
مطالعات همه گیر شناختی با مقیاس وسیعی درباره عوامل تأثیرگذار در میزان ابتلا و مرگ و میر انجام گرفته است. معلوم شده که عوامل محیطی و اجتماعی به همان اندازه مهم است که سبک زندگی افراد در ارتقای سلامت و پیشگیری از مرگ زودرس اهمیت دارد. هارت (1) (به نقل از هولند (2) و همکاران، 1991) ثابت کرد که توکیو یکی از بزرگترین و آلوده ترین و خفه کننده ترین شهرهای دنیا، هنوز هم کمترین مرگ و میر نوزادان و نیز طولانی ترین امید زندگی(3) را در کره زمین دارا می باشد! دلیلی که هارت برای این امر ارائه می دهد عبارت از این است که مهندسی اجتماعی در توکیو یک محیط و فضای مبتنی بر پیوند عاطفی آفریده است که توسط انسان و برای انسان درست شده است. او افسانه و روایت قدیمی را که زندگی در موقعیت طبیعی (طبیعت) بطور کلّی سالمتر از زندگی در جوامع صنعتی است، رد می کند. در حقیقت، علائم ناشی از دموگرافی عصر قدیم (زمین شناسی) نشان می دهد که جسم انسان عصر صنعتی دو برابر بادوام تر از جسم انسان های اولیه (اجداد) در عصر حجر می باشد (روزولت (4)، 1984، به نقل از هولند و همکاران، 1991). هارت ادامه می دهد که چگونه عوامل اجتماعی اقتصادی مثل مؤسسه های اجتماعی و اقتصادی (ازدواج، خانواده، قانون و غیره) برای بالا بردن این مقاومت و قابلیت دوام با هم عمل می کنند و همزمان روابط شهروندی را تنظیم و حقوق هر شهروند را محافظت می کنند.
علاوه بر این، کشورهایی که شرایط اقتصادی و اجتماعی آنها بطور ضعیف اداره می شود، نرخ های شیوع بیماری و مرگ و میر بالایی نیز دارند. مثلاً کشور مجارستان عصر جدید ممکن است یک استاندارد نسبتاً بالای زندگی را تجربه کند ولی نیروهای غیرمادی زندگی اجتماعی، ایدئولوژی، مرگ و میر، فرهنگ سیاسی و فقدان مذهب سهم بزرگی در نرخ هشداردهنده خودکشی دارند. در مقایسه با سایر کشورها، نرخ خودکشی در مجارستان دو برابر نرخ خودکشی در فرانسه و 3/5 برابر امریکا و 5 برابر آن چیزی است که در انگلستان است. مرگ و میر ناشی از تصادفات و قتلهای خانوادگی نیز بطور چشمگیری در مجارستان بالاتر است که فقر وحدت اجتماعی و فقر احساس وابستگی در این کشور را نشان می دهد.
اگر ما می خواهیم نقش عواملی را که میزان ابتلا و مرگ و میر را تحت تأثیر قرار می دهند بفهمیم، نیازمند این هستیم که عوامل خیلی وسیع تری را مورد ملاحظه قرار دهیم تا اینکه صرفاً زندگی افراد را در نظر بگیریم. این عوامل شامل عوامل اجتماعی و اقتصادی، طبقه اجتماعی، نژاد، تحصیلات، جنس، جنسیت، و وضعیت ازدواج است(هارت، به نقل از هولند(1991)).
ارزیابی مطالعه هارت(1991)
* این مطالعه، مطالعه جالبی است که اثربخشی نیروی عوامل اجتماعی و اقتصادی را در سلامت ما به نمایش می گذارد.
* البته، ممکن است عوامل دیگری در این مطالعه در کار باشند که باید مورد توجه قرار گیرند(مثلاً شهر توکیو ممکن است سیستم مراقبتی بهتری درباره نوزادان و کودکان در مقایسه با سایر کشورها داشته باشد.)
* گرچه ادعاها و بحثهای هارت نفوذ زیادی دارند، او درباره ماهیت این ارتباطات در ایراد نتایج مثبت سلامت و یا اینکه این روابط چگونه در کیفیت زندگی انسان اثر می گذارند، توضیح کافی ارائه نمی دهد.
پینوشتها:
1.Hart
2.Holland et al
3.Life Expectancy
4.Roosevelt
منبع مقاله :
کرتیس، آنتونی جیمز، (1384)، روانشناسی سلامت (بهداشت روانی)، ترجمه فرامرز سهرابی، تهران: انتشارات طلوع دانش، چاپ سوم