این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا درباره تب نوشتن و انتشار کتاب، اظهار کرد: اینکه شاعر و نویسنده جوان هنرنماییاش را به اطلاع دیگران برساند مشکلی ندارد و در همه جای دنیا مشترک است؛ اما مشکل از جایی شروع میشود که فردی توهم نوشتن و سرودن داشته باشد و فکر کند که با هزینه شخصی خود میتواند هر چیزی را در قالب کتاب به جامعه ارائه دهد.
او با بیان اینکه باید جایگاه مثبت بزرگان در شعر و داستان پررنگتر شود بیان کرد: گاهی دستنوشتههای مشقگونه خیلی از دوستان جوان به شکل کتاب منتشر میشود که کتابهای ضعیفی به شمار میرود، و نه تنها مورد نقد و بررسی قرار نمیگیرد بلکه توسط بزرگان حوزه شعر و داستان ایران هم مورد حمایت قرار میگیرد. مشکل نظارتی است که باید توسط بزرگان شعر و داستان بر کتابها اعمال شود، که این اتفاق نمیافتد. با این کار نویسنده جوان دچار این توهم میشود که میتواند هر چیزی را که از ذهنش تراوش میکند بر روی کاغذ بیاورد و منتشر کند.
آبادیان متذکر شد: بحث من، بحث نویسندگان جوان نیست، زیرا نویسنده جوان راهنمایی میخواهد تا یک کار اصولی به جامعه تحویل دهد، اما زمانی که این راهنمایی از جانب بزرگان شعر و داستان وجود ندارد در همان مسیری میافتیم که در بازار کتاب با آن روبهرو هستیم.
او با اشاره به انتشار آثار ضعیف در بازار کتاب خاطرنشان کرد: این کتابها چنان تبلیغ میشود که گویی یک شاهکار ادبی است. مردم را ترغیب میکنند که به نمایشگاه کتاب بروند و کتاب را بخرند.
این نویسنده اظهار کرد: داستاننویسان و شاعران شناختهشده با حمایت از برخی نویسندگان و شاعران به تب نوشتن و انتشار آثار ضعیف دامن میزنند. نویسنده جوان هم زمانی که ببیند اثر او از نظر بزرگان به هر دلیلی مورد توجه قرار میگیرد برای چاپ آثار بعدی خود تن به آموزش و خواندن کتاب نمیدهد و کتابهای ضعیفی را منتشر میکند که این موضوع به نفع ادبیات نیست.
او درباره اینکه چگونه میتوان نویسندگانی را که در کتاب اول متوقف شدهاند در مسیر درست قرار داد، گفت: چیزی که ما در ادبیات نداریم بحث آموزش است. در ادبیات ما نه آموزشپذیری وجود دارد و نه آموزشدهی. به طور مثال من به عنوان کسی که چند کتاب منتشر کرده است میخواهم به جوانی که تازه وارد این وادی شده است راه بدهم تا او نیز راه خود را پیدا کند و صاحبنام شود، من کاری ندارم که او آیا ذاتا شاعر و داستاننویس هست یا خیر و این درحالی است که خیلی از افراد خود به این نتیجه نرسیدهاند که طبعی در سرودن و نوشتن دارند و فقط به خاطر حمایت پیشکسوتان تحریک شدهاند بنویسند.
آبادیان با تأکید بر اینکه آسیب از سمت شاعران و نویسندگان جوان نیست، بیان کرد: حمایت بزرگان و پشتیبانی کاذب از جوانان به ادبیات آسیب جدی زده است. این پشتوانه مانند گیاهی وحشی است که بدون آب و خاک همهجا رشد میکند و زمانی که آفتاب به آن میتابد، نابود میشود. شاعر یا نویسنده زمانی شاعر و نویسنده است که هرچقدر حمایت نشود و جامعه سعی کند او را نبیند، با کتابهایش با جامعه حرف بزند و به تبلیغات و حمایت شاعر و داستاننویس دیگر نیازی نداشته باشد.
او همچنین درباره تأثیر کارگاههای داستاننویسی بر تب نوشتن و نویسنده شدن با بیان اینکه نمیتوان همه کارگاهها را زیر سوال برد، گفت: ذات این کارگاهها شاگردپروری است. از دل کارگاهی که یک نویسنده قَدَر آن را اداره کرده است نویسندگان زیادی بیرون آمدهاند که اکنون حرف اول را در شعر و داستان میزنند.
این نویسنده افزود: مشکل آنجاست که آدمهایی که نتوانستهاند خودشان را به عنوان شاعر و داستاننویس اثبات کنند، سردمدار حرکتی در ادبیات میشوند. اینها نویسنده و شاعری را که استعداد زیادی دارد از مسیر اصلی منحرف میکنند. در واقع این افراد ناتواناییهای خود در شعر و داستان را در قالب کارگاه و جشنواره پنهان میکنند. خیلی از کسانی که در کتاب اول باقی میمانند، همان آدمهایی هستند که در کارگاه و جشنواره رشد کردهاند.
او سپس در پاسخ به اینکه چگونه میتوان نارضایتی از میزان کتابخوانی در جامعه و رغبت زیاد به نوشتن را کنار هم قرار داد، گفت: تبلیغ کتاب در تمام دنیا به شکل دهان به دهان است. معرفی کتاب و اطلاعرسانی در حوزه کتاب در نشریه و خبرگزاری در صورتی که در جامعه کتاب خوب وجود نداشته باشد، هیچ تأثیری نخواهد داشت. در صورتی کتابها خوانده میشوند که حرفی برای گفتن داشته باشند. به طور مثال من براساس معرفی کتابی در خبرگزاری، آن را تهیه میکنم و میخوانم اما بعد از خواندن آن احساس میکنم وقت و پولم هدر رفته است و دچار سرخوردگی میشوم. این موضوع، مشکلی است که در جامعه ما وجود دارد.
رسول آبادیان یادآور شد: کیفیت کتاب از 10 سال پیش تا کنون به لحاظ محتوایی دچار افت محسوسی شده است. آدم احساس میکند کتابها دیگر پتانسیل لازم را ندارند، البته این را نمیتوان به همه کتابها تعمیم داد زیرا کتابهایی هستند که هنوز باکیفیتاند. وجود ناشران زیاد که صلاحیت کار نشر را ندارند و همچنین بیتوجهی به حوزه کتاب و جدی نگرفتن آن، نشر را به بیزینس تبدیل کرده است و هرکسی سعی میکند فضایی برای خود به وجود آورد و از قِبَل آن سود ببرد و کسی به فکر محتوای کتاب نیست.
او همچنین درباره آخرین کتابهای خود گفت: یک رمان تاریخی به نام «دریادار» دارم که در حال چاپ است و تا چند ماه آینده در موسسه مطالعات تاریخ معاصر منتشر خواهد شد. این رمان، حکایت مستند اولین فرمانده نیروی دریایی ایران به نام «محمدعلی بایندر» است که در شهریور 1320 هنگام حمله انگلستان به ایران علیرغم میل دولت مرکزی شروع به مقابله و مبارزه با آنها میکند و در این مبارزه کشته میشود. این کتاب در واقع دو ساعت قبل از مرگ او است و تمام زندگیاش را روایت میکند.