چگونه بر خشم خود غلبه کنیم

شما با تخلیه خشم موافق هستید؟   به طور مشروط بله! خشم به صورت معقول و به جا، یا به صورتی آنی و در کمال هوشیاری و بصیرت باید در درون ما، خنثی شود

چگونه بر خشم خود غلبه کنیم

شما با تخلیه خشم موافق هستید؟
 

به طور مشروط بله! خشم به صورت معقول و به جا، یا به صورتی آنی و در کمال هوشیاری و بصیرت باید در درون ما، خنثی شود. کنترل خشم آسیب رسان است. ولی در صورتی که آسیب بروز آن بیشتر باشد، حتی زمانی که حق با ماست، باید آهسته برانیم! برای آهسته راندن نیز ناگزیریم که روش هایی برای خنثی کردن و رام کردن خشم خود بیاموزیم. هرکس می تواند نحوه برخورد با بروز خشم خود را تجربه کند. همه ما با قدری ذکاوت و هوشیاری و گوش به زنگ بودن، می توانیم سرچشمه رنجش های خویش را بازبینی کنیم. نحوه شکل گیری عصبانیت خود را بشناسیم و پیشگیری کنیم. خود را در معرض انفجار خشم قرار ندهیم. تکرار می کنم: پیشگیری بسیار مهم است. می توانیم با خودشناسی به این مهم دست یابیم. با این همه هرگز به خاطر خشمی که بروز داده اید خود را سرزنش نکنید. ولی از آن درس بیاموزید و نحوه به کاربردن این دروس را در آینده زندگی خود به طور شخصی، بیازمایید.

خشم و پرخاشگری بخشی از یک غریزه خشن ذاتی است؟
 

در اواخر قرن نوزدهم فروید پدر روانکاوی ادعا کرد، که بشر با یک غریزه خشن و متجاوز ذاتی متولد می شود. وقتی این غریزه به طور طبیعی ارضاء نمی شود و با مانع برخورد می کند، انسان واکنش خصمانه و عصبی نشان می دهد. در اواخر قرن بیستم، کنراد لورنتس، در کتاب پرفروش و مشهورش «در باب پرخاشگری» نوشت که پرخاشگری انسانی همانند آنچه در حیوانات موجود است، یک ساختکار ذاتی برای حفظ و صیانت ذات است. از گفته او این طور فهیمده می شود که هر انسانی در ذات خود یک حیوان پرخاشگر دارد. این نظریه ها بعدها از طرف سازمان روان شناسی و مردم شناسی آمریکا رد شد. در گزارش هایی که این دو سازمان منتشر کردند، مدعی شدند که ما از نظر ژنتیکی متمایل به خشونت و پرخاشگری نیستیم. این نظریه متکی به فرایندی تکمل طبیعی است. گیل لید نفیلید روان درمانگر انگلیسی معتقد است که بیش از اینکه پرخاشگری و خشونت از ذات و طبیعت ما سرچشمه بگیرد، از تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش ما ناشی می شود. ما بر حسب طبیعت خود، مستعد خشونت و پرخاشگری هستیم، ولی این وضعیت روانی و اجتماعی است که آن را آشکار می سازد.

ریشه خشم در کجاست؟
 

ریشه خشم عصبی را ازیک سو باید در دوران کودکی جست و جو کرد. خشم، همیشه عصبی نیست. وقتی حقوقمان پایمال می شود، چرا خشمگین نشویم و یا تا حدودی خشم خود را ابراز نکنیم! در بعضی مواقع حق داریم که خشمگین شویم. این را در ضمن پرسش ها پاسخ می دهیم. در صورتی که خشمگین نشویم، آسیب های جدی می بینیم. به هر حال، ریشه خشم، در مجموعه ای از محدودیت های بی مورد، ناروایی ها، اجحاف ها، تحقیرها، بی اعتنایی ها، احساس رد شدگی و طردشدگی است که نسبت به کودک روا می داریم و باعث می شود که یک حالت خشم و اضطراب دائمی و عمیق در او به وجود آید. عصبیت که شامل اضطراب اساسی و تضاد اساسی است، از اینجا نشات می گیرد.
از سوی دیگر خشم ناشی از معنایی است که ما به رویدادها می دهیم. خشم ناشی از کیفیت شناخت ماست. افراد خودخواه، بیشتر در معرض خشم و عصبانیت هستند. وقتی که یکطرفه به قاضی می رویم راضی برمی گردیم. بسیاری مواقع خشم ما ناشی از برداشت و نگرش انحصاری و یکطرفه ماست. بهترین راه برای جلوگیری از خشم این است که جلوی بروز آن را بگیریم!
خشم به هر شکلی که بروز کند، ناشی از فشار و استرس و اضطراب است. در پشت غلیان خشم، احساس گناه و سرزنش وجود دارد. بنابراین باید منشأ اضطراب و استرس خود را شناخت و دید که در چه مواقعی احساس گناه و احساس سرزنش خود در ذهن ما آشکار می شود. خودشناسی، ناشی از آگاهی و بینش و بصیرت ماست که در طول زندگی کسب می کنیم. دیدی کلی و شامل به زندگی و پدیده های آن است. جزیی به مسائل نگاه نمی کند. مسائل را در رابطه با هم می بیند. از این رو گاهی می تواند فضای ذهن را روشن کند. در این روشنایی آنچه مهم است سلامتی است، که با تعبیر و تفسیرهای القایی که از دوران کودکی در ذهن ما ریخته اند و از ما یک موجود عصبی ساخته اند، همخوانی ندارد. هرقدر در خود یا ذهن خود عمیقتر بشوید، بیشتر بازی های ذهنی را که منجر به عصبیت و عصبانیت می شوند، کشف خواهید کرد. این کشف، هزاران بار بهتر از مؤثرتر از معلوماتی است که درباره خشم و آثار و عوارض آن در طول زمان به دست می آورید و اغلب بی مصرف می گذارید. مداوا، یک فرایند بی زمان است!
منبع: نشریه راه کمال، شماره 34.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان