به گزارش خبرگزاری مهر، نخستین روز اردوی دختران دورۀ تکمیلی و دورۀ ششم آفتابگردانها، عصرِ چهارشنبه با حضور اساتید و کارشناسان شعر، در مجتمعِ آدینۀ تهران آغاز شد.
علیمحمد مودب، مدیرعامل موسسه شهرستان ادب، در اولین کلاس دخترانِ دورۀ تکمیلی حلقه شعر آفتابگردانها(شاعران جوان انقلاب اسلامی)، ضمن پرسش از دخترها پیرامون تفاوت آدمهای جریانساز با دیگر افراد، صحبتهای خود را با موضوع «فرهنگ جریانسازی و جریانسازی فرهنگی» آغاز کرد و گفت: «در طول تاریخ جریاناتی وجود داشتند که پس از مدتی دچار رکود شدند که علت این رکود، گرهها و عوامل جامعهشناختی، اقتصادی و ... بود، بنابراین آنها که تازه به آن جریان ورود میکردند، در فضای راکدش سرخورده میشدند، به تعبیری: از هر طرف که رفتم، جز وحشتم نیفزود.»
او بعد از این مقدمه، با اشاره به اینکه هرکس خود میتواند جریانساز باشد، افزود: «در هر حوزهای اغلب منتظریم کسی بیاید. حتی انتظار فرج را هم متناسب با اخلاق خود تعریف میکنیم. منتظریم کسی بیاید دست ما را بگیرد و کمکمان کند.» یکی از دختران آفتابگردان در ادامۀ صحبت مودب، به سالهای آغازین معرفی شعر نیمایی به جامعۀ ادبی گریزی زد و گفت: «نیما بهعنوان یک جریانساز خیلی مورد مخالفت و ضربههای شدید از سوی مخاطبین قرار گرفت و اگر به کارش ایمان نداشت نمیتوانست موفق شود. پس ایمان به توانمندیهایمان لازمۀ جریانسازی است.» در ادامۀ یکی دیگر از دختران به صحبت دربارۀ کتابِ «هفت عادت مردمان موثر» نوشتۀ استفان کاوی که پیش از این در یکی از اردوها از سوی مودب معرفی شده بود پرداخت.
مدیرعامل شهرستان ادب، با یادآوری موضوع این کتاب اظهار داشت: «اگر میخواهیم موثر باشیم، باید چهرههای موثر را بشناسیم. اینکه عطار، مولوی و سنایی چه کسانی بودند. به عقیدۀ من عطار و مولوی در کار ادبی جریانساز بودند. افراد موثر را دریابید؛ حتی آنها که در نظامیگری یا مثلا ورزش درجه یک هستند.» او ادامه داد: «آدم جریانساز نق نمیزند، عیب جویی نمی کند و به مردم برچسب نمیزند و پدیده ها را با تحلیل می شناسدو نه با برچسبها.»
مودب در پایان گفت: «شروع جریانسازی با خود ماست. اول باید خودمان را بشناسیم و بعد به افراد موثر و اسوه ها نگاه کنیم و یاد بگیریم. دوستی می گفت که رفیق خوب نیست؛ گفتم اگر رفیق خوب نیست، خودت رفیقِ خوب مردم باش. رفیق خوب پیدا می کنی یا می سازی»
این شاعر، بعد از این جلسه ای تحت عنوانِ «مختصات خلاقیت» با دخترانِ دورۀ ششم داشت. مؤدب در مقدمه به فعالیت گسترده افراد مختلف در حیطۀ شعر اشاره کرد و گفت: «شاعر برای تمایز باید خلاق باشد.» او ضمن ذکر برخی تعریف های خلاقیت مثل خلق اشکال و صورتهای جدید از ایدههای کهنه و ترکیب ایدههای قدیمی برای رسیدن به ایدههای نو افزود: «نگاه نو به پدیدههای مختلف در خلاقیت بسیار مهم است و باید از منظر غیر معمولی و غیر رایج به اتفاقات نگاه کرد تا به خلاقیت رسید و ضمن طرح این سوال که «نگاه نو چگونه حاصل میشود؟» برای خلاقتر شدن شاعران جوان پیشنهادات مختلفی ارائه داد و از آفتابگردانها خواست که با تمرین این شگردها به خلاقیت برسند.
مدیرعامل شهرستان ادب، با بیان اینکه برای خلاق شدن، باید غیر معمولی رفتار کرد و مبدأ توجه و نگاه خود را تغییر داد گفت: «شاعری که رمان خوب میخواند و تجربه خواندن نثرهای متفاوت دارد در مجموعه آثار خود خلاقتر ظاهر میشود یا شاعری که تجربههای زیستی متفاوتی دارد به نسبت تجربههای زیستی خود برخورداری بیشتری از خلاقیت دارد.» در ادامه، مودب از نزار قبانی نام برد که از خلاقترین شاعران جهان است و سفرهای زیادی که رفته در خلاقیت او تأثیر گذاشته است. چرا که سفر میتواند به آدم نگاه نو و تازه بدهد. او با اشاره به اینکه در سیرۀ بزرگان هم مشاهده میشود که از کوچهای میرفتند و از کوچهای دیگر برمیگشتند، این رفتار را مسبب افزایش معرفت و بصیرت عنوان کرد و اظهار داشت: «وقتی ما تجربههای زیستی را با سفر زیاد میکنیم طراوت وجودی ما بیشتر میشود و دیدارها و دریافتهای تازهتری از عالم اطراف خود داریم.»
مودب در ادامه به این موضوع پرداخت که برای تقویت خلاقیت باید جزئیات بی اهمیت را برجسته کرد و به چیزهایی که زیاد قابل توجه نیست دقت کرد. او افزود: «خلاقیت نگرشیست که جوانب را بررسی میکند و تنها بر نکتهای متمرکز نمیشود. شاعر مسائل معمول و عرف را نمیگوید، شاعر وجودیست که برای شناختن مجهولها و ناشناختهها متمرکز شده است و همچون عالم نیست که با علم و دانشها به ناشناختهها دست یابد. شاعر با تمام وجود در ناشناختهها حضور پیدا میکند. شاعر به ناشناخته عشق می ورزد. طبیعت اجتماع انسانی این است که روی روشنایی و معلومات و مرسومات متمرکز است اما شاعر به سراغ سایه ها و گفته نشده ها می رود.»
این شاعر ادامه داد: «یافتن آن نقطههایی که مسکوت مانده شده رسالت شاعر است و شاعر خلاق، شاعریست که با حوادث عالم نسبت عمیقتر و جدیتری دارد. اگر نسبت شاعر با حوادث همان نسبتی باشد که آدم های معمولی دارند طبعا تمایزی بین شاعر و دیگران نیست. اما وقتی شاعر به حوادث دقیق و عمیق بپردازد و معانی متمایزی را درک کند طبعا با دیگران متفاوت است. بنابراین وقتی شاعری زمانشناس و مکانشناس نباشد، شعاری و تکراری حرف میزند.»
او در پایان گفت: «یکی از مهمترین راههای کمکی در خلاقیت روایت صادقانه دیداریست که شاعر با جهان دارد. وظیفه شاعر کشف دوباره معانی و دقت و توجه به مفاهیم عادیست. شاعران با خیالپردازی، تجسم غیر معمولی، ترکیب مفاهیم بهگونهای که زیبا و مؤثر شوند و نگاههای جانبی به وقایع، میتوانند خلاقیت خود را تقویت کنند. خود و زمانۀ خود را با خلاقیت و کنارهگیری از مرسومات دوباره بیان کنید».
اردوی تکمیلی دختران آفتابگردان، تا شنبه، بیست و هشتم مرداد، ادامه دارد.