دوازدهمین لیست معرفی فیلم زومجی شامل فیلمهایی است که کوچترین ارتباطی به یکدیگر ندارند اما هرکدام به خودی خود، بسیار دیدنی و حتی خاطرهانگیز هستند. این هفته ابتدا ریمیک آمریکایی یک کلاسیک بریتانیایی را خواهیم داشت که احتمالا با نسخهی دههی 60 آن خاطرات زیادی دارید. سپس به مناسبت اکران فیلم Blade Runner 2049، نسخهی کلاسیک آن را معرفی میکنیم تا اگر آن را ندیدید یکی از بهترین علمی تخیلیهای سینما را تجربه کنید و اگر هم تماشایش کردید، شاید بخواهید تجدید خاطرهای با آن کنید. سپس اولین فیلم تارانتینو را خواهیم داشت که فیلم مورد علاقهی من از این کارگردان دیوانهی آمریکایی است و در انتها نیز انیمهی پونیو از میازاکی جاودانه را خواهیم داشت که میتوانید آن را در نماوا تماشا کنید. پس این هفته نیز با ما همراه باشید تا لیست متفاوت دیگری از فیلمهای ژانرهای مختلف را برای آخر هفته پیشنهاد کنیم.
The Italian Job
شاید شنیدن نام «شغل ایتالیایی» شما را یاد آن فیلم کلاسیک انگلیسی بیاندازد که بارها صدا و سیما آن را پخش کرده است. گرچه آن فیلم یکی از کلاسیکهای ناب محسوب میشود، اما در این معرفی فیلم قصد داریم نسخهی هالیوودی آن را معرفی کنیم که در سال 2003 به کارگردانی اف گَری گِری، کارگردان جدیدترین قسمت سریع و خشمیگن (The Fate of the Furious) ساخته شده است. در این فیلم مارک والبرگ، شارلیز ترون، جیسون استاتهام، ادوارد نورتون و سث گردین نقش آفرینی کردهاند. فیلم با اینکه نام آن اثر بریتانیایی را بر دوش میکشد، اما داستان و کاراکترهای آن متفاوت است و گری اظهار کرده «شغل ایتالیایی» او یک ادای احترام به فیلم اصلی است. داستان این فیلم در مورد گروهی از دزدان است که تصمیم میگیرند از یکی از اعضای سابق خود که به آنها خیانت کرده، طلا بدزدند. اکثر مراحل فیلمبرداری The Italian Job در ونیز و لس آنجلس انجام شده و کانال و خیابانهای زیادی در طول فیلمبرداری بسته شدند.
فیلم The Italian Job با بودجهی 60 میلیون دلاری ساخته شد و در سراسر دنیا 176 میلیون دلار فروخت. با اینکه در سال 2004 ساخت نسخهی دوم این فیلم با نام The Brazilian Job تایید شد و فیلمنامهی آن هم تهیه شد، ولی هنوز خبری از آن نشده است. فیلم در متاکریتیک از 37 نقد میانگین 68 را کسب کرده و 73 درصد نقدهای آن در راتن تومیتوز نیز نقدهای مثبت هستند. منتقدان از صحنههای اکشن فیلم و به خصوص عدم استفادی زیاد از جلوههای ویژهی کامپیوتری در آن تعریف کردند و همچنین، شخصیتپردازی هر کدام از دزدها را نیز مورد تحسین قرار دادند. راجر ایبرت فقید به فیلم 3 ستاره از 4 ستاره داده و آن را یک فانتزی دیوانهوار 2 ساعته توصیف کرده که به شکلی حرفهای ساخته شده است.
Blade Runner
بلید رانر اگر نه بهترین، یکی از بهترین فیلمهای علمی تخیلی تمام دوران است. ریدلی اسکات با ساخت این فیلم نئو نوآر در سال 1982 که از آن به عنوان کاملترین و شخصیترین فیلم خود یاد میکند، ژانر علمی تخیلی را متحول کرد. این فیلم که با بازی هریسون فورد، روتگر هاور، شان یانگ و ادوارد جیمز آلمس ساخته شده در زمان خودش چندان مورد استقبال قرار نگرفت و منتقدان هم خیلی روی خوشی به آن نشان ندادند، اما در طول سی و پنج سالی که از آن میگذرد در میان فیلمبازان جایگاه بسیار بالایی دارد و به عنوان یک فیلم کالت شناخته میشود. بلید رانر از اولین فیلمهایی است که روی دیویدی عرضه شد و شرکت برادران وارنر در سال 2007 نسخهی سالگرد آن را که با نام Final Cut شناخته میشود عرضه کرد. امسال، دنی ویلنوو ادامهی شاهکار اسکات را روی پردههای سینما با بازگشت هریسون فورد برده که فعلا با استقبال خوب منتقدان مواجه شده است. داستان فیلم Blade Runner در یک لس آنجلس دیستوپیایی، در سال 2019 میگذرد. جایی که رباتهای بایومکانیکی توسط شرکت قدرتمند تایرل برای کار در سیارههای دیگر ساخته میشوند. گروهی از این رباتها به زمین فرار میکنند و ریک دکارد با بازی هریسون فرود، به عنوان آخرین مأموریت خود در دپارتمان پلیس لس آنجلس آنها را دنبال میکند.
بلید رانر از روی کتاب «آیا رباتها خواب گوسفندهای الکتریکی میبینند؟» اثر فیلیپ کی. دیک ساخته شده که بعدها اقتباسهای دیگری از باقی آثار او در هالیوود پدیدار شدند. فیلم بلید رانر با بودجهی نسبتا بالای 28 میلیون دلار ساخته شد و 33 میلیون دلار فروش کرد. نقدهای اولیهی فیلم بعد از اکران آن تقریبا اثری متوسط را توصیف میکردند. برخی منتقدان معتقد بودند جلوههای ویژهی فیلم نسبت به فیلنامهی آن برتری بسیاری دارد و داستان فیلم کمی کلیشهای و نپخته است. راجر ایبرت نسخهی Final Cut فیلم را در لیست بهترین فیلمهای خود قرار داده و دنی وینلوو از آن به عنوان بزرگترین منبع الهام خود یاد کرده است. در مطلب معرفی فیلم نمیتوان آنطور که شایستهی بلید رانر است در موردش نوشت و بنابراین، در زمانی دیگر و احتمالا قبل از در دسترس قرار گرفتن Blade Runner 2049، نقد و بررسی کاملی از آن منتشر خواهیم کرد.
Reservoir Dogs
بله، از پالپ فیکشن بهتر هم وجود داد و آن سگهای انباری است. اولین فیلم سینمایی کوئنتین تارانتینو که قرار بود با بودجهای 30 هزار دلاری ساخته شود ولی فیلمنامهی تارانتینو به قدری خوب بود که یک و نیم میلیون دلار بودجه جمع کرد و تا به امروز بهترین فیلم اوست. تارانتینو در اولین فیلم خود امضاهایی به جا گذاشت که تا به امروز از نمادهای سینمای او به شمار میرود: روایت غیرخطی، خشونت، ارجاعات پاپ کالچر و بددهنی شاید ویژگیهای خیلی مثبتی به شمار نروند اما سبک تارانتینویی را بنا کردند. «سگهای انباری» داستان گروهی خلافکار را تعریف میکند که به دنبال الماس هستند و مشکلات فراوانی برای اعضای گروه پیش میآید. کاراکترهای رنگی فیلم تا به امروز از معروفترین شخصیتهای فیلمهای جنایی هستند و هاروی کیتل، مایکل مدسن، تیم راث و استیو بوسمی در کارهای بعدی تارانتینو با او همکاری کردند و در کنار ساموئل ال. جکسون، از یاران وفادار او به شمار میروند. فیلم Reservoir Dogs کمی بیش از دو برابر بودجهاش در آمریکا فروخت و در بریتانیا با استقبال بیشتری مواجه شد. این فیلم پس از موفقیت فوقالعادهی پالپ فیکشن، مورد توجه مخاطبان بیشتری قرار گرفت و بیشتر دیده شد.
مجلهی امپایر از سگهای انباری به عنوان بهترین فیلم مستقل تاریخ یاد میکند. تأثیر تارانتینو بر سینمای مستقل و فیلمسازان مستقل با این فیلم غیرقابل انکار است. 90 درصد نقدهای راتن تومیتوز نقدهای مثبت هستند و میانگین امتیاز فیلم در متاکریتیک هم 73 است. بسیاری از منتقدان بازیگران فیلم را مورد تحسین قرار دارند و اظهار کردند با فیلمنامهی خوبی مواجه شدند که البته میتوانست بهتر باشد. تارانتینو بعدها مهارتهای فیلنامهنویسی خود را تقویت کرد و سه بار نامزد اسکار برای همین بخش شد که برای فیلمهای پالپ فیکشن و جانگوی رها شده از بند این جایزه را به خانه برد.
Ponyo
پونیو، دهمین فیلم هایائو میازاکی و هشتمین فیلمی که او برای استودیو جیبلی ساخته، اثری شاعرانه و مثل همیشه بینهایت زیبا است که در سال 2008 منتشر شد. این انیمیشن که با نام کامل «پونیو روی صخره کنار دریا» ساخته شده در مورد یک ماهی به نام پونیو است که با پسربچهی پنج سالهای به نام سوسوکه آشنا میشود و تصمیم میگیرد به یک دختر بچه تبدیل شود. به گفتهی میازاکی، او ایدهی ساخت این انیمه را از روی قصهی «پری دریایی کوچولو» هانس کریستین اندرسون الهام گرفته اما بیشتر از اینکه داستان اندرسون را دستمایهی اثر خود قرار دهد، روی ایدهی کلی آن کار کرده است. پونیو کاملا به صورت دستی و با تکنیکهای سنتی انیمیشن ساخته شده و برای همین تولید آن بیش از دو سال طول کشید و میازاکی شخصا در مراحل طراحی شخصیتها و به خصوص موجهای دریا نقش داشته است. در نسخهی انگلیسی این انیمه بازیگران چون مت دیمون، کیت بلنشت، تینا فی و نوآ سایرس صداپیشگی کردهاند.
منتقدان استقبال فوقالعادهای از پونیو کردند و با اینکه اظهار داشتند این انیمه بهترین کار میازاکی نیست، اما آن را داستانی شیرین با ظاهر خارقالعاده توصف کردهاند که مورد پسند طرفداران میازاکی از تمام سنین خواهد بود. 92 درصد نقدهای راتن تومیتوز فیلم مثبت هستند و در متاکریتیک، این انیمیشن میانگین امتیاز 86 از 29 نقد را ثبت کرده است. این اثر که با بودجهی 34 میلیون دلاری ساخته شد توانست 201 میلیون دلار فروش کند. میازاکی میخواست قسمت دوم این انیمیشن را نیز کارگردانی کند که اما توشیو سوزوکی، تهیهکنندهی پونیو او را راضی کرد تا انیمیشن «باد برمیخیزد» را در سال 2013 بسازد.