«سه سال از ازدواج ما میگذرد، اوایل که سبحان کار ثابت نداشت، خیلی ناراحت نبودم. او بیشتر اوقات خانه بود و برای ما که تازه ازدواج کرده بودیم، هیچ چیز لذتبخشتر از کنار هم بودن، نبود؛ اما بعد از چند ماه مشکلات شروع شد. سبحان سه روز در هفته دانشگاه میرفت و باقی روزها یا در خانه بود و یا در نهایت برای چند ساعتی به مغازه ی پدرش سر میزد. پدرش هم خرج ما را میداد. از ازدواج ما دو سالی گذشته بود که خواهر سبحان ازدواج کرد. بحث خرید جهیزیه او که پیش آمد، کمکهای مالی پدرشوهرم نیز محدودتر شد. از طرفی درس سبحان نیز رو به اتمام بود و تنها پایاننامهاش مانده بود. این یک سال اخیر حدوداً سبحان هر روز در خانه است. نه کار میکند و نه پایاننامهاش پیشرفت چندانی دارد. مشکلات مالی نیز مسائل را پیچیدهتر کرده، روزی نیست که دعوا نکنیم …»
این روزها مردان جوان به دلایل مختلفی بیشتر از قبل ممکن است در خانه وقت صرف کنند. به عنوان مثال مردی که میخواهد تحصیلات تکمیلی خود در کارشناسی ارشد و دکتری را به پایان برساند، ممکن است چندین سال بعد از ازدواج نیز هنوز کار ثابتی نداشته باشد و وقت خود را فقط صرف درس خواندن، آن هم برای چند روز در هفته کند. از طرف دیگر پیدا کردن کاری ثابت و تمام وقت نیز به دلایل متعدد میتواند به تاخیر بیافتد. علاوه بر دلایل بیرونی گاهی برخی عوامل درونی و روانی نیز میتواند باعث ماندن مردان در خانه شود. اما این دلایل چه هستند و با این گروه از مردان که بیشتر در خانه هستند، چه میتوانیم بکنیم؟
پایین بودن احساس مسئولیت
گاهی اوقات افراد میدانند در زندگی چه میخواهند و در واقع اهداف روشنی دارند، اما در گام برداشتن در آن راستا مشکل داشته و دائم انتظار دارند که دیگران جور انتخابهای آنها را بکشند و در واقع به جای آنها حرکت کنند. بیشتر افرادی که در این گروه قرار میگیرند، افرادی هستند که از نظر احساس مسئولیت دچار مشکل هستند. آنها نمیتوانند مسئول انتخابهای خود باشند و البته برای رسیدن به اهداف خود متحمل رنج شوند. در نتیجه ممکن است روزی شغلی را انتخاب کنند اما به محض روبه رو شدن با دشواریهای آن شغل پا پس کشیده و اعلام کنند که دیگر علاقهای به آن ندارند. گاهی نیز آنها تصور میکنند توانایی انجام کارها را ندارند، اما در عوض پدر و مادر یا والدین همسرشان به خوبی میتوانند به آنها کمک کند.
یکی دیگر از مواردی که در بین این گروه از افراد به وفور دیده میشود، تمایل برای کمک مالی گرفتن از دیگران است. همین کمک مالی نیز آنها را در مسیر تلاش برای کسب درآمد سست کرده و گاهی خانهنشین میکند.
کمالگرایی بیش از حد
این گروه از افراد معمولاً سر کارهای مختلف میروند، اما بعد از مدتی شروع به طرح گله و شکایت از محیط کار، ساعات کاری، برخورد همکاران و میزان حقوق کرده و در نهایت نیز سر چند ماه ترجیح میدهند بیش از این وقت خود را در آن محیط ناخوشایند تلف نکنند. اگر از این افراد شرایط ایدهآل برای کار را بپرسید با لیستی بند بالا از انتظارات مختلف روبه رو خواهید شد. آنها همه چیز را با هم میخواهند و همیشه تصور میکنند، حقشان در زندگی بیشتر از این حرفهاست. این افراد حتی وقتی سر کاری هم میروند باز هم آگهیهای استخدامی روزنامه را ورق میزنند، چون همیشه به دنبال شرایط بهتری هستند. این تمرکز نداشتن در کار فعلی هم البته میتواند عوارض بدی روی کیفیت کار آنها گذاشته و خود مانع پیشرفتشان میشود.
فرار از سختیها
کار کردن و تامین مالی خانواده این روزها در غالب اوقات کاری دشوار است. معمولاً افرادی که تجربه کاری ندارند، موقعیتهای کاری مطلوبی در ابتدای مسیر نصیبشان نمیشود و همین نیز باعث میشود دشواری کار کردن برای آنها دو چندان شود. سرعت کم پیشرفت در سالهای اولیه مشغول به کار شدن نیز میتواند احساس تبعیض و یا کنترل نداشتن بر روی شرایط را تشدید کند. در این شرایط گاهی اوقات افرادی که توان تحمل این شرایط را ندارند، ترجیح میدهند به امید کاری بهتر استعفا دهند، اما واقعیت این است که پیدا کردن کار جدید همیشه آسان نیست.
از سوی دیگر گاهی نیز افرادی که مشغول به تحصیل هستند، توانایی کار کردن همزمان با درس خواندن را در خود ندیده و تصور میکنند که انجام این دو کار با همدیگر میتواند بسیار دشوار باشد. این وضعیت به ویژه اگر همراه با کمک مالی خانواده شود میتواند تمایل به کار کردن در کنار تحصیل را به شدت سرکوب کند.
چند قدم همراهی بیشتر
اگر همسر شما به دلایل بالا و یا به هر دلیل دیگری بیشتر اوقات خود را در خانه صرف کرده و تمایل چندانی به کار ندارد، شاید با توجه به نکات زیر بتوانید مساله را کمی حل و فصل کنید. البته به یاد داشته باشید که به هر صورت پیشرفت در این وضعیت نیازمند به همکاری همسرتان دارد، پس صبر و حوصله داشته باشید و از راهکارهایی چون دعوا و قهر که انگیزهی حرکت را در طولانی مدت از بین میبرد، خیلی سریع استفاده نکنید!
1. سرکوفت نزنید
اگر متوجه شدهاید که ایراد کار همسرتان در کجاست در عوض سرکوفت زدن به او سعی کنید از دانش خود برای تشویق او در جهتی درست بهره گیرید. به عنوان مثال اگر میبینید که او تصور میکند توانایی کار کردن همراه با تحصیل را ندارد، تواناییهای او را تشویق کرده و به او این موضوع را که او تواناست القا کنید.
2. خواسته خود را بگویید
خواسته خود را بدون سرزنش و تحقیر با همسرتان در میان بگذارید. به عنوان مثال با او صحبت کنید و به او بگویید که دوست دارید کاری تمام وقت داشته باشد تا شما بتوانید به او به عنوان شریک زندگی تان تکیه کرده و از اینکه پشتیبانی مانند او دارید شبها با آرامش بخوابید. یادتان باشد در زمان صحبت در این موارد سعی کنید تا همسرتان را مسبب احساسات مثبت خود معرفی کنید و از سرزنش او و اینکه رفتارهای او باعث سلب آرامش شده خودداری کنید. چرا که این طرز برخورد میتواند احساس بیکفایتی را در او تشدید کند.
3. وظایفش را انجام ندهید
اگر میبینید که همسرتان تمایل چندانی با بر عهده گرفتن مسئولیتهای خود ندارد، به هیچ عنوان شما عهدهدار وظایف او نشوید. به عنوان مثال با اضافه کار سعی در جبران کاهش درآمد خانواده نکنید. لازم نیست به او بگویید که میخواهید او را متنبه کنید. کافی است تنها به او یادآوری کنید که تواناییهای شما محدود است و امکان اینکه جای او را در خانه پر کنید، ندارید!
4. لغو قرارها را نپذیرید
اگر با هم صحبت کرده و قول و قراری گذاشتهاید، به راحتی لغو قول و قرارها را نپذیرید. البته منظور این نیست که اگر همسرتان از سر کار رفتن سر باز میزند با او شروع به دعوا کنید، بلکه اگر او شروع به بهانه آوردن میکند و دلیل رد کردن کار پیشنهادی اخیر را دور بودن آن از ایدهآلهایش عنوان کرده است، او را تشویق به آغاز کار کرده و دلخوری خود را از انتخابهایی که با قول و قرار شما تناقض دارد، اعلام کنید. در مواقعی که احساس میکنید ممکن است دعواهای بین شما و همسرتان به اصطلاح به جاهای باریک بکشد، میتوانید از یک قاضی برای حل و فصل موضوع کمک بگیرید. انتخاب قاضی از خانوادهی همسر و یا خانواده خودتان به شرط اینکه هر دو نفر شما او را قبول دارید، بسیار مناسبتر از انتخاب داوری بیرون از خانواده و به عنوان مثال یک مشاور است. چرا که برای این داور عضو خانواده شما لازم نیست بسیاری از شرایط را توضیح دهید؛ چون او شناخت نسبتا خوبی از شما دارد. البته اگر در زمینه داور به توافق نرسیدید، انتخاب یک مشاور میتواند بسیار راهگشا باشد.
5. زیر بار قرض نروید
به راحتی زیر بار قرض گرفتن و یا کمک مالی نروید. اگر همسرتان چنین پیشنهادی را مطرح میکند، ابتدا سعی کنید این پیشنهاد او را به نیاتی خوب نسبت دهید. مانند اینکه «میدانم میخواهی به من سخت نگذرد» و بعد به دلایلی خوب آن را رد کنید مانند «میدانم برای آدمی باغیرت مانند تو سخت است که زیر بار قرض برود، من فکر میکنم بتوانم برای مدتی بیشتر سختیها را تحمل کنم تا تو با خیالی راحتتر به دنبال کار باشی و دغدغه پرداخت قرض را نداشته باشی». میتوانید مطمئن باشید که برخوردهایی مانند اینکه «عوض این حرفها کمی بیشتر همت کن» و یا «تنبلی رو بذار کنار» تنها کار را خرابتر خواهد کرد.
6. قدردان باشید
یادتان باشد بدترین برخورد با یک آدم کمالگرا و یا فردی که انتظارات بالایی از محیط اطراف خود دارد، بیان نقاط ضعف و به اصطلاح دیدن نیمهی خالی لیوان است. اگر همسرتان تلاشی حتی اندک میکند، سعی کنید به او نشان دهید که قدر زحمات او را میدانید. یادتان باشد تعریف از همسر و زحمات او نزد بقیه و زمانی که همسرتان هم صحبتهای شما را میشنود، میتواند اثری شگفتانگیز بر روی او داشته باشد.
7. متوقع نباشید
در آخر اگر میبینید علی رغم تلاشهای شما برای هل دادن همسرتان به سمت جلو و البته تلاشهای او اما هنوز فاصله زیادی بین آنچه شما انتظار دارید با آنچه همسرتان عمل میکند وجود دارد، در فضایی آرام و به دور از هیاهو برای چند دقیقه هم که شده با خودتان خلوت کنید و به موضوعی بسیار مهم فکر کنید؛ اینکه آیا این شما نیستید که از همسرتان بیش از اندازه توقع دارید؟