س) چه دلیلی برای ادامه ی حیات مسیح (علیه السلام) تا زمان ظهور وجود دارد؟ و تفسیر این سخن خدای تعالی: «وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا
؛ (1) و هیچ یک از اهل کتاب نیست؛ مگر اینکه قبل از مرگ او، به او ایمان می آورد و روز قیامت بر آنان گواه است.» چیست؟
ج) دلیل بر بقای او همین آیه است؛ زیرا از زمان نزول آیه تا به امروز به او ایمان نیاورده اند. پس به ناچار باید زمان تحقّق این آیه آخرالزّمان باشد و امّا دلیل ما از سنّت، روایتی است که مسلم در «صحیح» خود از نواس بن سمعان در حدیثی طولانی درباره ی ماجرای دجّال نقل می کند، او می گوید:
عیسی بن مریم (علیه السلام) در کنار «مناره ی سفید شرقی دمشق»، در حالی که دو جامه ی بلند به رنگ زرد کم رنگ به تن دارد و دو کف دست خود را بر بال های دو ملک قرار داده، فرود می آید. (2)
نیز از سخنان حضرت نبیّ اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) که فرمودند:
«کیف أنتم إذا نزل ابن مریم فیکم و الأرض منکم؛
حال شما چگونه است؛ آنگاه که فرزند مریم (سلام الله علیها) در میان شما فرود آید در حالی که زمین از آن شما باشد؟» (3)
طبرسی گفته است که اقوال مختلفی در این باره وجود دارد، یکی اینکه هر دو ضمیر به حضرت مسیح (علیه السلام) باز می گردد؛ به این معنی که هیچ یک از یهودیان و نصرانیان از اهل کتاب نیست؛ مگر اینکه قبل از مرگ مسیح (علیه السلام)، هنگا می که خداوند او را در هنگام خروج حضرت مهدی (علیه السلام) در آخرالزّمان برای قتل دجّال فرود می آورد، به او ایمان می آورد. در آن هنگام همه ی ملّت ها تبدیل به امّت واحد، که همان امّت معتقد به دین توحیدی حضرت ابراهیم (علیه السلام) است، می گردند. این تفسیر از ابن عبّاس، ابی مالک، حسن، قتاده و ابن زید نقل شده و ا ین زمانی است که ایمان آنان سودی به حالشان ندارد که طبرسی نیز همین قول را بر می گزیند. سپس روایتی از علیّ بن ابراهیم نقل می کند و می گوید: ابوالقاسم بلخی نیز نظیر این روایت را ذکر کرده است و زجاج این وجه را ضعیف دانسته و می گوید:
کسانی که تا زمان عیسی (علیه السلام) از اهل کتاب باقی بمانند، اندکند و آیه، اقتضای ایمان عموم اهل کتاب را دارد؛ مگر اینکه آیه را بر همه ی آنان اطلاق کنیم که زبان حالشان این باشد: «همانا ما به آن (عیسی (علیه السلام) که در آخرالزّمان فرود می آید، ایمان می آوریم.»
یا اینکه ضمیر موجود در «به»، به حضرت مسیح (علیه السلام) باز می گردد و ضمیر مندرج در «موته» به اهل کتاب، در این صورت معنای آیه این می شود: «هیچ یک از اهل کتاب از دنیا نمی رود؛ مگر اینکه قبل از مرگش، در هنگا می که تکلیف از او ساقط شده و مرگش تحقق یافته، به او ایمان می آورد که د یگر این ایمان سودی به حال او ندارد.»
یا اینکه معنای آیه این باشد که: «اهل کتاب، قبل از مرگشان به محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) ایمان آوردند»، که این مطلب از عکرمه نقل شده است و اصحاب ما نیز آن را روایت کرده اند. (4)
علاوه بر این از قول پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل است که فرمودند:
«بین من و عیسی (علیه السلام) پیامبری نیست. او فرود می آید. هنگامی که او را دیدید، بشناسید او مردی متوسط القامه با رنگ پوستی بین سرخ و سفید با دو جامه ی زرد رنگ است. با اینکه هیچ رطوبتی به سر وی نرسیده؛ امّا به نظر می رسد که از سر او آب می چکد. او با مردم به خاطر اسلام پیکار می نماید. آنگاه صلیب را می شکند، خوک را می کشد، جزیه را برقرار می کند و در زمان او خداوند، همه ی ادیان و شرایع را از بین می برد و مسیح دجّال را می کشد. او مدّت چهل سال در میان خویشان خود زندگی می کند. سپس از دنیا می رود و مسلمانان بر او و نماز می گزارند.» (5)
پینوشتها:
1. سوره نساء (4)، آیه 159.
2. صحیح مسلم، ج 4، ص 2253؛ بحارالانوار، ج 15، ص 97.
3. صحیح مسلم، ج 4، ص 2256، شماره 2938، کتاب الأربعین، ص 217.
4. مجمع البیان، ج 3، صص 137 و 138؛ بحارالأنوار، ج 41، ص 350.
5. سنن ابی داوود، ج 2، ص 342.
منبع مقاله :
کامل، حیدر؛ (1391)، دجال آخرالزمان، تهران: موسسه فرهنگی موعود عصر (عج)، چاپ اول