صحنه اول: نیمهشب در بزرگراه با سرعتی نه چندان زیاد متوجه نزدیک شدن موتوری با دو سرنشین جوان میشوی که باتک چرخ و دیگر حرکت های پرخطر سعی دارند جلب توجه کنند.
به گزارش ، جام جم نوشت: هیچ کدام کلاه ایمنی نگذاشته اند. سعی می کنی سرعتت را کم کنی تا بگذرند اما ناگهان تعادل موتور به هم می خورد. آنها در لاین سرعت زمین می خورند. تو می گذری و پشت سرت صدای چند ترمز و به هم خوردن ترسناک آهن و شیشه می آید.
جرات نداری از آیینه خودرو پشت سرت را ببینی، اما می دانی که حالا در اثر شیرین کاری دو جوان موتورسوار ، هم به کام خودشان تلخ و مرگبار شده و هم زندگی راننده نگون بختی را نابود کرده که احتمالا با آنها تصادف کرده است.
صحنه دوم: اول فکر می کنی اشتباه می بینی اما حقیقت دارد. موتورسواری یک رول بزرگ موکت و چند لوله دراز را به پشت موتورش بسته وبا سرعتی خیلی پایین در خیابان در حال حرکت است. درازی رول موکت و لوله های فلزی باعث شده است راه خودروهای پشت سرش تقریبا مسدود شود. برخی بد و بیراه می گویند و برخی اشاره می کنند که کنار برود . موتور سوار اما توجهی به دیگران ندارد و با موبایلش حرف می زند و پشت سرش قطاری از راننده های شاکی ردیف شده اند. ناگهان به موازات او در خط ویژه اتوبوس گذر دو موتورسوار را میبینی که اصلا به جلو نگاه نمی کنند و در حالی که می رانند بلند بلند با یکدیگر حرف می زنند و تو از فکر آمدن اتوبوسی پرسرعت از رو به رو مو به تنت راست می شود.
شما را نمیدانم، اما این دو تجربه سبب شده تا در برابر موتورسیکلتها و موتورسواران گوش به زنگ باشم. میگویید با یک گل بهار نمیشود؛ من هم موافقم اما، مشاهداتم و تجربیات دیگران سبب شده تا ریسک نکنم.
به هر حال، ساختار، ارزان بودن و سهولت استفاده از موتورسیکلت، آن را به وسیلهای محبوب برای مجرمان تبدیل کرده است.
فارغ از این، جمعیت قابل توجهی از موتورسواران از قوانین راهنمایی و رانندگی تبعیت نمیکنند و با نادیده گرفتن قوانین، زندگی خود و دیگران را به خطر میاندازند.
حرکت در پیادهروها، حرکت در مسیر مخالف، ایجاد عمدی صدای ناهنجار، حمل بار نامتعارف، حرکات نمایشی آکروباتیک و مارپیچی، پرشهای خطرناک، تک چرخ، حمل یدک، استفاده نکردن از کلاه ایمنی استاندارد و تردد در خطوط ویژه اتوبوسرانی و. .. از جمله تخلفات روزانهای است که از موتورسولران سر میزند.
کسی هم مقابلشان نیست. روزانه بیش از 2000 دستگاه موتورسیکلت سوار متخلف جریمه میشوند که بسته به نوع تخلفاتشان، موتور برخی از آنان توقیف و به پارکینگ منتقل میشود.
گاهی مالک موتور به جای رفع توقیف آن، خیلی راحت میرود و موتورسیکلت دیگری میخرد. آماری هم از تعداد موتورسیکلتهای کشور وجود ندارد.
فقط در تهران تخمین میزنند که چهار میلیون موتور وجود دارد. بخشی از موتورسیکلتها هم در کشور هیچ پلاک و نام و نشانی ندارند.
اخیرا شهرداری تهران به کمک پلیس راهور اجرای طرح ساماندهی موتورسواران را با استفاده از طرح ترافیک در دستور کار قرار داده است؛ طرحی که هدفش به گفته سردار محمدرضا مهماندار، رئیس پلیس راهور تهران بزرگ، انضباطبخشی و حفظ آرامش و ایمنی شهروندان است.
زیرپا گذاشتن قوانین راهنمایی و رانندگی
انگار که قوانین راهنمایی و رانندگی در مورد موتورسیکلتها و راکبانشان صدق نمیکند. بخشی قابل توجهی از موتورسواران که اینگونه رفتار میکنند برایشان خیابان یکطرفه، ورود ممنوع، پیادهرو، خط ویژه، چراغ قرمز، ممنوعیت گردش به چپ و راست، حق تقدم و... اصلا معنا ندارد و به گمانشان قانونگذار این قوانین را فقط برای خودروها وضع کرده است.
فقط در بزرگراههاست که موتورسواران جرأت حرکت در جهت عکس را ندارند، وگرنه کوچهها و خیابانها فارغ از یکطرفه یا دو طرفه بودنشان محل جولان آنهاست.
همه هم ماشاءالله حق به جانب؛ کسی جرأت اعتراض به آنها را ندارد. به نظر میرسد اگر موتورسواران در بزرگراهها و خیابانهای اصلی از ترس پلیس یا احیانا دوربینهای راهنمایی و رانندگی سربه راه میشوند، اما برای کنترل آنها بر سر هر کوی و برزن باید پلیس و دوربین گذاشت تا حداقل از ترس اینها رفتارشان را اصلاح کنند و به قوانین احترام بگذارند.
تخلف در حق خود
اغلب تخلفات به گونهای نادیده گرفتن حق دیگران یا تعدی به آن است. اما تخلفی هم وجود دارد که ارتکابش به خود فرد آسیب میزند و احتمالا آتشش به طور ناخواسته دامن دیگران را میگیرد.
متاسفانه برخی راکبان موتورسیکلتها همچنان نسبت به استفاده از کلاه ایمنی بیاعتنا هستند و حتی برخی برای دهن کجی به پلیس از آن استفاده نمیکنند؛ انگار که با این کار جان پلیس یا دیگران در خطر میافتد نه خودشان. شاید وضع قانونی برای اجبار موتورسواران برای استفاده از کلاه ایمنی طنزآمیز هم باشد؛ دیگران مجبورت کنند برای حفظ جانت از کلاه ایمنی استفاده کنی!
فقط وظیفه راهور نیست
سردار تیمور حسینی / عضو هیات علمی دانشگاه علوم انتظامی: اصلیترین تخلفات موتورسیکلتها که پلیس بشدت با آنها برخورد میکند مربوط به نداشتن کلاه ایمنی، نادیده گرفتن ورود ممنوع، راندن در پیادهروها، حرکت در خلاف جهت مجاز، حرکت در خطوط ویژه، حمل بارهای نامتعارف و عبور از چراغ قرمز است.
در ریشهیابی چنین رفتارهای پرخطر و گریزان از قانون برخی موتورسوارها، فیزیک نسبتا کوچک و سبک موتورسیکلت بیتاثیر نیست. برای مثال ممکن نیست یک خودروی سواری یا مینیبوس وارد پیادهرو شود، اما یک موتورسیکلت میتواند چنین کاری کند یا وقتی پلیس به مینی بوسی ایست میدهد امکان ندارد نایستد، اما دور از ذهن نیست که موتورسیکلت متخلف با سرعت از محل دور شود.
موضوع دیگر این است که تعدد موتورسیکلتها کنترل آنها را برای ناظران قانون دشوار میکند، اما باید این نکته را نیز در نظر گرفت که فراوانی این وسیله نقلیه در کلانشهرها، ارتباط مستقیمی با مشکلات و مسائل اجتماعی همچون بیکاری دارد که باعث شده خیلیها به عنوان پیک موتوری یا سرویسهای ویژه مراکز فروش یا مسافرکش فعالیت کنند. پس حل مساله موتورسیکلتها صرفا به عهده پلیس راهور نیست و باید مشکلات ریشهایتر اجتماعی همچون بیکاری حل شوند تا هرکس برای به دست آوردن روزی سراغ موتورسیکلت نرود.
تولید آلودگی 7 برابر خودرو
از دیگر تخلفات مالکان موتورسیکلتها که کمتر به آن توجه میشود، ایجاد آلودگی است. بیشترین میزان آلایندگی موتورسیکلتها منواکسیدکربن، ذرات معلق و هیدروکربنهای خام است.
ابوالفضل قناعتی، عضو هیات رئیسه شورای اسلامی شهر تهران میگوید، یک موتورسیکلت هفت برابر یک خودرو آلودگی تولید میکند؛ اما هیچ برخوردی با آنها نمیشود. به باور او، باید موتورسیکلتها هم مانند خودروها عوارض پرداخت کنند و برای آنها محدودیتهای ترافیکی وضع کرد. گذشته از این، برخی از راکبان موتورسیکلتها دست به تخلفات زیستمحیطی میزنند. از شکار غیرمجاز گرفته تا آسیب زدن به منابع طبیعی کشور؛ به صورتی که هفته گذشته مسئول منطقه حفاظت شده اشترانکوه استان لرستان از توقیف 20 دستگاه موتورسیکلت به علت تخلفات زیست محیطی در این منطقه خبر داد.
به گفته احمد گودرزی، موتورسیکلتهای این متخلفان با دستور مقام محترم قضایی و تلاش نیروهای یگان حفاظت محیط زیست منطقه اشترانکوه و همکاری نیروی انتظامی توقیف و به پارکینگ نیروی انتظامی منتقل شدند.
وسیله امرار معاش
بیاحترامی به قوانین از یک سو و ایمن نبودن موتورسیکلتها از سوی دیگر، آنها را به وسایلی آسیب پذیر تبدیل کرده است که هر لحظه راکبان خود را به کام مرگ میفرستند.
در واقع موتورسیکلتها شایسته لقب ارابههای مرگ هستند. وقتی از موتورسواران درباره دلایل استفاده از این وسیله تا این اندازه خطرناک میپرسی پاسخشان ناچاری است؛ موتور وسیله امرار معاش آنهاست و هزینههای زندگی خود و خانوادهشان را به وسیله آن تامین میکنند.
از حمل بار و مسافر گرفته تا تحویلداری و پیک موتوری، سبب شده که به گفته پروانه سلحشوری، نماینده مجلس شورای اسلامی تردد 70 درصد موتورسیکلتها در پایتخت برای امرار معاش باشد؛ درحالیکه خطر مرگ با این وسیله نقلیه 20 برابر خودروست. به باور این نماینده مجلس، با این آمار باید به فکر تدوین آییننامهای در این باره بود تا فرهنگ کار با موتور در کشور ترویج شود.
تعدادی زیادی از موتورسواران سرپرست و نانآوران خانوادهها هستند و به گفته سردار محمدرضا مهماندار رئیس پلیس راهور تهران بزرگ، عوارض اجتماعی و اقتصادی حاصل از تصادفات در حوزه موتورسیکلت، گاهی لطماتی جبرانناپذیر به پیکره خانوادهها وارد میکند.