شاید اگر کلام معصومین(ع) در بیان اهمیت چنین شیوهای از زیست همجوارانه نبود به سهولت جامعه بشری که داعیهدار همسایگی جوامع انسانی در دهکده جهانی است و حتی مسلمانان که مؤلفههای متفاوتی از زندگی فردی واجتماعی را واجدند مسئله همسایگی و الزامات آن را امری خردگریز، دور از عقلانیت و بدون توجیه میدانستند؛ چه اینکه در جامعهای که وقت و فرصت آدمیان ارزش صدچندان یافته، صرف کردن وقت برای دیگران حتی نزدیکان، چه برسد همسایگان، نوعی اتلاف وقت و دور ماندن از غافله تمکن و تمدن است. باری باید در کنج عزلت خویش و به دور از هیاهوی جمعهای کوچک و بزرگ سر در گریبان خود نمود و بدون سرسپردگی به کسی یا چیزی از همه اتفاقات کوچک و بزرگ عبور کرد.
حال آدمیان روزگار ما که در کنار هم زندگی میکنند و آراسته به عقل و قلب و احساس و عاطفهاند، شاید مصداق شعر سعدی است که از بیگانگی یار گله میکند و مثال ارتباط خود با یار را بسان دوچشمی میبیند که در کنار یکدیگرند و هیچ گاه یکدیگر را ندیدهاند. همسایگانی که عین دیدن و بصرند ولی از خانه هم هیچ خبر ندارند:بیگانگی نگر که من و یار چون دوچشم/ همسایهایم وخانه هم را ندیدهایم
حالا هم چه بسیار همسایهها و همجوارانی که هیچ حالی از هم نمیپرسند و خویش را از مسئولیت همجواری و همسایگی فارغ و سر در گریبان خویش فرو بردهاند. این حالت کم کم دارد به یک عادت اجتماعی تبدیل میشود و به تعبیر دقیقش، سبک رایج زندگی امروز ما شده است. اینکه چرا اینطور شده و چه علتها و دلایلی سبب چنین حالت کرختی و سستی در روابط همسایگان شده، خود قصه پر غصه دیگری است. لیکن سفارشات معصومان(ع) به همسایهها در آن عصر و دوره نشانگر اهمیت این رابطه اجتماعی شهروندی است که بیتوجهی به آن تاوانی فردی، اجتماعی، خانوادگی واجتماعی - سیاسی دارد. از اینرو ضروری است زخم عمیقی که در روابط همسایهها منجر به رخت بربستن مسئله همسایه از سبک زندگی ما شده با کلام و راهنمایی معصوم التیام یابد.
در این رابطه سیره و سخن معصومان حاکی از اهمیت چنین امری در زندگی فردی، اجتماعی و سیاسیشان است که با همه ابعاد و حدود و ثغورش در کلام و سیره عملی آنها منعکس شده است.علی(ع)، همو که ضمن برخورداری از مقام عصمت و ولایت،تجربه شهروندی و حکمرانی را داشته، در وصیتهای آخرش مسئله همسایه را مطرح و آن را از سفارشهای خاص پیامبر مطرح میکند و مردم را نسبت به مراعات چنین حقی سوگند میدهد. حضرت برای بیان اهمیت مسئله همسایه، ضمن آنکه خود در صدر سفارشاتش مردم را در مورد این امر سوگند میدهد، از حالت و نوع واکنش پیامبر در مورد همسایه سخن میگوید تا آنها را بیشتر متوجه غفلت از همسایه و چنین مسئولیت اخلاقی و اجتماعی عظیم کند و به جامعهای که استعداد فراموشی مسئولیتهای مهم را دارد چنین امر مهمی را گوشزد کند؛ لذا بیان میدارد که پیامبر مستمراً و همواره به همسایه سفارش میکرد گو اینکه همسایه از همسایه ارث میبرد و دارای حق ارث است. جالبتر آنکه وقتی در جستجوی چنین سفارشی از پیامبر در متون دینی بر میآییم، چنین سفارشی را پیامبر مستند به جبرئیل کرده و بیان میدارد که جبرئیل پیوسته مرا به همسایه سفارش میکرد تا جایی که گمان کردم او را وارث بر همسایهاش خواهد کرد. (شیخ طوسی، امالی: ص520، ح 1145)
کلام پیامبر تا هم اکنون نیز استمرار دارد و مخاطب انسانهای روزگار ما نیز هست؛ چرا که در برخی موارد غفلت و دوری از یکدیگر چنان زندگی ما را در نوردیده که حتی بین برادران تنی هم رنگ و بوی محبت و مسئولیت نسبت به یکدیگر رنگ باخته و جالب آنکه اگر به همسایه اینقدر سفارش شده از این باب است که آستانه بیتفاوتی مردم آنقدر بالا نرود که دیگر رابطه خویشاوندی و مسئولیت برادری را هم به فراموشی سپرده و نسبت به خویشان و نزدیکان بیتفاوت باشند.
امروز بیش از پیش نیاز به تعلیم و بازخوانی آموزههایی را داریم که معتقدیم از جانب انسانهایی برای ما به ارمغان گذاشته شده که به لباس عصمت و علم و فضایل کامل اخلاقی آراستهاند. انسانهایی که با اتصال به وحی و فهم عمیق شان از تعالیم الهی و شناخت صائب شان از انسان، همه جوانب زندگی فردی و اجتماعی و آنچه مایه سلامت فکر و اخلاق و عمل آنهاست را در نظر گرفته و برای انسانها نسخه میپیچند؛ باری آنچه در سخنان و سیره آنهاست خود گوشهای از چنین نگاه جامع و فرحبخشی را نشان میدهد.
اگر بخواهیم پردهای دیگر از اهمیت همسایه در کلام معصوم برداریم تا اهمیت آن به شکل جدیتری در صحنه فکر و دل و عملمان بنشیند و عزم مان را جزم کند که کاری کنیم و قدمی برداریم، سخن پیامبر که فرمود «حرمت همسایه بر انسان مانند حرمت مادر است» یا کلام امیر سخن که هیچ حرمتی را بالاتر از همسایه نمیداند کافیست که تبیین سخن مبارکشان خود مجال موسعی میطلبد که در جای خود ماگوشهای از آن را بیان کردهایم.
نکته دیگر، فضای صدور روایاتی است که مسئله همسایگی و الزامات اخلاقی و حقوقی آن مطرح بوده است. به نظر میرسد مسئله همسایگی و الزامات آن، چنان جامعه آن روز را درگیر کرده است که همواره در صدد کسب تکلیف از معصوم بودهاند. نظیر چنین پرسوجو و اهمیتی را میتوان پرسوجوی مردم از هلال ماه شوال یا رمضان دانست که دغدغهای جدی برای ما در کسب تکلیف شرعی مان است و بر اساس نظر مرجع تقلید، آن را پیجویی میکنیم. در روزگار پیامبر میتوان مسئله همسایگی را مشابه چنین حالتی دانست. به عنوان نمونه شیخ طوسی در نقلی از عایشه روایت کرده که از پیامبر درباره حد همسایگی پرسیده شد؛ حضرت فرمود چهل خانه است و به ابوبکر، عمر، عثمان و حضرت علی فرمود: خارج شوید و فریاد بزنید که حد همسایگی چهل خانه است. (شیخ طوسی، الخلاف:4 /154)
چنین فضایی نشان میدهد مسئله همسایگی، مسئله روز زمان پیامبر و امامان معصوم(ع) بوده و همواره از آن سخن گفتهاند. اهمیت چنین مسئلهای را معصوم قطعاً از جانب وحی که معلم انسانهاست برگرفته است. چنانکه در آیه 36 سوره نساء در کنار دو اصل اعتقادی مهم، یعنی عبادت حق تعالی و عدم شرک به او مسئله احسان به همسایه مطرح شده و با تعبیر «جار ذی القربی و جار الجنب» همسایههای دور و نزدیک را مصداق همسایهها و مخاطب خود ساخته است.
حکایتی نیز که امام حسن مجتبی از سیره مادرشان صدیقه طاهره نقل میکنند، خود نکات مهمی در بردارد. ایشان از دوران کودکی خود و حالات مادرشان نقل میکنند که فاطمه زهرا(س) پس از پایان نماز شب یکیک مسلمانان را دعا میکرد و من خواستم بدانم که درباره خودش چگونه دعا میکند، اما با کمال تعجب دیدم که برای خود دعا نکرد. فردا درباره این عمل از او پرسیدم؛ فرمودند: «یا بنی الجار ثم الدار». (طبرسی، مکارم الاخلاق: 1 / 224، ح834)
این حکایت تکراری مینماید، اما نکته نغزش آن است که حضرت زهرا(س) از نوع عملکرد و نحوه تعاملش با همسایگان پرده برداشته و سیره عملی خود را نشان داده و حق همسایه را به نیکی ادا کرده است. عبارت «الجار ثم الدار» گویای سبک و روش و منش ایشان در تعامل با همسایه است. چنین سخنی به امام حسن(ع)، هم جنبه آموزشی دارد هم از سنتی عملی در نوع زندگی ایشان پرده برمیدارد که بیانگر آن است که حضرت نهفقط در عبادت و دعا کردن، همسایه را بر اهل خانه مقدم میدارد که در همه شرایط اینچنینی و هر اقدام عملی دیگر، چنین ایثار و تقدیمی را برای همسایه در زندگی خود عملی کرده و به آن پایبند است. آنچه معمای چنین رفتاری را آسان و سهل میسازد، معرفت عمیق به آثار و ثمراتی است که این شیوه و سیرت به همراه دارد. گو اینکه حضرت با چنان ایثاری دریای رحمت الهی را بیشتر بر خود میگشاید و رضایت الهی که هدف اعلای خلقت آدمی ست را در آن متجلی میبیند.چیزی که امروز نیز بدان محتاجیم و بیشتر در سبک زندگیمان باید از پستوی فراموش شده و کهنه زندگیمان آن را صیقل دهیم و متناسب با جامعه امروزمان از آن پرده افکنیم.
به هرچه دست رسد زین وزان/ دریغ مدار چو مهر پرتو خویش از جهان دریغ مدار
تو چون به نور خرد، شمع گیتی افروزی/ فروغ خویش ز همسایگان دریغ مدار (طالبی آملی)
نحوه مواجهه عملی حضرات معصومین با کسانی که حق همسایگان را ضایع و همسایهآزاری میکردند نیز حاکی از چنین اهمیتی است. در سیره و سخن امام صادق(ع) نقل شده که مردی از آزار همسایه خود به ایشان شکایت کرد و حضرت به سیره رسول خدا(ص) در مواجهه با مردی از انصار که خدمت ایشان رسید و بیان داشت «خانهای در فلان قبیله خریدهام، نزدیکترین همسایهام کسی است که خیری از او به من نمیرسد و از آزار او آسوده نیستم» رسول خدا به علی و ابوذر وسلمان و یک نفر دیگر که راوی، آن را مقداد گمان برده است دستور داد تا به مسجد بروند و با صدای بلند فریاد بزنند که «هرکه همسایهاش از آزار او آسوده نباشد، ایمان ندارد».(کلینی، کافی: 2 / 666)
در این روایت آمده که ایشان به دستور پیامبر عمل کردند، در حالی که پیامبر محدوده همسایگی را با دست تا چهل خانه نشان داد. چنین روشی از پیامبر و دستور به حرکت جمعی آن هم به روش بانگ زدن و توجه دادن اینچنینی حاکی از اهمیت آن است که مبتنی بر شرایط جدید باید برای آن چاره جست وهمگان را از ضرورت و اهمیت آن مطلع نمود؛ کاری که رسانههای جمعی و به ویژه رادیو و تلویزیون میتواند عهدهدار آن باشند.
آنچه بیان شد بیشتر شبیه طرح مسئله و ضرورت توجه به همسایه و بیان شمهای از کلام معصوم در اهمیت همسایه و همسایهداری بود، لیکن محدوده همسایگی، الزامات و بایدهای اخلاقی و حقوقی همسایه، مصادیق احسان و فضیلتهای اخلاقی همسایه و خوشهمسایگی، فواید و آثار خوشهمسایگی،منهیاتی که معصومین همسایگان را از آن برحذر داشتهاند و مصادیق همسایه آزاری، بیان چالشها و آسیبهای همسایهداری، تعارضهای اخلاقی در همسایهداری، تطبیق همسایهداری مدرن یعنی آپارتماننشینی و مشکلات پیش روی آن و بسیاری دیگر از مسائل میتواند در آینه سیره و سخن معصوم ترسیم و توشهای باشد برای تغییری در سبک زندگیای که امروز بیش از هر زمانی ما در زندگی اجتماعی مان بدان محتاجیم. واحد اجتماعی نظام یافتهای که اگر به شکل صحیحش صورت گیرد و الزاماتش مراعات گردد، شهد شیرینش در عرصههای اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی کام تکتک افراد اجتماع، خانوادهها وجامعه دینی ما را شیرین خواهد کرد.