مقدمه
کیست که در انتظار به سر نبرد و منتظر نباشد؟ مسلمانان را نمی گوییم! هر آن که نام آدمی بر اوست منظور و مخاطب است. سخن این است که نمی توان انسانی را یافت که منتظر نباشد. یکی در انتظار اخذ مدرک و رسیدن به رتبه علمی و یا دریافت مدرک حقوقی است و آن دیگری در انتظار یافتن شغل و یا اختیار نمودن همسر و یا خرید منزل و ماشین و...به هر حال کارمند و کاسب و کشاورز و معلم و دانش آموز و جاهل و عالم و مرد و زن جملگی منتظرند (1) در یک کلام هر انسانی منتظر است. ( قُلْ کُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا ... ). (2)
آدمی با انتظار و به تبع با داشتن هدف و امید زنده است. او در حیات فردی و اجتماعی خویش هماره با انتظار زندگی می کند. آن که منتظر نیست یا هدف ندارد و یا امیدی برای رسیدن به هدف ندارد. آدمی اگر از انتظار برون آید، انسان نیست و مرده است. حرکت و پویایی و انتظار همواره با هم هستند و هرگز از همدیگر جدا نمی شوند. انتظار موجب حرکت و منتطر سمت و جهت حرکت و منتظر متحرک این میدان است. در این میان محور حرکت و قبله نمای حرکت همان منتظر است که هر چه برتر و ارزنده تر باشد، انتظاری که می آفریند ارزش مندتر است و همین طور ارزش انسان های منتظر را هم باید در آنچه به انتظارش هستند، جست و جو نمود. بی تردید آن که در انتظار برترین و پاک ترین موجود و ستاره هستی است و هر لحظه به فکر او تنفس می کشد، با شخصی که در انتظار یک انسان جانی است و یا مترصد فرا رسیدن فرصت انجام جنایت است برابر نیست. اگر هر کسی به انتظار زنده است، همین طور به ارزش منتظَرش، ارزش می یابد و ارزش مند می گردد.
اما آنچه این مقال به دنبال آن و در تعقیب آن است، همانا تبیین مفهومی و بیان حدود معنایی واژه انتظار و تأثیر آن بر حالات روحی و روانی آدمی به ویژه « آرامش روحی و امنیت روانی » است. هدف این نوشته بررسی تأثیر انتظار به عنوان یک مفهوم ارزشی و اعتقادی بر آرامش روحی و امنیت روانی است. به بیان دیگر درصددیم تا ببینیم انتظار به مفهوم خاص خود در مکتب اسلام به ویژه تشیع آیا موجب تشویش و دغدغه خاطر می شود و یا به افراد منتظر آرامش خاطر بخشیده و موجب اطمینان دل و درون شده و به کالبد آدمی حیات می بخشد؟ و برخورداری از این روحیه آیا انرژی زاست و یا موجب تخریب و آسیب می گردد؟ آیا انتظار حیات فردی و اجتماعی آدمیان را به سامان می سازد و یا خود عامل تهدیدی برای وی محسوب می شود؟ و اگر انتظار تأثیر مثبت بر روح و روان آدمی دارد چگونه می توان از آن در مسیر اصلاح و رشد و تعالی آدمی بهره گرفت؟ اگر عامل رشد است، آسیب های متوجه این عامل رشد و تعالی چیست؟ ( آسیب شناسی روحی و روانی انتظار )
برای رسیدن به اهداف تعریف شده فوق از مسیر زیر عبور می نماییم:
ابتدا به مفهوم شناسی انتظار می پردازیم و بعد از تحدید مفهومی، لوازم مفهومی و آثار و علایم و نشانه های برخورداری از آن را بیان می کنیم و در مرحله بعد به مفهوم شناسی امنیت و آرامش روحی و روانی پرداخته و علائم آن و عوامل مؤثر در افزایش و کاهش آن را بررسی می کنیم و در نگاه به روی دیگر سکه آرامش روحی و روانی یعنی اضطراب به مفهوم اضطراب و نشانگان و طبقه بندی آن و عوامل مؤثر بر آن می پردازیم و با بیان ارتباط بین انتظار و آرامش روحی و روانی و یا اضطراب و تأثیر متقابل آن دو بر یکدیگر بحث را پی می گیریم که آیا انتظار سطح ایمنی روحی و روانی را افزایش می دهد و یا موجب کاهش آن می شود و در نهایت به سلامت روحی و روانی آدمی آسیب می رساند و یا خود عاملی مؤثر در ارتقای سطح بهداشت روان و سلامت روحی است؟ و سرانجام ارتباط انتظار و بهداشت روان و امنیت روانی را بررسی و تأثیر متقابل آن دو را تبیین خواهیم کرد.
مفهوم شناسی
مفهوم شناسی انتظار
انتظار
واژه انتظار از نظر لغت شناسان اسم مصدر است. در قدم نخست باید توجه داشت که اگر چه کتب لغت در ترجمه انتظار به معانیی همچون: « چشم به راه بودن، چشم داشتن، درنگ نمودن، مهلت خواستن، دقت و تامل کردن و... » (3) و یا « ماندن در جایی، صبر کردن، امید انجام گرفتن کاری و یا به وجود آمدن حالتی، توقع و چشم داشت و... » (4) راهی صواب را پیموده اند ولیک مقصود فراتر از مفهوم یابی لغوی است و آنچه در ورای این لغات مخفی است منظور نظر می باشد و آن حالت نفسانی و روحی است که در ورای این الفاظ پنهان شده است و گاه به وسیله افعال و حرکات ابراز و جلوه گر می شود. بر این اساس مفهوم اصطلاحی انتظار عبارت است از:
کیفیة نفسانیة ینبعث منها التهیّؤ لما تنظره و ضدّه الیاس فکلّما کان الانتظار أشدّ کان التهیّو آکد...؛
انتظار حالتی روحی و نفسانی است که موجب آمادگی برای آنچه انتظارش را می کشند، می شود و ضد آن یاس و ناامیدی است و لذا هر قدر انتظار شدیدتر باشد آمادگی نیز بیشتر است... (5)
به بیان دیگر، انتظار مقدم بر تمام این معانی و آثار خارجی یک حالت نفسانی و روحی است که در نهاد آدمی ریشه دارد و فرایند حالتی است که شخص در درون خود به آن رسیده و آن را از درون خویش احساس می کند. لذا رفتارها و عکس العمل هایی که ما از شخص منتظر مشاهده می کنیم همگی نشانه پدیدار شدن این وضعیت ویژه روحی و بیان کننده آن حالت نفسانی خاص است که در درون وی به وقوع پیوسته است. به عنوان نمونه انتظار شما جهت تحقق پدیده ای در خارج و به وقوع پیوستن حادثه ای، خود انتظار نیست بلکه بازتاب این حالات نفسانی شماست که وضعیت موجود و پدیده حاضر را نقص و عیب و کاستی می شمارید و یا خروج از این حالت را کمال و مطلوب می دانید و با این اندیشه و تفکر درصدد رفع آن عیب و نقص برآمده و چشم امید به تحقق آن حالت خرسند کننده دوخته اید تا بلکه آن کمبود مرتفع و آن حرمان به پایان برسد و به مقصد مقصود برسید.
تحلیل مفهوم انتظار
ضروری است جهت روشن شدن مفهوم انتظار و به تبع آن تبیین موضوع سخن و موضوع بحث به ارائه مثال روی آوریم:
بچه ای را در نظر بگیرید که به امید برگشت پدر از سفر چشم به باز شدن در منزل دوخته است تا این که پدر از سفر باز گردد و چشم او به دیدار رخ او روشن گردد و... او متأثر از این حالت روحی و روانی و بر اساس فضای ذهنی و روانی خود، در رفتار ظاهری و مشهود، سر و وضع خود را مورد وارسی قرار داده و آن را منظم می کند. خانه را مرتب و خود را آماده ورود پدر می کند و... ما با مشاهده این رفتار او را منتظر می نامیم. ولی این رفتارهای محسوس و مشهود، خود انتظار نیست بلکه نشانه انتظار است. انتظار همانا آن حالت روحی و نفسانی اوست که در درون او غوغا به پا کرده است. او در درون خود، هر چند به شکل ناخودآگاه- نبودن پدر را موجب محرومیت می داند و از اعماق جان احساس کمبود می کند و در حالتی مبهم و گمشده دار و بی قرار، جوینده حال و قرار که گمشده ای دارد و به دنبال درمان تشویش درون و رفع این محرومیت و پریشان حالی است. لذا در گوشه ای او را می جوید و او را صدا می زند و به مقتضای فطرتش که از هر درد و عیب و نقصی گریزان است، جهت رفع این حرمان به تلاش و کوششی فوق حد توان دست می زند، که تمام این حرکات و افعال و رفتارهای محسوس و نامحسوس، آثار آن تحول درونی و آن تلاطم روحی است و از آن جا نشئت می گیرد.
بنابراین انتظار حالتی است روحی و درونی، به گونه ای که شاید شخص منتظر در مدت انتظارش از جهت جسمانی در وضعیتی متعادل به سر می برد ولی در درون خود احساس کمبود و نقص نموده و دچار تشویش شده است و مهم تر این که او تن به این اضطراب تشویش نمی سپارد بلکه درصدد رفع آن است و خود تلاش می کند تا این کمبود و نقص مرتفع گردد و برای رفع آن لحظه شماری می کند که این محرومیت و حرمان چه زمانی مرتفع و این حرمان چگونه به پایان می رسد؟ و او به کمال مطلوب خواهد رسید؟ و کیست که این تشویش درون را به سر منزل آرامش و سرای اطمینان و سکون سکنا دهد؟ حتی اگر این کمبود و نقص جسمانی باشد، امید به از بین رفتن این نقص- انتظار، حالتی درونی و روحی است و محصول این اندیشه و فکر اوست که این نقص مطلوب و خوشایند روی نیست و موجب حرمان و بازماندن او از کمالات و تعالی می گردد و با خود می گوید باید درصد رفع آن برآیم و برای رسیدن به وضعیت بهتر تلاش کنم تا دیگر در خود هیچ کمبود و حرمانی را احساس نکنم. پس انتظار در درون خود چندین جز مفهومی را نهفته دارد. این اجزای مفهومی به قرار زیر قابل بیان هستند:
- ناخرسندی از وضعیت موجود و مقبول نبودن آن؛
- تأثر روح و روان از این وضعیت ناخرسند کننده
- امید به مرتفع شدن این حالت و رسیدن به وضعیت مطلوب
- تلاش برای مرتفع ساختن این حالت و رسیدن به وضعیت مطلوب
با توجه به فاکتورهای مفهومی فوق، می توان انتظار را این گونه تعریف نمود:
انتظار حالتی است روحی و روانی که از مطلوب نبودن وضعیت موجود و ناخرسندی انسان از این وضعیت حکایت می کند. به گونه ای که وی را به امید مرتفع ساختن این حالت و رسیدن به وضعیت مطلوب به تکافو فرا خوانده و سراسر وجود او را امید رسیدن به مطلوب ( شخص منتظر ) فرا گرفته و به هیچ چیز جز او نمی اندیشد.
آنچه در این تعریف باید مورد مداخله قرار گیرد توجه به مفهوم واژگان « حالت روحی و روانی » و « وضعیت موجود » و « امید » و « مطلوب » می باشد که به تبیین یکایک آنها می پردازیم:
حالت روحی و روانی
منظور از این « حالت روحی و روانی » ، همانا حالت شادی و خوشحالی و یا رخوت و سستی نیست. منظور نوعی اضطراب و بی قراری و تشویش دل مبهم و دلهره فراگیر است که از وضعیت موجود ناشی شده است؛ یعنی اگر نبود این وضعیت او دلی آرام داشت و در درون خود نقص و کمبودی را احساس نمی کرد. پس حالت درونی مورد نظر، یک حالت خوشایند و یا ناخوشایند تخریب شده نیست که فرد به آن دل خوش نموده باشد و یا خود را در برابر آن تسلیم نماید، بلکه تشویش امید آفرین و بی قراری تحرک بخش و دلهره شادی فزون است. لذا فرد خود را بیمار روانی نمی شمارد و یا خود را تسلیم این حالت نمی سازد، بلکه در ضمن ابتلا به این حالت روحی، حرکت رو به پیشرفت دارد و خود در پی طبیبی حاذق ( منتظر ) می گردد تا درد درون خود را درمان و دل ناآرام خویش را آرام سازد.
وضعیت موجود
واژه « وضعیت موجود » در این تعریف لزوماً از وضعیت فیزیکی و اوضاع اجتماعی و خارجی حکایت نمی کند. این واژه قبل از آن که به این گونه مفاهیم اشاره داشته باشد، بیشتر به وضعیت روحی و روانی فرد منتظر معطوف است؛ به این معنا که آنچه شخص منتظر را به حالت روحی و روانی نامطلوب می کشاند، در وهله نخست، وضعیت روحی حاکم بر روح و روان خود اوست. قبل از آن که وضعیت اجتماعی و خارجی، شخص منتظر را به سمت تلاطم روحی و روانی بکشاند، ویژگی های شخصیتی و عیوب نفسانی او، وی را دچار بی قراری نموده است. شخص منتظر قبل از تمام ناملایمات بیرونی و اجتماعی و... عیب درون و درد جان خود را به چشم باطل درک می کند. او به درد فراق یار ( منتظر ) مبتلا است و از عمق جانش احساس می کند که از بسیاری از امور مطلوب بازمانده و محروم گردیده است. او آن گاه که به خود می نگرد، احساس نقص و درماندگی می کند و به مقتضی فطرت آدمی که ذاتاً از هر درد و غمی متنفر است، از عیب و نقص خودگریزان می باشد و در پی مرهمی در هر کوی و برزن طبیب حاذقی ( منتظر ) را می جوید تا دل خسته او را درمان نماید. پس « وضعیت موجود » تنها به حالت بیرونی و وضعیت اجتماعی و فرهنگی جامعه اشاره ندارد، بلکه هم این حالت را شامل می شود و هم وضعیت روحی و روانی شخص منتظر را مدنظر دارد و این دو با هم همسو هستند.
در واقع یک وضعیت جمعی و عمومی بر تار و پود زندگی فردی و جمعی حاکمیت پیدا می کند. در این وضعیت مردم از تمام نظریه های اصلاح گرانه ناامید شده اند و از مدعیان صلح و صفا خسته شده اند. از درون و جان خود به یک آمادگی روحی و روانی می اندیشند. آنها به نهایت استیصال رسیده اند و درک می کنند که نظام های کنونی و تئوری ها و اندیشه های انسانی نمی توانند او را آرامش بخشند و به ارزش های ایمانی و انسانی و عواطف بشری او پاسخ دهند و باید کسی دیگر از مقامی برتر باشد که ورای این اندیشه ها بتواند جان خسته آنها را آرامش بخشد و غم و اندوه جانکاه را از جسم و جانشان بگیرد و به تن خسته افراد و امت روح الهی بدمد. (6)
پر واضح است که در این حالت شناخت وضعیت خود، مقدم بر شناخت وضعیت خارجی و موقعیت اجتماعی است. چه درک درست وضعیت اجتماعی و موقعیت خارجی منوط به درک خود می باشد. آن که از خود غافل است و خویش را نشناخته، چگونه می تواند موقعیت اجتماعی و وضعیت بیرونی را بفهمد! او گرفتار خود است و از درد درون رنج می برد چگونه می تواند موقعیت اجتماعی و وضعیت خارجی را بررسی و به نامناسب بودن اوضاع اجتماعی و وضعیت بیرونی پی ببرد. منتظر باید به مرتبه ای از رهایی از خود نائل گردد تا بتواند به وضعیت بیرونی بپردازد. (7)
به هر حال درک این وضعیت در سطح فردی و اجتماعی شخص منتظر را به سمت یک پذیرش عمومی و آمادگی روحی و روانی به پیش می برد که این غم پایان می پذیرد و ...
امید
امید، حالت حاکم بر تمام فعالیت های ذهنی و روحی و رفتاری شخص منتظر است؛ یعنی حتی در زمان دردمندی و تشویش و دلهره او خود را تسلیم حالت پیش آمده و موقعیت حاکم بر اجتماع و اوضاع زمانه نمی کند. چون او در پس تمام این ناملایمات و تشویش ها و گرفتاری ها و اندوه های طولانی، ساحل امن را می بیند و دل مطمئنی را جست و جو می کند. او می داند که این بیم ها ناپایدار است و با ظهور منتظر تمام تشویش های به سرانجام نجات و امید ختم می گردد.
آنچه این نوع انتظار را از دیگر انواع انتظار مخرب و ویران گر متمایز می سازد (8)، همین نکته و بخش مفهومی واژه انتظار است. در کنار درک تمام ناملایمات و تلخی ها و نابهنجاری ها و تشویش ها، امید به آینده روشن است که از عمق جان انسان ها سرچشمه می گیرد و آنها را به تکاپو وا می دارد. ریشه انتظار شکست ها و تشویش ها و رسیدن به منتهای ناپاکی و نابخردی ها نیست، ریشه انتظار امید به آینده روشن است. ریشه انتظار، از اصلی قرآنی و روایی نشئت می گیرد که همان « اصل حرمت یاس از روح الله » است. انسان های مومن هرگز امید خویش را از دست نمی دهند و تسلیم یاس و نومیدی و بیهوده گرایی نمی گردند. این حالت عدم یاس و امیدواری به روح اللهی- همانند درک وضعیت موجود- یک حالت عمومی و بشری است نه فردی و گروهی، در حالی که با نویدهای خاص و شخصی که به آن قطعیت داده است همراه می باشد. (9)
وضعیت مطلوب
منظور از وضعیت مطلوب در این تعریف، همانا رسیدن به هدف و مقصد مقصود است که بعد از آن دیگر جایی برای آمال باقی نمی ماند. درتعیین مصداقی، منظور از مطلوب همان اوضاع فردی و اجتماعی زمان ظهور است که دیگر انتظار به سر می رسد و منتظر، منتظر را در کنار دارد.
براساس آنچه گذشت انتظار یک واژه اعتقادی با مفهوم گسترده و تشکیک مصداقی است. یعنی هر کسی براساس نوع درکی که از « وضعیت موجود » دارد به همان میزان تشویش را درک و به تبع به همان نوع تشویش خود را مبتلا می بیند و درصدد رفع همان نوع تشویش هم برمی آید؛ مثلا کسی که وضعیت موجود را دچار آشفتگی اخلاقی می بیند و یا خودش را در دام سوء خلق می یابد و از این حالت در تشویش و دلهره است، در انتظار مرتفع شدن همین نوع دلهره و تشویش به سر می برد و برای برطرف شدن همین نوع گرفتاری امام منتظر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را می خواند و چشم انتظار ظهور اوست تا با ظهورشان این معضل را برطرف نماید و شخص دیگری که اوضاع را و یا خود را در بند گرفتاری دیگری می بیند به همین ترتیب...
لذا نمی توان تمام منتظران را در یک سطح از انتظار تصور نمود. هر کسی مطابق با عیب و دردی که درک می کند و یا خود را به آن مبتلا می بیند، به دنبال درمان آن بر می خیزد. پرواضح است آن که نقص و عیبی را درک نکرده است، نمی تواند منتظر درمان آن باشد و در جست و جوی درمان آن نیست. بر همین پایه آن که بیشتر از خودآگاهی دارد و بر اصلی ترین ضعف های مملکت وجود خود و یا جامعه خویش اطلاع دارد، در عالی ترین مرتبه انتظار بسر می برد. چه « مَن عَرَفَ نَفسَه فَقَد عَرَفَ ربَّه ». (10)
از سوی دیگر نیز این واژه گسترش مفهومی و تشکیک مصداقی دارد و آن اوصاف و ویژگی های شخص منتظر است. چه هر کسی بر اساس شناختی که از منتظرش دارد، در زندگی اش به او امید بسته است و از او انتظار دارد تا به یاری اش آید و در برطرف ساختن حالت پیش آمده مددکار او باشد. چون این شناخت دارای سطوح متعدد است، لذا از این نظر نیز انتظار افراد در مدارج متعدد و متنوع طبقه بندی می شود. وای خوشا آنان که در درمان درد خود، منتظری با توان طبیب الاطباء را دارند و تمام نیازها و تشویش ها را از او می خواهند، آن سان که اهل بیت (علیه السلام) می فرمایند؛ حتی نمک غذایتان را هم از ما بخواهید. یعنی از غیر ما انتظار نداشته باشید و همیشه بر در این باب برآیید که محبوب این جاست.
آثار انتظار
انتظار در اندیشه شیعی تنها یک نظریه علمی نیست که همانند تمام نظریه های علمی دیگر فقط بر فضای ذهنی فرد تأثیر بگذارد و او را به سمت یک تحول فکری و ذهنی پیش ببرد و به اندوخته های ذهنی فرد بیفزاید و بعد شناختی فرد را غنی سازد و یا بعد ذهنی فرد را تحت تأثیر و تحول قرار دهد. انتظار در قاموس فکری شیعه یک باور و اعتقاد راسخ در بین اعتقادات شیعه است. انتظار به عنوان یک اعتقاد همانند همه باورها و اعتقادات تأخیر خاص خود را دارد. اعتقاد و باور در تفاوت با علم تأثیرات خاص زیر را به همراه دارد:
- موجب تعریف رفتار خاص می شود؛
- فرد معتقد را به سمت انجام رفتار هدف برمی انگیزد؛
- براساس میزان برانگیختگی، فرد معتقد را به تأمین مقدمات و انجام رفتار هدف ( مورد نظر ) وا می دارد؛
- تأمین مقدمات و انجام عمل تعریف شده برای فرد معتقد ارزش مند تلقی می شود.
حال در بین اعتقادات، اعتقاد به ظهور منجی عالم بشریت یعنی انتظار هم همین تأثیرها را دارد. برای فرد معتقد رفتار ( فردی و اجتماعی ) تعریف می نماید و او را به سمت تهیه مقدمات انجام این نوع اعمال و تحقق رفتارهای تعریف شده ترغیب می نماید.
تاثیرات و آثار انتظار را در دو گروه آثار کلی می توان تقسیم بندی نمود: آثار فردی و آثار اجتماعی
آثار فردی
آمادگی شخصی:
شخص منتظر برای همراهی در یک تحول اصلاح گرانه فراگیر که جهان درون و بیرون در عالم کبیر و صغیر را فرا می گیرد، باید خود را مهیا و آماده سازد. و الا فارغ از آمادگی لازم نه تنها همراهی ممکن نمی شود بلکه از درک تحول و درک منتظر باز می ماند. ایفای نقش انتظار، منتظر را به ایجاد تحولات و اصلاحات اساسی در حطیه شناختی و رفتاری و انگیزشی فرا می خواند. این آمادگی در حوزه های زیر قابل گزارش است:
- اولین اثر انتظار در فرد منتظر، خودسازی اخلاقی و کسب آمادگی نفسی و روحی و تحصیل صفای دل و طهارت درون برای مشارکت در زمینه سازی ظهور و همراهی با امام منتظر (علیه السلام) بعد از ظهور است. این تأثیر بر تمام تحولات فردی دیگر مقدم است و باید قبل از تمام تغییرات دیگر جامعه عمل پوشد. چه انجام دیگر تحولات منوط به این تحول است و بدون تحقق این تحول، دیگر تحولات ممکن نمی شود.
- آمادگی فکری و عملی و شناخت دقیق از حقیقت انتظار و وظایف منتظر به عنوان زمینه سازی در راستای انجام وظایف وی در عصر غیبت و زمان ظهور. شخص منتظر باید به این سطح از دانش و معرفت برسد تا بتواند طبق آنچه آن امام همام دوست دارند اقدام نماید. افزون بر انجام این وظایف شخصی، وی باید دیگران را با وظایفشان آگاه سازد. در کنار این آمادگی فکری شخصی، توجیه گری نظری و تئوری پردازی دقیق در تبیین اندیشه مهدویت در سطح جهانی و دفاع فکری و نظری از اندیشه مهدویت و پاسخ به شبهات مطرح شده و جلوگیری از کوته فکری و کج اندیشی و رفتارهای نابخردانه گوشه ای دیگر از تأثیرات اعتقاد به انتظار است.
- حفظ و افزایش توان جسمی و فیزیکی فردی لازم در سطح مطلوب و کارآمد به شکلی که همراهی لازم با تحول فراگیر را برای فرد منتظر ممکن سازد. انتقال پیام انتظار و ارتباط با منتظران و ایجاد هم آهنگی لازم جهت زمینه سازی ظهور بر پایه نظام طبیعی موجود و لوازم و امکانات در دسترس و عادی و توان مندی های فردی و عمومی متداول انجام می گیرد نه براساس نظام بدیع و نو و یا به صورت تصادفی و بدون قاعده و قانون و یا با تکیه بر نیروی معجزه و عوامل خارج قانون طبیعت و خارق العاده. بر همین اساس فرد منتظر در راستای فراهم سازی مقدمات این تحول جهانی باید در خود این توان مندی ها را فراهم آورد و نیروی جسمی و فیزیکی و توان شخصی خود را جهت همراهی با امام خود تحصیل نماید تا عقب نماند.
- تأمین و افزایش نیروی انگیزشی و توان روانی همراه با طهارت نیت و انگیزه لازم جهت زمینه سازی ظهور و همراهی لحظه به لحظه با امام منتظر (علیه السلام) فرد منتظر افزون بر برخورداری از انگیزه بالا در همراهی و زمینه سازی برای ظهور باید این فعالیت های متنوع را با نیتی الهی و به منظور تأمین رضایت حضرت حق انجام دهد. و الا انجام کاری فیزیکی و تحقق صرفاً خارجی و بیرونی در دستگاه الهی اسلام مفید و مؤثر نیست تا آن را به عنوان تاثیر یک رفتار مذهبی و اعتقاد دینی بر شمرد. اندیشه دینی و خدایی مهدویت به عنوان یک اعتقاد ناب به فرد معتقد انگیزه ای بالا و خلوص نیتی مضاعف جهت تأمین زمینه های ظهور و همراهی خالصانه می بخشد.
آثار اجتماعی
ایجاد و تقویت خوش بینی به آینده و امید به تحقق آرزوهای دینی و انسانی و برآورده شدن آنها و سعادت مند شدن انسان بعد از سال ها فساد و تباهی و پیروزی نهایی صلاح و تقوا و عدالت و دوستی و محبت و ...
- بلوغ خردورزی و تکامل فکری بشر و آزادی عقل و اندیشه از بند اسارت های طبیعت و تعصب و غرایز و مقررات خود ساخته و خرافه.
- ایجاد شور و نشاط اجتماعی و انگیزه طهارت خواهی و برخورداری از اوصاف حمیده در تمام سطوح حیات اجتماعی.
- حاکمیت روح ایثار و از خود گذشتگی و فداکاری و هدایت گری و هدایت طلبی.
- مقاومت و برخورد فکری و رفتاری با حرکت های اجتماعی منحط و تخریب گر و یا نهضت های مخالف و حفظ امت اسلام از مبتلا شدن به انحراف های فکری و رفتاری در سطح اجتماع.
- ظلم ستیزی و بیداری سیاسی و اجتماعی در برابر حکومت های جور و ستم و مدعیان غاصب منصب ولایت.
- تقویت جای گاه دین و استمرار عملی خط امامت در شریان های حیات اجتماعی و سیاسی و فکری و فرهنگی جامعه.
- برنامه ریزی فرهنگی و دینی جهت تقویت روحیه مهدی باوری و ایجاد دلبستگی عاطفی و ارتباط فکری با آن حضرت.
نشانه های انتظار در شخص منتظر
انتظار به عنوان یک اعتقاد راسخ و دارای پشتوانه عمیق فکری و تعبدی در انسان معتقد به این باور تأثیری خاص دارد. این تأثیرگذاری به گونه ای است که موجب متمایز شدن شخص منتظر از دیگر افراد شده و مردم هم این آثار را در وجود او ناشی از اعتقاد به انتظار می دانند. بر همین اساس از این آثار به نشانگان انتظار یاد می کنند.
آثار این اعتقاد و باور در وجود شخص منتظر قابل گزارش کمی دقیق نیست و چه بسا در برخی افراد متفاوت هم باشد، ولی در یک فراوانی قابل اعتماد برخی از برجسته ترین و شاخص ترین این نشانگان به قرار زیر قابل بیان است که به مهم ترین آنها اشاره می کنیم:
خودسازی روحی و روانی
اولین اثر انتظار خودسازی است و تا این شرایط فراهم نشود منتظر نمی تواند در جرگه منتظران وارد شود تا دیگر تأثیرات را پذیرا باشد. آن که در فکر سربازی در لشکر بهترین خلق روزگار و شایسته ترین انسان است و هم نشینی با او را در سر می پروراند و تمام امید و آرزویش کسب رضایت او و مخاطب فرمان او بودن است، نیک می داند که نیل به این منصب با آلودگی فکری و رفتاری و پلیدی ممکن نمی گردد. از سوی دیگر، چون زمان ظهور نامعلوم است و او هم مشتاق همنشینی با بهترین عالم هستی، لذا باید همیشه آماده باشد تا این که مبادا او ظهور نماید و این منتظر مشتاق شرایط همراهی را نداشته باشد.
منتظر واقعی در تمام ابعاد فکری و اخلاقی و رفتاری و نفسانی و ... خود را برای هم ترازی در سطح سربازی برای آن حضرت آماده نموده است. الا خود می داند که با وجود آلودگی، سخن از انتظار و امید همراهی داشتن با آن حضرت لاف است و حرف گزاف. عبدصالح می تواند منتظر عبدصالح خداوند باشد.
مقاومت در برابر مفاسد و تاثیرناپذیری از آلودگی ها
آن گاه که فساد فراگیر می شود و بیشترین مردم به این ناپاکی ها آلوده می شوند، افراد سالم و پاک دریک تعارض رفتاری و حالت یاس و ناامیدی قرار می گیرند که گویا کار از کار گذشته و تلاش برای پاک نگه داشتن خود بیهوده و چاره ای جز هم رنگی با جماعت وجود ندارد. به بیان دیگر منتظران واقعی در برابر چندین نیروی قوی باید مقاومت کنند؛ یکی فشار بیرونی اوضاع فاسد و دیگری فشار روانی ناشی از تنهایی در برابر این هجوم مفسده انگیز که همرنگ جماعت نشدن را موجب رسوایی می شمارد و سومین نیروی قوی که از همه شدیدتر عمل می کنند همانا هجمه لشکر یاس و ناامیدی است که به فکر و ذهن شخص منتظر هجوم می آورد که امید به اصلاح خیال خام و تصور بی بنیانی است و باید از تحقق آن برای همیشه چشم پوشید! و امید به پاکی و طهارت و صلاح جامعه جز خام فکری و نپختگی و دچار توهم شدن مارک دیگری ندارد. (11)
در برابر هجوم این افکار تنها افراد معدودی که همان منتظران واقعی هستند مقاومت می کنند و بس. آنها نه تنها تن به همرنگی با جماعت نمی دهند و خود را از آلودگی مصون می دارند، بلکه سایر ابر تیره یاس و ناامیدی را از زندگی خود به کنار زده و امید واثق و رجای کامل به تحقق وعده الهی دارند که جهان به دست مصلح کل از ناپاکی ها عاری و سراسر صلاح و خیر خواهد شد. در زمانی که هر شخص به شکلی تن به ناپاکی و آلودگی می دهد این گروه همچون در نایابی هستند که انبوه انسان های آلوده و یا مأیوس می درخشند.
سعه فکر و جهان اندیشی
عقیده به ظهور حضرت مهدی و انتظار قیام او را در سر داشتن و در پی زمینه سازی حکومت جهانی و عدالت گستر او بودن، به منتظران آن حضرت وسعت فکر و اندیشه جهانی می بخشد. (12) این باور شخص منتظر را از لاک خواسته های فردی و گذرا بیرون و آرزوهای کوتاه و در دسترس و دنیوی محدود او را به آمال عالم گیر بدل می سازد تا در فکر خیر و صلاح تمام همه مردم باشد و به جای خودنگری گیتی نگر بوده و به خانه به وسعت تمام عالم بیندیشد. دوراندیشی و دگر بینی و آینده نگری و عاقبت اندیشی و اندیشه تحولی و انقلابی داشتن و از تفکر بنیادی و خلاقیت فکر برخوردار بودن از آثار تفکر انتظار است. چون غیر از این با اندیشه انتظار سازگار نیست. نمی توان در لاک خواسته های فردی و گروهی غرق بود و از انتظار سخن گفت.
تقید به رفتارهای خاص ایمانی و مذهبی
همان گونه که قبلا بیان شد اندیشه انتظار به عنوان یک باور و اعتقاد افزون بر تأثیرگذاری شناختی، در رفتار شخص منتظر نیز تأثیر می گذارد. این تأثیرات رفتاری به دو گروه تقسیم می شوند. تأثیرات گذرا و مقطعی و تأثیرات رفتاری پایدار و از آن جا که در صدد نشانگان هستیم لذا به بیان برخی از تأثیرات نوع دوم یعنی تأثیرات پایدار و مستمر رفتاری اشاره می کنیم:
- دعا برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
- عرض ادب و احترام لحظه به لحظه به آن حضرت؛
- توسل به آن حضرت و زیارت آن امام همام؛
- اظهار علاقه و محبت به آن امام و یاد مستمر از ایشان؛
- هدیه دادن و تبریک و تسلیت عرض نمودن حسب مناسبت ها و موقعیت ها؛
- اطاعت و پیروی از فرمان های او؛
- شبیه سازی خود به آن حضرت و همانند سازی در اعمال و رفتارها حسب تشخیص؛
- رعایت حقوق و هنجارهای ادبی و اخلاقی در تمام حالات؛
- اظهار شادی و فرح و یا حزن و اندوه به حسب موقعیت های زندگی و ارتباطی؛
- ذکر فضایل و مناقب آن حضرت و محبت و مهرورزی لحظه به لحظه با آن حضرت
امیدواری به آینده روشن
در حالی که بیشتر مردم از وضعیت عمومی حاکم بر روابط انسانی بسیار ناخرسند و ناراضی هستند و امیدی به بهتر شدن وضعیت خود ندارند و مسیر حرکت جهان را رو به نابودی و اضمحلال می پندارند؛ شخص متنظر در بهترین وضعیت روحی و روانی و بسیار امیدوار به آینده به سر می برد. انتظار با مختصات مفهومی خود در فرهنگ شیعه که آن امام منتظر را زنده و ناظر می شمارد و حیات خود را مرهون وجود آن حضرت می داند و یک لحظه خود را رها و بی سرپرست نمی بیند، نه تنها احساس ناامیدی نمی کند بلکه چون معتقد است امامش این وضعیت را نمی پسندد، بساط ظلم و جور را برچیده می بیند. او معتقد است چون این وضعیت برخلاف فطرت بشر می باشد و به وی تحصیل گردیده است روزی- نه چندان دور- این بساط جای خود را به حکومت پرهیزکاران که شایسته آن هستند خواهد داد. ( إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ ) (13)
همین عنصر امید است که از شخص منتظر فردی خستگی ناپذیر ساخته است تا تحت هر شرایطی به وظیفه خود که ظلم ستیزی و عدالت خواهی و مبارزه با ظلم و تجاوز و جهل و خودکامگی است عمل نماید. چون او می داند و معتقد است که آن امام منتظر این اعمال را دوست دارد و انجام همین امور در دستور کار او قرار دارد. (14)
مفهوم شناسی امنیت
امنیت
از نظر لغوی برای امنیت معانی « تامین، آرامش، ایمنی، اطمینان، مصونیت، در امان بودن، بی خطر و.. » (15) و یا « نداشتن ترس، در امان بودن از خطر » (16) بیان شده است و به عنوان یک اصطلاح در علوم متعدد همانند جامعه شناسی و علوم سیاسی و فقه و علوم تربیتی و روان شناسی مورد توجه و بحث قرار گرفته است. از آن جا که در این نوشته به امنیت روحی و روانی توجه داریم مفهوم اصطلاحی این واژه را از دیدگاه روان شناسان بررسی می کنیم:
برخی روان شناسان در تعریف امنیت می گویند؛ امنیت عبارت است از: احساس اطمینان و پشت گرمی و عدم خطر و آزادی از ترس و رعب و وحشت و یا اضطراب همراه با توجه و تأمین نیازهای شخصی ( اولیه ) حال و آینده. (17)
امنیت روحی و روانی (18)
امنیت روحی و روانی گاه به معنای « حالتی که در آن ارضای احتیاجات و خواسته های شخص انجام می یابد » بیان می شود و گاهی هم به « احساس ارزش شخصی، اطمینان خاطر، اعتماد به نفس و پذیرش از طرف گروه » معنا می گردد. (19) به بیان دیگر، امنیت روحی و روانی همانا حالت اطمینان و عدم ترس و احساس اعتماد جهت تامین نیازهای اساسی فردی است. امنیت روحی نیاز و یا انگیزه ای اساسی از انگیزه های تمام موجودات زنده به شکل عام و انسان به شکل خاص می باشد.
از دیدگاه روان شناختی ایمنی به عنوان یک نیاز اساسی اهمیت به سزایی دارد. این نیاز مستلزم امنیت، ثبات، حمایت، ساختار، نظم و رهایی از ترس و اضطراب می شود. ( 20) همه تا اندازه ای نیاز داریم که امور ( زندگی )، جریانی عادی و قابل پیش بینی داشته باشند. تحمل عدم اطمینان دشواراست در نتیجه می کوشیم تا سر حد توانایی به امنیت، حمایت و نظم دست یابیم... نبود امنیت و ثبات کامل ما را دچار ناراحتی می کند. (21)
نشانه های امنیت روحی و روانی
روان شناسان از دیدگاه ها و زوایای متنوع و متفاوت به امنیت روحی و روانی نگاه می کند: گروهی از انسان گرایان همانند مزلو (22) امنیت روحی و روانی را یک نیاز اساسی تلقی و در چارچوبه یک نیاز به بیان آثار و نتایج آن پرداخته اند. او از انسان رشد یافته به انسان « خواستار تحقق خود » یاد می کند که به کمک نیازها توان و استعداد بالقوه خود را به فعلیت می رساند. به عقیده وی شرط اولیه تحقق خود و به فعلیت رساندن خویش ارضای نیازهای اساسی از جمله « نیازهای ایمنی » است که شامل امنیت، ثبات، حمایت، نظم و رهایی از ترس و اضطراب می شود. بعد از تأمین نیازهای اساسی افراد کاملا سالم روی به نیازهای عالی تر می آورند. یعنی خواستار متحقق ساختن استعدادهای بالقوه خود و شناختن و فهمیدن دنیای پیرامون خود هستند. افرادی که نیازهای اساسی خود مانند ایمنی را بر آورده اند از ویژگی های زیر برخوردارند:
- روان پریش و روان نژند نیستند.
- به اختلال های آسیب شناختی مبتلا نیستند.
- از تمام توان و قابلیت های خود استفاده می کنند.
- می دانند کیستند و کیستند و به کجا می روند.
- از خود ویژگی هایی را نشان می دهند که حاکی از سلامت روان و بلوغ آنها می کند.
- درک صحیح از واقعیت دارند.
- خود و دیگران و طبیعت را آن گونه که هستند می پذیرند.
- به امور بیرون از خود نیز توجه دارند.
- کنش مستقل دارند.
- نیاز به خلوت و استقلال دارند.
- نوع دوست هستند.
- در برابر فرهنگ پذیری مقاومت دارند.
- خوی مردم گرایی دارند. (23)
از دیدگاه آلپورت (24) یکی از معیارهای و یا ویژگی های شخصیت سالم برخورداری از امنیت عاطفی است. به عقیده وی اگر آدمی از احساس امنیت بی بهره باشد نمی تواند در برابر ناکامی ها بدین سان خود پذیرا و بر هیجان های و عواطف خویش مسلط باشد. از این دیدگاه انسان با شخصیت سالم:
-ادراک واقع بینانه از جهان و خود دارد:
- درصد عینیت بخشیدن به خود هست.
- ارتباط صمیمانه با خود و دیگران دارد.
- به گسترش مفهوم خود می پردازد.
- مهارت لازم در انجام وظایف خود دارد.
- برای زندگی فلسفه واحد و اهداف درازمدت قایل است. (25)
مفهوم شناسی اضطراب
اضطراب
برای اضطراب تعاریف متعدد ارائه شده است که در این جا به دو تعریف عام و فراگیر و در عین حال متقن و مورد قبول همه روان شناسان اکتفا می کنیم:
الف- در تعریف نخست اضطراب به صورت عمومی به یک انتظار به ستوه آورنده که موجب تنش گسترده و موحش می شود، تعریف می گردد. « اضطراب یک انتظار به ستوه آورنده است، به منزله چیزی است که ممکن است در تنشی گسترده و موحش و اغلب بی نام، اتفاق افتد. این حالت به شکل احساس و تجربه کنونی مانند هر اغتشاش هیجانی در دو سطح همبسته روانی و بدنی در فرد پدید می آید ». (26)
در تعریف دیگر، اضطراب به ترس ناشی از به خطر افتادن یکی از ارزش های اصولی تعریف می شود. این گروه می گویند: اضطراب عبارت است از: « ترسی که در اثر به خطر افتادن کسی از ارزش های اصولی زندگی شخص ایجاد می شود ». (27)
اضطراب مستلزم مفهوم ناایمنی یا تهدیدی است که فرد منبع آن را به وضوح درک نمی کند در حالی که اصطلاح ترس به احساسی پوشش می دهد که در مقابل یک شیء معین خطرناک محسوب می شود.
طبقه بندی انواع اضطراب
اضطراب در اولین تقسیم بندی به سه قسم اصلی تقسیم می شود:
الف ) اضطراب مزمن
اضطراب مزمن عبارت است از یک ناراحتی کم و بیش دائم در سطح روانی، جسمانی و یاارتباطی (28) از دیدگاه برخی روان شناسان اضطراب هم می تواند حالتی از بودن باشد و هم صفتی برای شخصیت.
به بیان دیگر، اضطراب در نتیجه اوضاع و احوال تهدید کننده و یا فشار زا درجاتی از اضطراب را تجربه می کنیم، این حالت اضطراب است، اما افرادی هم هستند که اضطراب در آنها به صورت یک صفت یا یک عمال شخصیت در آمده است. این نوع افراد اضطراب مزمن دارند. (29) براساس تعریف فوق که اضطراب مزمن را اضطراب در سطح شخصیت و به عنوان صفت فراگیر و پایدار معرفی می نماید، می توان به نام دیگر این اضطراب در دیدگاه برخی از دانشمندان روان شناس پی برد. این گروه از روان شناسان از این اضطراب به « اضطراب اساسی » نام می بردند و در توصیف آن می گویند: اضطراب اساسی ( مزمن ) یک احساس فراگیر مخفیانه و فزاینده تنهایی و درماندگی در یک جهان متخاصم است که نقش مهم در تمامی ارتباط های فرد دارد. با وجود تاثیر فراگیر فرد در برابر این حالت تسلیم نمی شود و با به کارگیری مکانیسم های متعدد دفاعی به محافظت از خود در برابر این اضطراب برمی خیزد. هدف از به کارگیری این مکانیزم های دفاعی به دست آوردن احساس ایمنی و قوت قلب و به تعبیر دیگر راهی برای کسب سعادت مندی و آرامش می باشد. (30)
ب ) اضطراب حاد
این نوع اضطراب، محدود و آغاز و پایانش ناگهانی است. این حالت در برابر رویدادهای ناگهانی یا موقعیتی خاص بروز می کند. این حالت به منزله علامت یک ترس کم و بیش هوشیار از رها شدن و از دست دادن محبت... و یا ( مواجه ) یا خطری جسمانی ( معلولیت و مرگ ) و بحران آشکار می شود. (31)
ج ) اضطراب موقت
این نوع اضطراب، شبیه اضطراب حاد می باشد با این تفاوت که جنبه موقت دارد. تداوم آن به اضطراب اطرافیان وابسته است و در محدوده ای از ریخت های شخصیتی مشاهده می شود. (32)
نشانه های اضطراب
نشانه ها را در دو سطح کلی و جزیی می توان مورد توجه قرار داد و در این جا با توجه به تقسیم بندی بالا ابتدا طبق تفکیک فوق به بیان برخی تفکیکی علائم و نشانگان اساسی در سطح رفتاری و ذهنی و شناختی و انگیزشی اشاره می کنیم و سپس به بیان ویژگی های کلی اضطراب می پردازیم:
نشانگان طبقه بندی شده
اضطراب مزمن
اضطراب مزمن با نشانگان رفتاری و ذهنی زیر قابل شناخت است؛ شخصی که دارای اضطراب مزمن است، به آسانی تحت تاثیر احساس ها قرار می گیرد، نسبت به دیگران مظنون است، خود شماتت گر و دلواپس است و خودپنداره ناقص دارد و نگران و تحریک پذیر می باشد. (33)
اضطراب حاد
اضطراب حاد با علائم زیر قابل بازشناسی است؛ از دست دادن توانایی مهار و ناآرامی های کم و بیش مهار نشده و شدید، بهت زدگی و گاهی اوقات حرکات نامنظم و زاید و وحشت زدگی شدید و تعریق و لرزش و بالاخره درجست و جوی پایگاه ایمنی بخش. (34)
اضطراب موقت
با توجه به تعریف ارائه شده از اضطراب موقت این نوع اضطراب یا همان علائم اضطراب حاد قابل بازشناسی می باشد با این تفاوت که طبق تعریف مدت آن کوتاه است.
نشانگان کلی
نشانگان کلی اضطراب به قرار زیر قابل گزارش است:
- خشم، آن هم به صورت مکرر.
- ناتوانی در مهار خود و به تبع تخریب گری و ویران گری.
- فزون کنشی و ناتوانی در تمرکز.
- اختلال های حرکتی مانند حرکات بی نظم و لرزش.
- تغییرات فیزیولوژیکی همانند تغییر ضربان قلب، افزایش فشار خون، بحران های تنفسی و...
- اختلال های جسمانی مثل ادرار بی اختیار و خواب و بیداری بی موقع و وحشت زدگی در خواب و بیداری.
- خودبیماری پنداری و ترس از درمان ناپذیری و احساس وقوع خطرغیرقابل کنترل قریب الوقوع
- بازداری ارتباطی و رفتارهای اجتنابی و وابستگی
- اختلال در سطح تمرکز و حافظه
عوامل مؤثر بر اضطراب
با توجه به اهداف نوشته به صورت کلی به برخی از عوامل مؤثر بر اضطراب اشاره می کنیم:
4-1- خانواده؛
4-2- وراثت؛
4-3- محیط اجتماعی و تربیتی؛
4-4- آسیب های زیستی؛
4-5-ترس های آموخته شده؛
4-6- نظام فکری و اعتقادی. (35)
رابطه انتظار و سطح ایمنی
همان گونه که در آغاز گفته شد هدف اصلی این نوشته پاسخ به این سوال است که: انتظار، سطح ایمنی و امنیت روحی و روانی را افزایش می دهد و یا موجب کاهش و افت سطح روحی و روانی می گردد؟ و به بیان دیگر و براساس ارتباط امنیت روانی با بهداشت روان آیا انتظار به بهداشت روان آسیب می رساند و یا موجب ارتقای سطح بهداشت روان می گردد؟
قبل از پرداختن به جواب لازم است به نقش و اهمیت « امنیت روحی و روانی » اشاره کنیم؛ « امنیت » از مهم ترین نعمت های الهی به بشر و هر موجود دارای روح و روان و برخوردار از نیروی درک و شعور است. بدون تردید فارغ از این نعمت بزرگ بی بدیل تمام نعمت های دیگر نقمت و زحمت است. انسانی که از این نعمت محروم و بی بهره باشد از تمام نعمت های دیگر نیز بی بهره است؛ گرچه در انبوه نعمت های دیگر غرق باشد. چون این نعمت زمینه بهره مندی از دیگر نعمت ها را فراهم می آورد. در کنار این واقعیت بی تردید نکته دیگر آن است که از بین انواع مختلف امنیت، همانند امنیت نظامی، امنیت اقتصادی، امنیت قضایی، امنیت اجتماعی و... بدون شک امنیت روحی و روانی از اهمیت و جای گاه بسیار بالایی برخوردار است. در سایه امنیت روحی و روانی است که دیگر انواع امنیت معنا و مفهوم پیدا می کند. انسان محروم از امنیت روحی و روانی آن چنان خود و زندگی خویش را باخته است که، اگر از دیگر نعمت ها برخوردار هم باشد از آنها نمی تواند استفاده نمایید. او در تارهای تو در توی یأس و ناامیدی مستأصل کننده خود را گرفتار می بیند، و لذا تمام نعمت ها برایش نقمت و مایه دردسر است. اما در برابر انسان برخوردار از این نعمت- هر چند به صورت توهمی باشد- تنها یک نعمت ندارد، بلکه خود را منبع انواع انرژی حیاتی و توان مندی های انسانی می بیند. امنیت روانی افزون بر این که حیات او را تامین می کند، نیروی تداوم حیاط به وی می بخشد تا آرمان ها و اهداف زندگی خود را با شادی و نشاط تعقیب نماید و آرمان ها و آرزوهای فردی و اجتماعی و دینی و دنیوی و... محقق سازد.
اینک بعد از بیان اجمالی نقش و تاثیر امنیت روحی و روانی در زندگی فردی و اجتماعی به سراغ پاسخ به سوال اصلی تحقیق می رویم:
جهت پاسخ به سوال اصلی نوشته دو مسیر پیش روی ما قرار دارد:
- جست و جوی جواب در لابه لای عوامل کلی مؤثر بر امنیت روحی و روانی؛
منظور از این راه این است که ببینیم آیا دانشمندان روان شناس در بین عوامل مؤثر بر امنیت روحی و روانی آیا به گونه ای عام و یا خاص به اعتقادات مذهبی و یا مثلا اعتقاد به مهدی موعود و یا مانند این به عنوان عامل مؤثر در بهداشت روان و یا امنیت روانی اشاره نموده اند یا نه؟ و یا به تعبیر عام و فراگیر در بین یافته های دانشمندان سرنخی از ارتباط بین سطح ایمنی و باورهای مذهبی مانند موضوع انتظار و... می توان یافت؟
- بررسی همبستگی تحلیلی بین عامل امنیت روحی و روانی و عامل اعتقاد به ظهور منجی - انتظار-. (36)
بر این اساس طی دو مرحله به جواب سوال خواهیم پرداخت:
- در گام نخست به عوامل شناخته شده مؤثر در امنیت روحی و روانی می پردازیم تا ببینیم آیا در بین آنها به شکلی -مستقیم و غیر مستقیم- به عامل اعتقادات دینی و مذهبی پی برده اند یا نه؟
- در گام دوم از طریق همبستگی مفهومی دو واژه امنیت روحی و روانی و انتظار در پی به دست آوردن ارتباط این دو مفهوم با همدیگر و تاثیر و تأثر متقابل آن دو خواهیم بود.
مرحله اول:
عوامل مؤثر بر امنیت روحی و روانی
احساس ایمنی احساسی است اکتسابی و در سال های اول زندگی توسط محیط خانواده و افرادی که در زندگی نقش مهمی دارند در کودک ایجاد و تکامل می یابد و در ادامه در دوران های بعدی زندگی به کمک عوامل متعدد دیگر رشد و تکامل پیدا می کند. در مجموع و بدون در نظر گرفتن مقاطع مختلف سنی عوامل اساسی و کلی مؤثر بر احساس ایمنی عبارتند از:
- خانواده
- انتظارات*
- اهداف زندگی*
- همانند سازی (37)*
- محیط خارج خانواده ( محیط اجتماعی ) (38)
- نظام ارزشی* (39) یا تحرک در نظام ارزشی (40) ارزش های هستی (41)
- شناخت و سطح شناختی
از بین عوامل فوق چهار عامل معین شده ( * ) به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم با موضوع نوشته ارتباط پیدا می کند که به بررسی یکایک آنها می پردازیم:
- انتظارات
منظور از انتظارات در این جا همانا توقعاتی است که آدمی از دیگران آنها را فرا گرفته و به تدریج در وی رشد کرده و با درون فکنی، او آنها را از خود مطالبه می کند. ( 42) آدمی بعد از تعقیب این انتظارات آنها را محقق می سازد. تحقق این انتظارات موجب احساس ایمنی می گردد. همان گونه که اگر نتواند این انتظارات را برآورد احساس ناایمنی می نماید.
حال در این میان انسان منتظر در نگاه به الگوهای ارائه شده از رفتار و افکار و ارزش های شخص منتظر در احادیث و روایت برای خویش شاخصه های رفتاری و شناختی و انگیزشی را تعریف می نماید و با تکرار و تجلیل ذهنی خود آنها را برای خویش درون فکنی می کند و همیشه درصدد رعایت آن شاخصه ها و متخلق ساختن خود به آن رفتارها و اعمال است. وی هر اندازه که بیشتر بتواند استانداردهای ارائه شده در آیات و روایات را رعایت و خود را به الگوی ارائه شده از حضرت بقیةالله الاعظم شبیه سازد و خود را به آن عزیز هستی نزدیک تر نماید و در تحقق انتظارات خویش موفق تر شمارد، به تبع بیشتر احساس ایمنی می کند. و برعکس اگر در برآورده ساختن این انتظارات احساس شکست کند، احساس ناایمنی وجود او را فرا خواهد گرفت.
به بیان دیگر او بر این باور است که بین انسان منتظر با انسان های دیگری که به انتظار اعتقاد ندارند تفاوت وجود دارد. لذا او به عنوان انسان منتظر در برابر اعتقاد به مهدی موعود و امام منتظر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای خود دو گونه مسئولیت و تکلیف را تعریف و خود را در برابر هر دو نوع تکلیف، مکلف می داند:
1- انجام وظایف و مسئولیت های متوجه منتظر؛
2- زمینه سازی برای ظهور امام منتظر.
پس منتظر بودن دو دسته انتظار و به بیانی دو گروه مسئولیت متوجه شخص منتظر می نماید. او هم باید انتظارات متوجه خودش را برآورد و هم انتظارات متوجه جامعه و اجتماع را با زمینه سازی محقق سازد.
بر پایه این اعتقاد با مراجعه به آیات و روایاتی که بیانگر شرح وظایف و اوصاف انسان های منتظر است و وظایف آنها را بیان می کند و یا با مشاهده افرادی که وی آنها را منتظران واقعی می شمارد، الگوی عینی و تجسمی واقعی از شخص منتظر را در ذهن و دل خود درون فکنی می نماید و لحظه لحظه عمر و زندگی خود را در آرزوی منتظر واقعی بودن سپری می سازد و همیشه در پی تحقق این اوصاف و ویژگی ها در رفتار و اعمال و ذهنیات و... خود است. آن گاه که این اوصاف و ویژگی ها را در خود محقق می بیند احساس خرسندی و امنیت می کند. خرسند است از این روی که به آرزوی خویش رسیده است و آن گونه که آن الگوی الهی و آسمانی دوست می دارد و امام و مقتدای او خواسته زندگی می کند و به بیانی همانند انسانی زندگی می کند که انتظارش برآورده شده است.
پر واضح است که اگر امنیت خاطری وجود دارد نصیب فردی می شود که به انتظاراتش رسیده است و با خواسته هایش هم آغوش شده است والا انسانی که از خواسته هایش دور افتاده در دغدغه انتظاراتش به سر می برد و آرام و قرار ندارد.
جز شخص منتظر کسی نمی تواند احساس امنیت می کند چون او به اوصاف و ویژگی هایی مطلوبش که برای او ارزش می باشد و آینده او را تامین می کند دست یافته است.
از سوی دیگر در پرتو انجام مسئولیت دوم و تلاش برای زمینه سازی ظهور به نعمت رضایت امام منتظر نایل می گردد، این احساس امنیت و خاطر آسوده داشتن مضاعف می گردد. به خصوص که آن امام منتظر قدرت هستی را در کف دارد و رضایت او آینده ای درخشان و پرسعادت را برای شخص منتظر تامین و تضمین می کند. آیا این تضمین و تامین بی تردید و مستحکم می تواند امنیت آفرین نباشد!؟ همه در پی چنین تضمین و تامینی هستند که در آن تخلف راه نداشته باشد.
شخص منتظر هم به ندای دل و درون خود جواب داده و توقع درونی شده را برآوده است و خواسته خود را برآورده شده می بیند. این خواسته اگر بی بها باشد، تامین و تحقق آن برای صاحبش مایه خرسندی و موجب احساس امنیت می گردد تا چه رسد به آن زمان که خواسته و آرزویی پربها و بی بدیل باشد. از جانب دیگر انجام مسئولیت زمینه سازی ظهور که خود انتظار درونی شده دیگر است عامل مستقلی برای تحصیل رضایت محبوب و رسیدن به امنیت خاطر می شود.
بنابراین اعتقاد به امام مهدی و ظهور حضرتش (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به عنوان انتظار و عقیده درونی شده نه تنها موجب اضطراب نمی شود بلکه امنیت خاطر پایدار را برای افرادی که در مسیر این عقیده گام بردارند به ارمغان می آورد.
- همانند سازی
آدمی آن گاه که در اجتماع و ارتباط با دیگران قرار می گیرد به شکلی از این ارتباط تاثیر شناختی و فکری و عاطفی و رفتاری و... می پذیرد و از لابه لای این تاثیر و تاثر ساختار اولیه شخصیت او شکل می گیرد و به تدریج خود پنداره و جهان بینی و نگرش وی نسبت به زندگی و دیگران تعیین می شود.
مسلمان معتقد به اندیشه مهدویت و به حکم این که در انتظار به سر می برد نمی تواند به هر رفتاری اقدام نماید و خود را منتظر نیز بداند. منتظر بودن او را ملزم می سازد ظاهر و باطن و درون و برون و خانه دل و فضای زندگی خویش را طوری تنظیم نمایید که آن امام منتظر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می پسندد، او هر چه بیشتر خود را با آن امام منتظر (علیه السلام) همانند سازد و بیشتر خود را به آن امام همام نزدیک می سازد و در این نزدیکی وی، بیشتر احساس امنیت می نماید.
به بیان دیگر، التزام مسلمان به آیین مسلمانی وظایفی را بر عهده وی می گذارد. رکن و اساس این احساس التزام و تعهد در این اندیشه نهفته است که اگر به تعهد و وظیفه خویش عمل ننمایید دین و آیین خود را از دست داده می داند و بنیان مسلمانی خویش را بر انجام این نوع تعهدات مبتنی می داند. لذا در اولین اقدام برای جواب دادن به این احساس درونی و تعهد ایمانی، وی باید خود را به الگوهای دینی نزدیک و همانند سازد. چون این همانند سازی را زمینه ساز تحقق آن احساس دینی و تعهد درونی شده می بیند، لذا به همانند سازی لحظه به لحظه با معیارهای دینی و ایمانی ارائه شده می پردازد. به بیان دیگر او با این همانند سازی خود را مسلمان می شناسد و احساس می کند که به هدف و نقطه مطلوب رسیده است. یک نمونه عالی و بدون تردید برای تحقق این هدف همانا همانند سازی با الگویی زنده و در دسترس یعنی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد. برای همین منظور او رفتار و تفکر و حتی انگیزه خود را با الگوی در اختیار تطبیق می دهد. با این همانند سازی او به هدف خود می رسد و تعهد دینی و ایمانی خود را انجام شده احساس می کند. بدون تردید انجام مسئولیتی چنین خطیر و سرنوشت ساز افزون بر این که موجب شادی و نشاط می گردد بلکه احساس امنیت و آسودگی خاطر عمیق را به دل و جان این فرد هدیه می دهد. بی تردید شادی و نشاطی برتر از این نمی توان در زندگی خود سراغ گرفت که یک انسان به واسطه تعهد ایمانی با برترین الگوی اخلاقی و ایمانی و رفتاری و انگیزشی خود را همانند ببیند و خود را به شکلی بیاراید که او می پسندد.
تاثیر این همانند سازی با امام منتظر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یک بعد احساس خرسندی بود که بیان شد اما به تقلید از امام (علیه السلام) درصدد تطبیق رفتاری و فکری و حتی انگیزشی با آن امام همام برآمدن خود تاثیر مستقل دیگری در رسیدن به انسان به تکامل روحی و اخلاقی و از جمله آرامش روحی و روانی دارد که باید مورد اهتمام قرار گیرد؛ چون در پرتو این همانندسازی با آن مقتدا در اول وقت نماز به جا می آورد، نماز با حضور قلب می خواند و نیت خود را پاک و الهی می سازد و ... به اعمال دینی و آداب و مناسک مذهبی می پردازد که خود سبب مستقلی برای رسیدن به اطمینان خاطر و آرامش روحی و روانی که باید تفصیل این نوع اعمال را در تک تک آنها بررسی نمود که چسان نماز و روزه و حج و جهاد و...الهی و با نیت پاک موجب آرامش روح و روان می گردد.
بنابر این همانندسازی از دو طریق موجب آرامش می گردد:
- نفس همانند شدن و شبیه شدن با الگو و مقتدا؛
- اعمالی که به کمک آنها همانند سازی رخ می دهد.
خوب است به تفاوت « همانند سازی » و « انتظارات » به عنوان عنصر مستقل و مؤثر در انتظار و احساس ایمنی اشاره کنیم تا مرز این دو باز شناخته شود و یک عنصر تلقی نگردد. همان گونه که از تعریف این دو عامل به دست می آید در « همانند سازی » توجه منتظر به شبیه سازی خود با شخص آن امام همام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و درصدد است در رفتار و فکر و انگیزه به همان گونه باشد که آن امام (علیه السلام) می پسندد در حالی که در عامل « انتظار » توجه به شخص منتظر است و الگویی که از انسان منتظر در ذهن خود درونی نموده است. به هر حال در یکی سخن از همانندی با امام منتظران است - « همانند سازی »- و در دیگری- « انتظارات » - سخن از همانندی با منتظران است و همانند امام بودن، غیر از همانندی با منتظر امام است، نگاه به آسمان امامت غیر از نگاه به الگوهای زمینی است.
- نظام ارزشی
مقصود از نظام ارزشی در اینجا همانا سلسله ارزش های شخصی فلسفه ای مبتنی بر باورها، آرزوها و آرمان هایی است که با سعادت فرد و تحقق خود و اطرافیان وی پیوند نزدیک دارد. (43)
بدون تردید اعتقاد به مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و اعتقاد به ظهور آن منجی از جمله بارزترین مصادیق و فاکتورهای لازم در یک نظام ارزشی است. انسان مسلمان به این عنوان که به نظام ارزشی پویایی به نام مهدویت معتقد است، از اطمینان خاطر و آرامش دل بهره مند می باشد. چون او به حضور امامی زنده عادل و عالم و حکیم و در دسترس اعتقاد دارد. توجه داریم که این اعتقاد پویا و زنده و استمرار یافته در بستر زندگی جدای از تاثیراتی که در افکار و اعمال معتقدان خود دارد موجب آرامش روحی و روانی می گردد. چه داشتن یک نظام باوری عقلی و برخورداری از این اوصاف منحصر به فرد خود سبب مستقل برای تامین اطمینان خاطر است، هر چند میزان پای بندی و تاثیرگذاری آن در زندگی کم رنگ باشد. افزون بر این که پای بندی به این باور و تلاش در مسیر تحقق لوازم این اعتقاد و ملتزم و همراه ساختن خویش به تاثیرات این باور، و زندگی خویش را بر پایه این اعتقاد بنا نمودن، خود سبب دیگری است برای تامین آرامش روحی و روانی.
آنچه در این بخش مدنظر است اصل اعتقاد به مهدویت با ویژگی های منحصر به فرد آن در نظام اعتقادی شیعه است که موجب زدودن تردید از فضای زندگی انسان مسلمان و پشت گرمی و خاطر جمعی افراد معتقد به آن می شود. گرچه ضرورتاً آن که زندگی خود را بر پایه چنین تفکر بنیادی بنا می کند هرگز در مسیر زندگی دچار تردید نمی شود و هیچ گاه در کوچه و پس کوچه های این زندگی با شک و تردید و اضطراب گام بر نمی دارد و با آرامش و آسایش مخصوص و بر آمده از این اعتقاد زندگی می کند. برخورداری از پشتوانه فکری مستحکم و تنظیم زندگی براساس این باور یقینی، جایی تشویش و دلهره باقی نمی گذارد. این چنین فردی سراسر زندگیش را آرامش دل و فراغت خاطر فرا گرفته است. چه تمام رفتار ریز و درشت او از پشتوانه فکری قوی برخوردار است و برای تک تک کنش ها و واکنش های خود دلیل و توجیه منطقی و قابل پذیرش دارد.
به تعبیر آلپورت « داشتن ارزش های استوار شخص سالم را از روان نژند متمایز می سازد. » (44) او در جایی دیگر با نام گذاری این افراد به انسان های « درپی تحقق خود » در توصیفشان واژگانی را به کار می گیرد و سخنانی را بیان می نماید که درمصداق یابی به انسان های برخوردار از نظام ارزشی مستحکم تطبیق می یابد. « کسانی که به تحقق خود می پردازند، به راستی خودشان هستند. خود را پشت نقاب ها و صورتک ها پنهان نمی سازند و به انچه نیستند تظاهر نمی کنند یا در برابر بخشی از خود سپر نمی گیرند. پیرو تجویزهای رفتاری نمی شوند، هر لحظه به رنگی درنمی آیند و در اوضاع و شرایط مختلف شخصیت های متفاوت از خود نشان نمی دهند. » ( 45)
به بیان دیگر آن گاه که انسان از نظام ارزشی برخوردار است در تمام حوزه های تعاملی و رفتاری خود دارای برنامه می باشد. او می داند که با خود و دیگران حتی حیوانات و طبیعت چگونه رفتار نماید. لذا در تمام صحنه های زندگی خود با برنامه از قبل تعریف شده و دارای پشتوانه فکری وارد عمل می شود. در این عرصه های متنوع فعالیت از تعادل روحی و روانی و استحکام رفتاری برخوردار است که خود یکی از نشانگان افراد « خودشکوفا » و بهره مند از سلامت روحی و روانی و برخوردار از امنیت روانی است. چون یک بعد از ابعاد این سلامت، تعادل بین ارگانیزم و محیط- اعم از افراد دیگر و یا حیوانات و یا طبیعت است که در رسیدن به « خودشکوفایی » بسیار مؤثر می باشد. (46) بر همین اساس روان شناسان سلامت روانی را وضعیتی از بلوغ روان شناسی تعبیر می کند که عبارت است از حداکثر اثر بخشی و رضایت به دست آمده از کنش فردی و اجتماعی که شامل احساسات و بازخوردهای مثبت نسبت به خود و دیگران است. (47)
چاهن ( 1991 ) یکی از شرایط لازم برای دست یابی به سلامت روان را برخورداری از یک نظام ارزشی می داند. او می گوید بهره مندی از یک سلسله ارزش های شخصی و فلسفه ای مبتنی بر باورها، آرزوها و آرمان ها با سعادت و تحقق خود و اطرافیان فرد پیوندی نزدیک دارد، شرط لازم برای دست یابی به سلامت روان است. (48)
آدمی تنها فقط برای حفظ روحیه شاد و سازگاری با محیط نیازمند احساس امنیت است. امنیت هم فقط به معنای محافظت از خود نیست بلکه به معنای احساس آرامش درونی در ارتباط با دوستان، محل کار، مدرسه و همه موقعیت های دیگر ( زندگی ) است. وقتی که انسان احساس عدم امنیت یا تزلزل می کند، حس اضطراب و تنش و نگرانی او را می آزارد. (49)
- اهداف زندگی
با توجه به مطالب بیان شده نقش و تاثیر « اهداف زندگی » (50) به عنوان یکی دیگر از عوامل مؤثر در تامین امنیت مشخص می شود. چون نظام ارزشی مبتنی بر مهدویت اهداف خاصی را برای زندگی انسان معتقد به آن ترسیم می کند که برگرفته از تمام جزییات اعتقادی اوست. این برنامه و اهداف، روابط انسان را با دیگران از جمله انسان های دیگر و طبیعت و ... معین می نماید. پرواضح است انسانی که در مسیر زندگی خود از برنامه قبلی مورد اعتماد پیروی می کند افزون بربهره مندی از پشتوانه غنی علمی، در زندگی خود اهداف از پیش تعریف شده دارد و از قبل با برنامه زندگی خود آشناست و با آگاهی و اطمینان وارد صحنه های متنوع زندگی می شود و ارتباطات خود را تنظیم می نماید و احساسات و عواطف خود کنترل دارد. چنین انسانی هرگز خود را در معرض آسیب و تهدید نمی بیند و حتی برای آرزوها و آمال خود برنامه دارد لذا در امنیت کامل به سر برده و هرگز در تحولات زندگی دچار تردید و اضطراب نمی شود. روان شناسان انسان گرا در توصیف چنین انسانی می گویند:
جنبه اصلی شخصیت آدمی، مقاصد سنجیده و آگاه ( آگاهانه اوست )، یعنی امیدها و آرزوهای اوست. این هدف ها، انگیزه شخصیت سالم قرار می گیرند و بهترین راهنما برای فهم رفتار کنونی انسانند... داشتن هدف های دراز مدت، کانون وجود آدمی را تشکیل می دهد و بشر را از حیوان و سالمند را از کودک و در بسیاری از موارد شخصیت سالم را از شخصیت بیمار متمایز می کند. (51)
1- آنها با توجه به تاثیر متقابل امنیت و داشتن هدف در زندگی می گویند؛ اگر اشخاص بالغ از احساس امنیت بی بهره بودند نمی توانستند در برابر ناکامی ها این سان شکیبا و خود پذیرا، و بر هیجان ها و عواطف خود مسلط باشند. آنها آموخته اند با ترس های زندگانی و تهدیدهای متوجه « من » به طور نسبی دست و پنجه نرم کنند.. افراد سالم از احساس ترس و ناامنی آزاد نیستند، ولی کمتر حس می کنند که در معرض تهدید هستند. (52) انگیزه شخصیت سالم آمال و آرزوها و امیدهای اوست به نظر آلپورت این « هدف های تعیین کننده » برای شخصیت سالم امری حیاتی است... داشتن شخصیت سالم بدون داشتن آرزوها و جهتی به سوی آینده نامیسر است. (53)
مرحله دوم
بررسی همبستگی تحلیلی بین عامل امنیت روحی و روانی و عامل اعتقاد به ظهور منجی- انتظار، لازم است قبل از پرداختن به اصل سخن مفهوم همبستگی تحلیلی را بیان نماییم؛ منظور از همبستگی تحلیلی مقایسه توصیفی حالات روحی و روانی و وضعیت شناختی و ذهنی و انگیزشی و رفتاری انسان برخوردار از امنیت روانی با شخص منتظر می باشد. در این مقایسه توصیفی با توجه به مطالب بیان شده در سطح تحلیل مفهومی به مقایسه می پردازیم. چون تحلیل خارجی و بررسی همبستگی عینی نیازمند تحقیق میدانی است که از فرصت و حوصله این نوشته خارج است. انجام تحقیق از نوع همبستگی میدانی اقتضا می کند که به بررسی خارجی و میدانی هم آهنگی و یا ناهم آهنگی حالات روحی و روانی و وضعیت ذهنی و شناختی و انگیزشی و رفتاری انسان بهره مند از امنیت روحی و روانی با انسان منتظر بپردازیم و این نوع تحقیق هم اکنون در دستور نوشته قرار ندارد اگر چه ضرورت آن بر کسی پوشیده نیست. حال اگر در این تحلیل مفهومی به هم آهنگی توصیفی و تحلیلی دست یابیم، پی می بریم که انتظار در افزایش سطح ایمنی اثر مثبت دارد و اگر ناهم آهنگی توصیفی به اثبات رسد، نشان دهنده عدم تاثیر انتظار در سطح ایمنی می باشد.
از آن جا که تکیه این نوع تحلیل بر مفاهیم ارائه شده است، لذا به تعریف ارائه شده برای انتظار مراجعه، مفاهیم بیان شده را تحلیل و در لابه لای آن ارتباط مفهومی را به دست می دهیم. در مرحله دوم آثار بیان شده برای انتظار را مورد بررسی می کنیم تا به تاثیر آنها بر رشد سطح ایمنی و یا کاهش سطح ایمنی پی ببریم. پس ابتدا در بین مفاهیم و سپس در بین آثار و نتایج انتظار به تبیین همبستگی بین سطح انتظار و سطح ایمنی و مقایسه و تطبیق آنها می پردازیم:
همبستگی در سطح مفهومی
برای انجام این بخش به سراغ مفاهیم ارائه شده از انتظار می رویم و به مفهوم اساسی اشاره می کنیم:
الف ) امید
اگر به مفهوم تفصیلی ارائه شده از انتظار مراجعه کنیم یکی از فاکتورهای مفهومی اخذ شده در آن تعریف عنصر « امید » بود. شخص منتظر با امید به رسیدن به وضعیت مطلوب تلاش می کند تا زمینه ظهور حضرت را فراهم آورد. او خود را تسلیم ناملایمات و گرفتارها نمی کند چون می داند که شخصی خواهد آمد و این درد و رنج را پایان خواهد داد. او چون چشم به آینده ای روشن دوخته است و به « روح اللهی » تکیه زده است جایی برای یاس و نومیدی و اضطراب نمی بیند. لذا اضطراب و ناامنی جایی ندارد تا بروز پیدا کند. اگر فراموش نشده باشد. در تعریف انتظار گفتیم که ریشه انتظار امید به آینده روشن است و با وجود این حالت دیگر عدم امنیت بی معناست.
با عنایت به این فاکتور مفهومی به دست می آید نه تنها انتظار به ناامنی منتهی نمی شود بلکه خود سبب امید و تامین امنیت فردی و اجتماعی می شود. پس انتظار خود موجب:
1- ایجاد امید به مدد الهی و رستگاری: اعتقاد به امام عصر و حجت الهی و انتظار ظهور به شیعه این امید را می بخشد که آماده ترقی و عالم گیر شدن مذهب و اقتدار اسلام باشد و خود را برای تحقق وعده الهی مهیا سازد. در حالی که یأس و حرمان موجب رکود و ذلت و حتی نکبت می گردد، اعتقاد به انتظار و ظهور حضرت حجت، حیات مردابی را از زندگی بشر دور و حیات رو به پیشرفت و رونق را برای وی به ارمغان می آورد. بی تردید این اعتقاد راسخ و عمیق و عریق مایه پشت گرمی و امیدواری و قوت قلب شده و موجب فلاح و رستگاری می گردد.
ارتباط حقیقی فکری و روحی و روانی با موجودی برتر و عالی که می تواند لحظه به لحظه حامی انسان ها باشد و در گرفتاری ها و مهالک دست او را گرفته و نجاتش بخشد، افزون بر این که دلگرمی غنی و بی بدیل برای معتقدان به این ایده را به ارمغان می آورد، حرکتی خستگی ناپذیر و همیشه پر توان را در زندگی او شروع می کند.
2- خودسازی و آمادگی شخصی و شخصیتی: انسان امیداور به ظهور برای هم رکاب شدن با یاوران حضرت خود را هم آماده می سازد. این آمادگی شامل تهیه مقدمات ظهور و خودسازی فردی و اجتماعی می شود. از بین انواع تهیه و آمادگی مهم ترین نوع آن آمادگی روحی و نفسی است که خود زمینه ساز دیگر انواع خودسازی و زمینه سازی است.
ب ) تلاش برای رسیدن به وضعیت مطلوب
شخص منتظر به واسطه روحیه با ثباتی که در خود احساس می کند هرگز خود را تسلیم فضای نامناسب نکرده بلکه در صدد تغییر وضعیت موجود بر می آید. پر واضح است انسانی که چنین تدابیری را در سر دارد از ایمنی بالا باید برخوردار باشد والا با روحیه متلاطم و آشفته و حالت ترس و دلهره او باید بیشتر متوجه سلامت خود باشد و خود را محافظت نماید نه آن که به تدابیر اصلاحی بپردازد. این حالت نشان می دهد که به واسطه انتظار مستأصل نشده بلکه همچوم مصلح بیدار در صدد اصلاح امورد و فراهم نمودن زمینه ظهور و رسیدن به وضعیت مطلوب است. لذا انتظار حتی در سطح مفهومی نیز موجب ناامنی و سلب امنیت نمی گردد و خود موجب جرئت یافتن منتظر برای اعمال تدابیر اصلاحی می شود.
همبستگی در سطح آثار و نتایج
اگر در آثار بیان شده برای انتظار که جملگی بر گرفته از آیات و روایات است دقت کنیم پی می بریم هیچ یک از این آثار نه خود ارتباط با سلب امنیت پیدا می کند و نه زمینه ساز امنیت و یا موجب عدم امنیت روحی و روانی می گردد. خوب است به برخی از این آثار اشاره کنیم تا سخن بی دلیل نباشد. از آثاری که برای انتظار بیان شد می توان به « تأمین و افزایش نیروی انگیزشی » و « آمادگی روحی و جسمی و فکری و شناختی » و « خودسازی » و « امید به آینده » و « ظلم ستیزی » و « سعه فکری و جهانی اندیشه » و « خرد ورزی و تکامل فکر و اندیشه » « تقید به رفتارهای دینی و مذهبی » اشاره نمود. اگر دقت کنیم هریک از این آثار خود می تواند سببی مستقل برای تأمین امنیت روحی و روانی باشند. لذا نه تنها موجب سلب امنیت نمی شوند و به امنیت روحی و روانی آسیب وارد نمی سازند بلکه خود در سطح فردی و اجتماعی سبب مؤثر جهت تامین امنیت روحی و روانی به شمار می روند. مثلاً تقید به آداب و مناسک شریعت که به استناد عملی و علمی موجب امنیت می شود و در کلام الهی سبب آرامش دل معرفی می گردد چگونه می تواند سبب سلب امنیت گردد. چه تمام آداب و مناسک دینی مصداق یاد خداوند هستند و یاد خداوند هم موجب آرامش دل ها می گردد: ( أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ). (54)
یکی دیگر ازآثار و نشانگان انتشار همانا خودسازی و آمادگی شخصی و شخصیتی برای ظهور است. انسانی که خود را برای رخدادی جهانی آماده می سازد در اضطراب به سر می برد یا در شور و نشاط؟ آن که برای رسیدن به محبوب سر از پا نمی شناسد و هیجان وصل به حضرت بقیة الله (علیه السلام) سراسر وجودش را گرفته، ذره ای احساس عدم امنیت نمی کند بلکه تمام تدابیر آزار دهنده و اضطراب آفرین در او بی تاثیر است. همانند کسی که عاشقانه به حال تلاش است و ضربه ها و آسیب های ضمن تلاش را هرگز احساس نمی کند. پس این عامل خود مصونیت بخش است نه آسیب زا و اضطراب آفرین. دیگر نشانگان و آثار انتظار مانند امید به آینده و ظلم ستیزی و ... نیز همین گونه موجب افزایش امنیت روحی و روانی می شوند نه آن که سبب سلب امنیت و یا موجب اضطراب گردند.
همبستگی در سطح آثار و نشانگان اضطراب
بعد دیگر در تحلیل توصیفی توجه به قطب مخالف است. یعنی جست و جو در کشف ارتباط تحلیلی بین آثار و پی آمدهای اضطراب و اثرات انتظار. به بیان دیگر بررسی تطبیقی اثرات انتظار با تاثیرات اضطراب بر روی انسان، خود راهی دیگر جهت مطالعه ارتباط انتظار با امنیت روحی و روانی است. لذا اگر به همسویی این تاثیرات برسد معلوم می شود انتظار موجب بروز و یا افزایش اضطراب می گردد و اگر نتیجه تطبیق به ناهمسویی دامنه تاثیر آنها ختم شد نشان می دهد بین انتظار و اضطراب هیچ ارتباط مثبتی وجود ندارد.
از مقایسه اثرات انواع اضطراب بدون اندک تردیدی پی به بیگانه بودن اثر این دو پدیده بر یکدیگر می بریم. به این معنا که هیچ یک از اثرات اضطراب نه تنها در افراد منتظر دیده نمی شود بلکه بین این دو پدیده در حیطه اثرات و پی آمدها بیگانگی و تغایر صد در صد وجود دارد به گونه ای که حتی خفیف ترین و ناپایدارترین آثار اضطراب را نمی توان در افراد منتظر دید. لذا بین لیست آثار اضطراب و آثار انتظار هیچ وجه مشترکی دیده نمی شود و ارتباط این دو لیست تنها در متضاد بودن آنها با یکدیگر است. برای پی بردن به این ادعا کافی است مروری مجدد به انواع اضطراب و آثار هر یک از آنها با آثار انتظار بیندازیم تا عدم تاثیر انتظار بر اضطراب و بر عکس روشن و واضح گردد.
البته با بیان تأثیر مثبت انتظار بر سلامت روان و این که یکی از عوامل مؤثر بر امنیت روحی و روانی اعتقاد به انتظار است- آن گونه که قبلاً بیان شد- دیگری نیازی به بررسی و بیان تأثیرات قطب مخالف نیست و تنها جهت تکمیل ساختار بحث و رعایت اسلوب تحقیقی انجام شده است و بس.
پی نوشت ها :
1- صافی 1382، ص 57.
2- طه، آیه 135.
3- فرهنگ معین، ص 364؛ فرهنگ عمید، ص 190.
4- انوری حسن، فرهنگ سخن، ج1، ص 589.
5- موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج2، ص 235.
6- حبیب الله طاهری، سیمای آفتاب، ص 93.
7- توضیح بیشتر این واژه با عنایت به تاثیر روان شناختی انتظار بر روی سطح ایمنی در بخش پایانی خواهد آمد ان شاء الله.
8- برای توضیح بیشتر به کتاب قیام و انقلاب مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نوشته شهید مطهری، ص6 و ص 61 و کتاب سیمای آفتاب، نوشته آقای حبیب الله طاهری، ص 225 و کتاب امامت و مهدویت، ج2 نوشته آیة الله صافی مراجعه نمایید.
9- مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی، ص 7.
10- غررالحکم و درر الکلم، ج2، ص 231.
11- ناصر مکارم شیرازی، حکومت جهانی مهدی، ص 110.
12- لطف الله صافی، امامت و مهدویت، ص 15.
13- اعراف، آیه 128.
14- حبیب الله طاهری، سیمای آفتاب، ص 216.
15- لغت نامه دهخدا، ص 1376.
16- انوری 1381، ص 571.
17- ربر 1995، ص 697.
18- Security.
19- شعاری نژاد، فرهنگ علوم رفتاری، ص 394 و 395.
20- دوان شولتز، روان شناسی کمال، ترجمه کریمی و همکاران، ص 364.
21- همان،ص 93.
22- Abraham H. Maslow.
23- همان، ص 90-112.
24- Gordan Allport.
25- همان، ص 12-23.
26- دادستان 1376، ص 60 و 61.
27- سعید شاملو، بهداشت روانی، ص 174.
28- دادستان، 1371، ص 63.
29- دوان شولتز، نظریه های شخصیت، ترجمه کریمی و همکاران، ص 301.
30- همان، ص 177-179.
31- دادستان، 1371، ص 64 و 65.
32- همان، ص 65.
33- دوان شولتز، نظریه های شخصیت، ترجمه کریمی و همکاران، ص 301.
34- دادستان، 1371، ص 65.
35-شاملو، بهداشت روانی، ص 141 یا تلخیص و پور افکاری، 1382، ج2، ص 341.
36-منظور مفهوم انتظار طبق تعریف ارائه شده در همین تحقیق است.
37-Identification.
38- سعید شاملو، بهداشت روانی، ص 145-151.
39- چاهن 1990.
40- حمزه گنجی، بهداشت روانی، ص 18 و 19.
41- مزلو، 1977، ص 98.
42- سعید شاملو، بهداشت روانی، ص 147.
43- اسلام و بهداشت روان، ج2، ص 311.
44- دوان شولتس، روان شناسی کمال، ترجمه گیتی خوشدل، ص 32.
45- همان، ص 49.
46- کاپلان و سادوک به نقل از: پورافکاری، 1373، ج2، ص 341.
47- مجموعه مقالات اسلام و بهداشت روان، ج2، ص 311.
48- چاهن، 1991 به نقل مجموعه مقالات آلام و بهداشت روان، ج2، ص 316.
49- ویلیام منینگر و الیس وایتسمن، رشد شخصیت، ترجمه سیما نظیری، ص 73 و 74.
50- قبلا « اهداف زندگی » به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر امنیت روحی و روانی بیان شده بود.
51- دوان شولتس، روان شناسی کمال، ترجمه گیتی خوشدل، ص 16.
52- دوران شولتس، نظریه های شخصیت، ترجمه گیتی خوشدل، ص 29 و 30.
53- همان، ص 32.
54- رعد، آیه 28.
منابع :
1- Waiting ( for ).
2- Security.
3- S. REBER DICTIONARY OF PSYCHOLOGY SECOND EDITION NEW YORK USA.
4- احمدی، علی اصغر، روان شناسی شخصیت، انتشارات امیر کبیر، 1383.
5- امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، انتظارات شفق، 1376.
6- انصاری، عبدالرحمان، در انتظار خورشید ولایت، خدمات چاپ نیکان، 1372.
7- انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، ج1، انتشارات سخن، 1381.
8- پروا، مهدی، روان شناسی یکتاپرستی یا فانوس رستگاری، انتشارات سهامی انتشار، 1380.
9- پور افکاری، نصرت الله، فرهنگ اصطلاحات روان شناسی و روان پزشکی، ج2، انتشارات فرهنگ معاصر، 1373.
10- حسینی، سیدابوالقاسم، اصول بهداشت روانی، انتشارات آستان قدیم رضوی، 1381.
11- شولتس دوان و سیدی الن شولتس، ترجمه سید محمدی سید یحیی، نشر و ویرایش، 1385.
12- شاملو، سعید، بهداشت روانی، انتشارات رشد، 1374.
13- شعاری نژاد، علی اکبر، فرهنگ علوم رفتاری، انتشارات امیر کبیر، 1364.
14- شولتس، دوان، روان شناسی کمال الگوی شخصیت سالم، ترجمه گیتی خوشدل، نشر پیکان، 1386.
15- نظریه های شخصیت، ترجمه کریمی یوسف و همکاران، نشر ارسباران، 1384.
16- صافی گلپایگانی، لطف الله، امامت و مهدویت، ج2، سپهر، 1380.
17- طاهری، حبیب الله، سیمای آفتاب، انتشارات زائر، 1380.
18- عبدالقادر طه، فرج، موسوعة علم النفس و التحلیل النفسی، انتشارات المکتبات الکبری، 2005.
19- عسکری، حسین، بهداشت روان در ازدواج، انتشارات گفتگو، 1380.
20- گنجی، حمزه، بهداشت روانی، انتشارات ارسباران، 1385.
21- مطهری مرتضی، قیام و انقلاب مهدی، انتشارات صدرا، 1371.
22- مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی (علیه السلام)، انتشارات مدرسه الامام علی ابن ابیطالب (علیه السلام)، 1376.
23- منینگر، ویلیام و وایتسمن، الیس، رشد شخصیت و بهداشت روانی، ترجمه سیما نظیری انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، 1381.
24- موسوی اصفهانی، سید محمد تقی، مکیال المکارم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1383.
25- نویسندگان، اسلام و بهداشت روان- مجموعه مقالات- ج2، دانشگاه ایران، 1382.
26- هاشم العمیدی، سید ثامر، در انتظار ققنوس، ترجمه مهدی علیزاده، انتظارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، 1384.
منبع مقاله :
مکارم شیرازی ...{ و دیگران }، (1387)، گفتمان مهدویت، قم: موسسه بوستان کتاب، چاپ اول