چکیده
بعضی از افراد بر این باورند که چون خداوند آنها را مرد آفریده یک امتیاز ویژه برای آنها قرار داده است نسبت به زنان، و بر اثر این تفکر اشتباه به انحرافاتی کشیده میشوند که گمان میکنند به خاطر این امتیاز باید به زنها زور بگویند و خود را بالاتر از آنها بدانند محقق در این تحقیق با استفاده از آیات و روایات و تفصیل و توضیح آنها اثبات میکند که خداوند هم هیچ امتیازی را برای هیچ کس (از زن و مرد) مگر به خاطر شرایط روحی و جسمی آنها قرار نداده است و از طرفی اگر یکی امتیازی را ندارد از طرف دیگر یک امتیاز بزرگتری را دارا میباشند که شاید از آن امتیاز طرف مقابل بالاتر و بزرگتر باشد، امید است که ما با خواندن این تحقیق بتوانیم این امتیاز متقابل و تساوی را برای خود و نقل به دیگران به اثبات برسانیم.
کلید واژه: تساوی- زن و شوهر- حقوق- نعمت الهی
مقدمه
امام سجاد (ع) در کتاب سیری در رساله حقوق خود در مورد حقوق همسر میفرماید: «وَ أمَّا حَقُّ رَعِیَّتِکَ بِمِلکِ النِّکَاحِ فَأَن تَعلَمَ أَنَّ اللهَ جعلها سَکَناً و مُستَراحاً و اُنساً وَ واقیَهً وَ کَذلِکَ کُلُّ واحِدٍ مِنکُما یَجِبُ أَن بحمد الله عَلَی صَاحبِهِ وَ یَعلَمَ أنَّ ذلکَ بنعمهُ مِنهُ عَلیهِ وَ وَجَبَ أن یَحسِن صُحبَهَ نِعمهِ اللهِ وَ یُکرَمِهَا وَ یَرفَقَ بِها وَ إنَ حَقُّکَ عَلیهَا أغلَظَ و طاعَتُکَ بِها أَلزَمَ فِیما أَحبَبتَ وَکَرِهَتَ مَا لَم تَکُن مَعصیَهً فَإِنَّ لَهَا حَقَّ الرَّحمَهِ و المُؤَا نَسَهِ وَ مَوضِعَ السُّکُونِ إِلیهاَ قَضَاءَ اللذَّهِ التی لابُدَّ مِن قَضَائِها وَ ذلکَ عَظیمٌ و لاقُوَّهَ إلَّا بِاللهِ».
[و اما حق همسرت آن است که بدانی، خداوند متعال با آفرینش او، وسیله آرامش، رفاه، انس و نگهدری تو را فراهم نموده و واجب است هر کدام از شما –زن و شوهر- بر نعمت وجود دیگری، خدا سپاس گوید و بدانی که این نعمت الهی است بر او – و بر تو واجب است که نعمت الهی را گرامی داشته و در معاشرت با او، خوش رفتاری و رفق پیشه کنی؛ اگر چه حق تو بر زن سختتر و رعایت محبوب و مکروه تو- اگر معصیت و زیاده خواهی نباشد- بر او لازمتر است؛ ولی زن حق مهربانی و انس بر تو دارد و جایگاه آرامش و آسایش غریزه ای است که گریزی از انجام آن نیست و این حق بزرگی است].(1)
و اما ایات قرآن که درباره موضوع تساوی حقوق زن و مرد بیان شده است:
هٌُنَّ لِباسُ لَکُم و أنتُم لِباسَ لَهُنَّ
[زنان برای شما لباسند و شما هم برای ایشان لباسید].(2)
وَ مِن ءایتِهِ أن خَلَقَ لَکُم مِّن أنفُسِکُم أَزوَاجاً لِّتسکُنُوا إلیهَا وَ جَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّهً وَ رَحمَهً إنَّ فی ذلکَ لَایَتٍ لِّقومٍ یَتَفَکَّرونَ
[و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برایشما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد؛ در این نشانههایی است برای گروهی که تفکر میکنند].(3)
هَنَّ لِباسُ لَکُم وَ أنتُم لباسُ لَهُنَّ
در این آیه نکاتی زیبا در تشبیه همسر به لباس نهفته است:
1. لباس باید در طرح و رنگ و جنس مناسب انسان باشد، همسر نیز باید کفو انسان و متناسب با فکر و فرهنگ و شخصیت انسان باشد.
2. لباس مایه زینت و آرامش است، همسر و فرزند نیز مایع زینت و آرامش خانوادهاند.
3. لباس عیوب انسان را میپوشاند، هر یک از زن و مرد نیز باید عیوب و نارساییهای یکدیگر را بپوشانند.
4. لباس انسان را از سرما و گرما حفظ میکند، وجود همسر نیز کانون خانواده را گرم و زندگی را از سردی میرهاند.
5. دوری از لباس، مایه رسوایی است، دوری از ازدواج و همسر نیز سبب انحراف و رسوایی انسان میگردد.
6. در هوای سرد لباس ضخیم و در هوای گرم لباس نازک استفاده میشود، هر یک از دو همسر نیز باید اخلاق و رفتار خود را متناسب با نیاز روحی طرف مقابل تنظیم کند اگر مرد عصبانی است، زن با لطافت با او برخورد کند و اگر زن خسته است، مرد با او مدارا کند.
7. انسان باید لباس خود را از آلودگی حفظ کند، هر یک از دو همسر نیز باید دیگری را از آلوده شدن به گناه حفظ نماید.
یا أیها الناسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الذی خَلَقَکُم مِن نَ، سٍ واحِدَهٍ و خَلَقَ مِنها زوجها وَ بَثَّ مِنهُما رِجالاً کثیراً وَ نساءً (4)
[ای مردم! از مخالفت پروردگارتان بپرهیزید همان کسی که همه شما را از یک انسان آفرید؛ و همسر او را نیز از جنس او خلق کرد؛ و از آن دو، مردان و زنان فراوانی در روی زمین منتشر ساخت].
تحلیل آیه شریفه این است که روح زن و رمد هر چه باشد یک چیز است و از منظر قرآن تساوی واضح و کاملی بین زن و مرد برقرار است. هر دو از نوعی حقوق طبیعی و اخلاقی مشترک در روابط انسانی برخوردارند.
در سوره حجرات میخوانیم:
یا أَیها الذینَ آمَنُوا لا یسخَر قَومٌ مِن قَومٍ عَسا أن یَکُونُوا خَیراً مِنهُم وَ لا نِساءٌ مِن نساءٍ عَسی أن یَکُنَّ خَیراً مِنهُنَّ و لا تَلمِزُوا أنفُسَکُم وَ لاتَنابَزُوا بِالأَلقاب (5)
[ای کسانی که ایمان آوردهاید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند شاید آنها از اینها بهتر باشند؛ و نه زنانی دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند؛ و یکدیگر را مورد لعن و عیب جویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید].
بر اساس این سوره مبارکه، در حقوق طبیعی و انسانی نکات دقیق اخلاقی که انسانها ملزم به رعایت آنها هستند، بین زن و مرد هیچ تفاوتی احساس نمیشود؛ و به همان ترتیب که میگوید مردها نباید یکدیگر را به سخره بگیرند، زنها را هم از سخره یکدیگر منع میکند. همان گونه که مردها نباید همدیگر را مورد لعن و سرزنش قرار دهند، زنها نیز باید این چنین باشند. همان گونه که برای مردها با القاب زشت یکدیگر را صدا زدن، ممنوع است، زنها هم باید این چنین باشند.
و در سوره مبارکه نحل میفرماید:
مَن عَمِلَ صالحاً مِن ذَکَرٍ اَو اُنثی وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیینَّهُ حیاهً طیبَّهَ وَ لَنَجزیَنَّهُم أَجرَهُم بِأَحسَنِ ما کانوا یعلَمون (6)
[هر انسانی –زن و مرد- عمل صالحی انجام دهد و مؤمن اسد، خداوند او را از حیات طیبه برخوردار میکند و اجر و پاداش فراوان به او عنایت میکند].
همانگونه که ملاحظه میشود در این آیات برای عبادت کردن، در اجر و مزد اخروی و تعالی و کمال روحی، میان زن و مرد هچ تفاوتی به چشم نمیخورد و شاید بتوان گفت، آن طور که قرآن شریف درباره تعالی روحی علو مرتبه معنوی مریم (ع) سخن رانده است، درباره کمتر مردی چنین گفته است:
در سوره مبارکه آل عمران چنین گفته است: یا مریَمُ إِنَّ اللهَ اصطَفاکِ و طَهَرَکِ و اصطَفاکِ علی نساءِ العالمین (7)
[ای مریم! خداوند تو را از میان همه انسانها برگزید و به طهارت روحی و معنوی مفتخر فرمود و بر همه زنهای عالم برتری داد].
و همچنین درباره فاطمه زهرا (س) که نمونه عالی انسانیت بوده و ائمه طاهرین (ع) میوه های درخت پر ثمره وجود او هستند، در حدیث قدسی خداوند خطاب به پیامبرش فرمود:
لولاکَ لَما خَلَقتُ الأفلاکُ و لولا علیٌ لما خَلَقتُکَ و لولا فاطمهُ لَما خَلَقتُکُما (8)
[اگر تو نبودی، افلاک را خلق نمیکردم، و اگر علی (ع) نبود، تو را خلق نمیکردم و اگر فاطمه (س) نبود، هیچ یک از شما را نمیآفریدم].
بنابراین کمال بی انصافی است که بدون آگاهی و اطلاع از مسائل اسلامی و آیات کریمه قرآن و روایات خاندان نبوت، درباره زنها چنین بگوید که از جهات فطری، طبیعی و حقوقی که برخاسته از نیاز اوست، در شرع مقدس بین زن و مرد تفاوتی قرار داده شده است.
اما پس از بیان آیاتی از قرآن کریم نوبت به سخنان بهترین آفریننده های خداوند یعنی ائمه معصومین (ع) در رابطه با موضوع تساوی حقوق زن و مرد میپردازیم:
امام علی (ع) فرمودند: [بهترین خصلتهای زنان، بدترین خصلتهای مردان است؛ غرور، ترسویی و بخل؛ زیرا زن هر گاه مغرور باشد خودش را در اختیار (نامحرم) نمیگذارد و هرگاه بخل (وممسک) باشد مال خود و شوهرش را نگه میدارد و هر گاه ترسو باشد از هر چیزی که برایش پیش آمد (و مایه بدنامی باشد) وحشت میکند].(9)
پیامبر (ص) فرمودند: [آنچه مرد به خانواده خود انفاق میکند، صدقه محسوب میشود و همانا مرد، در لقمه گذاشتن به دهان همسرش اجرو پاداش میگیرد].(10)
[ای علی! کسی که در خانه بدون اینکه اهانت کند، به خانواده خود کمک نماید، خداوند اسم او را در کتاب شهدا مینویسد].(11)
[ای علی! لحظه ای در خدمت خانواده، بهتر است از عبادت هزار سال].(12)
[ای علی! خدمت به خانواده کفاره گناهان کبیره است]. (13)
پیامبر (ص) فرمودند: [پاره ای گناهان است که هیچ چیز کفاره آن نمیشود مگر اهتمام در طلب معاش].(14)
رسول خدا (ص) فرمود: [جبرئیل دائما مرا در مورد زنان سفارش میکرد تا جایی که گمان کردم طلاق آنان جایز نیست مگر آنکه فحشای آشکاری را مرتکب گردند].(15)
امام باقر (ع) فرمودند: [خداوند بر مردان و بر زنان هر دو جهاد نوشته است جهاد مرد بذل مال و جان است تا کشته شود و جهاد زن آنست که بر غیرت و ناراحتیهای شوهر صبر کند].(16)
از امام صادق (ع) نقل است که فرمودند: [جمعی خدمت نبی اکرم (ص) آمدند و گفتند: ما مردمی را میبینیم که به یکدیگر سجده میکنند، حضرت فرمودند: اگر کسی را دستور میدادم که به کسی سجده کند، به زن میگفتم که شوهر را سجده نماید].(17)
نکات قابل توجه در تساوی حقوق زن و مرد:
1- اول اینکه یک سلسله از قوانین برخاسته از تفاوتهای طبیعی میان زن ومرد است؛ مثلا در شرایط بارداری، یک سلسله قوانین برای زن قرار داده شده که دلیل آن برخوردار بودن از این ویژگیها است و نمیتوان با شعار ضرورت تساوی زن و مرد این قوانین را به مردم هم سرایت دارد.
2- دوم اینکه بنا به تعلیمات آیین مقدس اسلام، الزاما ذات اقدس الهی، خالق انسان و قانون گذار است؛ چرا که خود او بیش از هرکسی میداند چه آفریده است؟ چه اسرار و رموزی در زن و مرد وجود دارد؟ نیازها و احتیاجات آنها چیست؟ و به چه قواعد و قوانینی میتوان این نیازها را تامین کرد؟ و به همان دلیل هم ادیان الهی به هدایت این موجود قابل هدایت اهتمام کند. خداوندبرای هیچ موجود و مخلوق دیگری، اقدام به ارسال رسل و انبیاء نکرده است. برای هیچ موجودی هداست تشریعی قائل نشده است و این ویژگیهای بشر است. پس اگر قبول داشته باشیم و بپذیریم که دین فطری است؛ ولی در جعل قوانین بگوییم که رعایت فطرت و نیازهای فطری نشده است، تناقش آشکار خواهد بود.
-نعمت بودن زن و شوهر برای همدیگر-
امام سجاد (ع) از هر یک از زن و مرد برای دیگری، به نعمت تعبیر شده است؛ تعبیر امام این است: «وَ یَعلَمَ أنَّ ذلکَ نِعمَهُ مِنهُ عَلیه» (18)؛ «باید زن و مرد بدانند که هر یک برای دیگری نعمت است».
شاید بتوانیم نعمت را چنین تعریف کنیم چیزی که انسان بدان محتاج است و شخص دیگری برای رفع نیاز و احتیاج وی، آن چیز را در اختیار او قرار دهد. بالطبع بخشنده نعمت، حق دارد سوال کند که تو چگونه از این نعمت بهره بردی و متنفع شدی. بنابراین در ادامه سخن، امام سجاد (ع) میفرمایند:
«کلُّ واحدٍ منکُما یَجِبُ أن یَحمَدَ اللهَ علی صاحِبِه» (19)
«واجب است که زن و مرد بر نعمت وجود دیگری، خدا را سپاس گویند»
اگر به تعبیرات امام سجاد (ع) خوب توجه شود، در مییابیم که امام (ع) سعی دارند، این منظر و دیدگاه را در زن و مرد القا فرمایند که هر دو نگاهشان به یکدیگر، نگاه نعمت باشد چیزی که بدان محتاج بودهاند و حال با به دست آوردن آن، نیاز های خود را برآورده میبینند. پس باید قدر این نعمت را بدانند پس واضح است که اگر انسان چیزی را نعمت بداند سعی میکند که از آن به بهترین صورت حفاظت کند و موجبات نابودی و از دست دادن آن را فراهم نکند؛ زیرا آزردن زن یا مرد به وسیله دیگری به معنای نابود کردن تدریجی اوست.
-محبت و مهربانی مکمل آرامش همسر-
در بعضی از تفاسیر، روایتی نقل شده است که شخصی به محضر رسول اکرم (ص) شرفیاب شد و عرض کرد: [یا بَنیَّ لَریالَد عَجِبتُ مِن أمرٍ وَ أنَّهُ لَعَجَبُ أنَّ الرجلَ لَیَتَزَوَّجَ المرأه ومارَآها و ما رَأنهُ قطُّ إذا أبتنی بها أَصبَحا و ما شیءُ أحَبَّ إلی اَحَدِهِما مِن الاخرِ فقال رسولُ الله (ص) «وَ جَعَلَ بینَکم مَوَدَّهً و رَحمهً» (20)](21)
[من از چیزی تعجب انگیز در عجبم! مردی با زنی ازدواج میکند که نه قبلا زن، مرد را دیده است و نه مرد زن را؛ چگونه است که در یک فاصله کوتاهی به نگام صبح که زن و مرد از خواب برمیخیزند، هیچ کس نزد زن و مرد محبوبتر و هیچ کس نزد مرد از زن محبوبتر نیست، رسول اکرم (ص) درپاسخ او –فقط این قسمت ازآیه کریمه را تلاوت کرده و- فرمودند در میان شما مودت و رحمت قرار داد].
این درخواست الهی است که میان زن و مرد مودت و مهربانی برقرار کرده است و هیچ کس نمیتواند آن را از بین ببرد پس سکون و آرامش مرد به واسطه وجود زن است و آرامش و سکون زن، به واسطه وجود مرد و برای تداوم این آرامش و رفاه که همه زندگی به دنبال آن میگردند، هم نیاز به محبت درونی است و هم نیاز به اظهار محبت ظاهری.
پس برای انسان آرامش و سکون جز با وجود همسر محقق نمیشود و این رفاه و آرامش تداوم نخواهد داشت مگر با مودت و رحمت. گویی امام (ع) همه حقوق واجب همسر را برای شوهر در مودت و رحمت خلاصه میکند؛ و با تصحیح مبانی تفکر انسان و جهت دهی اندیشهاش به او میآموزد که باید از زوایه مودت، دوستی، رحمت و انس به خانه و خانوادهاش بنگرد؛ که اگر چنین شد، به همه وظایف و تکالیف خود آشنا شده و با اشتیاق به انجا آن مبادرت میورزد. بدیهی است که اگر بین زن و مرد دوستی، علقه و محبت حاکم شود انسان نسبت به چیزی که بدان علاقه دارد، هر نوع خدمتی را شیرین تلقی میکند و به هر وظیفه ای اهتمام میورزد و جدیت میکند؛ اما اگر هزار کتاب قانون به رشته تحریر در آمده و کیفر های شدید و غلیظی هم برای تخلف از این قوانین وضع شده باشد، ولی علقه و مودتی در کار نباشد، انسان به دنبال راه فرار میگردد در دین نیز همین نکته نهفته است.
مشاهده و تجربه این معنا را ثابت کرده که مرد و زن دو فرد، از یک نوع و از یک جوهرند، جوهری که نامش انسان است، چون تمامی آثاری که از انسانیت در صنف مرد مشاهده شده در صنف زن نیز مشاهده شده است، (اگر در مرد فضائلی از قبیل سخاوت، شجاعت، علم خویشتن داری و امثال آن دیده شده در صنف زن نیز دیده شده است) آن هم بدون هیچ تفاوت، به طور مسلم ظهور آثار نوف دلیل بر تحقیق خود نوع است، پس صنف زن نیز انسان است. بله این دو صنف در بعضی از آثار مشترکه (نه آثار مختصه از قبیل حامله شدن و امثال آن) از نظر شدت و ضعف اختلاف دارند ولی صرف شدت و ضعف در بعضی از صفات انسانیت، باعث آن نمیشود که بگوییم نوعیت در صنف ضعیف باطل شده و او دیگر انسان نیست پس هر درجه از کمال که برای یک صنف میسر و مقدور است برای صنف دیگر میسر و ممکن است و یکی از مصادیق آن استکمال الهی معنوی، کمالاتی است که از راه ایمان به خدا و اطاعت و تقرب به درگاه او حاصل میشود و در این مورد بهترین کلام و جامعترین و درعین حال کوتاهترین کلام همین عبارت «أَنَّی لا اُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ منکُم مِن ذَکرٍ اَو انثی بَعضکُم مِن بَعض» (22) است.
علامه بزرگوار، علامه طباطبایی در تفسیر المیزان خود نکاتی زیبا را به صورت سوال مطرح نموده است که شاید در ذهن افراد دیگر نیز این سوالات بیاید. ولی جوابی برای آن نداشته باشند که محقق لازم دیدند در این تحقیق این نکات را بیان نمایند تا خوانندگان عزیز کمال استفاده را از بحث ببرند.
سوال اولی که مطرح است این است که آیا «تعقلی بودن مرد» و «احساساتی بودن زن» که طبیعت هر یک اقتضاء آن را داشته است، اسلام این تفاوت را نشانه کمال مرد و نقض زن میداند؟
جواب: اسلام این تفاوت را نشانه کمال مرد و نقض زن نمیداند، تنها کرامت و حرمت را ناشی از تقوا میداند، اگر طبقه مردان در زندگی و کارهای روزمره خود که منظور به فعلیت رساندن استعدادهای خاص به خودش انجام دهد رعایت تقوا را بکند محترم است و اگر نکند نیست هر چند که در مسائل قضا بزرگترین حقوقدان، و در مساله دفاع رستم دستان، و در مساله حکومت سر آمد دوران باشد. وهم چنین طبقه زنان در زندگی روز مره خود که به منظور به فعلیت رساندن استعدادهای خاص خود (که همان صفات روحی ناشی از عواطف است) رعایت تقوا را بکند محترم است، هر چند بیشتر، بیشتر وگرنه احترامی ندارد. (23)
سوال دوم: سنت رسول خدا (ص) در به کار گیری زنان در امور اجتماعی چگونه بوده است؟
جواب: چون تدبیر امور اجتماعی از قبیل حکومت و قضا و جنگ نیازمند به عقل نیرومند تر است، و کسانی را که امتیازشان داشتن عواطف تند و تیز و امیال نفسانی بیشتر است، از تصدی آن امور محروم سازد، و نیز معلوم است که طایفه مردان به داشتن عقل نیرومند تر و ضعف عواطف، ممتاز زنانند، و زنان به داشتن عقل کمتر و عواطف بیشتر ممتاز مردانند؛ و اسلام همین کار را کرده (24) و سنت رسول خدا (ص) نیز در طول زندگیش بر این جریان داشت، یعنی هرگز زمام امور هیچ قومی را به دست زن نسپرد، و به هیچ زنی منصب قضا ندارد، و زنان را برای جنگیدن دعوت نکرد –البته برای جنگیدن، نه صرف شرکت در جهاد، برای خدمت و جراحی و امثال آن- و اما این امور عامه و اجتماعی، از قبیل تعلیم و تعلم، و کسب، پرستاری بیماران، و مداوای آنان و امثال اینگونه امور که دخالت عواطف منافاتی با مفید بودن عمل ندارد، زرنانا را منع نفرموده، و سیرت نبویه بسیاری از این کارها را امضاء کرد، آیات قرآن نیز خالی از دلالت بر اجازه این گونه کارها برای زنان نیست. (25)
علامه سوال دیگر را به صورت یک بحث علمی مطرح میکند و آن این است که چه نوع احکام مشترک و اختصاصی در اسلام برای زن و مرد مقرر شده است؟
جواب: زن در تمام احکام عبادی و حقوق اجتماعی با مرد شریک است و در هر امری که مرد استقلال دارد مانند: ارث، کسب، معامله، تعلیم و تعلم، به دست آوردن و دفاع از حقوق و غیره زن هم مستقل است مگردر مواردی که با مقتضای طبیعتش مخالف باشد؛ و عمده آنها این است که زن نمیتواند پستهای حکومت و قضاوت را اشغال کند و در میدانهای جنگ و خونریزی شرکت کند مگر برای کمک مردان مانند مداوای مجروحین، و سهمیهاش در ارث نصف سهم مردان است، و باید حجاب داشته باشد و مواضع زینتش را بپوشاند و در اموری که مربوط به استمتاع شوهر است ازاو اطاعت نماید؛ و در مقابل این محرومیتها را از این راه تلافی کرد که «نفقه» را یعنی هزینه زندگی را به گردن پدر یا شوهر انداخته، و بر شوهر واجب کرده که نهایت درجه توانایی خود را در حمایت از همسرش به کار ببرد، حق پرورش فرزند و پرستاری او را نیز به زن داده است و خداوند متعال برای تسهیل بر زن جان و عرض و آبرویش را لازم الحمایه قرار داده، و عبادت را در ایام عادت و زایمان از او برداشته و ارفاق به او را در هر حال لازم شمرده است. به شهادت علم فیزیولوژی و وزن با مردان متوسط الحال تفاوت دارند، یعنی ضعیفتر هستند و همین باعث شده که جسم زن لطیفتر و نرمتر و جسم مرد خشنتر و محکم ترباشد و احساسات لطیف از قبیل دوستی و رقت قلب و میل به جمال و زینت بر زن غالبتر و بیشتر از مرد است و در مقابل تعقل بر مرد، غالبتر از زن باشد پس حیات زن حیاتی است احساسی همچنانکه حیات مرد، حیاتی تعقلی است؛ و به خاطر همین اختلاف است که اسلام در وظایف و تکالیف عمومی و اجتماعی بین زن و مرد فرق گذاشته است. (26)
آخرین سوال که میتوان آن را به عنوان نتیجه کلی نیز از بحث قرار داد، (چون بحث روایتی است) این سوال است که: فطرت در وظایف و حقوق اجتماعی بین افراد (زن ومرد) چه میگوید؟ و چه اقتضایی دارد؟
جواب: با در نظر داشتن این معنا که تمامی افراد انسان دارای فطرت بشری هستند، میگوییم: آنچه فطرت اقتضاء دارد این است که باید حقوق و وظائف بعنی گرفتنیها و دادنیها بین افراد انسان مساوی باشد، و اجازه نمیدهد یک طائفه از حقوق بیشتری برخوردار و طائفه ای دیگر از حقوق اولیه خود محروم باشد، لیکن مقتضای این تساوی در حقوق، که عدل اجتماعی با آن حکم میکند؛ این نیست که تمامی مقامهای اجتماعی متعلق به تمامی افراد جامعه شود (و اصلا چنین چیزی امکان هم ندارد)
چگونه ممکن است مثلا یک بچه، در عین کودکیش و یک مرد سفیه نادان در عین نادانی خود، عهده دار کار کسی شود که هم در کمال عقل است و هم تجربهها در آن کار دارد یا ناتوان و عاجز همان شأن و درجه ای برسد که نیرومند و توانا میرسد زیرا مساوی ساختن صالح و ناصالح موجب افساد حال هر دو است بلکه آنچه عدالت اجتماعی اقتضاء دارد و معنای تساوی را تفسیر میکند این است که در اجتماع هر صاحب حقی به حق خود برسد، و هر کسی به قدر و وسعتش پیش برود نه بیشتر از آن و مزاحم حق دیگری نشود وحق کسی از روی زور و ستم پایمال نگردد معنای آیه «وَ لَهُنَّ مِثلَ الذی عَلَیهِنَّ بالمَعؤوفِ و للرِجالِ عَلَیهِّنَّ درجَه... »(27)
در عین حال که تصریح به تساوی میان مرد و زن مینماید اختلاف میان ایشان را نیز امضاء میکند. (28)
انشا الله توانسته باشیم بحث را به خوبی برای خوانندگان عزیز بیان کنیم تا عزیزان با خواندن این تحقیق به این نتیجه برسند که خداوند حکیم هیچ فرقی بین بندگان خود نخواهد گذاشت و در حق همه به طور یکسان عدالت برقرار میکند و اگر تفاوتی مشاهده میشود به خاطر مصلحتهایی است که به نفع خود افراد است.
پینوشتها:
1. سیری در رساله حقوق امام سجاد (ع)، ج 2، ص 149
2. بقره، 187
3. روم، 21
4. سوره نساء، 1
5. سوره حجرات، 11
6. سوره نحل:97
7. آل عمران، 42
8. مستدرک السفینه البحار، 8، 239
9. ، 2، 363 به نقل از نهج البلاغه: 509
10. بهشت اخلاق، 2، 443 به نقل از جامع السعادات (2/141)
11. بهشت اخلاق، 2، 443 به نقل از جامع السعادات (2/142)
12. بهشت اخلاق، 2، 443 به نقل از جامع السعادات (2/142)
13. بهشت اخلاق، 2، 443 به نقل از جامع السعادات (2/142)
14. معراج السعاده، ص 418
15. ، 2، 887 به نقل از مجموعه ورام 1: 81
16. گنجینه معار، 2، 889 به نقل از مکارم الاخلاق: 1، 421
17. ، 2، 889 به نقل از مکارم الاخلاق 411:1
18. سیری دررساله حقوق امام سجاد (ع)، ج 2، ص 149
19. همان مدرک قبلی
20. سوره روم، 21
21. تفسیر کشف الاسرار، 7، 446
22. آل عمران، آیه 195
23. الیمزان، ج 4، ص 365؛ یا عالمه در المیزان، ج 1، ص 791
24. سوره نساء، آیه 34
25. المیزان، ج 4، ص 548 [در معنای قیمومت مردان بر زنان]
26. المیزان (40 جلدی؛ ج 4، ص 73 + المیزان) 20 جلدی، ج 2، ص 415 [با تلخیص] + با علامه در المیزان، ج 1، ص 805
27. سوره بقره، 234
28. المیزان (20 جلدی) ج 2، ص 413+ المیزان (40 جلدی)، 4، ص 76 +با علامه در المیزان، 1، 806
منابع:
1. قرآن کریم
2. با علامه در المیزان، مراد علی شمس، قم: انتشارات اسوه، بهار 1384
3. سیری در رساله حقوق امام سجاد (ع)، سلسله گفتار های آیت الله یثربی تنظیم حجت الاسلام قاسم نصیر زاده، اول، انتشارات فرهنگ آفتاب، مهر 1382 شمسی
4. بهشت اخلاق، مهدی نیلی پور، قم: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)، 1386
5. ، محمد رحمتی شهررضا، قم: انتشارات صبح پیروزی، چاپ اول، 1386
6. معراج السعاده، ملا محمد نراقی (قدس سره)، قم: انتشارات هجرت، چاپ هشتم، 1381