در اوایل سده ی هجدهم دلبستگی به هنر کلاسیک و اشتیاق به نظم و هماهنگی و ثبات اوج گرفت زیرا همواره پس از یک آشفتگی و یا افراط در زرق و برق نیاز به آرامش وثبات حس می شود. ستایش و تقلید ارزش های سنتی صاحب نظران یونان و روم باستان , آرمان متفکران زمانه شد.
رمانتی سیسم علیه این قیدوبندهای کلاسیک سیسم شورید , درنتیجه تحولات شدیدی در وضعیت سیاسی و اجتماعی اروپا به خصوص فرانسه به وجود آمد که تاثیری شگرف بر تمام عرصههای زندگی اجتماعی و فکری و بر فرهنگ اروپا داشت. هنر و ادبیات به مرحله ی دیگری از مسیر تحول تاریخ وارد شد .
" با توجه به فساد و انحطاط اخلاقی طبقه اشراف و عدم اعتبار اصیل زادگان و نیز روشنگری مردم توسط نویسندگان و علاقه به کسب اطلاعات درباره ی سرزمین ها و اقلیمهای دیگر و نحوه زندگی مردم سایر کشورها , جهل و عدم آگاهی جای خود را به کنجکاوی نسبت به طرز زندگی و نحوه تفکر و هنر و ادبیات داد .
به واسطه کثرت نشر اطلاعات و آگاهی ناشی از آن , تغییر وضع اجتماعی و سطح فکر مردم , در بسیاری از کشورهای اروپایی تحول عظیم اجتماعی رخ داد و درنتیجه ضرورتی به رعایت چند اصل ثابت و قدیمی و اطاعت کورکورانه از دستورات و فرامین خشک عهد کلاسیک احساس نمی شد .
در نیمه اول قرن هجدهم اروپاییان پی بردند که دنیا بسیار پیچیدهتر و متنوع تر از آن است که تصور میکردند. دیگر احتیاجی نداشتند که نصایحی درباره رعایت چند اصل ثابت و اطاعت از چند دستور خشک بشنوند.
میخواستند طرز تفکر و هنر و ادبیات و همچنین زندگی اجتماعی را از روی قضاوت صحیح و هوش و فراست تنظیم کنند . بدین صورت نویسندگان و متفکران مهمترین نقش را در تفهیم و تحکیم آزادی قلم و بیان و ایجاد اصلاحات اجتماعی اجرا نمودند ."
آثار نویسندگان تاثیر بسیاری روی پیدایش رمانتی سیسم و آزادی اندیشه و سلیقه گذاشت که با اصول و قواعد ثابت شیوه کلاسیک مغایر بود .
رمانتی سیسم برای تغییر و تنوع آمده بود تا دنیای خشک و کم تحرک و ایده آل گرا و کمال گرای کلاسی سیسم را به سمت پویایی و نوآوری هدایت کند . فرصت برای ابتکار و آزادیعمل و اندیشه . پس " رمانتیکها دستورها و قواعد کلاسیک را نادیده گرفتند و برنامه خود را بر اصل مبارزه و آزادی فکر و بیان قرار دادند ." و به سمت آزادی و ابتکار عمل وخلاقیت و خودجوشی و فردگرایی حرکت کردند.