ماهان شبکه ایرانیان

تربیت منتظران راستین

منتظران واقعی امام عصر (علیه السلام) تنها به آماده‌ کردن خود برای استقبال از ایشان و پیوستن به حضرتش راضی نمی‌شوند، بلکه خود را موظّف می‌دانند که این آمادگی را در سایه‌ مؤمنان نیز ایجاد کنند و در حقیقت به تربیت منتظران واقعی می‌پردازند

تربیت منتظران راستین

منتظران واقعی امام عصر (علیه السلام) تنها به آماده‌ کردن خود برای استقبال از ایشان و پیوستن به حضرتش راضی نمی‌شوند، بلکه خود را موظّف می‌دانند که این آمادگی را در سایه‌ مؤمنان نیز ایجاد کنند و در حقیقت به تربیت منتظران واقعی می‌پردازند.

وظیفه‌ی دستگیری از ضعیفان

اولین قدم در این مسیر آن است که انسان نسبت به این وظیفه، احساس تکلیف الهی نماید و از زیر مسؤولیت آن شانه خالی نکند. امام رضا (علیه السلام) در مورد علّت وجوب زکات بر ثروتمندان، مطلبی را به طور کلّی تذکر داده‌اند که می‌تواند در زمینه‌ی مورد بحث نیز مطرح شود. ایشان چنین دلیل آورده‌اند:
لأنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالی کَلَّفَ اَهلَ الصِّحَةِ القیامَ بِشَأنِ اَهلِ الزَّمانَةِ وَ البَلوی. (1)
زیرا خدای متعال اهل عافیت را مکلّف فرموده است به امور کسانی که از بیماری مزمن رنج می‌برند و گرفتاری دارند، رسیدگی نمایند.
صحّت و عافیت در انسان، هم به بدن او مربوط می‌شود و هم به روحش. ممکن است کسی از لحاظ جسمانی سالم باشد و از جهت روحی مریض؛ یا بالعکس بدنش بیمار باشد و روحش سالم. سلامت روح به این است که از لحاظ اعتقادی و اخلاقی مبتلا به ضعف و ناراحتی و بیماری نباشد. و کسانی که از جهت ایمانی دارای اعتقادات نادرست هستند، یا بُنیه‌ی اعتقادی محکمی ندارند تا در برابر شبهات و ایرادهای مخالفان تاب بیاورند، یا به طور کلّی در مقام عمل به وظایف دینی استحکام و صلابت لازم را ندارند، هیچ یک اهل صحّت از جهت روحی نیستند. لذا اهل عافیت، یعنی آن‌ها که دارای ایمان محکم و صحیح هستند، وظیفه دارند که به مشکلات و گرفتاری‌های این گونه افراد رسیدگی کنند.
درست همان‌طور که اغنیا وظیفه‌ی رسیدگی به فقرای از مؤمنان را دارند، راست اندیشان و کسانی که درجات بالاتری از ایمان را دارند، باید به سست اندیشان و مبتلایان به درد جهل و غفلت و فراموشی یاد خدا و امام زمان (علیه السلام) رسیدگی کنند. و اگر در انجام وظیفه‌ی خود کوتاهی کنند، در پیشگاه خداوند مقصّر و خطاکار شمرده می‌شوند.
کدام بیماری مزمن (زَمانة) و گرفتاری (بلوی) سخت‌تر و دردناک‌تر از این است که یک مؤمن در مسائل اصلی و محوری اعتقادات به شبهات مبتلا شود، یا در مسائل اخلاقی و رعایت احکام شرعی به بی‌قیدی و لااُبالی گری دچار گردد؟!
در این صورت آیا افراد شایسته و با صلاحیّت، نسبت به اینگونه اشخاص هیچ مسؤولیتی ندارند؟! آیا اگر این‌ها در انجام وظیفه‌ی خویش کوتاهی کنند، شریک و عامل در گناهان و انحرافات آنها شمرده نمی‌شوند؟! در اینجا خوب است یک بار دیگر پای درس استاد گرانقدرمان که خود تربیت شده‌ی مکتب علوی است، بنشینیم که خطاب به یکی از شاگردانش چنین می‌نویسد:
«این که پیغمبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید:
حُبُّ الدُنیا رَأسُ کُلِّ خَطیئَةٍ.
دوستی دنیا سرآمد همه‌ی گناهان است.
معنایش تنها این نیست که به واسطه‌ی این که دنیا را دوست داریم، مرتکب گناهانی می‌شویم، بلکه سطح مطلب خیلی بالاتر از اینهاست. اگر به واسطه‌ی دوستی دنیا و راحت طلبی، برای نجات دیگران اقدامی نکنیم و آنان گناهی را مرتکب شوند، عین آن گناهان در نامه‌ی اعمال ما ثبت خواهد شد... حال که معنی حبّ الدنیا ... را درک کردی، از خداوند عالم بخواه تا به واسطه‌ی غفلت و عدم توجّه به انسان سازی، منشأ خطای آیندگان نشوی... علی (علیه السلام) می‌فرماید:
ما اَخَذَ اللهُ عَلی أهلِ الجَهلِ أن یَتَعَلَّمُوا حَتّی اَخَذَ عَلی اَهلِ العِلمِ أن یُعَلِّمُوا. (2)
پیش از آنکه به نادانان بگویند چرا نرفتید یاد بگیرید، به دانایان می‌گویند: چرا یاد ندادید؟ (3)
وقتی به این فرمایش مولا (سلام الله علیه) می‌رسیم، به خاطر راحت طلبی و خودخواهی، از کنارش به آسانی می‌گذریم. راستی چرا فرمایش مولا (علیه السلام) را آویزه‌ی گوش خودمان قرار نمی‌دهیم؟! مگر علی (علیه السلام) فقط برای آن است که هر وقت می‌خواهیم از زمین بلند شویم «یاعلی» بگوییم، یا شب تولّدش پلو و شیرینی بخوریم؟! اگر غیر از این است و می‌خواهیم دنباله‌رو آن حضرت باشیم، پس چرا از دیگران دستگیری نمی‌کنیم؟! آیا فردای قیامت برای قتل نفس‌ها و جنایت‌هایی که دیگران مرتکب شده‌اند و علّتش آن است که آنان را نساخته‌ایم، جوابی داریم؟!...

تو کز محنت دیگران بی‌غمی *** نشاید که نامت نهند آدمی

منتظران واقعی امام عصر (علیه السلام) در زمان غیبت ایشان، باید نسبت به سایر مؤمنان اینگونه خود را مکلّف و مسؤول بدانند و چنین تب وتابی در امر هدایت و دستگیری ایتام آل محمد (صلی الله‌ علیه وآله‌ و سلم) داشته باشند.
مگر خدای متعال نفرموده است:
«... مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَ مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا». (4)
هر کس انسانی را جز به عنوان قصاص یا به سبب فساد روی زمین بکشد، پس گویی که همه‌ی مردم را کشته است. و هر کس یک انسان را زنده کند، گویی همه‌ی انسان‌ها را زنده نموده است.
وقتی از امام صادق (علیه السلام) در توضیح قسمت اخیر آیه‌ی شریفه‌ پرسیدند، حضرت فرمود:
مَن اَخرَجها مِن ضَلالٍ إلی هُدیً، فَکَأَنَّمّا اَحیاها. وَ مَن أخرَجَها مِن هُدیٍ اِلی ضَلالٍ، فَقَد قَتَلَها. (5)
هر کس انسانی را از گمراهی به سوی هدایت نجات دهد، گویی که او را زنده نموده. و هر کس او را از راه صحیح به گمراهی بکشاند، هر آینه او را کشته است.
زندگی و مرگ از دیدگاه قرآن و احادیث، در اصل، مربوط به روح انسان است. آنکه در راه راست و صراط هدایت قرار دارد، زنده، و هر کس در مسیر گمراهی و انحراف باشد، مرده است. کسی که وسیله‌ی هدایت یک انسان را فراهم آورد، گویی همه‌ی انسان‌ها را زنده کرده و در حقیقت به گردن همه‌ی جامعه‌ حق پیدا می‌کند.
آن‌ها که در مسیر صحیح دینداری نیستند، مردگانی می‌باشند که زنده به نظر می‌رسند و در منطق وحی به این‌ها زنده نمی‌توان گفت. پس وظیفه‌ی آنان که مورد لطف و عنایت پروردگار قرار گرفته و توفیق درک وظیفه‌ی هدایت را پیدا کرده‌‌اند، این است که در این مسیر همه‌ی تلاش خود را به کار ببرند و با همه‌ی همّت خویش در این راه بکوشند. مگر رسیدگی به مؤمنان و برآوردن نیازهای ایشان از بزرگترین حقوقی که بر عهده‌ی هر مؤمنی می‌باشد نیست؟! و مگر نیازی مهم‌تر از نیاز به هدایت برای ایشان وجود دارد که مرگ و حیاتشان به آن وابسته باشد؟!
حقیقت این است که درک این مرتبه، یعنی شناخت حقوق برادران و خواهران دینی و ادای آن‌ها، خود از بزرگترین نعمت‌های الهی است که باید آن را جزء مهم‌ترین مصادیق «فرج» برای مؤمنِ منتظر فرج به شمار آورد.
امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند:
المَعرِفَةُ بِحُقُوقِ الاِخوانِ مِن اَفضَلِ الصَّدَقاتِ وَ الصَّلَواتِ وَ الزَّکاةِ وَ الحَجِّ وَ المُجاهَداتِ. (6)
شناخت حقوق برادران (دینی) از بهترین صدقات و نمازها و زکات و حجّ و جهادها به شمار می‌آید.
همچنین امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمودند:
اَعرَفُ النّاسِ بِحُقُوقِ اِخوانِهِ وَ اَشَدُّهُم قَضاءً لَها، اَعظَمُهُم عِنَد اللهِ شأناً. (7)
آشناترین مردم نسبت به حقوق برادران دینی‌اش و جدّی‌ترین ایشان در ادای آن حقوق، بالاترین مقام را در میان آن‌ها نزد خداوند دارد.

مؤمن باید در ادای حق برادر دینی‌اش کوشا باشد، آنچنانکه نسبت به برآوردن نیازهای شخص خود کوشش می‌کند. مثلاً اگر خودش مبتلا به فقر شود و نیاز به پول داشته باشد، چگونه تلاش می‌کند؟ باید همین جدیّت و تلاش را نسبت به رفع نیاز مادّی یک فرد مؤمن داشته باشد. نمی‌تواند به یک یا چند اقدام ساده و بی‌اثر دل خوش کند و پیش خود احساس کند که وظیفه‌اش را نسبت به برادر دینی‌اش انجام داده است. اگر فرزند خودش بیمار شود، چه می‌کند؟ با چه کسانی تماس می‌گیرد و از آبروی خود برای رفع مشکل شخصی‌اش چقدر مایه می‌گذارد؟ اگر بخواهد وظیفه‌اش را در مقابل سایر مؤمنان ادا کند، نسبت به مشکلات ایشان هم باید همین طور جدّی و کوشا باشد.

بالاترین و مهم‌ترین نیاز برادران دینی، همانا نجات گمراهان و گناهکاران ایشان است. مؤمن باید تلاش کند تا اینگونه افراد و به خصوص جوانان و نوجوانان ایشان، به راه درست هدایت شوند و از خطرات و مهلکه‌هایی که دین آن‌ها را تهدید می‌کند، نجات پیدا کنند تا کم کم با وظایف خود نسبت به امام زمانشان آشنا شوند و جزء منتظران راستین ایشان درآیند. این بزرگترین نیاز مؤمنان در هر عصر و زمانی است.
وقتی معلّی بن‌خُنَیس درباره‌ی حقوق مؤمنان از امام صادق (علیه السلام) سؤال کرد، ایشان فرمودند:
هفتاد حق است که جز هفت تا را به تو نمی‌گویم. زیرا نسبت به تو نگران هستم، می‌ترسم نتوانی همه‌ی آن‌ها را ادا کنی!
سپس هفت حق از هفتاد حقّ مؤمن را بیان فرمودند که یکی از آن‌ها این است:
تَسعی فی حَوائِجِهِ بِاللیلِ وَ النَّهارِ. (8)
شب و روز در برآوردن نیازهای او بکوشی.
کوشش شبانه‌روزی در ادای حقوق مؤمن، به این است که انسان از هیچ اقدامی در هر زمان ممکن - حتی شب که موقع استراحت است - برای این منظور کوتاهی نکند و همیشه خود را نسبت به دیگران مسؤول و مکلّف ببیند و هیچگاه از تلاش‌های خود احساس رضایت و کفایت نکند. چه بسا مؤمنی در راه رفع نیازهای دیگران تلاش بکند ولی آنگونه که می‌توانسته و در حدّ توانش بوده، سعی نکند. در آن صورت مشمول فرمایش امام عسکری (علیه السلام) می‌شود که فرمودند:
پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه و آله و سلم) در شب معراج قصرهایی با شکوه و بسیار نورانی که زیبایی آن‌ها انسان را شگفت زده می‌کرد، مشاهده کردند. امّا این کاخ‌ها راهروی ورودی نداشتند و جلو و پشت آن‌ها هیچ باغ و بُستانی نبود. وقتی درباره‌ی این قصرهای عجیب سؤال فرمودند، جبرئیل پاسخ داد:
یا محمّد! هذِهِ قُصُورُ المُصَلّینَ [الصَّلَواتِ] الخَمس الذین یَبذلُونَ بَعضَ وُسعِهِم فی قَضاءِ حُقُوقِ اِخوانِهِم المؤمِنینَ دونَ جمیعِها. فَلِذلِکَ قُصُورُهم مُستَرَةٌ بِغَیرِ دِهلیزٍ اَمامَها وَ غیرِ بُستانٍ خَلفَها.
ای محمد (صلی‌الله‌علیه و آله و سلم) این قصرها متعلّق است به نمازگزارانی که نمازهای پنج گانه (واجب) را می‌‌خوانند امّا بخشی از توان خود را صرف ادای (بعضی از) حقوق برادران ایمانی خود - نه همه‌ی آن‌ها - می‌کنند. به همین دلیل قصرهایشان پوشیده شده است، جلوی آن راهرو ندارد و پشت آن هم باغی وجود ندارد.
آری؛ این است نتیجه‌ی کوتاهی کردن در تلاش جدّی و فراگیر برای رفع نیازهای مؤمنان. آنگاه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه و آله و سلم) فرمودند:
ألا فلا تَتَّکِلُوا عَلی الوِلایَةِ وَحدَها وَ اَدُّوا ما بَعدَها مِن فَرائضِ اللهِ وَ قَضاءِ حُقُوقِ الإخوانِ... .(9)
پس آگاه باشید، بر ولایت به تنهایی (بدون عمل) تکیه نکنید و واجبات الهی و حقوق برادران (ایمانی) را که پس از قبول ولایت است، ادا نمایید.
البته همه‌ی خیرات و برکات فرع بر ولایت اهل بیت (علیهم السلام) است و توفیق انجام وظایف دینی، جز به عنایت ایشان به دست نمی‌آید؛ ولی این حقیقت نباید انسان را در عمل به احکام شرعی خویش سست کند، بلکه برای تحکیم امر ولایت و ادای حق آن لازم است که مؤمن در انجام یک‌یک وظایفش جدّی و کوشا باشد و آنگاه تنها مایه‌ی امیدواری‌اش خود ائمه (علیهم السلام) باشند نه اعمالی که انجام داده است. به هر حال مؤمنان در هر عصر و زمانی و به خصوص در عصر غیبت امام (علیه السلام) باید نگران وضعیّت ایمانی برادران خود باشند. به قسمتی از سفارش‌های استاد بزرگوارمان، گوش دل می‌سپاریم:
«سعی کن به بلوغ عقلی برسی و آینده‌نگر باشی، یعنی فقط اطراف خودت و زن و بچّه‌ی خودت طواف نکنی؛ که اگر از این محدوده بیرون بیایی و با دیدی وسیع به عالم و دیگران نگاه کنی، متوجّه خواهی شد که تکلیف خیلی سنگین است و باید به فکر دیگران هم باشی. این شعر در وصف مولا (سلام الله علیه) است:

کُلُّ یُریدُ اِخاءهُ لِحَیاتِهِ *** یا مَن یُریدُ حَیاتَه لِإخائهِ

دیگران همه را برای خودشان می‌خواهند. ای آقایی که خود را برای دیگران می‌‌خواهی.
...اگر ما بنشینیم و نگاه کنیم که جوان‌های مسلمان از بین می‌روند و بی‌دین می‌شوند و تنها بگوییم: «دین صاحب دارد، اگر خدا بخواهد دینش را حفظ می‌کند» این حق است؟! چه شده است که در مادّیات، هیچ وقت مطالب را به عهده‌ی خدا نمی‌گذاریم؛ اگر بچه‌ی ما مریض شود به بهترین دکتر مراجعه می‌کنیم و نمی‌گوییم اگر خدا بخواهد، شفایش می‌دهد، ولی در معنویّات می‌گوییم خدا باید دینش را حفظ کند؟! خیلی جای تعجّب است! همه‌ی این‌ها فریب نفس است که پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه و آله و سلم) آن را بزرگ‌ترین دشمن بشر معرّفی کرده است.»
برآوردن نیازهای مؤمنان - که در رأس همه‌ی آن‌ها نیازهای معنوی ایشان است - جزء بهترین اعمال دینی محسوب می‌شود که بحث تفصیلی در مورد آن ما را از محور اصلی کتاب دور می‌کند. در اینجا به ذکر یک نمونه اکتفا می‌کنیم. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
تَنافَسوا فِی المَعروف لِإخوانِکُم وَ کُونوا مِن اَهلِهِ. فَإنَّ للجَنَّةِ باباً یُقالُ لَه المَعرُوفُ لا یَدخُلُه إلّا مَن اصطَنَعَ المعَروفَ فی الحَیّاةِ الدُّنیا. فاِنَّ العَبدَ لَیَمشی فی حاجَةِ اَخیهِ المؤمِنِ فَیُوَکِّلُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ بِه مَلَکَینِ، واحداً عَن یمیِنه و آخَرَ عَن شِمالِه، یَستَغفِرانِ لَهُ رَبَّهُ وَ یَدعُوانِ بِقَضاءِ حاجَتِهِ... . وَاللهِ لَرَسُولُ اللهِ (صلی ‌الله‌ علیه و آله و سلم) اَسَرُّ بِقَضاءِ حاجَةِ المؤمِنِ اِذا وَصَلت اِلَیه مِن صاحِبِ الحاجَة. (10)

در نیکی کردن به برادران خود با یکدیگر مسابقه دهید و اهل انجام آن باشید. زیرا بهشت دری دارد که «معروف» (نیکی به احسان) نامیده می‌شود. از آن (در) فقط کسانی که در دنیا کار خیر انجام داده‌اند، وارد می‌شوند. همانا بنده به دنبال رفع نیازِ برادر ایمانی‌اش می‌رود پس خدای عزَّ وجلّ دو فرشته بر او می‌گمارد، یکی در طرف راستش و دیگری در طرف چپش، این دو برای آن شخص از پروردگارش طلب مغفرت می‌کنند و برای روا شدن حاجتش دعا می‌کنند... . قسم به خدا هر آینه در اثر برآورده شدن نیاز مؤمن - آنگاه که به حاجتش می‌رسد - پیامبر (صلی‌الله‌علیه و آله و سلم) بیش از خود او خوشحال می‌شوند.

کدام عملی می‌تواند از جنبه‌های مختلف دارای این خیرات گسترده باشد؟ بالاترین خیرِ این عمل همانا خوشحال کردن پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه و آله و سلم) می‌باشد که خود از بزرگ‌ترین عبادت‌ها به شمار می‌آید.
بر طبق این حدیث می‌توان گفت که از بهترین راههای خوشحال کردن ائمه (علیهم السلام) و به خصوص حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) همانا اهتمام به امر رسیدگی به مؤمنان - به خصوص از جهات معنوی - می‌باشد. اهمیت این عبادت نزد ائمه (علیهم السلام) بیش از حدّی است که ما تصوّر می‌کنیم. به این فرمایش امام هفتم (علیه السلام) توجّه کنید:
مَن قَضی حاجَةً مِن اَولیائِنا فَکَأَنَّها قَضاها لِجَمیعِنا. (11)
هر کس نیاز یکی از دوستان ما را برآورد، گویی آن را برای همه‌ی ما (ائمه (علیهم السلام) برآورده کرده است.
بنابراین رسیدگی به نیازهای مؤمنان در حقیقت مصداقی از برآوردنِ نیازهای خود امام عصر (علیه السلام) می‌باشد. و لذا کسانی که به انجام این وظیفه‌ی مهم در زمان غیبت موفّق شوند، می‌‌توانند امیدوار باشند که این جملات دعای عهد در حقّ ایشان مستجاب شده است:
اللهّم اجعَلنی مِنَ ... المُسارِعینَ اِلَیه فی قَضاءِ حَوائِجِهِ. (12)
خدایا، مرا از شتاب کنندگان به سوی ایشان در برآوردن نیازهایشان قرار بده.
منتظرانی که در پی یافتن راهی هستند تا به سوی امام خویش بشتابند، می‌توانند از طریق ادای حقوق برادران ایمانی، به مقصود خویش در همین زمان غیبت نائل شوند. و آیا این خود، فرجی بزرگ برای آن‌ها نیست؟! البته این‌ها امیدوارند که در زمان ظهور هم بتوانند متصدّی این مقام در ارتباط با امامشان باشند، ولی این نعمتی است که پیش از ظهور حضرت هم برایشان تحقّق می‌یابد. سایر جملات این قسمت از دعای عهد هم از این طریق در زمان غیبت قابل تحقّق می‌باشد:
اللهّم اجعَلنی مِن اَنصارِه و اَعوانِهِ ... وَ المُمتَثلِینَ لِاَوامِرِهِ... و السّابِقینَ اِلی اِرادَتِهِ.
خدایا، مرا از یاران و یاوران ایشان... و از اطاعت کنندگان دستوراتشان ... و از کسانی که به سوی خواست ایشان سبقت می‌گیرند، قرار بده.
همه‌ی این مضامین با اهتمام و جدیّت در امر رسیدگی به نیازهای روحی و معنوی مؤمنان در زمان غیبت امام (علیه السلام) قابل وصول می‌باشند. به خصوص اگر هدف انسان تربیت منتظری راستین نسبت به امام عصر (علیه السلام) باشد، در این صورت علاوه بر این که خود از یاران و یاوران ایشان قرار می‌گیرد، سایر مؤمنان را هم در حدّ توان خود و توفیق الهی، به صفِ آن‌ها می‌افزاید و در واقع با ادای این تکلیف، روز‌به‌روز بر یاران واقعی امام زمانش افرادی را اضافه می‌کند و این خود از بزرگ‌ترین توفیقات الهی و مصداق بهترین فرج‌ها در زمان غیبت می‌باشد. در دعاهایی که از امامان معصوم (علیه السلام) درباره‌ی امام زمان (علیه السلام) به ما رسیده، عبارات بسیار پرمغزی در این موضوع وارد شده است. یکی از زیباترین آن‌ها دعایی است که از امام رضا (علیه السلام) نقل شده است:
واجعَلنا مِمَّن تَنتَصِرُ بِه لِدینک وَ تُعِزُّ بِه نَصرَ وَلیِّکَ. و لاتَستَبدِل بِنا غَیرَنا، فَإنَّ استِبدالَکَ بنا غَیرَنا عَلیکَ یَسیرٌ وَ هُو عَلَینا عَسیرٌ. (13)

و ما را از کسانی قرار ده که دین خود را به وسیله‌ی آن‌ها غلبه می‌دهی و به سبب ایشان یاری ولیّ خود را عزّت می‌بخشی. و غیر ما را (در این مقام) جایگزین ما قرار مده که همانا جایگزین کردن غیر ما به جای ما بر تو آسان است ولی بر ما سخت (و ناگوار) می‌باشد.

کسی که توفیق تربیت منتظران فرج امام عصر (علیه السلام) در زمان غیبت ایشان را یافته، مشمول بزرگترین الطافِ خاصّه‌ی ایشان قرار گرفته است و اگر مقام خود را در نزد خدا و امام (علیه السلام) به خوبی درک کند، به هیچ قیمتی حاضر نیست آن را از دست بدهد. او خوب می‌داند که خدای متعال به سادگی ممکن است این لطفی را که به او ارزانی داشته از او سلب کند و به دیگری بدهد و در این صورت هیچ حقّی هم از وی ضایع نمی‌گردد؛ چون رسیدن به آن مقام، چیزی جز لطف الهی نبوده است. بنابراین باید مراقبت کند و کاری انجام ندهد که خود را از شمولِ این لطف بی‌نظیر خارج سازد.
در همین دعای بسیار عمیق و زیبا، به این عبارت بر می‌خوریم:
واجعَلنا فِی حِزبِه... حَتّی تَحشُرنا یَومَ القیامَةِ فی اَنصارِهِ وَ اَعوانِهِ وَ مُقَوِّیَةِ سُلطانِهِ.
و ما را جزء حزب ایشان قرار بده... تا آنجا که ما را در قیامت در زمره‌ی یاران و یاوران و تقویت کنندگان سلطه‌ی ایشان محشور فرمایی.
کسانی که به نحوی در مسیر تربیت منتظران راستین امام عصر (علیه السلام) قدم بر می‌دارند، اگر با نیّت خالص و برای جلب رضای الهی عمل کنند، قطعاً جزء تقویت کنندگان سلطه‌ی ایشان قرار می‌گیرند و می‌توانند امیدوار باشند که در قیامت در زمره‌ی ایشان محشور گردند. پس این مقام را باید با اصرار و الحاح از پروردگار متعال درخواست نمود.

مودّت خالص برای امام (علیه السلام)، نشانه‌ی کمال انتظار

نکته‌ی بسیار لطیفی که توجه به آن در این بحث می‌تواند تأثیر فوق العاده در نیّت انسان بگذارد و در نتیجه ارزش عمل او را بسیار بالا ببرد، این حقیقت است که مؤمنان همگی فرزندان امام عصر (علیه السلام) می‌باشند و لذا رسیدگی به آن‌ها و محبّت کردن به ایشان، نوعی احسان و محبّت به خود امام (علیه السلام) محسوب می‌شود. امام رضا (علیه السلام) در معرّفی مقام امام (علیه السلام) ایشان را الوالد الشفیق (14) خوانده‌اند. پس اهل ایمان حقیقتاً فرزندانِ حضرتش محسوب می‌شوند و روشن است که اگر کسی در حقّ فرزند انسان کاری انجام دهد، در واقع خدمتی و احسانی به خود او کرده است.
توجّه به این مطلب باعث می‌شود که انسان بتواند در امر تربیت اهل ایمان و ساختن منتظران واقعی، بهترین نیّت را داشته باشد که همانا خدمت و محبّت به خود امام (علیه السلام) از طریق رسیدگی به نیازهای فرزندان ایشان است. چنین کسی به فرزندان نَسَبی خود هم به عنوان فرزندان امام زمان (علیه السلام) می‌نگرد و در رفع حوائج آن‌ها هم نیّتش احسان به امام (علیه السلام) و شاد کردن ایشان به واسطه‌ی یاری کردنِ فرزندان ایشان است. آیا رسیدن به این حدّ از معرفت و نیل به این مقام بی‌نظیر، خود فرجی بسیار بزرگ برای چنین منتظری نیست؟! آیا نمی‌توان گفت که این حالت نشان دهنده‌ی درجه‌ی کمال انتظار در مؤمن می‌باشد؟!
کسی که به چنین درجه‌ای از معرفت و ارادت نسبت به امامش رسیده است، در حقیقت خود را فراموش کرده و همه - حتی فرزندانش - را به خاطر امامش دوست می‌‌دارد. به هر کس محبّتی می‌کند، در واقع به جهت ارتباط او با امام (علیه السلام) چنین می‌کند. اگر برای مؤمنی کاری انجام می‌دهد، نیّتش جز خدمت به امامش و خوشحال کردن ایشان چیز دیگری نیست و در همه‌ی خدماتش آرزویی جز این ندارد که لبخندی رضایت‌آمیز بر روی لبان آقا و مولایش نقش ببندد و او با انجام وظایفش توانسته باشد، غمی از غم‌های محبوبش را کم کند و غصّه‌ای را از دل پاک ایشان بزداید.
اگر کسی به این مرتبه رسیده باشد، می‌توان گفت که دعای آخر زیارت آل یس در حقّ او مستجاب شده است. مَوَدَّتی خالِصَةٌ لَکم. (15) و انصافاً باید گفت که استجابت این دعا، فرج بسیار مهمّی در حق منتظر واقعی امام عصر (علیه السلام) به حساب می‌آید، چرا که محصول درجه‌ی کامل انتظار است. و این درجه از انتظار که نشانه‌اش اخلاص در محبّت به امام (علیه السلام) می‌باشد، نشانه‌هایی دارد که هر کس به میزان صدق آن‌ها می‌‌تواند خود را در این زمینه محک بزند. خوب است این نشانه‌ها را از کسی که خود جزء همین افراد بوده است، سراغ بگیریم.
مرحوم سیدمحمد تقی موسوی اصفهانی صاحب کتاب گرانقدر «مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (علیه السلام)» دوازده نشانه برای درجه‌ی کامل انتظار بیان فرموده است که ما به نقل برخی از آن‌ها اکتفا می‌کنیم و در مورد بقیه به متن رساله‌ی «نور الابصار فی فضیلة الانتظار» بخش خاتمه، ارجاع می‌دهیم:

«اول آنکه:

شخص منتظر دائماً محزون و غمگین است در زمان فِراق محبوب خود.

دوم:

گریان بودن در انتظار آن حضرت.

سوم:

همیشه به یاد آن حضرت بودن و آنی خود را از ذکر و فکر او فارغ نگذاشتن... .

هشتم آنکه:

در انتظار محبوب خود صبر بر شدّت‌ها و سختی‌ها نماید و آن‌ها را در جنب این امر بزرگ سهل و سبک شمارد. در خرائج از حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه و آله‌وسلم) روایت است که به اصحاب خود فرمود:
می‌آیند گروهی بعد از شما که هر یک نفر از آن‌ها ثوابش معادل ثواب پنجاه نفر از شماست.
گفتند: یا رسول الله (صلی‌الله‌علیه و آله‌وسلم) ما با شما بودیم در جنگ بدر و اُحد و قرآن در تعریف ما نازل شد. فرمودند که:
شما به مشقّت‌هایی که آن‌ها مبتلا می‌شوند مبتلا نشدید و به اندازه‌ای که آن‌ها صبر می‌کنند، صبر ننمودید.
مؤلف گوید که: از برای مؤمن هیچ ابتلا و شدّتی عظیم‌تر از مفارقت و غایب بودن امام او نیست. و از همین جهت است افضلیّت مؤمنین این زمان از مؤمنین زمان‌های قبل... .

دهم آنکه:

چون انتظار و مقام محبّت شدید شد، خواب و خوراک شخص کم می‌شود، بلکه کار به جایی می‌رسد که التفات به هیچ چیز از امور راجعه‌ی به خود نمی‌کند... .

یازدهم آنکه:

چون انتظار کامل شد، شخص از هیچ چیز دنیا لذت نمی‌برد، بلکه لذّت او منحصر است فقط در ذکر محبوب ... .

گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عُقبی *** چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید» (16)

چه فرجی بالاتر از تحقّق این حالات روحی در فرد منتظر؟!
نتیجه‌ای که از بحث گرفته می‌شود این است که اقدام به تربیت منتظران راستین، خود بالاترین فرج‌ها را برای شخص منتظر موجب می‌گردد که قبل از ظهور امام (علیه السلام) شامل حال او می‌گردد.
این مقاله را با تذکر نکته‌ای درباره‌ی معنای «فرج» به پایان می‌بریم. اگر بخواهیم از جهات مادّی به امر فرج بنگریم، می‌توانیم بگوییم که انتظار فرج از این جهت هم منشأ فرج‌هایی برای مؤمنان می‌باشد. ولی هیچگاه نباید انتظار داشت که مشکلات مادّی و سختی‌های زندگی به خاطر انتظار فرج به کلّی از بین برود. این چیزی است که در دنیا هیچگاه اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد. راحتی‌ها و خوشی‌ها در دنیا همیشه با ناراحتی‌ها و رنج‌ها همراه است و آسایش خالص را - که سختی و رنج در آن نباشد - خداوند در دنیا برای اَحدی خلق نکرده و نمی‌کند. دنیا برای هر کس با گرفتاری و بلا قرین است:
دارٌ بِالبَلاءِ مَحفُوفَةٌ. (17)
(دنیا) خانه‌ای است که گرفتاری آن را احاطه کرده است.
و چون دنیا دار جزا نیست، نباید انتظار داشت که انسان‌های ظالم و کافر در دنیا به کیفر اعمالشان برسند و مؤمنان، پاداش ایمانشان را در دنیا ببینند؛ چنین نیست. برعکس، مطابق آنچه در احادیث ائمه (علیهم السلام) آمده است، هر کس ایمان بالاتری داشته باشد، سختی بیشتری در دنیا می‌بیند و آنکه ایمانش سست‌تر است، گرفتاری‌اش هم کمتر می‌باشد. و از همین جهت است که انبیای الهی و امامان معصوم (علیهم السلام) بیشترین سختی‌ها را در دنیا متحمّل شده‌اند. امام صادق (علیه السلام) از قول پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه و آله‌وسلم) نقل فرمودند:
یُبتَلَی المُؤمِنُ بَعدُ عَلی قَدرِ اِیمانِهِ وَ حُسنِ اَعمالِهِ. فَمَن صَحَّ ایمانُه وَ حَسُنَ عَمَلُه، اِشتَدَّ بَلاؤُه. وَ من سَخُفَ ایمانُه وَ ضَعُفَ عَمَلُه، قَلَّ بَلاؤهُ. (18)
هر مؤمنی به اندازه‌ی ایمانش و نیکی کردارش گرفتار می‌شود. پس هر کس ایمانش درست و کردارش نیکو باشد، گرفتاری‌اش سخت است. و هر که ایمانش سست و عملش ناچیز باشد، گرفتاری‌اش کم است.
بر این مبنا نباید مؤمنانِ زمان غیبت انتظار داشته باشند که تافته‌ی جدا بافته از دیگران باشند و به خاطر انتظار فرجشان هیچ‌گونه سختی و رنجی در زندگی نبینند. چنین توقّعی بی‌جا و برخلافِ آیات و روایات است. البته نمی‌خواهیم بگوییم که انتظار فرج امام زمان (علیه السلام) هیچگونه تأثیری در رفع گرفتاری‌های مادّی و دنیوی شیعیان ندارد؛ چنین نیست. امّا سخن در این است که انتظار فرج، همه‌ی گرفتاری‌های مؤمنان را از میان بر نمی‌دارد. دنیادار امتحان است و در زمان غیبت هم امتحانات سخت‌تری برای مؤمنان وجود دارد. اگر سختی و ناراحتی و گرفتاری وجود نداشته باشد، دیگر امتحان چه معنا پیدا می‌کند؟!

آنچه برای مؤمن اهمیت دارد، حفظ دینش می‌باشد و او باید برای هر نوع سختی و گرفتاری خود را آماده کند. امام صادق (علیه السلام) به فُضَیل‌بن یَسار فرمودند:

إنَّ المُؤمِنَ لَو اَصبَحَ لَه ما بَینَ المَشرِقِ وَ المَغرِبِ، کانَ ذلِک خَیراً له. وَ لَو أصبَحَ مقطَّعاً اعضاؤُه، کانَ ذلِکَ خیراً لَه. یا فُضَیلَ بن یَسار، اِنَّ اللهَ لا یَفعَلُ بِالمُؤمِنِ إلّا ما هُوَ خَیرٌ له. یا فُضَیلَ‌بن یَسار، لَو عَدَلَتِ الدُّنیا عِندَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ جَناحَ بَعُوضةٍ، ما سَقی عَدُوَّه مِنها شَربَةَ ماءٍ. (19)
همانا اگر آنچه میان مشرق و مغرب است (همه‌ی دنیا) از آنِ مؤمن باشد، برایش خیر است. و اگر اعضای بدنش تکّه تکّه شود هم برایش خیر است. ای فضیل‌بن یسار، همانا خداوند چیزی جز آنچه خیر مؤمن در آن است، برایش پیش نمی‌آورد. ای فضیل‌بن یسار، اگر دنیا نزد خداوند به اندازه‌ی بال مگسی ارزش داشت، جرعه‌ای آب از آن به دشمن خود نمی‌داد.
پس نباید انتظار داشت که مؤمنان در زمان غیبت هیچ رنجی را تحمل نکنند و به هیچ گرفتاری مبتلا نشوند.

پی‌نوشت‌ها:

1. عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ج 2 ص 89.
2. بحارالانوار ج 2 ص 81 ح 83.
3. آنچه در ترجمه عبارت آمده، در حقیقت لازمه‌ی ترجمه‌ی تحت اللفظی حدیث است. ترجمه‌ی دقیق آن چنین می‌شود: خداوند از نادان‌ها برای یاد گرفتن تعهّدی نگرفته مگر آنکه (پیش از آن) از دانایان برای یاد دادن پیمان گرفته است.
4. مائده/ 32.
5. اصول کافی، کتب الایمان و الکفر، باب فی احیاء المؤمن، ح 1.
6. تفسیر امام حسن عسکری (علیه السلام) ص 322 ح 168.
7. تفسیر امام حسن عسکری (علیه السلام) ص 325 ح 173.
8. اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب حقّ المؤمن علی اخیه، ح 4.
9. تفسیر امام حسن عسکری (علیه السلام) ص 365 ح 256.
10. اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب قضاء حاجة المؤمن، ح 10.
11. مکیال المکارم ج 2 ص 420 ح 1741 به نقل از بحارالانوار.
12. بحارالانوار ج 102 ص 111.
13. جمال الاسبوع ص 309.
14. اصول کافی، کتاب الحجة، باب نادر جامع فی فضل الامام و صفاته، ح 1.
15. احتجاج ج 2 ص 317.
16. راز نیایش منتظران (رساله‌ی نورالابصار ) ص 31 تا 33.
17. نهج البلاغه خطبه‌ی 226.
18. اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب شدّة ابتلاء المؤمن، ح 2.
19. اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب الرضا بموهبة الایمان و الصبر علی کلی شیء بعده، ح 5.

منبع مقاله :
بنی‌هاشمی، سیّدمحمّد؛ (1390)، سلوک منتظران، تهران: مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، چاپ ششم
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان