اضطراب و ترس‌های بیمارگونه (فوبیاها) (۱)

بخش اول- نوشته‌ای را که پیش روی خود دارید در مورد اضطراب و ترس‌های بیمارگونه است. امید است افراد مبتلا به اضطراب و فوبیا برای شناخت مشکل و رویارویی با آن کمک لازم را بگیرند.

اضطراب  و ترس‌های بیمارگونه (فوبیاها) (1)

فلورا شادلویی؛ روانشناس بالینی

 

 

نوشته‌ای را که پیش روی خود دارید در مورد اضطراب و ترس‌های بیمارگونه است. امید است افراد مبتلا به اضطراب و فوبیا برای شناخت مشکل و رویارویی با آن کمک لازم را بگیرند.

اضطراب چگونه احساسی است؟

اضطراب یکی از احساسات عادی نوع بشر است، که همه ما در هنگام روبه‌رو شدن با موقعیت‌های تهدیدکننده و یا دشوار آن را تجربه کرده‌ایم. بیشتر وقت‌ها مردم حالت‌های اضطرابی را استرس فرض می‌کنند، در حالی که استرس یا فشار روانی دارای دو معنی است.

اول چیزی که ما را مضطرب می‌کند و دوم، واکنش ما نسبت به آن. به همین دلیل در اینجا از کلمه استرس (فشار روانی) استفاده نخواهد شد. اضطراب یعنی احساس ناخوشایند و مبهم دلواپسی بدون علت مشخص که اغلب با نشانه‌هایی از سیستم عصبی خودکار همراه است. اضطراب یک علامت هشداردهنده است که نشانه‌هایی مشابه ترس در انسان ایجاد می‌کند؛ با این تفاوت که ترس واکنش انسان به تهدید شناخته‌شده، مشخص و خارجی است.

به طور طبیعی هم اضطراب و هم ترس می‌توانند مفید باشند و به ما در دوری از خطر کمک و انگیزه روبرو شدن با مشکلات را در ما ایجاد کنند. ولی چنانچه ترس و اضطراب شدید و طولانی شوند ما را از آنچه می‌خواهیم انجام دهیم باز می‌دارند و در نهایت زندگی را به کام‌مان تلخ می‌کنند.

«فوبیا» یعنی ترسی که مربوط به موقعیت‌های خاص است که اکثریت مردم آنها را ترسناک نمی‌دانند.

نشانه‌های اضطراب

در ذهن

 احساس نگرانی

 احساس خستگی

 ناتوانی در تمرکز

 احساس تحریک‌پذیری و بی‌قراری

 خواب نامناسب

در جسم

 ضربان نامنظم قلب (تپش قلب)

 عرق کردن

 گرفتگی ماهیچه یا احساس درد

 تنفس سخت و سنگین

 سرگیجه

 ضعف

 سوء تغذیه

 اسهال

فوبیاها (ترس‌های بیمارگونه)

افراد مبتلا به فوبیا، علائم اضطراب شدید را که گفته شد، دارند؛ اما تنها در موقعیت‌های مشخص آن را احساس می‌کنند و در مواقع دیگر راحت و آرام هستند. طرح مثالی در این مورد موضوع را روشن می‌کند. مثلا شما:

 اگر از سگ می‌ترسید، تا زمانی که سگی دور و بر شما نباشد، احساس خوبی دارید.

 اگر از بلندی می‌ترسید، تا زمانی که روی سطح صاف و همواری هستید، مشکلی ندارید.

 اگر از حضور در جمع می‌ترسید، تا زمانی که در جمع قرار نگرفته‌اید، آرامش دارید.

مشکل زمانی حس می‌شود که در چنین شرایطی قرار می‌گیرید و آن‌گاه نشانه‌های ذهنی و جسمی اضطراب را تجربه می‌کنید. افراد مبتلا به ترس‌های بیمارگونه چون می‌دانند در صورت روبه‌رو شدن با چنین موقعیت‌هایی دچار ترس و اضطراب شدید می‌شوند، همواره خود را از این موقعیت‌ها دور نگه می‌دارند؛ در حالی که این شیوه برخورد با مشکل به تدریج اوضاع را از آنچه که هست بدتر می‌کند؛ ضمن اینکه شخص برای دوری از موقعیت‌های ترس‌برانگیز همیشه در حال احتیاط است. آنها معمولا می‌دانند که هیچ خطر واقعی تهدیدشان نمی‌کند، ولی نمی‌توانند بر ترس خویش غلبه کنند.

آیا این ترس‌ها شایع هستند؟

ممکن است از هر ده نفر یک نفر در طول زندگی مبتلا به اضطراب‌های دردسرساز و یا فوبیاها شود، که بیشتر آنها هم برای درمان مراجعه نمی‌کنند.

علت‌ها

برخی افراد گویی با استعداد ابتلا به اضطراب متولد می‌شوند. پژوهش نشان می‌دهد که این گرایش به مضطرب شدن در ژن‌های ما نهفته است. به هر حال، حتی افرادی هم که به طور طبیعی استعداد مضطرب شدن ندارند، اگر بیش از حد در معرض فشار قرار گیرند، مضطرب می‌شوند.

 گاهی علت اضطراب آشکار است و وقتی مسأله ناپدید می‌شود، اضطراب هم فروکش می‌کند؛ مانند اضطراب امتحان دادن.

 قرار داشتن در شرایط و تجربه برخی حوادث مانند حوادث خودرو، قطار، زلزله، آتش‌سوزی و ... ممکن است به قدری ملال‌آور و تهدیدکننده باشد که اضطراب ناشی از آن مدت‌ها پس از حادثه ادامه یابد.

افرادی که با چنین حوادث دردناکی سر و کار دارند، ممکن است ماه‌ها و سال‌ها پس از این رویدادهای ناگوار، حالت‌های اضطرابی و عصبی داشته باشند. این در واقع نشان‌دهنده نوعی اختلال روانی است و در گروه مشخصی از بیماری‌ها که به آن «اختلال استرس پس از ضربه» گفته می‌شود، قرار می‌گیرد.

 گاهی اضطراب ممکن است در نتیجه استفاده از مواد تحرک‌زا مانند آمفتامین‌ها، ال.اس.دی و اکستازی ایجاد شده باشد. حتی گاه کافئین موجود در قهوه حالت‌های اضطرابی ایجاد می‌کند. هنوز مشخص نیست که چرا یک فرد خاص دچار اضطراب می‌شود، زیرا این موضوع مربوط به مجموعه‌ای از عوامل مانند شخصیت، اتفاقاتی که برای وی رخ داده و یا تغییراتی که در زندگی تجربه کرده است (مثل حاملگی) ارتباط دارد.

اضطراب و ترس در کودکان

اینکه خیلی از بچه‌ها در دوران کودکی‌شان از بعضی چیزها ترسیده‌اند، موضوع عجیبی نیست و در واقع تجربه‌ای طبیعی است. برای مثال کودک نوپا دائم به مراقبین خود می‌چسبد و چنانچه به هر دلیلی از آنها جدا شود، مضطرب و هراسان می‌شود. بسیاری از کودکان از تاریکی یا موجودات هیولایی ترسیده‌اند.

این ترس‌ها معمولا پایدار نبوده و اغلب پس از بزرگ شدن آنها برطرف می‌شوند و در زندگی اثر منفی نمی‌گذارند و در مسائل رشدی اختلالی ایجاد نمی‌کند. کودکان بیشتر هنگام روبه‌رو شدن با برخی از وقایع زندگی مانند اولین روز مدرسه، احساس اضطراب می‌کنند؛ ولی معمولا در روزهای بعدی این مشکل برطرف شده و از رفتن به مدرسه لذت می‌‌برند.

نوجوانان ممکن است از نظر خلقی متغیر باشند. اینکه آنها از دید دیگران چگونه هستند، نظر مردم درباره آنها چیست، چگونه باید با اشخاص ارتباط برقرار کنند یا با جنس مخالف چطور روبه‌رو شوند، نگران‌شان می‌کند و معمولا وقتی این نگرانی‌ها بروز می‌کند که در مورد آنها صحبت می‌شود.

اگر کودک یا نوجوانی خیلی مضطرب یا هراسناک شود، به گونه‌ای که در زندگی روزمره دچار اشکال گردد، بهتر است نزد یک روانشناس بالینی یا روانپزشک برده شود...

برای خواندن بخش دوم- اضطراب  و ترس‌های بیمارگونه (فوبیاها)- اینجا کلیک کنید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر