در ادامه ماجرای اولین حضور ماجراجویان آمریکایی در المپیک در خدمت شما هستیم، همانطور که به یاد دارید گفتیم که این روزها قدرت اول المپیک کشوری نیست جز ایالات متحده آمریکا، ولی می دانید که چگونه اولین حضور امریکا در این رقابتها شروع شد؟ چه ماجراهایی دست به دست هم دادند تا آمریکایی که به المپیک اهمیت چندانی نمی داد، امروز حرف اول را در رقابتهای آن بزند؟امروز با بنیتا همراه باشید تا این ماجرای جذاب را برایتان تعریف کنیم.
آیا یو پی آی کسی را برای پوشش مسابقات پیدا کرد؟

بله آنها یک نفر را پیدا کردند، رازی که هنوز فاش نشده است این است که او واقعا چه کسی بوده است. ولی ممکن است که جان گراهام یکی از مربیان اعزامی باشد، ولی او آنقدر گرفتار بود که فرصت نوشتن مقاله و گزارش را در آن زمان نداشت. ولی من یک شک هم به افلبرت تایلر دارم، کسی که یک مقاله برای مدرسهاش درباره المپیک نوشت و یک مقاله هم برای یک مجله کانادایی نوشت. او در اوایل هفته زمان برای نوشتن مقاله داشت چون مسابقات او در روزهای بعد شروع میشد و مقالههایش نیز با جزییات نوشتهشده بود دقیقاً چیزهایی که مدنظر یو پی آی بود. کسی که گزارش را نوشته بود یک دانشی هم از دو و میدانی داشت چیزی که یک خبرنگار عادی از آن بیبهره بود ولی این هم از تایلر انتظار میرفت.
تیم چگونه انتخاب شد؟

در واقع آنها اصلاً انتخاب نشدند و یک گروه از افراد داوطلب بودند که خواهان رفتن به این مسابقات بودند و شامل دو تیم بود یک تیم از بوستون و تیم دیگر از پرینستون در این رقابتها حاضر شدند. بیشتر اهالی بوستون عضو انجمن ورزشی بوستون بودند. آنها تعدادی از افراد و حتی بعضی از دانشجوهای دانشگاه هاروارد را به آتن فرستادند؛ و چهار نفر از پرینستون هم مخارجشان توسط آلیس ویجریت گرت پرداخت شد که پسر آلیس هم جز این سه نفر بود و به خاطر اینکه کاپیتان تیم دوومیدانی مدرسهاش بود انتخاب شد و توانست که ر بخش دوومیدانی مدالی را برای کشورش کسب کند. این افراد منتخبان آمریکا نبودهاند و اغلب کسانی بودهاند که با میل خود پا به میدان گذاشتهاند و بعضی هم برای این کار بها دادند مانند دو دانشجوی دانشگاه هاروارد که دانشگاه با رفتن آنها مخالفت کرد و آنها مجبور شدند دانشگاه را ترک کنند تا به رؤیاهای خود جان ببخشند. این دو نفر یکی جیمز کانلی و ویلیام هویت بودند که مقامات دانشگاه برگه مرخصی آنها را امضا نکردند. هردوی قهرمان المپیک شدند کانلی در پرش سهگام و هویت در پرشبانیزه به این مهم دست یافتند.
کانلی به دانشگاه برنگشت و یک نویسنده معروف برای داستانهای دریایی شد، ولی هویت به تحصیل بازگشت و از دانشکده پزشکی هاروارد فارغالتحصیل شد.
آیا همهی 11 مدال با تمرین خوب و مناسب محیا شد؟

خب تمام رقابتهای المپیک چشمگیر و جذاب بود ولی برد رابرت گرت در پرتاب دیسک واقعا خیرهکننده بود. او تا قبل از مسابقات دیسک را نه دیده بود و نه لمس کرده بود چون دران زمان در دوومیدانی امریکا پرتاب دیسک جایی نداشت و هنوز جز مادههای آن نشده بود. او برای امادهسازی خود از استاد کلاسیک دانشگاه پرینستون و مشاور تیم ویلیام میلیگان اسلون درخواست کرد تا اگر چیزی درباره دیسک و پرتاب آن میداند به وی بگوید.
دانستههای اسلون درباره پرتاب دیسک خیلی محدود بود، تنها چیزی که او میدانست فقط به یک مجسمه از یک مرد جوان در حال پرتاب دیسک در موزه آثار باستانی ختم میشد. او به گرت پیشنهاد کرد تا یک عکس از دیسک پیدا کند و آن را به یکی از کارگاههای محلی بدهد تا بتوانند مانندان عکس برای او یک دیسک یا جیزی شبیه آن درست کنند. جالب اینجاست که یک دیسک عادی از چوب و فلز درستشده است و وزن ان کمتر از 2 کیلو است ولی دیسکی که برای گرت درست شده بود تماماً از سنگ ساختهشده بود و وزن آن حدود 11 کیلوگرم بود. واقعا او باید با این وزنه تمرین میکرد؟ او به سختی ان را بلند میکرد.
خب حالا شما چهره گرت را تصور کنید زمانی که به سالن مسابقه رسیده است و دیسک دو کیلویی را در دست گرفته است، چه حالی به او دست داده است. او چند بار با آن تمرین کرده است و به خود گفته است که چقدر عجیب این اتفاق افتاده است. او درهرصورت به مسابقات وارد شد و به رقابت با حریفان پرداخت؛ و توانست که علیرغم عدم اطلاع از آن بهخوبی ظاهر شود و کار کند.
این افتخار آفرینی آمریکاییها چه بازخوردی در یونان داشت؟

تیم امریکایی در آتن بسیار معروف شد؛ و با اعضای خانواده سلطنتی یونان دوست شدند. آنها بسیار خوشرو بودند و الریکلارک برای ادای احترام به میزبانهایش، نشان خانواده سلطنتی را بالاتر از پرچم امریکا بر روی پیراهنش دوخت.
سرگرمیهایی هم بعد از بازیها برای آنها فراهم کردند. بعد از المپیک در یک جشن آنقدر به ورزشکاران آمریکایی خوش گذشت که آنها در آن برای اعضای سلطنتی یونان آموزش بیسبال را راه انداختند؛ و از عصا بهعنوان چوب بیسبال که بت نامیده میشود و از چند پرتقال نیز بهعنوان توپ استفاده کردند. ولی بازی زود تمام شد وقتیکه ولیعهد و صاحب تخت بعد از پادشاه کنستانتین چند پرتقال آبدار را به سمت سینه چند نفر و همچنین یونیفرم خود پرتاب کرد، انتهای این بازی جذاب بود. در این حین بود که او گفت «چقدر این بازی لذت بخش است» و در همان لحظه توماس کوریتیس گفت که:«به نظر من فرایند آمریکایی کردن یونانیها همینجا ختم به خیر شد».
و زمانی که اسپریدون لوییس در دوی ماراتن قهرمان شد یونانیها در پوست خود هم نمیگنجیدند که تبدیل به یک خاطره به یاد ماندی در اختتامیه این بازیهای مفرح بود.
چه چیزی در باره المپیک 1896 آتن وجود دارد که مردم باید درباره آن بدانند؟
در ان زمان قهرمان المپیک مثل امروز مدال طلا نمیگرفتند، آنها مدال نقره میگرفتند و نه به شکل امروز که در گردن انداخته شود، در یک قاب زیبا همراه یک مخمل آبیرنگ دور ان پیچیده شده است؛ و یک دیپلم هم که کاغذ آن سفید و یا آبی است و بارنگهای طلایی زینت دادهشده است هم دریافت میکنند که شاخههای زیتون کنده از بیشه مقدس المپیا در دلفی نیز با آن همراه است. این یک بسته سنگین و زیادی هم بود مخصوصا برای کسانی مانند تام برک، کلارک و گرت که هرکدام در دو ماده قهرمان شده بودند آنها با بستههای حجیم به خانه برگشتند.
جیم ریسلر نویسنده کتاب «اشتعال شعله: تیم امریکا برای اولین بار در المپیک» و چندین کتاب دیگر در مورد ورزش است. اولین خاطره او از المپیک برمیگردد شکستن رکورد در پرش طول در سال 1968 در بازی در مکزیکوسیتی که توسط باب بیمون انجام شد. او در حال حاضر در ایروینگتون در نیویورک زندگی میکند.