وی دو سال پس از شهادت جدّ بزرگوارش متولد شده است. والده ماجده اش لیلی دختر ابو مرّة بن عروة بن مسعود ثقفی است که مادر لیلی میمونه دختر ابوسفیان بن حرب بن امیه و مادر او نیز دختر ابوالعاص بن امیه است. علی بن حسین علیه السلام در سخن گفتن و اخلاق و شمایل، به جدّش رسول خدا صلی الله علیه و آله بسیار شباهت داشت.
کنیه آن بزرگوار «ابوالحسن» و لقب وی «اکبر» است، و در صحیح ترین روایات، لقب او «اکبر» آمده است و یا به این دلیل است که امام حسین علیه السلام دارای شش پسر بوده که نام سه تن از آنان «علی» و سه تن دیگر «عبداللّه و جعفر و محمد» بوده است.
علی اکبر علیه السلام نخستین فرد از بنی هاشم بود که پس از شهادت یاران حسین علیه السلام به شهادت رسید.
او زمانی که به تنهایی پدر نگریست، در حالی که سوار بر ذوالجناح بود، نزد پدر شرفیاب شد و از او اجازه میدان خواست اشک از چشمان پدر جاری شد و سکوت کرد و سپس فرمود:
«اللَّهمَ إشْهَد أنُّه قَد بَرَزَ الَیهم غلامٌ أَشْبهُ الناس خَلْقاً و خُلْقاً و مَنْطِقاً بِرَسُولِک وَ کنّا اذَا اشْتَقْنا إلی نَبِیک نَظَرْنا إلیه». [1]
«خدایا! گواه باش! جوانی به نبرد با آنان می رود که از حیث اخلاق و شمایل و گفتار، شبیه ترین فرد به پیامبر تو است. ما هر گاه تشنه دیدار پیامبرت می شدیم، به چهره علی اکبر می نگریستیم».
سپس امام علیه السلام با صدای بلند فرمود:
«یابن سعد! قَطَع اللَّهُ رَحِمَک کما قَطَعْتَ رَحمِی و لم تَحْفَظْنی فی رَسُولِ اللَّه». [2]
«ای ابن سعد! خدا پیوند خویشاوندی ات را قطع کند که پیوند خویشاوندی مرا بُریدی و حرمت خویشاوندی ام با رسول خدا صلی الله علیه و آله را زیر پا نهادی».
به مجرّد این که علی اکبر علیه السلام از پدر اجازه میدان گرفت با خواندن این رجز بر سپاه دشمن تاخت:
أنا علّی بن الحسین بن علی
نحنُ و بیتِ اللَّه أولی بالنبی
و اللَّه لا یحکمُ فینا ابنُ الدعّی من علی بن حسین بن علی ام. ما و خانه کعبه به پیامبر خدا سزاوارتریم. به خدا سوگند! فرزند فرومایگان نباید بر ما حاکمیت یابد.
علی اکبر علیه السلام نبرد سختی انجام داد و سپس نزد پدر بازگشت و عرضه داشت:
«یا أبتِ! العطشَ قَد قَتلَنی و ثِقْلُ الحدید قَد أجَهَدنی». [3]
«پدر! تشنگی، جانم را به لب رسانده و سنگینی اسلحه مرا به زحمت انداخته است».
حسین علیه السلام در این لحظه می گرید و می فرماید:
«و اغوثاه! أنّی لی الماء، قاتِلْ یا بُنّی قلیلًا و اصْبِرْ، فما أسرَع المُلتقی بجدِّک محمّدٍ صلی الله علیه و آله فیسقیک بکأسهِ الأوْفی شربةً لَاتظمؤُ بعدَها أبداً». [4]
«از کدامین سو برایت آب آورم، پسرم! اندکی نبرد کن و صبر و شکیبایی نما، لحظاتی دیگر به دیدار جدّت محمّد صلی الله علیه و آله نایل خواهی شد و کام تو را آن گونه سیراب خواهد ساخت که پس از آن هرگز تشنه نگردی».
علی اکبر علیه السلام مانند پدر و جدِّ خویش، بر سپاه دشمن یورش بُرد و مُرّة بن مُنقذ عبدی، با پرتاب تیری گلوی مبارک وی را هدف قرار داد[5].
ابوالفَرَج می گوید: حُمید بن مُسلِم ازْدی گفت: من ایستاده بودم و مُرّة بن مُنقذ کنارم قرار داشت و علی بن حسین از چپ و راست بر سپاه حمله می کرد و آن ها را پراکنده می ساخت، مُرّة گفت: گناه عرب به گردنم، اگر این جوان گُذارش به من بیفتد، پدرش را به عزایش می نشانم!
بدو گفتم: این کار را انجام نده، همان کسانی که وی را در محاصره دارند برای این کار کافی است.
وی گفت: قطعاً این کار را خواهم کرد. علی اکبر علیه السلام در حالی که گروهی از سپاه را عقب می راند، به سمتِ ما آمد، این فرد با نیزه ضربتی بر قامت استوار اکبر زد و علی روی زین اسب خم شد و گردن اسب را بغل گرفت و اسب به اشتباه او را به سمت دشمن بُرد.
آنان وی را به محاصره درآورده و بدن مبارکش را با شمشیر قطعه قطعه کردند[6].
قبل از جان دادن صدا زد: سلام بر تو پدر! اکنون جدّم رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا سیراب ساخت و امشب در انتظار تو است، حسین علیه السلام به سمت میدان شتافت و کارزار سختی آغاز کرد تا به بالین جوانش با پیکر پاره پاره رسید و فرمود:
«قَتلَ اللَّهُ قوماً قَتلَوک یا بُنّی! فما أجَرأهُم علَی اللَّه و عَلی انتهاک حُرْمَةِ الرّسول».
«فرزندم! خدا بکشد مردم ستمگری که تو را کشتند، اینان چقدر بر خدا و هتک حرمت رسول خدا صلی الله علیه و آله جری شده اند؟».
سپس اشک از چشمان مبارکش جاری گشت و فرمود: «
عَلی الدّنّیا بعدَک الَعفا؛
پس از تو اف بر این دنیا»[7]
مقالات مرتبط
ویژه نامه شهادت حضرت علی اکبر(ع)
ویژه نامه «یوسف آل عبا» ویژه ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان
حضرت علی اکبر از مدینه تا کربلا
نگاهی به زندگانی علی اکبر علیه السلام
حضرت علی اکبر علیه السلام الگوی جوانان
پی نوشت ها
[1] لهوف: 112
[2] همان
[3] بحارالانوار: 45/ 43
[4] لهوف: 112
[5] لهوف: 166
[6] مقاتل الطالبین: 115
[7] الفتوح، ج 5، ص 115