«یک سالی میشد که پیشگیری را کنار گذاشته بودیم و چشم انتظار برگهی آزمایشی بودیم که مژده یه بچه رو بده، اما هیچ خبری نمیشد. دکتر رفتیم و متوجه شدیم که مشکل ناباروری داریم. وای انگار دنیا روی سرمون خراب شد، اصلاً باورمون نمیشد، حال من خراب بود و حال همسرم از من خرابتر؛ چون دکتر مشکل را مربوط به اون دونسته بود که البته به نظر من اینطوری نبود، چون به هر حال ناباروری به هر دو طرف مربوط میشه و این شروع یک ماجرای عجیب تو زندگی ما شد. خب ناباروری خیلی سختی و التهاب داره به خصوص تو دوره درمانش. درمانش مثل یک بار سنگینه که روی دوشت گذاشتی ولی نمیدونی کی میتونی اون رو از دوشت برداری، یک سال؟ پنج سال؟ نمیدونی. مدام بین امیدوار شدن و ناامید شدن در نوسانی. همه این مشکلات رو داره ولی خب چیزهای خوب هم داره، مهمتر از همه اینه که انگار واقعاً با همسرت یکی میشی، این احساس متحد بودن، اینکه میتونین احساستون رو به هم بگین، موقع گریه روی شونههای همدیگه حساب کنین، وقتی دیگران راجع بهتون حرف میزنند پشت هم بایستید، این حسها فوق العاده هستن، کارهایی هستن که خیلی از زن و شوهرا نمیکنن خود ما هم تا قبل از این مسئله زیاد اهلش نبودیم. نمیدونم که عاقبت درمان ما چی میشه ولی از یه چیزی مطمئنم اونم اینکه الآن اونقدر خوشبختیم که میتونیم با قاطعیت بگیم که میتونیم یه بچه رو هم خوشبخت کنیم، چیزی که قبل از مشکلمون اینقدر ازش مطمئن نبودیم و مطمئنم که این احساس خوشبختی بالأخره یه روزی ما رو پدر و مادر میکنه.»
وقتی قرار شد این مطلب را بنویسم اتفاق جالبی افتاد. در حالی که بعد از کلی تحقیق و تفکر خودم را آماده نوشتن میدیدم، یکی از دوستان قدیمیام که برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفته بود و همان جا ازدواج کرده و ماندگار شده بود بعد از سالها تماس گرفت و برای جشن سالگرد ازدواجشان که برای اولین بار در اینجا برگزار میشد، دعوتم کرد. چون دست تنها بود چند ساعتی زودتر رفتم تا هم کمکی بکنم و هم بیشتر با هم صحبت بکنیم. در میان همین صحبتها بود که فهمیدم آنها هم مشکل ناباروری دارند. مطلبی که در ابتدا خواندید خلاصه حرفهای او است که با اجازهاش مطرح کردم. با این اتفاق به نظرم آمد باید نه فقط از راههای کنار آمدن با ناباروری بلکه از راههای افزایش احساس خوشبختی در این شرایط بنویسم. این مطلب را تقدیم میکنم به زوجهای ناباروری که در بحبوحهی مشکلات از جستوجوی خوشبختی در درون خودشان دست بر نمیدارند.
اگر میخواهید در کنارمشکلات ناباروریتان، خوشبخت بمانید این کارها را بکنید:
1. با احساساتتان راحت باشید
در هر مرحلهای از فرآیند ناباروری که هستید احساساتتان را بشناسید، آنها را بپذیرید و به شیوههای درست به آنها اجازه ابراز وجود بدهید. مثلاً اگر تازگی خبر مشکلتان را شنیدهاید به خودتان اجازه بدهید تا احساساتی مانند انکار، خشم، چانه زدن و غصه دار بودن را تجربه کنید. این احساسات بعد از هر دوره عادت ماهیانه و یا منفی شدن آزمایشها دوباره برای شما تکرار میشوند اما مسلما تکراری نخواهند شد. بنابراین لازم است همیشه با خودتان راحت باشید و از احساسات فرار نکنید. برای ابراز راحتتر احساسات میتوانید آنها را به صورت روزانه یادداشت کنید، نامه نوشتن برای بچهای که منتظرش هستید هم مفید است. همچنین میتوانید با شرکت کردن در گروه افرادی که مشکل شما را دارند بهتر با احساساتتان کنار بیایید.
نسبت به واکنشهای احساسی همسرتان هم منعطف باشید و به او اجازه بدهید به هر شیوهای که راحتتر است احساسش را بیرون بدهد، اگر دوست دارد کنارش بمانید این کار را بکنید و اگر مایل است تنها باشد تنهایش بگذارید. شما بهتر از هر کس دیگری احساس او را میفهمید، این مطلب را به او بگویید و مطمئن اش کنید که هر وقت به گوشی شنوا و یا آغوشی گرم نیاز داشت شما در دسترس او خواهید بود.
2. کنجکاو باشید
درباره ناباروری، مراحل روانی مقابله با آن، گزینههای درمانی، فایدهها و عوارض جانبی هر کدام از درمانها، وضعیت جسمانی خود و همسرتان و خلاصه درباره هر چیزی که به مسئله شما مربوط میشود اطلاعات کسب کنید، البته فقط از منابع موثق. چیزهایی را که یاد میگیرید به همسرتان هم بگویید با این کار هم توجهتان را نسبت به حل مشکل به او نشان میدهید و هم از نظرات او آگاه میشوید. برای مثال اگر همسر شما با مصرف یک دارو و یا یک شیوه درمانی مخالف باشد میتوانید از علت آن مطلع بشوید و با دیدی وسیعتر گزینههایتان را ارزیابی کنید و بهترین تصمیم ممکن را بگیرید.
3. حرف بزنید
درباره مشکلتان حرف بزنید. قبل از آن درباره این حرف بزنید که اصلاً چهقدر میخواهید راجع به ناباروری با هم حرف بزنید. با کمک هم قوانینی را برای این بخش از گفتوگوهایتان تعیین کنید: مثلا بگویید هر بار بیش از فلان دقیقه درباره ناباروری صحبت نمیکنید و یا در طی زمان گفتوگو انتقاد، سرزنش و قضاوت را ممنوع کنید. قانون دیگر میتواند این باشد که به همدیگر بگویید که ترجیح میدهید در فلان موقعیت همسرتان برای شما چه کار بکند. «خودش باید بدونه» را کنار بگذارید و خواستهها و نیازهایتان را دقیق و شفاف برای هم توضیح بدهید.
حرفهای تازه هم بزنید. ناباروری گرچه مشکل مهمی است و بر خیلی از جنبههای زندگی شما تأثیر میگذارد اما مطمئناً چیزهای مهم و جالب دیگری هم در اطراف شما اتفاق میافتد. درباره این اتفاقات هم صحبت کنید. آینده یکی از موضوعات مهمی است که باید درباره آن حرف بزنید. یادتان باشد ناباروری تمام سعیاش را میکند تا نگاه شما را نسبت به زندگی و آینده تار و کدر کند پس با امید درباره اهداف واقع گرایانه و بلند مدت زندگی زناشوییتان صحبت کنید.
4. رابطه جنسی درمانی را بپذیرید
بیشترین تأثیر منفی ناباروری روی رابطه جنسی است. بخشی از این مسئله به دلیل منتقل شدن اضطراب و افسردگی به رابطه است و بخش دیگری از آن هم به این دلیل است که بسیاری مواقع شما مجبورید برای تهیه شدن اسپرم و یا تخمکِ لازم برای آزمایش، در زمانی مشخص آمیزش داشته باشید. این مسئله که به هر حال به خاطر ارزش درمانیاش ناگزیر است، تأثیر خوبی روی رابطه جنسی شما نمیگذارد و باعث میشود که نگاهتان به این رابطه از یک رابطه صمیمانه و عاشقانه به یک وسیلهی صرف تغییر کند و یا به خاطر علنی شدن رابطهتان که یک موضوع خصوصی است، احساس ناراحتی بکنید. توصیهای که برای کنار آمدن با این مسئله دارم باز هم صحبت کردن دقیق و شفاف درباره آن و پاک کردن ذهن همسر از شائبهی بیکفایتی خود است. اگر رابطه جنسی خوشایندتان نیست این مسئله را به همسرتان بگویید، به میل و رضایتمندی تظاهر نکنید. اگر همسرتان میلی به رابطه نشان نمیدهد علت آن را به خودتان نسبت ندهید و از رفتارهای دیگری که میتوانند منتقل کننده عشق و صمیمیت بین شما باشند بیشتر استفاده کنید.
5. یکدیگر را تحسین کنید
ناباروری احساسات عمیق مردانگی و زنانگی شما را دستکاری میکند. با تأیید کردن و تحسین کردن ویژگیهای همدیگر عزت نفستان را بالا ببرید.
6. روابط اجتماعی تان را مدیریت کنید
ممکن است بعضاً حرف و حدیثهایی درباره مشکل شما پیش بیاید که باعث بشود ترجیح بدهید با بعضی اقوام و دوستان تعامل نداشته باشید. اما تا کی؟ غارنشین که نمیتوانید بشوید. پس باید برای روابط اجتماعیتان برنامه ریزی کنید. برای مثال درباره اینکه چه جزئیاتی از مشکلتان را میخواهید به دیگران بگویید با هم تصمیم گیری کنید. حرفهایی را که میخواهید بزنید با هم تمرین کنید. برای افزایش آرامش تان، رفت و آمدها را هم انتخابی کنید، مثلاً اگر به جایی دعوت شدهاید که میدانید چند خانم باردار و یا تعدادی بچه هم حضور دارند و این شما و یا همسرتان را ناراحت میکند، با توجه به اینکه تمرکز شما بر خودتان مهمترین وظیفه الآن شما است، درباره رفتن یا نرفتن با هم توافق کنید.