ماهان شبکه ایرانیان

قرض دادن معامله با خدا

وام بی بهره و غیر ربوی، یکی از اعمال مستحب اسلام است که از آن به قرض الحسنه (وام نیکو) یاد می شود؛ چرا که آثار و برکات آن بر فرد و جامعه، چنان است که خداوند آن را در ردیف دو واجب اصلی اسلام یعنی نماز و زکات مطرح کرده و خواهان عمل به این رفتار اقتصادی، اخلاقی و اجتماعی از سوی مومنان شده و بدان تشویق و ترغیب می کند

قرض دادن معامله با خدا

قرض الحسنه

وام بی بهره و غیر ربوی، یکی از اعمال مستحب اسلام است که از آن به قرض الحسنه (وام نیکو) یاد می شود؛ چرا که آثار و برکات آن بر فرد و جامعه، چنان است که خداوند آن را در ردیف دو واجب اصلی اسلام یعنی نماز و زکات مطرح کرده و خواهان عمل به این رفتار اقتصادی، اخلاقی و اجتماعی از سوی مومنان شده و بدان تشویق و ترغیب می کند.در این جا برآنیم تا با مراجعه به آموزه های وحیانی اسلام، گوشه هایی از آثار و فضیلت قرض و قرض الحسنه را بیان کنیم.

چیستی قرض الحسنه

قرض که در فارسی به معنای وام است؛ یک رفتار اقتصادی است که می تواند به دو شکل انجام گیرد. گاه وام دهنده افزون بر اصل وامی که پرداخته مبلغ یا چیزی را طلب می کند که به آن قرض ربوی می گویند؛ و گاه دیگر، وام دهنده چیزی را مطالبه نمی کند و تنها اصل مال خویش را بازپس می گیرد.

در فرهنگ های لغت عربی، قرض به معنای اعطای بخشی از مال دانسته شده است، به صورتی که قرض دهنده آن را بازپس گیرد.[1]

در اصطلاح فقه اسلامی، قرض، تملیک مال به دیگری با ضمانت است به اینکه بر عهده وام گیرنده بازگرداندن مال باشد، اعمّ از اینکه عین یا مثل و یا قیمت آن باشد.[2]

قرض یک نوع معامله میان دو طرف است. در عقد قرارداد قرض که بهتر است نوشته شود[3]، اگر قید شود که تنها اصل مال بازگردانده شود، همان قرض الحسنه و عملی بسیار پسندیده و نیکو است؛ ولی اگر در بازپس گیری قرض، همراه با اصل قرض، مالی دیگر یا چیزی به آن افزوده شود، قرض ربوی و از نظر احکام اسلامی حرام است.[4]

برخی ها قرض الحسنه را همان انفاق گرفته اند[5]در حالی که انفاق از معاملات نیست، بلکه می توان آن را از ایقاعات دانست؛ چرا که انفاق در لغت به معنای اخراج مال از ملک[6] و در اصطلاح قرآن، اخراج از مال و غیر مال و از واجب و غیر واجب است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه انفاق) اما در قرض شخص طبق عقد و قراردادی مال خود را به تملیک دیگری در می آورد به شرط بازپس گیری و باز پس دادن؛ بنابراین، نمی توان قرض الحسنه را در فرهنگ قرآن به معنای انفاق دانست؛ هر چند می توان واژه انفاق و کاربردهای آن را در فرهنگ قرآنی به عنوان یک مفهوم عام و کلی در نظر گرفت که در این صورت شامل قرض الحسنه نیز می شود.

مقصود ما از قرض الحسنه به معنای عقد قرارداد با انسان محتاج و نیازمندی است که وام را به شرط پس دادن می گیرد. ناگفته نماند که رابطه «دَین» با قرض الحسنه، رابطه عموم و خصوص است؛ چرا که دَین مالی است کلّی که در ذمّه فرد ثابت می شود، چه به وسیله اقتراض باشد و یا قرار گرفتن مبیع در بیع سَلَم یا ثَمَن در نسیه یا اجرت در اجاره یا صداق در نکاح و غیر آن؛ ولی قرض، ثابت شدن مال کلّی در ذمّه است فقط به صورت اقتراض.[7]

خداوند، ضامن قرض الحسنه

از همین عبارت امام خمینی(ره) معلوم می شود که قرض چه ربوی و چه قرض الحسنه آن، از مصادیق عقد و قرارداد و معامله است که شخص، متعهد می شود که مال گرفته شده را پس دهد و بازپس دادن مال را بر عهده خود گیرد.

قرض الحسنه از نظر اسلام عملی بسیار خوب و پسندیده و مستحبی است که در کنار اعمال واجبی چون نماز و زکات مورد تاکید و تشویق قرار گرفته است.[8] خداوند در این آیه در کنار فرمان به دو امر واجب، به قرض الحسنه نیز که عملی مستحب است، فرمان می دهد و از این فرمان می توان استحباب موکد آن را به دست آورد.

خداوند به سبب اهمیت قرض الحسنه در زندگی مردمان، با بیان پاداش هایی چون پاداش نامحدود و غیر قابل شمارش[9]و جلب شکر و سپاس و حلم الهی به سوی خود[10] بر آن است تا مردم به این عمل اقتصادی و کمک و دستگیری به نیازمندان واقعی و حقیقی تشویق شوند.

قرض دادن معامله با خداست

از آنجایی که قرض دادن به معنای معامله ای است که مال وام دهنده از ملکیت او خارج و به تملک وام گیرنده درمی آید، شخص وام دهنده، برای تامین بازپس گیری مال خویش، ضامن می خواهد و یا گرو و رهنی طلب می کند، اما در قرض الحسنه که شخص تنها برای رضایت و خشنودی خداوند، اقدام به اخراج مال خود از ملک خود می کند و آن را به تملیک دیگری در می آورد، خود خداوند ضامن می شود. البته چنان که گفته شد، زمانی خداوند قرض الحسنه را ضمانت می کند که شخص با اخلاص و بدون هیچ گونه قصد و غرض نفسانی و دنیایی و مادی قرض الحسنه را پرداخت نماید؛ چرا که در این صورت، وام گیرنده، شخص ظاهری وام نیست، بلکه شخص گیرنده خود خداوند است که وام را می گیرد و به دست وام گیرنده می دهد. از این رو، کسی که وام گرفته است خود خداوند است. پس خداوند متعهد و ملتزم به پرداخت وام است.[11]

در روایات چندی این معنا مورد تاکید قرار گرفته که نیازمند واقعی و محتاج حقیقی، ترس و واهمه ای در بازپس دادن قرض الحسنه نداشته باشد؛ چرا که خداوند خود ضامن است و آن را پرداخت می کند. پیامبر (ص) درباره ضمانت قرض الحسنه از سوی خداوند می فرماید: إِنَّ اللّه تَعالی مَعَ الدّائِنِ حَتّی یقْضی دَینَهُ مالَمْ یکنْ دَینُهُ فیما یکرَهُ اللّه؛ خداوند یار قرض دار است تا قرض خود را بپردازد به شرط آنکه قرض وی بر خلاف رضای خدا نباشد.[12]آن حضرت باز می فرماید: مَنْ أَخَذَ أَمْوالَ النّاسِ یریدُ أَداءَ ها أَدَّی اللّه عَنْهُ وَمَنْ أَخَذَ ها یریدُ إِتْلافَها اَتْلَفَهُ اللّه؛ هر کس اموال مردم را بگیرد و قصد پرداخت آن را داشته باشد خداوند آن را بپردازد(او را یاری می کند) و هر کس اموال مردم را بگیرد و قصد تلف کردن داشته باشد خداوند آن را تلف کند.[13]رسول اکرم(ص) خود ضامن کسی است که با اخلاص می خواهد قرض الحسنه خود را بپردازد. آن حضرت می فرماید: اَلدَّینُ دَینانِ: فَمَنْ ماتَ وَ هُوَ ینْوی قَضاءَهُ فَاَنَا وَلیهُ وَ مَنْ ماتَ وَلاینْوی قَضاءَهُ فَذاک الَّذی یؤْخَذُ مِنْ حَسَناتِهِ لَیسَ یوْمَئِذٍ دینارٌ وَ لادِرْهَمٌ؛ قرض بر دو نوع است: هر کس از دنیا برود و قصد داشته باشد که قرض خود را بپردازد من سرپرست او خواهم بود و هر کس از دنیا برود و قصد داشته باشد که قرض خود را نپردازد، در مقابل آن از اعمال نیک او برمی دارند، زیرا در آن روز دینار و درهمی نیست.[14]

امام صادق(ع) با توجه به اینکه قرض گیرنده و ضامن پرداخت آن خداوند است، در برخی از امور خاص و ضروری زندگی قرض الحسنه گرفتن را تجویز کرده و می فرماید که وام گیرنده ترس و اندوهی در باره باز پرداخت وام خود نداشته باشد که خداوند آن را می پردازد؛ چنانکه روزی هر روزه او را ضامن است و می پردازد. امام(ع) می فرماید: عَنْ اَبی موسی، قالَ: قُلْتُ لاَبی عَبْدِاللّه علیه السلام: جُعِلْتُ فِداک یسْتَقْرِضُ الرَّجُلُ وَ یحِجُّ؟ قالَ: نَعَمْ، قُلْتُ: یسْتَقْرِضُ وَ یتَزَوَّجُ؟ قالَ: نَعَمْ، اِنَّهُ ینْتَظِرُ رِزْقَ اللّه غُدْوَهً وَ عَشیهً؛ ابو موسی می گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: فدایت شوم، آیا مرد، می تواند قرض بگیرد و حج برود؟ فرمودند: بله، عرض کردم: آیا می تواند قرض بگیرد و ازدواج کند؟ فرمودند: بله، قرض کند و ازدواج نماید و شب و روز منتظر روزی خدا باشد.[15]در اهمیت و ارزش قرض الحسنه همین بس که انسان با این کار خود، فرمان خداوندی را در تعاون و مشارکت در کارهای خیر به جا می آورد[16]و دست های نیازمند و محتاجی را رد نمی کند و با این کار حقی از حقوق مومنان بر خود را ادا می کند؛ چرا که در هر مالی، حقوقی برای دو گروه سائلان و نیازمندان(محرومان) بر شخص دارنده مال است.[17]

نقش قرض الحسنه در زندگی انسان

همچنین، در ارزش این کار باید به این نکته توجه کرد که وام گیرنده، زمانی دست نیاز به سوی دیگری دراز می کند که نیازمند است و آبروی خویش را عرضه می دارد تا مالی قرض گیرد و به زخم خود بزند و بعد آن را پس دهد.

نقش قرض الحسنه در زندگی انسان های سالم و مومن بسیار سازنده و مفید است؛ چرا که با تقویت وضعیت اقتصادی و بهبودی آن، عامل قوام فرد و جامعه می شود(نساء، آیه 5) و شخص را به کار و تلاش و تولید سوق می دهد. از این رو در روایات، ثواب قرض دادن بیش از صدقه دادن و انفاق دانسته شده است، چرا که گاه انسان صدقه به کسی می دهد که او نیازی ندارد؛ هم چنین قرض گیرنده با توجه به تعهدی که می سپارد بر آن است تا با تولید و تلاش خود، وام خود را پس دهد و این عمل قرض در گردش سالم اقتصاد و جریان مفید و سازنده پول و مال تاثیرگذار است. البته حکمت های دیگری را می توان برای این قرض برشمرد که در صدقه و انفاقات مستحب نیست. پیامبر(ص) در بیان ارزش گذاری اعمال مومنان، قرض را باارزش تر می داند و می فرماید: اَلصَّدَقَةُ بِعَشرَهٍ وَ القَرضُ بِثَمانِیهَ عَشرَ وَ صِلَهُ الاِخوانِ بِعِشرینَ وَ صِلَهُ الرَّحِمِ بِاَربَعَةٍ وَ عِشرینَ؛ صدقه دادن، ده حسنه؛ قرض دادن، هجده حسنه؛ رابطه با برادران دینی، بیست حسنه؛ و صله رحم، بیست و چهار حسنه دارد.[18] امام صادق(ع) نیز قرض دادن را بهتر از صدقه دادن می داند و می فرماید: لاِنْ اُقْرِضَ قَرْضا اَحَبُّ اِلَی مِنْ اَنْ اَصِلَ بِمِثْلِهِ؛ مالی را قرض بدهم، بیشتر دوست دارم تا آن را ببخشم.[19]

فضیلت قرض دادن

پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم: منْ أَقْرَضَ مَلْهوفا فَأَحْسَنَ طِلْبَتَهُ اسْتَأْنَفَ الْعَمَلَ وَ أَعْطاهُ اللّه بِکلِّ دِرْهَمٍ أَلْفَ قِنْطارٍ مِنَ الْجَنَّةِ؛ هر کس به گرفتار و درمانده ای قرض بدهد و در پس گرفتن آن خوشرفتاری کند[گناهانش پاک شده] اعمالش را دوباره شروع می کند و خداوند در برابر هر درهم، هزار قنطار(ثروتی فراوان) در بهشت به او عطا کند.[20]

پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم: منِ احْتاجَ إِلَیهِ أَخوهُ الْمُسْلِمُ فی قَرْضٍ وَ هُوَ یقْدِرُ عَلَیهِ فَلَمْ یفْعَلْ حَرَّمَ اللّه عَلَیهِ ریحَ الْجَنَّةِ؛ کسی که برادر مسلمانش در قرضی به او نیاز پیدا کند و او بتواند قرض بدهد و چنین نکند، خداوند بوی بهشت را بر او حرام می کند.[21]

پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم: مَنْ أَرادَ ان تُسْتَجابُ دَعْوَتُهُ و أَنْ تُکشَفَ کرْبَتُهُ فَلْیفَرِّجْ عَنْ مُعْسِرٍ؛ هر کس می خواهد دعایش مستجاب و اندوهش برطرف شود، به تنگدست مهلت دهد.[22]ببینید خداوند برای نیت شما چه پاداشی در نظر گرفته است

امام صادق علیه السلام: قَضَاءُ حَاجَةِ المُؤمِن خَیرٌ مِن عِتقِ ألفِ رَقَبَةٍ وَ خَیرٌ مِن حُملَانِ ألفِ فَرَسٍ فی سَبِیلِ اللهِ. بر آوردن نیاز مؤمن بهتر است از آزاد کردن هزار بنده و بهتر است از تجهیر کردن هزار اسب برای جهاد در راه خدا.[23]

امام صادق علیه السلام: فاِنْ اَعْطاهُ اَکثَرَ مِمّا اَخَذَهُ مِنْ شَرْطٍ بَیْنَهُما فَهُوَ مُباحٌ لَهُ، وَ لَیْسَ لَهُ عِنْدَ اللّه ثَوابٌ فیما اَقْرَضَهُ؛ اگر قرض گیرنده بدون قرار قبلی، سودی به قرض دهنده بدهد مُباح است، ولی آن قرض دهنده پاداشی از خدا نخواهد گرفت.[24]

امام علی علیه السلام: و اغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَک فی حالِ غِناک لِیَجْعَلَ قَضاءَهُ لَک فی یَوْمِ عُسْرَتِک؛ غنیمت بدان کسی را که در زمان توانگریت از تو قرض بخواهد تا در روز تنگدستی ات(قیامت) بپردازد.[25]

پی نوشت ها:

 

[1] صحاح، ج 3، ص 1102قرض؛ تاج العروس، ج 10، ص 137

[2] تحریرالوسیله، امام خمینی، ج 1، ص 599

[3] بقره، آیه 282؛ مجمع البیان، ج 1 - 2، ص 681

[4] بقره، آیات 275 تا 278؛ آل عمران، آیه 130؛ نساء، آیه 161؛ روم، آیه 39

[5] طوسی، تبیان، ج 9، ص 529؛ مجمع البیان، ج 1 - 2، ص 607 و ج 9 - 10، ص 358

[6] مجمع البیان، طبرسی، ج 1 - 2، ص 121

[7] تحریرالوسیله، امام خمینی، ج 1، ص 595

[8] مزمل، آیه 20

[9] بقره، آیه 245؛ مجمع البیان، ج 1 - 2، ص 607 - 608

[10] تغابن، آیه 17

[11] بقره، آیه 245؛ مائده، آیه 12؛ حدید، آیه 11؛ مزمل، آیه 20؛ و نیز زبدهْ البیان، ص 572

[12] نهج الفصاحه، ح 733

[13] نهج الفصاحه، ح 2979

[14] نهج الفصاحه، ح 1609

[15] وسائل الشیعه، ج 13، ص 82، ح 1

[16] مائده، آیه 2

[17] ذاریات، آیه 19؛ معارج، آیات 24 و 25

[18] کلینی، کافی، ج 4، ص 10، ح 3

[19] مجلسی، بحارالانوار، ج 103، ص 139، ح 5

[20] امالى(صدوق) ص 430 - من لا یحضر الفقیه ج4 ، ص15

[21] همان.

[22] نهج الفصاحه ص759 ، ح2961

[23] کلینی، کافی، ج2، ص193 ، ح 3

[24] مجلسی، بحارالانوار، ج 103، ص 157، ح 1

[25] نهج البلاغه، از نامه 31

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان