چرا بسیاری از افراد با اینکه میدانند بعضی رفتارها برای سلامت مضر است باز به آن رفتارها ادامه میدهند؟ مثلا چرا با اینکه بیشتر ما میدانیم که خوردن مکرر مواد قندی باعث پوسیدگی دندان میشود باز به این کار ادامه میدهیم؟
شاید بسیاری از ما فکر کنیم که تغییر عادت کاری ناممکن است، در حالی که این طرز فکر صحیح نیست. تغییر رفتار اگر با توجه به اصول و مبانی علمیآن انجام شود میتواند کاملاً موفقیت آمیز باشد. اولین نکته مهم درباره تغییر رفتار این است که یادگیری یک رفتار خوب سه حیطه دارد: حیطه دانش و آگاهی (اینکه ما بدانیم که رفتار خوب چه تاثیری بر سلامت ما خواهد داشت)، حیطه نگرش (اینکه ما باور داشته باشیم که رفتار خوب باعث بهبود وضع سلامت ما خواهد شد) و حیطه عملکرد(اینکه ما مهارتهای مربوط به رفتار مناسب را بهطور عملی یاد بگیریم). باید توجه کنیم که لزوماً بالا بودن آگاهی افراد (حیطه اول)، به تغییر رفتار مناسب منجر نمیشود؛ مثلاً افراد سیگاری میدانند که سیگار برای سلامت مضر است، اما با وجود این دانش، باز به کشیدن سیگار ادامه میدهند. مهم است که به جنبههای نگرش و عملکردی رفتار هم توجه شود. به عبارت دیگر، مثلا اگر میخواهیم در کودک خود یک رفتار مناسب ایجاد کنیم، علاوه بر بالا بردن دانش و آگاهی او در مورد مسواک زدن باید سعی کنیم که رفتار مناسب برای او تبدیل به یک ارزش شود، مثلا از طریق القای اینکه شخصیتهای محبوب او مسواک میزنند و در عین حال مهارتهای مربوط به رفتار صحیح مانند درست مسواک زدن را هم به طور عملی به او آموزش دهیم. مسأله مهم دیگر این است که تغییر رفتار فرآیندی زمانبر و گاه چندمرحلهای است. یعنی گاهی برای ایجاد یک رفتار خوب و یا ترک یک عادت بد، نیاز به چند بار تلاش کردن است. نباید با یکبار تلاش و به نتیجه نرسیدن، ناامید شد. نکته بعدی نقش اطرافیان و نزدیکان در تغییر رفتار است. تشویق، حمایت و توجه از سوی دیگران، نقش مهمیدر ایجاد و تداوم تغییر رفتار دارد. همچنین به مسأله انگیزه در تغییر رفتار توجه کنیم، مثلاً اگر به نوجوانان و جوانان بگوییم که برای پیشگیری از سرطان ریه، سیگار نکشید شاید در آن سن برای آنان ملموس نباشد و اما تاکید بر اینکه با سیگار کشیدن، دهان بد بو میشود، دندانها رنگ میگیرند و ممکن است در برقراری ارتباط با دیگران مشکل ایجاد شود، شاید انگیزه قویتری برای این گروه سنی ایجاد کند.
برای تسهیل تغییر رفتار، باید به موانع موجود در این راه هم فکر کرد و تا حد امکان آنها را برطرف نمود. موانعی نظیر: فقدان حمایت از طرف دیگران، لذتها و منافع مرتبط با رفتار ناصحیح، وجود این تفکر نادرست که تغییر رفتار ناممکن است، فقدان دانش و آگاهی کافی درباره اینکه چه چیز باید تغییر کند و این مسأله که تاثیرات رفتار صحیح ممکن است در درازمدت حاصل شود.
پی نوشت ها :
* متخصص سلامت دهان و دندانپزشکی اجتماعی
منبع:http://www.salamat.com