0
کارگردان : John Ford
نویسندگان : Frank S. Nugent, Maurice Walsh
بازیگران : John Wayne, Maureen O'Hara, Barry Fitzgerald
خلاصه داستان : «شان تورنتن» (جان وین) مشتزن امریکایى ایرلندى تبار به دهکده زادگاهش در ایرلند باز مىگردد تا گذشتهاش را (مرگ رقیبش بر اثر ضربات او، در یک مسابقه) فراموش کند. او خیلى زود با «مرى کیت» (مورین اوهارا) ازدواج مىکند، اما طبق سنت، ازدواج این دختر تا پیش از دریافت جهیزیهاش که برادرش (مک لاگلن) از دادن آن امتناع مىکند رسمیت نمىیابد.

 |

|
«جان فورد» عمدتاً به عنوان بهترین کارگردان فیلمهای وسترن شناخته می شود و در بسیاری از این فیلمها دوست خوب و بازیگر مورد علاقه او «جان وین» (John Wayne) به عنوان نقش اصلی ایفای نقش کرده است.
«فورد» در طول شش دهه فعالیتش (از 1917 تا 1966)، بیش از 100 فیلم (در ژانرهای مختلف) را کارگردانی کرد که حدوداً تمام ژانرها را شامل می شود، اما او را هنوز بیشتر به خاطر فیلمهایی نظیر «او یک روبان زرد بست» (She Wore a Yellow Ribbon)، «ریو گرانده»(Rio Grande)، «مردی که لیبرتی والانس را کشت» (The Man Who Shot Liberty Valance) و «جویندگان» (The Searchers) (فیلمی که به عقیدهی بسیاری از منتقدها نشان دهنده احترام بسیاری است که او برای صنعت فیلمسازی قائل بود) به یاد می آورند. «فورد» مفتخر به دریافت چهار جایزه بهترین کارگردانی از آکادمی شد، البته بسی جای تعجب دارد که هیچ یک از این جوایز برای فیلمهای وسترن او نبوده است. فیلمهای برنده این جوایز «خبرچین» (The Informer) ساخته 1935، «خوشههای خشم» (The Grapes of Wrath) ساخته 1940، «چه سرسبز بود دره من» (How Green Was My Valley) ساخته 1941 (که همچنین در رقابت با «همشهری کین» (Citizen Kane) موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم نیز شد) و یکی از محبوب ترین ساختههای این فیلمساز، «مرد آرام» (The Quiet Man) ساخته 1952 بوده اند.
«فورد» از همان ابتدا گفته بود که «مرد آرام» (The Quiet Man) شخصی ترین فیلمی است که او ساخته است (همچنین یکی از فیلمهای مورد علاقه او نیز هست). نقش اصلی داستان «شان تورنتون»(Sean Thornton) (با بازی جان وین) مردی آمریکایی-ایرلندی است که به دنبال گذشته خود به روستای پدریاش باز می گردد. «فورد» که خود ایرلندی تبار بود، می توانست با سفر «تورنتون» ارتباط برقرار کند (حداقل به صورت حسی) و بسیاری نیز شخصیت «تورنتون» را نمادی از خود کارگردان می بینند، کسی که پانزده سال با جدیت تمام به دنبال ساخت نسخه تصویری داستان کوتاه «بوریای سبز» (Green Rushes) نوشته «موریس والش» (Maurice Walsh) بود. در واقع، یک فیلمساز با سرسختی و اشتیاق کمتر، ممکن بود مدتها قبل از این که ساخت این فیلم تائید شود دست از تلاش بردارد.
در ابتدا «بوریای سبز» در سال 1933 به صورت داستان سریالی در مجله «مجله شنبه شب» (The Saturday Evening Post) ظاهر شد. سه سال بعد، «فورد» این داستان را انتخاب کرد اما با وجود شور و اشتیاق او و شهرت روزافزونش به عنوان یک کارگردان (که در آن زمان یکی از اسکارهایش را نیز برنده شده بود)، هیچ استودیویی تمایل به ریسک کردن و صرف پول خود برای ساخت فیلمی که ظاهراً هیچکس نمی خواست تماشایش کند نداشت. در سال 1945 «فورد» «جان وین» و «مورین اوهارا» (Maureen O'Hara) را نیز به عنوان بازیگران اصلی به پروژه اضافه کرد، اما هنوز هم قادر به جذب سرمایه لازم نبود. تنها پس از بستن قراردادی با کمپانی «ریپابلیک پیکچرز» (Republic Pictures) برای ساخت سه فیلم درجه ب1 و کمک به توسعه و موفقیت بیشتر فیلم «ریو گرانده» (Rio Grande) به «فورد» اجازه داده شد تا فیلم «مرد آرام» را بسازد.«فورد» به همراه بازیگران و باقی افراد گروه فیلمسازی با بودجه ای حدوداً کمتر از 2 میلیون دلار، برای فیلمبرداری شش هفته ای عازم ایرلند شد. امروزه چنین سفرهایی رایج و مرسوم هستند اما پنجاه سال پیش این سفرها غیرمعمولی به شمار می رفتند. با این وجود، «فورد» قصد داشت فیلمی اصیل بسازد و این اصالت تنها با ساخت فیلم در کشوری که حوادث داستان در آن واقع شده به دست می آمد.
«مرد آرام» یک ملودرام عاشقانه ساده و دلپذیر است که بیشتر از این که بر روی داستان کلی فیلم متمرکز باشد، بر روی شخصیتها، فضای فیلم و لحظهها تمرکز می کند. این فیلم داستان عشقی طوفانی بین «شان تورنتون»، مردی قوی و بااراده که رازی در مورد گذشته اش وجود دارد و «مری کیت داناهر» (O'Hara) زنی جذاب که برادرش «رد ویل» (Victor McLaglen) با ازدواج او مخالف است را نقل می کند. حتی پس از این که این دو با یک دیگر ازدواج کرده اند (جشنی که پس از پشت سر گذاشتن مشکلات بسیاری برگزار می شود) مشکلات همچنان پابرجا هستند و دوران سختی و ناراحتی هنوز به پایان نرسیده است. «ویل» جهیزیه خواهرش را نگه می دارد و «مری کیت» نیز تا زمانی که «شان تورنتون» این پول را به هر نحوی از او پس نگرفته است، به برقراری ارتباط با همسر جدیدش رضایت نمی دهد.
بسیاری عقیده دارند که بهترین بازی «جان وین» در همین فیلم «مرد آرام» بوده است؛ اما با این که «وین» در این فیلم آرام تر است و رفتار مردسالارانه کمتری نسبت به دیگر نقشهایش از خود بروز می دهد اما سعی نمی کند پا را از مرزهایش فراتر بگذارد و در همان حد معمولی باقی می ماند. به عقیده من بهترین کار او در فیلم «تیرانداز» (The Shootist) که آخرین فیلم او بوده است دیده می شود. او در فیلم «مرد آرام» به زیبایی می درخشد و باعث درخشش بیشتر «مورین اوهارا» نیز می شود (هیچ شک و تردیدی در مورد مناسب بودن بازیگران برای نقشهایشان وجود ندارد) اما علی رغم این که «جان وین» در نقش فردی به نام «شان تورنتون» بازی می کند، در واقع «جان وین» همان «جان وین» است و تغییر چندانی در او دیده نمی شود. این چیز بدی نیست، زیرا گرچه او هیچ گاه یک بازیگر خوب برای نقشهای کلاسیک و قدیمی نبوده است اما در کل او یک هنرپیشه بااستعداد و نابغه است؛ یکی از چند بازیگر معدودی که می توانستند به آسانی تنها با راه رفتن خود در قاب فیلم توجه بینندگان را جلب کنند. بی دلیل نبود که هرکسی که حداقل یک بار پرده نقره ای سینما را می دید، از بین نقشها و بازیگرهای متفاوت، دوست داشت صدا و حرکات «وین» را تقلید کند چرا که «وین» توانایی و استعداد فوق العاده ای در جلب توجه مخاطب داشت. در طی دوران حرفه ای «وین» که حدود 5 دهه به طول انجامید حدود 150 فیلم با حضور او ساخته شد. او سه بار برای جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد کاندید شد («شنهای آیو جیما» (Sands of Iwo Jima)، «آلامو» (The Alamo) و «شجاعت واقعی» (True Grit)) و موفق شد یکی از آنها را به دست آورد («شجاعت واقعی» (True Grit)).
شخصیت «تورنتون» که «وین» در این فیلم به وجود آورده است، مردی است که هر مردی دلش میخواهد مثل او باشد و هر زنی آرزو می کند که کاش می توانست با او باشد. او فردی قوی، آرام، صبور، خوش قلب و بالاتر از همه، بخشنده است. «مرد آرام» نامی شایسته برای این فیلم است. با وجود ناراحتیها و سختیهای بسیار، «تورنتون» استوار و قابل اتکاست. هنگامی که مشکلات رابطه او با «مری کیت» را تهدید می کنند، او خم به ابرو نمی آورد و در حالی که هرگز شکست را نمی پذیرد، به راه خود ادامه می دهد؛ و هنگامی که لجاجت و سرسختی «ویل» برای پرداختن جهیزیه خواهرش خوشبختی و رابطه آن ها را به خطر می اندازد، «تورنتون» تصمیمی قاطعانه می گیرد.
«مرد آرام» بدون شک فیلمی بی عیب و نقص نیست اما دست کم سه صحنه به یادماندنی دارد.
صحنه اول و ساده ترین صحنه، شاید ماندگارترین تصویری باشد که «مرد آرام» ارائه می دهد. آنجایی که «شان» و «مری کیت» از دست آقای «مایکلین فلین» (Michaleen Flynn) (با بازی «بری فیتزجرالد» (Barry Fitzgerald)) که طبق سنت به عنوان ناظر و مراقب به همراهی آن ها آمده است فرار می کنند و به تنهایی به راه خود ادامه می دهند؛ و سپس گرفتار رگباری شدید می شوند و در حالی که «مری کیت» سرش را بر روی سینه «شان» گذاشته است و استراحت می کند به دنبال پناهگاه می گردند. این صحنه بسیار عاشقانه و رمانتیک است و هر دو بازیگر به زیبایی و با ظرافت تمام آن را بازی می کنند. مطمئناً هیچ کسی غیر از «وین» نمی توانست حضور بهتری در این لحظه شگفت انگیز داشته باشد.
صحنه دوم سکانسی طولانی است که در آن «شان» نهایتاً زن سرکش خود را رام می کند و بر او غالب می شود. در حالی که تمام مردم شهر به دنبال آن ها هستند، «شان» همسرش را به سمت تپهها و مزارع می کشاند. این قسمت به دلیل نحوه بازی کردن «وین» و «اوهارا» بسیار فوق العاده و شگفت انگیز است. نتیجه ای که حاصل می شود باید کمی طنز باشد. این پایان قابل انتظار کشمکش و مبارزه بین آنهاست. تا قبل از این «مری کیت» در موقعیت بالاتر قرار داشت و حالا «شان» نهایتاً علاقه خود را ابراز می کند، البته این به این معنی نیست که او بی رحمانه یا خودخواهانه رفتار میکند، بلکه فقط سعی می کند به همسرش ثابت کند که آن ها زوج مناسبی هستند. احترام اهمیت بسیاری دارد و «شان» به این شکل آن را به دست می آورد.
صحنه سوم، قسمت انتهایی فیلم است. جایی که مبارزه بزرگی بین «شان» و «ویل» در می گیرد و به شلوغی و جمع شدن مردم در داخل (و خارج از) میخانه محلی ختم می شود. با این که این قسمت از فیلم می توانست اکشن و زد و خورد بسیاری را به نمایش بگذارد، اما «فورد» تصمیم می گیرد که با ریتم ملایمی پیش برود بنابراین هیچ گاه به نظر نمی رسد که این دو مرد قصد داشته باشند آسیب جدی به یک دیگر وارد کنند. تصمیم نهایی که منجر به صلح در روستای «اینیس فری» (Inisfree) و دوستی در خانواده «تورنتون» می شود نشان دهنده یک شیوه عالی برای پایان دادن به فیلم است.
در تلاش برای جلوگیری از تاریک و یا غمگین شدن فیلم، «فورد» از بروز برخی مسائل آزاردهنده دیگر نیز که در فیلمهای این چنینی شاهد وقوع آن ها هستیم جلوگیری می کند. پیش نویس های اولیه «مرد آرام» شامل اتفاقاتی مربوط به «درگیری های ایرلند شمالی» (The Troubles) بودند اما قبل از شروع فیلمبرداری حذف شدند. پیش نویس نهایی هیچ یک از این اتفاقات مربوط به ناسازگاری و تضادهای بین پروتستانها و کاتولیکها را شامل نمی شود. بیشتر مردم روستای «اینیس فری» کاتولیک مذهب هستند اما افراد محلی هنوز هم وزیر «آنگلیکان2» (Anglican) خود را دوست دارند و به او احترام می گذارند. این احساسات عجیب و غریبِ مربوط به فرقه گرایی بسیار متفاوت از کارگردانی خوبی است که ما از فیلمساز مدرنی چون «جیم شریدان» (Jim Sheridan) انتظار داریم.
در حالی که داستان عاشقانه فیلم «مرد آرام» بسیار سرزنده و پرشور است اما جذابیت این داستان عاشقانه بیشتر به دلیل ظواهر و حرکات بازیگرهاست و نه صحبتهای آنان. من همیشه روابط عاشقانه ای که علاوه بر ویژگیهایی که دارند، گفت و گوهای بسیاری نیز دارند را ترجیح داده ام (به همین دلیل است که عاشق فیلمهای «اریک روهمر» (Eric Rohmer) هستم) مکالمه و گفت و گو قطعاً باعث بهتر شدن روابط می شود اما متأسفانه این مورد در «مرد آرام» دیده نمی شود. درست است که ما از «جان وین» انتظار نداریم که گفتگوهایی طولانی و پر مفهوم با خانمهای نقش مقابل خود داشته باشد، اما اندکی گفتگوهای احساسی و عاشقانه بیشتر می توانست به لذت بخش تر شدن فیلم کمک کند و ما میبینیم که در هنگام اولین بوسه «شان» و «مری کیت» نگاههای بسیاری رد و بدل شدند، اما حرف چندانی زده نشد (در شب طوفانی که «شان» هنگامی که «مری کیت» در حال تمیز کردن خانه جدید اوست وارد می شود).
«مرد آرام» مانند بسیاری از فیلمهای ارزان تر و کم بودجه تر هالیوود دچار یک مشکل مشترک شده است. با وجود آن که صحنههایی که در محلهای واقعی فیلمبرداری شده اند واقعاً تماشایی هستند (مخصوصاً به خاطر این که به صورت رنگی فیلمبرداری شده اند)، اما بسیاری از صحنههای نمای نزدیک که در فضای بیرونی واقع شده اند در «کالیفرنیا» فیلمبرداری شده اند و تفاوت این تصاویر آشکار است. این مشکل مختص «مرد آرام» نیست، اما در اینجا به دلیل این که تصاویری که در ایرلند فیلمبرداری شده اند رنگین و پویا و تصاویری که در داخل کشور فیلمبرداری شده اند تاریک و یکنواخت هستند، این تفاوت و تضاد نمایان است و جلب توجه می کند. برخی ممکن است فکر کنند که این یک نکته بینی و یا سخت گیری بی مورد است، اما من شما را دعوت می کنم به این که امروز به تماشای این فیلم بنشینید و سعی کنید تفاوت میان تصاویر را حس نکنید! این تفاوتها کاملاً آشکار و نمایان هستند.
با این که بدون شک «جان وین» نقش اصلی و مرکزی این فیلم است (و احتمالاً به دلیل حضور او بود که به «فورد» اجازه ساختن این فیلم داده شد)، اما می توان بیشتر موفقیت «مرد آرام» را به دیگر اعضای گروه بازیگران نسبت داد. «مورین اوهارا» که متولد ایرلند نیز هست، یک انتخاب عالی برای نقش مقابل «وین» بوده است چراکه او هرگز به «وین» اجازه نمیدهد هیچ صحنه ای را بدون مبارزه به پایان برساند و حتی بعضی اوقات خودش کار یکی از حریفهای «وین» را می سازد. «اوهارا» نقش «مری کیت» را با همان شور و هیجانی که از یک دختر مو قرمز انتظار داریم بازی می کند و رابطه این شخصیت با «شان» یک نمونه آشکار از جذب شدن افراد کاملاً متفاوت به یک دیگر است. «اوهارا» در طول دوره فعالیت خود، در چهار فیلم در مقابل «وین» بازی کرده است (که سه تا از آن ها توسط «فورد» کارگردانی شده اند). در واقع طول عمر رابطه آن ها بر روی صحنه (13 سال) نشان از مناسب بودن این زوج هنری برای یک دیگر دارد.
علاوه بر «وین» و «اوهارا»، «فورد» تعدادی از اعضای ثابت گروه خود را نیز با خود به «مرد آرام» آورده است. هیچ فردی بیشتر از بازیگر باتجربه، «وارد بوند» (Ward Bond) در فیلمهای «فورد» بازی نکرده است. او در اینجا نقش یک کشیش واقع بین به نام پدر «پیتر لونرگان» (Peter Lonergan) را بازی می کند. پدر «پیتر» یک شخصیت دوست داشتنی است چراکه در سخنرانیهایش حرفهایی می زند که ما آرزو داریم این حرفها را از همه کشیشها بشنویم. عقاید واقع بینانه و استثنایی او عمیقاً با آموزههای بسیاری از اعضای جامعه کشیشان در تضاد است (چه بر روی صحنه و چه در خارج از فیلم). یکی دیگر از همکاران همیشگی «فورد»، «ویکتور مک لاگلن» (Victor McLaglen) بوده است که در این فیلم شخصیت «رد ویل داناهر» (Red Will Danaher) را به عنوان فردی خشن و زورگو به خوبی به تصویر می کشد. «مک لاگلن» که برای نقشش در فیلم «خبرچین» (The Informer) که در سال 1935 توسط «فورد» ساخته شده است برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد شد، برای فیلم «مرد آرام» نیز کاندیدای جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شده بود.
سومین بازیگری که در این فیلم «فورد» شاهد حضور مجدد او هستیم، بازیگر ایرلندی «بری فیتزجرالد» (Barry Fitzgerald) بوده است. «فیتزجرالد» نقش یک هنرپیشه مؤدب که در دوبلین زندگی می کند به نام «مایکلین فلین» (Michaleen Flynn) را بازی می کند. او همچنین یک واسطه ازدواج است که ملاقاتهای «شان» و «مری کیت» در دوران نامزدیشان را مدیریت می کند و بر روابط آن ها نظارت دارد. در واقع «فیتزجرالد» برای افزودن طنز و جاذبه بیشتر در «مرد آرام» حضور دارد و با مهارت بسیار هر دو وظیفه خود را انجام می دهد.
«مرد آرام» جالب و دلپذیر است زیرا به تماشاچیان و طرفداران سینما فرصت می دهد تا یک روی دیگر از «جان وین» را ببینند. بیشتر فیلمهای «دوک3» (Duke) جدی (و گاهی اوقات بسیار غم انگیز) بوده اند. اما «مرد آرام» او را به عنوان نقش اصلی در یک فیلم عاشقانه که به سبک فیلمهای قدیمی ساخته شده است به نمایش می گذارد. این نقش بر خلاف نقشهای معمول او بود، اما او با اعتماد به نفس و مهارت بسیار کار را به خوبی به اتمام می رساند؛ زیرا حضور او در فیلم آنقدر با ارزش و فوق العاده است که اشتباهات کوچک او به چشم نمی آیند، اشتباهاتی که ممکن است بازیگران دیگر را به زیر بکشند. گرچه «مرد آرام» یک فیلم کلاسیک واقعی نیست، اما این فیلم ارزش دیدن دارد، مخصوصاً برای افرادی که «وین» را دوست دارند و یا دوست دارند که فیلمهای بیشتری از او تماشا کنند.
[1] فیلم درجه ب درجهای برای فیلمهای تجاری است که با بودجه پایین ساخته میشوند.
[2] یکی از شاخههای دین مسیحیت
[3] نام مستعار «جان وین»
اختصاصی نقدفارسی
مترجم: مهدی ملکی
//