) آیه 24.
2. طه (20) آیه 124.
3. روم (30) آیه 8.
4. آل عمران (3) آیه 191.
5 و 6. مؤمنون (23) آیه 115.
7. بقره (2) آیه 156.
8. رعد (13) آیه 28.
9. حشر(59) آیه 19.
10. سیرى در نهج البلاغه، ص 190.
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت : samsam