ماهان شبکه ایرانیان

وادی‌ السلام‌ نجف‌ و مقام‌ امام ‌زمان (ع) (۱)

مقام‌ حضرت‌ مهدی(عج) در وادی‌ السلام‌ نجف‌ اشرف، یکی‌ از قدیمی‌ترین‌ مقامات‌ منتسب‌ به‌ حضرت‌ بقیه` ‌اللّه‌ ارواحنا فداه‌ می‌باشد

وادی‌ السلام‌ نجف‌ و مقام‌ امام ‌زمان (ع) (1)
مقام‌ حضرت‌ مهدی(عج) در وادی‌ السلام‌ نجف‌ اشرف، یکی‌ از قدیمی‌ترین‌ مقامات‌ منتسب‌ به‌ حضرت‌ بقیه` ‌اللّه‌ ارواحنا فداه‌ می‌باشد.
در طول‌ قرون‌ و اعصار همه‌ روزه‌ هزاران‌ تن‌ از عاشقان‌ و شیفتگان‌ به‌ این‌ مکان‌ مقدس‌ روی‌ آورده، با کعبهِ‌ مقصود و قبلهِ‌ موعود راز دل‌ گفته، کام‌ دل‌ جسته، در مواردی‌ توفیق‌ تشرف‌ یافته‌اند.
امام‌ صادق(ع) مکرر به‌ این‌ نقطه‌ تشریف‌ آورده، در آن جا نماز گزارده، آن جا را به‌ عنوان: (محل‌ منبر حضرت‌ قائم(ع)) معرفی‌ فرموده‌ است.
در روزهای‌ آغازین‌ دولت‌ حقه، حضرت‌ ولی‌ عصر(عج) از این‌ نقطه‌ عبور فرموده‌ به‌ سوی‌ پایتخت‌ دولت‌ کریمه‌ - کوفه‌ - رهسپار می‌شوند.
پیامبر اکرم(ص) و امیرمؤ‌منان(ع) به‌ هنگام‌ رجعت‌ در این‌ نقطه‌ دیدار می‌فرمایند.
احادیث‌ فراوان‌ در عظمت‌ و قداست‌ این‌ مکان‌ مقدس‌ از پیشوایان‌ معصوم(ع) رسیده، که‌ با شماری‌ از آن ها در این‌ نوشتار آشنا می‌شویم.

وادی‌ السلام‌ و پیشینهِ‌ آن‌

بزرگ‌ترین‌ گورستان‌ در جهان‌ اسلام، قبرستان‌ وادی‌ السلام‌ در نجف‌ اشرف‌ می‌باشد. این‌ گورستان‌ علاوه‌ بر وسعت، از لحاظ‌ قدمت‌ نیز کهن‌ترین‌ گورستان‌ جهان‌ می‌باشد. وجود مقام‌ هود و صالح‌ و گنبد و بارگاه‌ بر فراز قبر آن‌ دو پیامبر عظیم‌الشأن‌ و تصریح‌ معصومان‌بر دفن ‌آن‌ها در این‌ مکان،1 از قدمت‌ بسیار زیاد این‌ مکان‌ حکایت‌ می‌کند.
دفن‌ آدم‌ ابوالبشر و نوح‌ پیامبر در نجف‌ اشرف‌ و در داخل‌ ضریح‌ امیرمؤ‌منان(ع)2 دلیل‌ روشنی‌ است‌ بر این‌ که‌ قدیمی‌ترین‌ مقبره‌ بر فراز کرهِ‌ خاکی‌ در همین‌ منطقه‌ است.
بر اساس‌ روایتی‌ که‌ از امام‌ صادق(ع) نقل‌ شده، پیکر مقدس‌ امیرمؤ‌منان‌ در طرف‌ قبلهِ‌ حضرت‌ نوح‌ و در محاذات‌ سر و سینهِ‌ او دفن‌ شده‌ است.3

مقام‌ هود و صالح‌

از مقابر معلوم‌ و مقام‌های‌ مشهور در نجف‌ اشرف‌ مقام‌ هود و صالح‌ می‌باشد که‌ در اوایل‌ وادی‌ السلام‌ قرار دارد.
کسی‌ که‌ از باب‌ طوسی‌ وارد وادی‌ السلام‌ می‌شود، چند قدمی‌ که‌ پیش‌ می‌رود گنبد سبز زیبایی‌ را در سمت‌ راست‌ راه‌ خود می‌بیند که‌ بر طاق‌ آن‌ نوشته‌ شده: (مقام‌ هود و صالح).
اولین‌ سایبانی‌ که‌ بر فراز قبور مطهر هود و صالح‌ ساخته‌ شد، به‌ فرمان‌ سید بحرالعلوم‌ (متوفای‌ 1212 ه .ق) بود؛ چنان‌که‌ نخستین‌ ضریح‌ چوبی‌ نیز توسط‌ ایشان‌ تهیه‌ و نصب‌ گردید.4 آن‌گاه‌ یکی‌ از افراد خیّر گنبد آن‌ را با کاشی‌ تزیین‌ نمود.
به‌ سال‌ 1333 ه .ق‌ هنگامی‌ که‌ نیروهای‌ انگلیسی‌ به‌ مدت‌ 40 روز نجف‌ اشرف‌ را محاصره‌ کردند، قبور مطهر هود و صالح‌ را همانند بسیاری‌ از اماکن‌ مقدسه‌ ویران‌ کردند و سنگ‌ ارزشمندی‌ را که‌ در آن‌ با خط‌ کوفی‌ (مقام‌ هود و صالح) حک‌ شده‌ بود، به‌ غارت‌ بردند و آن‌جا را به‌ تلّی‌ از سنگ‌ و آجر مبدّل‌ ساختند.
گفته‌ می‌شود که‌ مقام‌ هود و صالح‌ قبلاً در قسمت‌ دیگری‌ از وادی‌ السلام‌ اشتهار داشت، ولی‌ سید بحرالعلوم‌ این‌جا را به‌ عنوان‌ (مقام‌ هود و صالح) اعلام‌ کرد و دستور داد گنبد و بارگاهی‌ بر فراز آن‌ ساخته‌ شود5 و تولیت‌ آن‌ را با (محمدعلی‌ قسام) جد اعلای‌ تیرهِ‌ (آل‌ قسام) قرار داد و برخی‌ از زمین‌های‌ زراعتی‌ ناحیهِ‌ (کفل) را برای آن‌جا وقف‌ نمود.6
پس‌ از رفع‌ محاصره، بنای‌ فعلی‌ به‌ سال‌ 1337 ه .ق‌ در همان‌ نقطه‌ای‌ که‌ سید بحرالعلوم‌ تعیین‌ کرده‌ بود، بنیاد گردید.
در ضمن‌ وصایای‌ امیرمؤ‌منان(ع) آمده‌ است:
فَادفِنُونی فی هذَا الظهرِ فی قَبرِ اخَوَیّ هُودٍ وَصالِح.
مرا در همین‌ پشت‌ - نجف‌ - در قبر دو برادرم‌ هود و صالح‌ دفن‌ کنید.7
آن‌چه‌ مسلّم‌ است‌ این‌ است‌ که‌ مولای‌ متقیان‌ در کنار قبر آدم‌ و نوح(ع) دفن‌ شده‌ است. چنان‌که‌ امام‌ صادق(ع) به‌ آن‌ تصریح‌ فرموده8 و زیارتنامهِ‌ مخصوصی‌ برای‌ آن‌ها در حرم‌ امیرمؤ‌منان(ع) بیان‌ فرموده9 و برای‌ هر یک‌ از آن‌ها دو رکعت‌ نماز زیارت‌ مقرر فرموده‌ است.10
در طول‌ قرون‌ و اعصار سه‌ قبر در داخل‌ ضریح‌ مقدس‌ امیرمؤ‌منان(ع) جدا از یکدیگر ظاهر و مشخص‌ بوده، چنان‌که‌ ابن‌ بطوطه‌ و برخی‌ دیگر از جهانگردان‌ آن‌ را مشاهده‌ نموده‌اند.11
روی‌ این‌ بیان، آن‌چه‌ در وصیّت‌ مولای‌ متقیان‌ (هود و صالح) به‌ جای‌ (آدم‌ و نوح) آمده، احتمالاً از باب‌ تقیه‌ و به‌ منظور اخفای‌ محل‌ قبر می‌باشد.
در روایات‌ مربوط‌ به‌ خروج‌ سفیانی‌ نیز از مقام‌ هود(ع) نامی‌ به‌ میان‌ آمده‌ است:
سفیانی‌ یک‌ سپاه‌ 130000 نفری‌ به‌ سوی‌ کوفه‌ گسیل‌ می‌دارد، در (رَوحا) و (فارُق) فرود می‌آیند، سپس‌ 60000 از آن‌ها حرکت‌ کرده، در نخیله، در محل‌ قبر هود(ع) فرود می‌آیند و در روز عید تهاجم‌ خود را آغاز می‌کنند.12
و در نقلی‌ دیگر تعداد آن‌ها 80000 نفر آمده‌ است.13

وادی‌ السلام‌ در عهد امیرمؤ‌منان(ع)

در احادیث‌ فراوان‌ آمده‌ است‌ که‌ امیرمؤ‌منان(ع) در دوران‌ اقامتش‌ در کوفه‌ به‌ پشت‌ کوفه‌ تشریف‌ می‌برد، در وادی‌ السلام‌ توقف‌ می‌کرد و ساعت‌ها به‌ راز و نیاز می‌پرداخت.14 گاهی‌ همراهان‌ خسته‌ می‌شدند، ولی‌ حضرت‌ هم‌چنان‌ سرِ پا می‌ایستاد و مشغول‌ مناجات‌ بود، رخصت‌ می‌طلبیدند که‌ جامه‌ای‌ پهن‌ کنند تا مدتی‌ استراحت‌ فرماید، ولی‌ قبول‌ نمی‌کرد.15
نخستین‌ کسی‌ که‌ در وادی‌ السلام‌ از اصحاب‌ مدفون‌ شد خباب‌ بن‌ ارت متوفای‌ 37 ه .ق بود که‌ از سابقین‌ دراسلام‌ بود و ششمین‌ فردی‌ بود که‌ اسلام‌ را پذیرفت.16 وی در جنگ‌ بدر شرکت‌ داشت، در جنگ‌های‌ صفین‌ و نهروان‌ نیز در خدمت‌ امیرمؤ‌منان‌ بود. در دوران‌ خلافت‌ امیرمؤ‌منان(ع) در کوفه‌ در گذشت، مولای‌ متقیان‌ بر پیکرش‌ نماز خواند، در کنار قبرش‌ حضور یافت‌ و برایش‌ طلب‌ مغفرت‌ نمود.17
هنگامی‌ که‌ به‌ حالت‌ احتضار در آمد وصیت‌ کرد که‌ او را در پشت‌ کوفه‌ دفن‌ کنند، پس‌ او را در (ثویّه) در نزدیکی‌ مسجد حنانه‌ دفن‌ کردند، سپس‌ افراد دیگری‌ چون: سهل‌ بن‌ حنیف، رُشید هَجَری، عبداللّه‌ بن‌ یقطر، جویریه` بن‌ مسهر عبدی، کمیل‌ بن‌ زیاد، عبدالملک‌ لخمی‌ و عبیداللّه‌ بن‌ابی اوفی‌ در همان‌ قطعه‌ مدفون‌ شدند، که‌ قبر هیچ کدام‌ به‌ طور مشخص‌ معلوم‌ نیست، فقط‌ اخیراً برای‌ کمیل‌ بن‌ زیاد گنبد و بارگاهی‌ ساخته‌ شده‌ است.18

وادی‌ السلام‌ در شب‌ معراج‌

امام‌ صادق(ع) در یک‌ حدیث‌ طولانی‌ از فضیلت‌ مسجد کوفه‌ سخن‌ می‌گوید، راوی‌ می‌پرسد: آیا مسجد کوفه‌ خیلی‌ قدیمی‌ است؟
امام(ع) می‌فرماید:
آری‌ آن جا مصلاّی‌ پیامبران‌ بود، رسول‌ اکرم(ص) نیز در آن‌ نماز خوانده‌ است‌ و آن‌ هنگامی‌ بود که‌ جبرئیل‌ او را بر فراز براق‌ به‌ سوی‌ بیت‌المقدس‌ می‌برد، هنگامی‌ که‌ به‌ (دارالسلام) در پشت‌ کوفه‌ رسیدند، عرضه‌ داشت:
(ای‌ محمد(ص) این جا مسجد پدرت‌ آدم‌ و مصلاّی‌ پیامبران‌ می‌باشد، در این جا فرود آی‌ و نماز بگزار).19
به‌ نظر می‌رسد که‌ در این‌ حدیث‌ شریف‌ منظور از (دارالسلام) همان‌ (وادی‌السلام) می‌باشد، زیرا:
اوّلاً: تعبیر (و هو ظَهر الکوفه`؛ و آن‌ همان‌ پشت‌ کوفه‌ است)، بر آن‌ دلالت‌ می‌کند.
ثانیاً: در برخی‌ از نسخه‌های‌ تفسیر عیّاشی، به‌ جای‌ (دارالسلام)، (وادی‌ السلام) بوده؛ لذا علامه مجلسی‌ آن‌ را (وادی‌ السلام) ثبت‌ کرده‌ است.20
و اگر منظور از آن‌ نجف‌ اشرف‌ باشد، طبعاً (وادی‌ السلام) را در بر می‌گیرد.

وادی‌ السلام‌ در عهد کهن‌

دفن‌ شدن‌ حضرت‌ آدم(ع) در سرزمین‌ مقدس‌ نجف‌ اشرف‌ گواه‌ روشنی‌ بر قدمت‌ این‌ سرزمین‌ می‌باشد و در احادیث‌ فراوانی‌ به‌ آن‌ اشاره‌ شده، از جمله‌ حدیث‌ بسیار طولانی‌ امام‌ باقر(ع) در مورد تأ‌سیس‌ کعبهِ‌ معظم‌ می‌باشد که‌ از قداست‌ خاص‌ این‌ سرزمین‌ حکایت‌ می‌کند.
امام‌ باقر(ع) در این‌ حدیث‌ نورانی، از تأ‌سیس‌ کعبه‌ در عهد حضرت‌ آدم‌ ابوالبشر توسط‌ جبرئیل(ع) به‌ تفصیل‌ سخن‌ گفته، در پایان‌ می‌فرماید:
خداوند به‌ جبرئیل‌ امین‌ امر فرمود که‌ چهار سنگ‌ از چهار نقطهِ‌ جهان‌ برداشته، در چهار رکن‌ کعبه‌ قرار دهد:
1) سنگی‌ از کوه‌ صفا؛
2) سنگی‌ از کوه‌ مروه؛‌
3) سنگی‌ از طور سینا؛
4) سنگی‌ از (جبل‌ السلام) و آن‌ ظهر کوفه‌ است.21
در این جا منظور از (جبل‌ السلام) همان‌ وادی‌ السلام‌ است‌ و یا نجف‌ اشرف‌ که‌ شامل‌ وادی‌ السلام‌ است.
از این‌ حدیث‌ رابطهِ‌ خاص‌ کعبه‌ و مولود کعبه‌ نیز استفاده‌ می‌شود. اگر ولادت‌ با سعادت‌ امیرمؤ‌منان‌ در داخل‌ کعبه‌ مایهِ‌ شرف‌ و قداست‌ کعبه‌ شده، چنان‌که‌ امام‌ صادق(ع) به‌ آن‌ تصریح‌ کرده، در زیارت‌ مأ‌ثور می‌فرماید: (اَلسلامُ عَلَیکَ یا مَن شُرِّفَت بِهِ مَکه`ُ وَمِنی؛ سلام‌ بر تو ای‌ امیرمؤ‌منان، که‌ مکّه‌ و منی‌ از تو شرف‌ و آبرو پیدا کرد)،22 خاک‌ و گل‌ آن‌ نیز از سنگ‌ حرم‌ امیرالمؤ‌منین‌ به‌ عزت‌ و آبرو رسیده‌ است.

وادی‌ السلام‌ در آستانهِ‌ ظهور

مولای‌ متقیان، امیرمؤ‌منان، حضرت‌ علی(ع) به‌ هنگام‌ ترسیم‌ خط‌ سیر حضرت‌ بقیه`‌اللّه(ارواحنافداه) در روزهای‌ آغازین‌ ظهور به‌ سوی‌ پایتخت‌ دولت‌ کریمه‌ می‌فرماید:
کَأ‌نّی بِهِ قَد عَبَرَ مِن وادِی‌ السلامِ اِلی مَسجِدِ السهلِه`ِ، عَلی‌ فَرَسٍ مُحَجلٍ،23 لَهُ شِمراخٌ24 یَزهُو، وَیَدعُو، وَیَقُولُ فی دُعائِهِ: لا اِلهَ اِلا اللّهُ حَقّاً حَقّاً....
گویی‌ او را با چشم‌ خود می‌بینم‌ که‌ از (وادی‌ السلام) عبور کرده، بر فراز اسبی‌ که‌ سپیدی‌ پاها و پیشانی‌اش‌ می‌درخشد و برق‌ می‌زند، به‌ سوی‌ مسجد سهله‌ در حرکت‌ است‌ و زیر لب‌ زمزمه‌ای‌ دارد و خدای‌ را این‌گونه‌ می‌خواند: لااله‌ الا الله‌ حقا حقا... .25

وادی‌ السلام‌ در یوم‌ اللّه‌ رجعت‌

بازگشت‌ گروهی‌ از مؤ‌منان‌ خالص‌ و عدّه‌ای‌ از منافقون‌ فاجر پیش‌ از رستاخیز به‌ این‌ جهان‌ (رجعت) نامیده‌ می‌شود.
اعتقاد به‌ رجعت‌ یکی‌ از اعتقادات‌ مسلّم‌ و تردیدناپذیر شیعه‌ است، همهِ‌ شیعیان‌ امامیه‌ در مورد رجعت‌ اجماع‌ کرده‌اند.26 آیات‌ فراوانی‌ در احادیث‌ پیشوایان‌ به‌ آن‌ تفسیر شده27، احادیث‌ بی‌شماری‌ از پیشوایان‌ معصوم‌ در این‌ رابطه‌ وارد شده28که تعداد این‌ احادیث‌ خیلی‌ بیش‌ از تواتر29 و ثبوت‌ آن‌ از ضروریات‌ مذهب‌ شیعه‌ است.30
اول‌ کسی‌ که‌ از امامان‌ نور در دوران‌ رجعت‌ بر می‌گردد حضرت‌ سیدالشهدا(ع) است، که‌ با 75000 نفر از شیعیانش‌ رجعت‌ می‌کند.31 در این‌ رجعت‌ هفتاد تن‌ از شهدای‌ کربلا نیز در محضر سالار شهیدان‌ رجعت‌ می‌کنند.32
دوران‌ فرمانروایی‌ امام‌ حسین(ع) به‌ قدری‌ طولانی‌ خواهد شد که‌ ابروهایش‌ روی‌ دیدگانش‌ می‌ریزد.33
بعد از امام‌ حسین(ع) دوران‌ فرمانروایی‌ مولای‌ متقیان‌ امیرمؤ‌منان‌ فرا می‌رسد، او نیز به‌ مدت‌ 44000 سال‌ حکومت‌ می‌کند.34
بر اساس‌ روایات‌ فراوان، امیرمؤ‌منان(ع) رجعت‌های‌ مختلف‌ و متعدد دارد.35 یکی‌ از این‌ رجعت‌ها در عهد امام‌ حسین(ع)36 و یکی‌ دیگر در عهد رسول‌ خدا(ص) خواهد بود.37
امام‌ صادق(ع) می‌فرماید:
هِیَ کَرُه` رَسوُلِ اللّهِ(ص) فَیَکُونُ مُلکُهُ فی کَرّتِهِ خَمسینَ اَلفَ سَنَهً`، وَیَملِکُ اَمیرُالمُؤ‌مِنینَ(ع) فی کَرتِهِ اربَعاً وَاَربَعینَ سَنَه`ً.
منظور از آن‌ (50000 سال‌ در آیهِ‌ 4 از سورهِ‌ معارج) رجعت‌ رسول‌ خدا می‌باشد که‌ مدت‌ حکومت‌ آن‌ حضرت‌ در رجعت‌ 50000 سال‌ است، و امیرمؤ‌منان‌ در دوران‌ رجعتش‌ 44000 سال‌ فرمانروایی‌ می‌کند.38
در روایات‌ فراوان‌ آمده‌ است‌ که‌ به‌ هنگام‌ رجعت‌ امیرمؤ‌منان(ع) همهِ‌ پیامبران‌ رجعت‌ می‌کنند و تحت‌ فرماندهی‌ آن‌ حضرت‌ قرار می‌گیرند.39
در آن‌ روز رسول‌ اکرم(ص) پرچم‌ را به‌ دست‌ با کفایت‌ امیرمؤ‌منان‌ می‌دهد، همهِ‌ مخلوقات‌ تحت‌ فرماندهی‌ آن‌ حضرت‌ قرار می‌گیرند.40
این‌ دیدار شکوهمند رسول‌ گرامی‌ و مولای‌ متقیان‌ در سرزمین‌ وادی‌ السلام‌ در بخشی‌ به‌ نام‌ (ثویّه) رخ‌ خواهد داد، چنان‌که‌ رئیس‌ مذهب‌ شیعه‌ امام‌ جعفر صادق(ع) در تفسیر آیهِ‌ 85 از سورهِ‌ قصص‌ می‌فرماید:
لا تَنقَضِی‌ الدُّنیا وَلا تَذهَبُ حَتّی‌ یَجتَمِعَ رَسُولُ اللّهِ(ص) وَاَمیرُالمُؤمِنینَ(ع) بِالثّوِیه`ِ، فَیَلتَقِیانِ وَیَبنِیانِ بِالثوِیه`ِ مَسجِداً لَهُ اِثنا عَشَرَ اَلفَ بابٍ.
دنیا سپری‌ نمی‌شود و به‌ پایان‌ نمی‌رسد؛ جز این که‌ رسول‌ خدا با امیرمؤ‌منان‌ در سرزمین‌ (ثویّه) گرد می‌آیند، پس‌ مسجدی‌ در آن جا بنیاد می‌نهند که‌ 12000 در دارد.41
علاوه‌ بر تصریح‌ علمای‌ تاریخ‌ بر این‌ که‌ (ثویه) بخشی‌ از وادی‌ السلام‌ است، رسول‌ گرامی‌ اسلام‌ با صراحت‌ تمام‌ از آن‌ خبر داده، خطاب‌ به‌ امیرمؤ‌منان(ع) فرمود:
اَنتَ اَخی، وَمیعادُ ما بَینی وَبَینَکَ وادِی‌ السلامِ.
تو برادر من‌ هستی، وعدهِ‌ دیدار من‌ و شما در وادی‌ السلام‌ است.42
در همین‌ رابطه‌ حدیث‌ دیگری‌ شیخ‌ مفید در کتاب‌ (الاختصاص) از امام‌ صادق(ع) روایت‌ کرده‌ که‌ در آخرین‌ فراز آن‌ آمده‌ است:
جبرئیل‌ امین‌ خطاب‌ به‌ رسول‌ گرامی‌ عرضه‌ داشت:
مَوعِدُکُمُ السلامُ .
وعدهِ‌ شما و علی‌ بن‌ ابی‌طالب‌ با منافقان‌ امت‌ در سرزمین‌ (سلام) می‌باشد.
ابان‌ بن‌ تغلب‌ پرسید که‌ سرزمین‌ سلام‌ کجاست؟ امام(ع) فرمود:
یا اَبانُ! اَلسلامُ مِن ظَهرِ الکُوفَه`ِ .
ای‌ ابان‌ سرزمین‌ سلام‌ بخشی‌ از پشت‌ کوفه‌ است.43
از دیگر جلوه‌های‌ زیبای‌ وادی‌ السلام‌ در یوم‌ اللّه‌ رجعت، بازگشت‌ 27 تن‌ از یاران‌ خاص‌ حضرت‌ بقیّه`‌اللّه(عج) در سرزمین‌ وادی‌ السلام‌ است، چنان‌که‌ امام‌ صادق(ع) می‌فرماید:
یُخرِجُ القائِمُ(ع) مِن ظَهرِ الکُوفَه`ِ سَبعَه`ً وَعِشرینَ رَجُلاً....؛
حضرت‌ قائم(ع) تعداد 27 تن‌ (از یاران‌ خاص‌ خود) را از پشت‌ کوفه‌ بیرون‌ می‌آورد که‌ 15 تن‌ از آن‌ها از امت‌ حضرت‌ موسی(ع) است، 7 تن‌ از آن‌ها اصحاب‌ کهف‌ می‌باشند، 5 نفر دیگر عبارتند از: یوشع‌ بن‌ نون، سلمان، ابودجانهِ‌ انصاری، مقداد و مالک‌ اشتر. این‌ 27 تن‌ یاران‌ حضرت‌ قائم(عج) و فرماندهان‌ امت‌ به‌ فرمان‌ او می‌باشند.44
مرحوم‌ کلینی‌ با سلسله‌ اسناد خود در ضمن‌ یک‌ حدیث‌ طولانی‌ از امام‌ صادق(ع) روایت‌ می‌کند که‌ شیعیان‌ و دوستان‌ امیرمؤ‌منان(ع) چگونه‌ مورد عنایت‌ حق‌ تعالی‌ قرار می‌گیرند، با جامه‌های‌ بهشتی‌ پوشانیده‌ می‌شوند، از نعمت‌های‌ بهشتی‌ برخوردار می‌شوند، در مجالس‌ اهلبیت‌ شرکت‌ می‌کنند، به‌ هنگام‌ قیام‌ حضرت‌ مهدی(ع) خداوند منان‌ آن‌ها را بر می‌انگیزاند، تا دسته‌ دسته‌ به‌ یاری‌ آن‌ حضرت‌ بشتابند و ندایش‌ را لبیک‌ گویند.
آن‌گاه‌ در مقام‌ بیان‌ این‌که‌ از کجا بر انگیخته‌ می‌شوند، امام‌ صادق(ع) می‌فرماید: رسول‌ خدا خطاب‌ به‌ امیرمؤ‌منان‌ فرمود: (تو برادر من‌ هستی، وعدهِ‌ دیدار من‌ و شما در وادی‌ السلام‌ می‌باشد).45

پی نوشت :

1. تهذیب‌ الا‌حکام، ج‌ 6، ص‌ 34.
2. همان.
3. فرحه`‌الغریّ، ص‌ 57.
4. مزارات‌ اهل‌ البیت، ص‌ 49.
5. ماضی‌ النّجف، ج‌ 1، ص‌ 246.
6. همان، ص‌ 97.
7. تهذیب‌ الا‌حکام، ج‌ 6، ص‌ 34.
8. مصباح‌ الزّائر، ص‌ 117.
9. المزار الکبیر، ص‌ 192.
10. مصباح‌ المتهجّد، ص‌ 745.
11. سفرنامهِ‌ ابن‌ بطوطه، ج‌ 1، ص‌ 185.
12. بحارالانوار، ج‌ 52، ص‌ 273.
13. بشاره` الاسلام، ص‌ 66.
14. کافی، ج‌ 3، ص‌ 243.
15. بحارالانوار، ج‌ 27، ص‌ 307.
16. قاموس‌ الرّجال، ج‌ 4، ص‌ 156.
17. سیر ا‌علام‌ النبلاء، ج‌ 2، ص‌ 323.
18. ماضی‌ النّجف، ج‌ 1، ص‌ 247.
19. تفسیر العیّاشی، ج‌ 2، ص‌ 307؛ بحارالانوار، ج‌ 11، ص‌ 333؛ ج‌ 100، ص‌ 387؛ مستدرک‌ الوسائل، ج‌ 3، ص‌ 401.
20. بحارالانوار، ج‌ 18، ص‌ 384.
21. کافی، ج‌ 4، ص‌ 197؛ تفسیر العیاشی، ج‌ 1، ص‌ 126؛ علل‌ الشرایع، ج‌ 2، ص‌ 422؛ مرآه`‌العقول، ج‌ 17، ص‌ 21؛ بحارالانوار، ج‌ 11، ص‌ 185؛ وسائل‌ الشیعه، ج‌ 13، ص‌ 209.
22. المزار الکبیر، ص‌ 206؛ اقبال‌ الاعمال، ص‌ 608؛ بحارالانوار، ج‌ 100، ص‌ 374.
23. محجّل: اسبی‌ که‌ قسمتی‌ از پاهای‌ آن‌ سفید و درخشان‌ باشد. [لسان‌ العرب، ج‌ 3، ص‌ 65].
24. شمراخ: سپیدی‌ باریک‌ و هلال‌گونه‌ای‌ که‌ از پیشانی‌ اسب‌ سوی‌ لب‌هایش‌ کشیده‌ شود. [فقه‌اللّغه، ثعالبی، ص‌ 67].
25. دلائل‌ الامامه، ص‌ 458؛ العدد القویّه، ص‌ 75؛ بحارالانوار، ج‌ 52، ص‌ 391؛ ج‌ 94، ص‌ 365؛ منتخب‌ الا‌ثر، ج‌ 3، ص‌ 250.
26. مجمع‌البیان، ج‌ 7، ص‌ 235.
27. در کتاب‌ (رجعت‌ یا دولت‌ کریمهِ‌ خاندان‌ وحی)صص‌ 23 تا 95 تفسیر 70 آیه‌ از آیات‌ قرآن‌ کریم‌ را به‌ رجعت، از پیشوایان‌ معصوم‌ آوردیم.
28. شیخ‌ حرّ عاملی‌ بیش‌ از 520 حدیث‌ در این‌ رابطه، در کتاب‌ (الایقاظ‌ من‌ الهجعه` بالبرهان‌ علی‌ الرجعه`) گرد آورده‌ است.
29. بحارالانوار، ج‌ 53، ص‌ 123.
30. الایقاظ، ص‌ 82.
31. تفسیرالبرهان، ج‌ 10، ص‌ 172؛ تأ‌ویل‌ الایات، ج‌ 2، ص‌ 762.
32. تفسیر العیاشی، ج‌ 3، ص‌ 37.
33. الایقاظ، صص‌ 330 - 333.
34. بحارالانوار، ج‌ 53، ص‌ 43؛ مختصر البصائر، ص‌ 115.
35. الایقاظ، ص‌ 336.
36. مختصر البصائر، ص‌ 120.
37. بحارالانوار، ج‌ 53، ص‌ 104.
38. تفسیر البرهان، ج‌ 10، ص‌ 55.
39. الایقاظ، ص‌ 331؛ مختصر البصائر، ص‌ 112؛ بحارالا‌نوار، ج‌ 53، ص‌ 41.
40. تفسیر البرهان، ج‌ 2، ص‌ 437.
41. الایقاظ، ص‌ 335؛ تفسیر البرهان، ج‌ 7، ص‌ 337؛ تأ‌ویل‌ الایات، ج‌ 1، ص‌ 424.
42. کافی، ج‌ 3، ص‌ 131؛ الزّهد، ص‌ 81؛ مرآه`‌العقول، ج‌ 13، ص‌ 292؛ بحارالا‌نوار، ج‌ 6، ص‌ 198؛ ج‌ 53، ص‌ 97.
43. مدینه`‌المعاجز، ج‌ 3، ص‌ 98؛ بحارالانوار، ج‌ 53، ص‌ 66.
44. ارشاد مفید، ج‌ 2، ص‌ 386؛ تفسیر العیاشی، ج‌ 2، ص‌ 165.
45. کافی، ج‌ 3، ص‌ 131؛ مرآه`‌العقول، ج‌ 13، ص‌ 292.

منبع:www.sibtayn.com
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان