دکتر حسین کریمی؛ متخصص توانبخشی اعصاب اطفال؛ عضو مرکز تحقیقات توانبخشی اعصاب اطفال دانشگاه علوم بهزی
حرکات Dyskinetic به حرکاتی میگویند که فرد مبتلا در موقع انجام یک حرکت نمیتواند عضلات خود را در آن جهت هدایت کند و در نتیجه در اندام و سر و صورت فرد مبتلا حالاتی بهوجود میآید مثل اینکه میخواهد شکلک دربیاورد و یا ادای حرکات ناجور یک فرد را تقلید نماید.
این مشکل بیشتر در کودکانی که در دوران نوزادی زردی آنها از حدود 30-25 میلیگرم دسیلیتر افزایش مییابد، بهوجود میآید. ولی در موارد asphexic اگر ضایعات هستههای قاعدهای مغز ایجاد شود بیمار معمولا حالتهای کوادرپلژی را خواهد داشت و معمولا این کودکان با اشکال ذهنی همراه میباشند در حالی که کرنیکروس که ناشی از زردی است، بیشتر اختلال حرکتی به صورت حرکات ناموزون و غیرریتمیک در سر و صورت و اندام ایجاد میشود و اکثر آنها از نظر هوشی مشکل چندانی ندارند.
با در نظر گرفتن عدم ارتباط مستقیم مسیر اصلی حرکتی (corticospinal) با این هستهها تنظیم تون کودک برای درمانگر مشکل است و بهسادگی سایر ضایعات upper motornerone نیست، اما چون این حقیقت وجود دارد که سیگنالهای وارده در اولین مرحله از طریق کورتیکال هستند، احتمالا با انجام راهکارهای کنترلی از طریق مغز روی Basalganglion میتوان مسیر درمان و امکان درمان راحتتری را برنامهریزی کرد به شرط اینکه سن زیادی از زمان ایجاد ضایعه نگذشته باشد. در این صورت میتوان شرایط early detection، امکانات بسیار بهتر و مناسبتر early intervention را ایجاد کرد.
توضیح عملکرد این هستهها و تو ضیح فرایندهای ارتباطی این هستهها بسیار زمانبر و نسبتا مشکل است به همین دلیل سعی میشود با ارایه اشکال ریز و توضیح راجع به اشکالات این هستههاچگونگی حرکات ناجور را بهتر متوجه شویم. علاوه بر آن میتوانیم تا حدودی دریابیم که دلایل سختی در درمان توانبخشی کودکان با ضایعه هستههای قاعدهای مغز از کجا سرچشمه میگیرد و چرا تقریبا درمان آن حالت غیرممکن تلقی میشود.
هستههای قاعدهای مغز ارتباط نورونی مستقیمی با اندام و در نتیجه با مسیر اصلی حرکت corticospinal ندارد اما بعد از اینکه سیگنالهای حسی برای انجام حرکت به مغز فرستاده میشود، چنین به نظر میرسد. از طرفی کورتکس چگونگی انجام اعمال مختلف به خصوص حرکت را از این هستههای میخواهد، از طرف دیگر در شرایط ضایعه، کنترل اعمال این هستهها تحت کنترل مناطق مختلف کورتکس است، به همین دلیل در طرح درمان توانبخشی لازم است مودالیتههایی استفاده شود که مقدار کنترل کورتکس بر هستههادقیقتر و فراوانتر باشد.
هستههای قاعدهای مغز (basal ganglion ) در اصل شامل چهار دسته هسته است که هر کدام از هستهها خود چه از نظر آناتومی و چه از نظر ترشح واسط شیمیایی به یک یا چند هسته تقسیم میشوند مثلا هسته striatum به سه هسته متصل و منفصل تشکیل شدهاند یکی از مهمترین هستهها caudate nucleus (هسته دمدار) است که حرکات کرهای فرم را به اختلال در این هسته نسبت میدهند.
هسته دیگر هسته putamen است که عامل شروعکننده مسیر مستقیم direct و غیرمستقیم یا indirect است. بیشترین حرکات پاتولوژیک را مثل حرکات در اثر بیماری پارکینسون Parkinson حرکات پرتابی همی بالیموس hemibalinos وحتی قسمتی از حرکات کره را به اختلال در مقدار ترشح و تغییر در نحوه ترشح دوپامین نسبت میدهند. در ضمن در ناحیه شکمی (ventral) این هسته یک هسته مهمی به نام هسته nucleus accumbence وجود دارد.
اهمیت این هسته ارتباط تنگاتنگ آن با سیستم لیمبیک است، به خصوص هستههای آمیگدال تقریبا تمامی حرکات ظریف هستههای قاعدهای مغز را که با احساس همراه است به نحوی به این هسته ارتباط میدهند و یکی از مهمترین اعمال این هسته که به آن هسته مادرانه هم گفته میشود، اعمال و حرکات و نوع پرستاری مادر برای فرزندش است زیرا حرکات بسیار متنوع هستههای قاعدهای مغز را هدایت میکند.
بنابراین واسطههای شیمیایی بسیار متنوع و بهصورت بسیار پیچیدهای ترشح میکنند. به این علت ذکری از هسته Nucleus accumbence به میان آمد چون تونیسیته این کودکان هم در موقع شادی و هم در شرایط ناراحتی کاملا بهم میریزد و این یکی از اشکالات عمده در مسیر درمان آنها است. تمامی سیگنالهایی که از کورتکس به هستههای قاعدهای مغز میآید، تحریکی است که واسطه شیمیایی آن glutamine میباشد (یکی از واسطهای شیمیایی تحریکی است).
از طرف دیگر لازم به ذکر است که هستههای قاعدهای مغز تقریبا سیگنال مستقیمی از سیستم نخاعی و اندام نمیگیرند به همین دلیل اکثر سیگنالهای وارد به این هسته از کورتکس brainstem و تالاموس است در حالی که این هستهها مسوول کنترل تمامی عضلات هستند و در حرکت دخالت دارند.
علاوه بر آن این هستهها مسوول کنترل اعمال شناختی cognition و emotion هم هستند، کنترل این هستهها روی این اعمال بسیار پیچیده است مثلا نگاههای خاص، نوجوانان به یکدیگر را میشود گفت تحت هدایت این هستهها انجام میگیرد و چگونگی ظرافت این حرکات را این هستهها انجام میدهد.
همچنین هنرنماییهای حرکتی در مسابقات فوتبال بهوسیله ورزشکاران تقریبا تحت هدایت این هستههاست اما در حالت بیماری و اختلال این هستهها فقط به چند حرکت خاص نسبت داده میشود مثل حرکات آتتوئیک کرهای فرم، حرکات پرتابی (همی بالیموس) و حرکاتی که به آن حرکات dyskinetic میگویند در حالی که انجام حرکات در افراد نرمال، بسیار فراتر از تعریف این چند اختلال است.