ترس، اعتماد به نفس پایین و اضطراب، موانع اصلی بر سر راه رسیدن خیلی از ما به اهدافمان است. وقتی برای خودمان هدفی تعیین میکنیم همین مسائل در ما احساسات ناخوشایندی را ایجاد میکنند به طوری که دیگر نمیتوانیم قدم از قدم برداریم. اما چه میشود اگر این حسها را کنار بگذاریم و بعد راه خودمان را ادامه دهیم؟ برای کنار گذاشتن الگوهای رفتاری غلط، همیشه راههایی هستند که به میانبرهایی برای رسیدن به اهداف ما تبدیل میشوند.
احساسات را بپذیرید
بیشتر افراد در زندگیشان به احساساتشان اجازه میدهند که رفتارشان را تعیین کند. و اگر احساسات ناراحت کننده دوباره به سراغ ما بیایند به مشکل برمیخوریم. با این کار به طور کلی باورهایی را که احساسات ناراحت کننده ما را هدایت میکنند (گاهی به صورت ناخودآگاه) تقویت میکنیم. دوری کردن از چیزهایی که موجب دلواپسی ما میشوند، همیشه این باورها را تقویت خواهد کرد.
برعکس اگر یک حس ناراحت کننده را بپذیریم و اجازه دهیم سر جایش باقی بماند و این را بدانیم که به ما آسیبی نمیزند و قابل تحمل است و سعی کنیم رفتاری کاملا برعکس آن چه که این حس ما را به سمتش میبرد، انجام دهیم، آن وقت باورهایی که کنترل احساسات ما را در دست گرفتهاند، را متوقف میکنیم.
این ابزار قدرتمند را میتوان برای برطرف کردن هر احساس یا الگوی رفتاری بیفایده که در زندگی ممکن است تجربه کنیم به کار ببریم.
از بازی «اگر، پس» دوری کنید
بیشتر وقتها این بازی بهانهای برای اجتناب از یک رفتار قدرتمندانه است، مثلا: «وقتی که بیشتر احساس اعتماد به نفس کردم، آن وقت صحبت کردن در جمع را شروع میکنم» یا «عید که تمام شد، وزنم را کم میکنم». بعضی از این بازیها البته معقول هستند: «وقتی پول داشتم آن وقت فراری میخرم» اما بیشتر آنها بهانهای برای به تعویق انداختن کارها هستند. اگر حس میکنید در حال انجام این بازی هستید، دست از این کار بردارید. اگر این کار برای شما ترس یا هر حس ناراحت کننده دیگری را به همراه دارد، آن حس را بپذیرید و به جایش سراغ عمل بروید.
به خودتان قول بدهید
اگر یک هدف چالشی دارید که کاملا به اعمال خودتان بستگی دارد، مثل ترک سیگار یا کاهش وزن، به خودتان قول بدهید. تعهد یک نیت نیست. مردم نیتهای خوبی دارند که اغلب وقتی ضعیف میشوند شکست میخورد. تعهد، قولی است که شکسته نمیشود و شما حتما آن کار را انجام خواهید داد. اگر میخواهید مقاومت کمتری داشته باشید، به خودتان قولهای کوتاه مدت بدهید؛ بعد اگر لازم شد آن را تمدید کنید. برای این که این قول محکمتر شود، آن را با افرادی که از شما حمایت میکنند، در میان بگذارید. همین الان این کار را بکنید.
روی مشارکت خودتان تمرکز کنید
بیشتر اهداف شخصی هستند و موفقیت تحت تاثیر حس اعتماد به نفس شماست. اگر به خاطر حس کردن محدودیتهای خودتان، در راه رسیدن به یک هدف بازماندهاید، هدف را با توجه به سودی که برای دیگران خواهد داشت، برای خودتان از نو تعریف کنید. در مقایسه با سودی که دیگران از رسیدن شما به این هدف میبرند، محدودیتهای شما کم اهمیتتر جلوه خواهد کرد. این توصیهای است که میشود به افرادی کرد که برای جمعی سخنرانی میکنند و اضطراب دارند. آنها باید روی تاثیر و فایدهای که با حرفهایشان برای مخاطبان دارند تمرکز کنند، نه این که برایشان مهم باشد که مخاطبان چه فکری در مورد آنها خواهند داشت.
طوری رفتار کنید که انگار...
کسی را که ستایش میکنید و او به هدفی که شما دارید رسیده یا میتواند به راحتی برسد، در نظر بگیرید. از خودتان بپرسید اگر او جای شما بود الان چه کار میکرد. همان کار را بکنید؛ یا برعکس. از خودتان بپرسید اگر شما نگرشی مثبتتر یا طرز فکر و خودباوری بهتری داشتید چه میکردید. همان کار را انجام دهید. اگر این فکرها موجب ترس یا احساسات ناخوشایندی میشوند، باز هم این حس را بپذیرید و دست به کار شوید.
اقدامات جسورانه را از یاد نبرید
اگر در راه رسیدن به یک هدف متوقف شدهاید، دست به یک کار غیرمنتظره بزنید، چیزی که با شخصیت شما در تضاد است، یک کار خارقالعاده. اگر اهل گذاشتن خودتان به جای دیگران باشید این کار را بلد هستید. حس ناخوشایند یا ترس هم که به سراغتان آمد، دیگر خوب میدانید که چطور باید رفتار کنید.