سرویس فرهنگی فردا: تهمینه میلانی در گفتگو با برنامه اکس سایت کافه سینما درباره جریان روشنفکری در ایران میگوید: من از بچگی مجذوب بسیاری از روشنفکران ایرانی بودم که زیر بیست سال همه آنان برای من فرو ریختند. چون با همه آشنا شدم و دیدم من تصوری دیگری داشتم و آنان چیزی نبودند که از دور میدیدم. اما با مطالعات مختصری که داشتم فهمیدم روشنفکری حاصل جامعه ما نبود. سیر رشد روشنفکری در ایران مثل اروپا نبوده است. ما روشنفکر وارداتی داشتیم. یعنی در یک دورهای مردم ثروتمند شدند و راه به اروپادر دوره قاجار باز شد. افرادی به عنوان دانشجو به اروپا رفتند و به عنوان روشنفکر بازگشتند. بعد با خودشان تفکر را نیاوردند یک نوع ظاهر روشنفکری را با خودشان آوردند. یعنی اینجا دیدند خواهر و مادرشان توی چادر هستند، اما خانومها در اروپا دست میدهند لباسهای شیک میپوشند و روشنفکران این ظواهر را با خودشان آوردند. روشنفکران ما تصور میکردند که اگر دور و برشان پر از زن و مشروب باشد روشنفکرند، اگر مشروب بخورند، روشنفکرند. این روشنفکری نیست تعریف این کلمه داخل آن مستتر است. روشنفکر کسی است که روشن فکر میکند و نور میاندازد به جای تاریک؛ تا مردم درون تاریکی را کشف کنند. ما تعریف مان از روشنفکری این است که طرف کتاب دست بگیرد، پیپ بکشد و لباس عجق وجق بپوشد و موهایش را دم اسبی ببندد. طرف پیش خودش تصور میکند روشنفکر است. در ایران ما بیشتر ظواهر روشنفکری را میبینیم تا خود روشنفکری را.