«من نفرتانگیز 3» (Despicable Me 3) انیمیشن کارتونی سهبعدی آمریکایی است که در سال 2017 ساختهشده است و سومین قسمت از سری فیلمهای انیمیشنی من نفرتانگیز است. کارگردانان فیلم، پییر کافین (Pierre Coffin ) و کایل بلدا ( Kyle Balda) و فیلمنامه نویسان آن کینکو پل (Cinco Paul) و کن داریو (Ken Daurio) هستند.
در فیلم، گرو (Gru) با برادر دوقلویش درو (Dru) که مدتها یکدیگر را گم کرده بودند همدست میشوند تا دشمنی به نام بالتازار برت (Balthazar Bratt)، بازیگر کودک دههی 1980 را که در بزرگی تبهکار شده است، شکست دهند. استیو کارل (Steve Carell)، میراندا کاسگروو (Miranda Cosgrove) و دانا گیر (Dana Gaier) مانند دو فیلم قبل همچنان صدای گرو، مارگو (Margo) و ادیث (Edith) را اجرا میکنند و جولی اندروز (Julie Andrews) برای صدای مارلنا (Marlena) مادر گرو از سری اول فیلم دوباره بازمیگردد.
من نفرتانگیز،3 در 14 جون 2017 برای اولین بار در فستیوال جهانی فیلم انیمیشنی انسی (Annecy International Animated Film Festival) اکران شد و در 30 جون 2017 در آمریکا به روی پرده رفت. منتقدان نقدهای متفاوت و متضادی نسبت به این فیلم داشتهاند و سود 1 میلیارد دلاری آن، من نفرتانگیز 3 را در رتبهی سومین فیلم پرفروش سال 2017 و ششمین فیلم پرفروش انیمیشنی قرار میدهد.
داستان فیلم:
گرو، تبهکار سابق، حال مأمور انجمن ضد تبهکاری شده است. او را به همراه همسر / همکارش، لوسی (Lucy) برای خنثی کردن نقشههای بالتازار برت میفرستد. گرو موفق میشود جلوی برت را برای دزدیدن بزرگترین الماس جهان بگیرد، اما نمیتواند دستگیرش کند و به همین دلیل، رئیس جدید انجمن، والری داوینچی (Valerie Da Vinci) او و همسرش را اخراج میکند.
گرو و لوسی با اکراه خبر به پایان رسیدن کار خود را به فرزندانشان، مارگو، ادیث و اگنس میدهند اما به آنان اطمینان میدهند که بهزودی کار دیگری پیدا خواهند کرد. وقتی گرو حتی بعدازآنکه کارش را از دست میدهد، حاضر به بازگشت به تبهکاری نمیشود، بیشتر مینیونهایش او را ترک میکنند. صبح روز بعد، خانوادهی گرو با خدمتکار برادر گرو، درو که در کشور دوری به نام فریدونیا (Freedonia) زندگی میکند و آرزو دارد آنها را ببیند، مواجه میشوند.
گرو وقتی میفهمد که برادر دوقلو دارد بسیار متعجب میشود و هنگامیکه از مادرش میپرسد، میگوید که او و شوهرش موقع طلاق، تصمیم گرفته بودند که هرکدام یکی از بچهها را نگهدارند. آنها تصمیم میگیرند به دیدن درو بروند و از ثروت بسیار او شگفتزده میشوند. در این میان برت موفق میشود الماس را بدزدد و قصد دارد از آن برای تأمین نیروی رباتی برای نابود کردن هالیوود استفاده کند.
درو این حقیقت را برملا میکند که پدر آنها یک فوق تبهکار مشهور است و ثروت خانواده از تبهکاریهای او تأمینشده است. درو که پدرش او را بهعنوان لکهی ننگ بیرون کرده است، از برادرش میخواهد که به او تبهکاری بیاموزد اما گرو قبول نمیکند.
در این میان در یک فستیوال سنتی پنیر، میخانهچی دربارهی یک تکشاخ افسانهای با ادیث و اگنس صحبت میکند که در جنگلی در همان نزدیکی پنهانشده است. روز بعد، اگنس و ادیث به دنبال اسب افسانهای به جنگل میروند اما در عوض بز یکشاخی را پیدا میکنند که اگنس آن را نگه میدارد.
درو، گرو را قانع میکند تا الماس را بدزدند و گرو پنهانی قصد دارد آن را به انجمن ضد تبهکاری بدهد تا شاید داوینچی آنها را دوباره استخدام کند. آنها الماس را میدزدند اما وقتی درو از قصد گرو مطلع میشود با او برخورد میکند و گرو به او توهین میکند و تصمیم میگیرد فریدونیا را ترک کند. برت خود را به شکل لوسی درمیآورد و بچهها را میدزدد و در عوض الماس را طلب میکند. گرو و درو مشکلاتشان را با یکدیگر حلوفصل میکنند و برت را تعقیب میکنند.
برت با ربات مجهز به قدرت الماس قصد دارد هالیوود را با استفاده از یک آدامس خارقالعاده به فضا بفرستد. لوسی بچهها را نجات میدهد و درو و گرو با برت میجنگند. مینیونها که با گرو ملاقات کردهاند، آدامسی را که روی شهر کشیده میشود را از بین میبرند.
کمی بعد، گرو و لوسی را دوباره در انجمن ضد تبهکاری استخدام میکنند و بچهها نیز لوسی را بهعنوان مادر خود میپذیرند. درو که دوباره جذب تبهکاری شده است، با همراهی مینیونها، کشتی گرو را میدزدد. گرو و لوسی تصمیم میگیرند پنج دقیقه به آنها فرصت بدهند و بعد به تعقیبشان بروند.
و اما نظر منتقدان دربارهی این انیمیشن پرطرفدار؛
منتقد
رولینگ استون (rollingstone) در میان منتقدین منتخب این مقاله بیشترین امتیاز را به این انیمیشن داده است. به نظر او استیو کارل جذابیت این کار را این بار دوچندان کرده است، نهتنها صداپیشگی گرو را بر عهده دارد بلکه صدای برادر گرو، درو را هم او اجرا کرده که نمک کار را دو برابر میکند. به نظرش داستانهای حاشیهای انیمیشن زیادند اما بازهم شما را به حدی به خنده میاندازند که جای ایراد گرفتن باقی نمیماند. 5 آهنگ جدید از فارل ویلیام (Pharrell Williams) هم نباید نادیده گرفته شود. بیشک استعداد او در موسیقی در محبوبیت این مجموعه بیتأثیر نبوده است. او بیش از هر چیز صداپیشگی کرا را ستوده و او را بسیار باذوق استعداد میداند.
منتقد بعدی، منتقد
ورایتی ست (variety) که او هم امتیاز بالایی به انیمیشن داده است. او میگوید که در ظاهر این انیمیشن مانند فیلمهای جیمز باندی پر از مخفیکاری و اکشن است اما اگر خوب توجه کنیم درون انیمیشن یک مارشملو (نوعی شیرینی) بسیار خوشمزه و نرم است که سنتها و ارزشهای خانوادگی را به ما یادآوری میکند. در فیلم اول تبهکار داستان قبول میکند که زندگیاش را وقف 3 دخترخواندهاش کند، در فیلم دوم داستان به سمت آشنایی او با نیمهی گمشدهاش و تشکیل خانواده پیش میرود و در داستان سوم (این فیلم) با برادر دوقلوی گمشدهاش روبرو میشود و دلیل بیشتری به داستان میدهد تا بغل گرفتنهای دست جمعیشان پرتعدادتر باشد. البته این منتقد در پیشنهادی به سازندگان فیلم مجموعههایی چون «شرک» Shrek و دیگر کارتونها را مثال زده که پس از مدتی خستهکننده شدند و باید کاراکترهای جدیدی معرفی شوند، در نصیحتی گفته که مینیونهای زرد دوستداشتنی را بیشتر در داستانها درگیر کنند چون در حال حاضر تقریباً بیکار ماندهاند؛ و یا مثلاً فریز کردن دکتر داستان در این قسمت به نظر او کاری هوشمندانه و در راستای مثبت بوده است.
نظر سومین منتقد، یعنی منتقد
گاردین (theguardian) دربارهی انیمیشن نظری متوسط رو به بالاست. به نظر او این مجموعه نشان داده که دنیای انیمیشن تنها حوا محور کمپانیهای دیزنی و پیکسار نمیچرخد. البته او نیز به این مسئله اشارهکرده که جذابیت و تأثیرگذاری کاراکترها و داستان پس از داشتن دو تجربه شیرین از این مجموعه کمی (خیلی کم) در حال کمرنگ شدن است. استفاده از موزیک در این قسمت بسیار خوب بوده و این منتقد از استفاده از موزیکهای دههی 80 (از خوانندگانی چون مایکل جکسون و مدونا) و محبوب آن زمان بسیار راضی بوده است. البته ممکن است که بینندگان کم سن این مجموعه موزیکها را عصر حجری بدانند ولی مطمئناً باقی بینندگان حسابی کیف خواهند کرد. البته در مورد کلیت فیلم معتقد است که بچهها بیشترین لذت را از انیمیشن خواهند برد و بزرگسالان آن را فیلمی به نسبت خوب خواهند پنداشت.
آخرین منتقد، منتقد
راجر ایبرت (rogerebert) است که انیمیشن را خیلی نپسندیده و امتیازی ضعیف به آن داده است. به نظر او اولین قسمت این مجموعه با استیل نسبتاً اروپایی و داستان جالبش و وجود مینیونهای نامربوط گو و خنگ و بامزهاش واقعاً مانند هوایی تازه در ریههایمان بود. قسمت دوم هم ازلحاظ اقتصادی خوب عمل کرد و در گیشه خوب فروخت اما تازگی قسمت اول را نداشت و همچنان مینیونها بودند که داستان را جذاب میکردند هرچند جذابیت اولیه خود را ازدستداده بودند؛ و در سال 2015 انیمیشن مینیونها هم تنها خردسالان را به خود جذب کرد و حالا قسمت سوم این مجموعه به بازار آمده تا کمپانی سازنده پول به جیب بزند بدون اینکه تلاش چندانی برای پرداخت داستانی جذاب کرده باشد. به نظر او داستان این فیلم تنها برای خردسالان تهیهشده بدون اینکه به فکر مسائل جانبی آن باشند. مثلاً مهم نیست که گرو نگران از دست دادن کارش باشد و یا در تلاش برای ساخت رابطه با برادر تازه یافتهاش، مهم این است که با طنزی سطحی بیننده کوچولوها را بخنداند!
و اما باز طبق معمول این شمایید که باید تصمیم بگیرید با کدامین منتقد بیشتر موافقید، من که دیدن مینیونها را به ندیدنشان ترجیح میدهم. انیمیشن را ببینید و نظرتان را با ما در میان بگذارید.
Post Views:
0