مقدمه
عدالت، مفهوم دیرآشنای آدمی از آغاز آفرینش است که برای نهادینه کردن آن تلاش فراوانی کرده است. هیچ چیز به اندازه پایمال شدن حق ضعیف و مظلوم برای بشر نفرتانگیز نیست. علت بسیاری از انقلابها، نبود عدالت در جامعه، و یکی از اهداف حرکتهای اسلامى، برطرف ساختن تبعیض و برقراری عدالت بوده است. برپایی عدالت و ریشهکن کردن ستم از ابعاد زندگی انسان، آرمان عدالتخواهان در طول تاریخ است. از طرف دیگر، نوید تحقق جامعه جهانی براساس حکومت عدل داده شده است و بدون شک, حضرت مهدی(ارواحنا فداه) این آرمان را محقق خواهد ساخت.
مفهوم عدالت
عدل،عدالت و معادله،واژههایی است که معنای مساوات را دربردارد. بنابراین، عدل تقسیم مساوی است و بر این اصل روایت شده است: «بالعدلِ قامَتِ السموات و الارض؛ آسمانها و زمین بر اساس عدل بر پا شده است».[1]
این تعبیر، رساترین تعبیری است که ممکن است درباره عدالت بیان شود؛ زیرا نه تنها زندگی بشری بدون عدالت برپا نمیشود، بلکه سرتاسر هستی و آسمانها و زمین، همه در پرتو عدالت و تعادل نیروها و قرار گرفتن هر چیز در مورد مناسب خود، برقرار است.
عدالت، از دیدگاه دانشمندان، حکیمان و فیلسوفان، تعریفهای گوناگونی یافته است که این اختلاف در تعبیر، با اختلاف شرایط حاکم بر جوامع و فضای ذهنی شخص مناسبت فراوان دارد. در قرون وسطا، اندیشمندان توجه خاصی به طبیعت داشتند و عدالت را رفتار مطابق با طبیعت و رعایت حقوق طبیعی میدانستند.[2]
اهمیت عدالت در قرآن
از نظر قرآن کریم، عدالت در سطح بسیار بالایی قرار دارد و یکی از اصول بنیادین بهشمار میآید که خداوند عمل به آن را واجب کرده است: «إِنّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ».[3] در همین راستا، به جامعه اسلامی متذکر میشود که بدی و دشمنیِ مخالفان نباید شما را از راه عدالت بیرون برد و حتی با دشمنان نیز با عدالت رفتار کنید.[4]
با توجه به اهمیت و کاربرد فراوان عدالت در جامعه، قرآن کریم آن را به زمینههای گوناگون گسترش داده است. لزوم رعایت عدالت در شهود،[5] عدالت در گفتار[6]، عدالت هنگام داورى[7] و قیام به عدالت در تمام مراحل زندگى،[8] بیانگر این اهمیت است و هیچ چیز نمیتواند جای آن را بگیرد. این سخن امام علی(علیه السّلام) که میفرماید: «عدالت، مایه صلاح مردم است»,[9] به خوبی میرساند که کارکرد عدالت و پرهیز از ستم در جامعه، ایجاد الفت، همدلی و همسازی میان گروهها، بخشها و اصناف جامعه است. به همین دلیل, قرآن کریم هر چه را موجب فساد و تباهی و بر هم خوردن روحیه عدالت شود، فسق نامیده و آن را تحریم کرده است.
دورنمایی از عدالت مهدوى
گسترش عدالت و مبارزه با ستم و بیداد، در رأس آرمانهای انقلاب جهانی مهدی موعود است. نکته مهم درباره احادیثی که درباره قیام حضرت مهدی(ارواحنا فداه) آمده، این است که بر دعوت به توحید و مبارزه با شرک، به اندازه ایجاد عدالت و اجرای آن تأکید نشده است. بر اساس بررسی نویسنده کتاب منتخب الاثر، در منابع و مصادر اسلامى, نزدیک به 130 حدیث بر این دلالت دارد که امام مهدی(ارواحنا فداه) زمین را پس از آنکه از ستم پر شده است، از عدل پر میکند.[10]
شاید علتِ این امر آن باشد که انسانها با بهرهمندی از آموزههای پیامبران الهی و تکامل علم، به خدای یکتا ایمان میآورند و جامعههای انسانی از عقیده مذهبی و الهی برخوردار میشوند. با وجود این، در آتش ستم، تبعیض، حقکشی و استثمار میسوزند و با بیعدالتی دست به گریبان هستند.
پیامبرگرامی اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) میفرماید: «شما را به مهدی(ارواحنا فداه) بشارت میدهم. او در زمانی که مردم گرفتار اختلاف، درگیری و آشوب هستند، در امت من برانگیخته میشود و جهان را از عدالت و برابری پر میسازد؛ همچنان که از ستم پر شده است».[11]
توجه خاص روایات به موضوع عدالتگستری امام مهدی(ارواحنا فداه)، به نقش محوری این موضوع در انقلاب جهانی آن حضرت و جایگاه ویژه آن در حکومت مهدوی دلالت دارند.
امام عدل
حضرت مهدی(ارواحنا فداه)، عصاره همه خوبیها و زیباییهاست. در صدها روایت، از او با عنوان «مظهر کامل عدالت» یاد شده است. در کتاب مکیال المکارم آمده است: «عدل، آشکارترین صفات نیک امام است. برای همین، آن بزرگوار را در دعای شبهای ماه رمضان، عدل نامیده است: «اللّهم و صَلِّ علی ولیِّ امرِکَ القائم المؤمّل و العدل المنتظر؛ خداوندا! به ولیّ امر خود که قیامکننده آرمانی و عدل مورد انتظار است، درود فرست».[12]
در روایات فراوانى، مهمترین هدف قیام حضرت مهدی(ارواحنا فداه)، اقامه عدل بیان شده است. امیرمؤمنان, علی(علیه السّلام) فرمود: «همانا یازدهمین فرزندم, مهدی(ارواحنا فداه) است که زمین را از عدل و قسط پر میکند؛ آنگونه که از جور و ستم پر شده بود».[13]
امام هادی(علیه السّلام) نیز فرمود: «پس از من، فرزندم, حسن است و پس از حسن، فرزندش, قائم، کسی که زمین را از عدل و داد آکنده سازد؛ چنانکه از ستم و جور پر شده بود».[14]
تراز تمدن مهدوى، عدل است که در پرتو آن، دیگر ارزشها حاکم خواهد شد و بساط هر گونه ستم برچیده میشود.
چهره عدالت در دعاهای پیشوایان معصوم(علیهم السّلام)
عدالتشناسى, عدالتدوستى، عدالتخواهى، عدالتگستری و در برابر آن, ستمشناسی و ستمستیزى، در عبارتهای گوناگون دعاهای اهلبیت(علیهم السّلام)، به ویژهزیارتنامهامام مهدی(ارواحنا فداه) به چشم میخورد و فرهنگ ستمستیزی را در جان و روان پیروان اهلبیت(علیهم السّلام) شکوفا میسازد.
در این دعاها، عدالتمحورى, اصلی پذیرفته شده نزد همه انسانهاست. برای تحقق عدالت، باید از درون انسانها آغاز کرد تا عدالت در سطح جامعه بشری با موفقیت گسترش یابد.. با توجه به این اصل که میگوید تا انسانها از درون متحول نشوند و ریشههای ستمگری در درون وجودشان نخشکد، عدلپروری و عدالتگسترى, ناممکن خواهد بود، میتوان گفت دعاها بزرگترین نقش را در این زمینه میتوانند ایفا کنند.
اهلبیت(علیهم السّلام) در دعاهای خود به شاخصهای ستمگری و عدالتگستری پرداخته و دورنمای عدل مهدوی را ترسیم کردهاند. اهلبیت(علیهم السّلام)، عموماً خود را قائم به حق معرفی میکنند و این ویژگی را خدای متعال و پیامبر اعظم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) برای آنان قرار داده است. امام مهدی(علیه السّلام)، نماد و برجستهترین مصداق قیام بهحق معرفی شده است. به همین دلیل، ذکر نام امام مهدی (ارواحنا فداه) و دعا برای وجود مبارک او، یاد قیام به حق و عدالتگستری اوست و مهدویت و عدالتگسترى، لازم و ملزوم یکدیگر هستند. تمام دعاهای مربوط به تعجیل فرج آل محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، به تعجیل فرج و ظهور امام مهدی(ارواحنا فداه) اشاره دارد.[15]
پایههای عدالت مهدوى
برپایی عدالت در هر جامعه، نیازمند پایههای متعددی است که مهمترین آنها عبارتند از: حاکم عادل، کارگزاران عادل، قوانین عادلانه و نظام عادلانه.
الف) حاکم عادل
اگر حاکم جامعه در مسیر عدالت گام بردارد، از حکومت در جامعه میتوان انتظار داشت به سوی عدالت حرکت کند. از نظر آموزههای اسلامى، برقراری نظام حکومتی که همه روابط حاکم بر آن براساس عدالت کامل باشد، جز به دست آخرین امام معصوم، حضرت مهدی(ارواحنا فداه) امکانپذیر نیست. از دولت حضرت حجت(ارواحنا فداه) با عنوان «آخرین دولت» یاد شده است؛ یعنی دولتی که پس از پشت سرگذاشتن همه تجربههای بشری و ناامیدی از همه الگوهای حکومتى، مستقر میشود.
امام باقر(علیه السّلام) در این باره میفرماید:
دولت ما، آخرینِ دولتهاست. هیچ خاندان صاحب دولتی نمیماند، مگر اینکه پیش از [دولت] ما به حاکمیت میرسند تا زمانی که سیره [حکومتى] ما را میبینند، نگویند اگر ما هم به حاکمیت میرسیدیم، همینگونه رفتار میکردیم و این، سخن خداوند صاحب عزت و جلال است که: سرانجام نیک از آنِ پرهیزکاران است.[16]
یک ـ مهدی(ارواحنا فداه)، حاکمی عادل
امام مهدی(ارواحنا فداه) به عنوان رهبری که تحققبخش عدالت در سراسر گیتی است، در بالاترین درجه عدالت قرار دارد. در بیعتی که امام در آغاز قیام خود از یارانش میگیرد، میخوانیم: «با او بیعت میکنند که هرگز دزدی نکنند، مسلمانی را دشنام ندهند، خون کسی را به ناحق نریزند، به آبروی کسی لطمه نزنند، به خانه کسی هجوم نبرند، کسی را به ناحق نزنند، طلا و نقره و گندم و جو ذخیره نکنند، مال یتیم را نخورند، در مورد چیزی که یقین ندارند گواهی ندهند، مسجدی را خراب نکنند، مشروب نخورند، حریر و خز نپوشند، در برابر سیم و زر سر فرود نیاورند، راه را بر کسی نبندند و راه را ناامن نکنند. او نیز در حق خود تعهد میکند از راه آنها برود، جامهای مثل آنها بپوشد، مرکبی همانند مرکب آنها سوار شود. چنانکه آنها میخواهند باشد، به کمراضی و قانع شود و زمین را به یاری خدا پر از عدالت کند چنانکه پر از ستم شده است».
همانگونه که ملاحظه میشود، امام مهدی(ارواحنا فداه) در این پیماننامه، نه تنها از یارانش میخواهد از هر گونه آلودگی و پلیدی به دور باشند، بلکه خود نیز متعهد میشود از هر آنچه یارانش را از آنها منع کرده است، دوری گزیند.
دو ـ سیره حاکم عادل
پیشوا و رهبر مسلمانان باید در بالاترین مرتبه تقوا و پرهیزکاری و از هر گونه ستم به دور باشد. امیرمؤمنان علی(علیه السّلام) میفرماید: «خداوند بر پیشوایان دادگر واجب فرموده است که خود را در معیشت با مردم تنگدست برابر دارند تا بینوا را رنج بینوایی به ستوه نیاورد».[17] درباره سیره و روش زندگانی امام مهدی(ارواحنا فداه) نیز روایات فراونی نقل شده است. امام صادق(علیه السّلام) خطاب به یاران خود که درباره ظهور قائم(ارواحنا فداه) بیتابی میکردند، میفرماید:
چرا در مورد ظهور قائم این همه شتاب میکنید؟ به خدا سوگند, او لباس خشن میپوشد، طعام خشنِ میخورد ... و از سیره جدّش رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که درود و سلام خدا بر او باد پیروی میکند و زندگی او، مانند زندگی امیرمؤمنان علی(علیه السّلام) است.[18]
مفضل بن عمر، یکی از یاران امام صادق(علیه السّلام) نقل میکند که در خدمت آن حضرت مشغول طواف بودم. در همین هنگام امام به من نگاه کرد و فرمود: چرا اینگونه اندوهگینی و چرا رنگت تغییر کرده است؟ گفتم: فدایت شوم! بنیعباس و حکومتشان را میبینم. اگر این مال و سلطنت و قدرتی که در دست آنهاست، در دست شما بود، ما هم با شما در آن سهیم بودیم. امام صادق(علیه السّلام) فرمود: «ای مفضل! بدان اگر قدرت در دست ما باشد، شبها به تدبیر امور و روزها به تلاش و کوشش میپردازیم، جامهای خشن به تن میکنیم و غذای بیخورشت میخوریم، درست مانند شیوه امیر مؤمنان(علیه السّلام)؛ زیرا اگر جز این عمل شود، پاداش آن دوزخ خواهد بود».[19]
ب) کارگزاران عادل
یکی از موانع اساسی در راه برقراری عدالت در جامعه، نبود کارگزاران عادل است. نبود مجریان عادل سبب شده است بسیاری از حرکتهای عدالتخواهانه شکست بخورد. یکی از تفاوتهای اساسی امام مهدی(ارواحنا فداه) با حاکمانی که داعیه برقراری عدالت داشتهاند، این است که پیش از اقدام برای تشکیل حکومت، به تعداد مورد نیاز، افراد زبده و برگزیدهای تربیت میکند و با برقراری حکومت جهانی خود، آنها را به سراسر جهان گسیل میدارد. در مورد ویژگی یاران حضرت مهدی(ارواحنا فداه) در روایتی از امام صادق(علیه السّلام) چنین میخوانیم: «نشان سجده بر پیشانی آنها نقش بسته است. آنها شیران روز و زاهدان شب هستند. دلهایشان مانند پارههای آهن استوار است و هر کدام از آنها توان چهل مرد را دارند».[20]
نیز میفرمایند:
حضرت مهدی(ارواحنا فداه) یارانش را در همه شهرها پراکنده میسازد و به آنها دستور میدهد عدل و احسان را شیوه خود سازند و آنها را فرمانروایان کشورهای جهان میگرداند و فرمان میدهد شهرها را آباد کنند.[21]
از دیگر سو، رفتار کارگزاران حکومت مهدی موعود(ارواحنا فداه) به شدت مراقبت میگردد. ایشان با سختگیری در اینباره، موفق میشود روش عادلانه خود را در جامعه اجرا کند و نظامی دادگستر را به نمایش بگذارد.
ج) قوانین عادلانه
بدون وجود قوانین عادلانه، حکمران عادل به تنهایی نخواهد توانست عدالت را بهطور شایسته در جامعه حکمفرما سازد. از آنجا که کتاب الهی و سنت پیامبر اعظم(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، بیانکننده عادلانهترین قوانین هستند، یکی از اقدامات مهمی که حضرت حجت(ارواحنا فداه) برای تحقق عدالت اجتماعی انجام میدهند، احیای احکام کتاب و سنت رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است. پیامبراعظم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) میفرماید:
دوازدهمین فرزندم از دیدهها غایب و پنهان میشود تا اینکه زمانی برای امت من فرا رسد که از اسلام، جز نام و از قرآن، جز نقشی باقی نمیماند. در این هنگام, خداوندبزرگ مرتبه به او اجازه قیام میدهد و اسلام را با او آشکار و تجدید میکند.[22]
د) نظام عادلانه
اجرای عدالت در جامعه، بیش از هر چیز نیازمند برقراری حکومتى مبتنی بر عدالت است. در این نظام باید جایگاه هر کس به درستی تعیین شود و همه مسئولان وظایف خود را به درستی بشناسند و بدان عمل کنند و بدانند که بر کار آنها نظارت میشود.
در حکومت امام مهدی(ارواحنا فداه)، شرایط بهگونهای است که امکان ستم به صفر میرسد. در این حکومت، کارگزارانی پارسا و توانمند به کار گمارده میشوند و وظایف آنها به خوبی تعیین میگردد و نظارت و بازرسی دقیق بر کارشان اعمال میشود. امام صادق(علیه السّلام) درباره شیوه انتخاب کارگزاران حکومتى در عصر ظهور میفرماید:
هنگامیکه قائم قیام میکند، برای اداره هر یک از مناطق جهان،فردی را میفرستد و به وی میگوید: پیمان تو به دست توست و اگر با مطلبی روبهرو شدی که آن را نفهمیدی و روش قضاوت در موردش را ندانستى، به دست خود نگاه کن و به آنچه در آن است،عمل کرد.[23]
فراهم آوردن رفاه و آسایش و ایجاد شرایطی که در آن همه افراد جامعه جهانی بدون نگرانی زندگی کنند، در سرلوحه برنامههای کاری حضرت مهدی(ارواحنا فداه) قرار دارد.
پی نوشت ها:
[1]. راغب اصفهانى، المفردات فی غریب القرآن، تهران، المکتبه المرتضویه، ماده عَدَلَ.
[2]. جمیل چلسا، فرهنگ فلسفى، ترجمه: منوچهر صانعی درهبیدى، ص 460.
[3]. نحل: 90.
[4]. مائده: 8.
[5]. بقره: 282؛ مائده: 95.
[6]. انعام: 152.
[7]. نساء: 58.
[8]. مائده: 8.
[9]. غررالحکم و دررالکلم، ج 2، ص 133.
[10]. منتخب الاثر، ص 478.
[11]. مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 37.
[12]. دعای افتتاح. نک: مکیال المکارم، ص 118.
[13]. الکافى، ج 1، ص 338.
[14]. کمالالدین، ج 2، ص 383.
[15]. اقتباس از: سید منذر حکیم، چهره عدل مهدوی در ادعیه و زیارت امام مهدی(ارواحنا فداه).
[16]. اعراف: 128؛ علامه مجلسى، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404هـ . ق، ج 52، صص 232 و 339.
[17]. نهجالبلاغه، ترجمه: فولادوند، کلام 20، ص 260.
[18]. محمد بن ابراهیم نعمانی،کتاب الغیبه، ص 122؛ بحارالانوار، ج 52، ص 354.
[19]. بحارالانوار، ج 52, ص 359.
[20]. همان، ص 386.
[21]. علی محمد علی دخیل، الامام المهدی(ارواحنا فداه)، ص 271.
[22]. سلیمان بن ابراهیم القندوزی، ینابیع الموده، ص 440.
[23]. بحارالانوار، ج 52،ص 365.
منبع: گلبرگ شماره 110/خ