جان وین با اسم اصلی ماریون مایکل موریسون در کودکی به عنوان کارگر و متصدی دستگاه در استودیوهای فیلمسازی فعالیت میکرد و در این میان با جان فورد آشنا شد و رابطهای دوستانه میانشان شکل گرفت که او را از یک متصدی دستگاه تبدیل به یکی از بزرگترین شمایل بازیگری تاریخ سینمای هالیوود کرد. فورد در ابتدا به او نقشهای کوچک و فرعی در فیلمهایش داد تا اینکه برای بازی در «مسیر بزرگ» جان وین را به رائول والش معرفی کرد.
همچنین بخوانید:
The Searchers: مهمترین کارگردان سالهای اولیه سینما یا تحریفکننده بزرگ تاریخ
وین بعد از بازی در «مسیر بزرگ» به مدت هشت سال، هشتاد فیلم درجه یک، درجه دو و وسترن بازی میکند تا اینکه فورد بالاخره رضایت میدهد تا او در فیلماش نقش اول را بازی کند و بهاین شکل وین به مهمترین فیلم خود در اوایل کارش ورود پیدا میکند:
«دلیجان» Stagecoach
«دلیجان» که کماکان نقطه عطف بسیار پررنگی در کارنامه کاری او است و به ادامه مسیر وین جهت و خط مشی میدهد و آن روحیه برتریطلب آمریکایی را هم در خود بازیگر و هم در شمایلی که عموما نقشش را بازی میکند، پدید میآورد و جان وین را بدل به تجسم این روحیه سلطهجو و برتریطلب آمریکایی در سینمای هالیوود میکند.
کمااینکه خود وین هم به عنوان یک جمهوریخواه دست راستی افراطی، در شخصیت خودش هم پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به این شمایل دارد. او را میتوان یک یانکی واقعی دانست و از معدود هنرمندانی که حتی از جنگ ویتنام و حمله آمریکا هم دفاع میکند و پشت آن میایستد. «دلیجان» در آغاز مسیر ستاره شدن او، همان تصویری را از جان وین به نمایش میگذارد که تا سالیان دراز در سینما و در زیست واقعی خود به آن خو میکند: یک یانکی آمریکایی که جانش برای مام میهن در میرود و قائل به برتری همهجوره مردم آمریکا بر سرخپوستها در جهان فیلم و بر کل دنیا در زندگی واقعی است.
«رود سرخ» Red River
«رود سرخ» هاوارد هاکس یک وسترن بسیار متفاوت با دیگر آثار وسترن و همچنین باقی آثار خود هاکس است و نقشی هم که جان وین در اینجا بازی میکند، نقشی متفاوت با بازیهای پیشین او است. در «رود سرخ» وین یک وسترنر خسته و بیحوصله است که پا به سن گذاشته و خشونت و عصبانیتش بیش از حد معمول برای یک قهرمان وسترن میباشد.
خود «رود سرخ» تلفیقی است از سینمای وسترن و وحشت و کاراکتر وین هم بر همین اساس یک وجهه هراسآور پیدا میکند که برای جهان وسترنها جدید بهنظر میآید.
«دختری با روبان زرد» She Wore a Yellow Ribbon
«دختری با روبان زرد» مهمترین فیلم سوارهنظامی وین است. یکی از بهترین فیلمهای کارنامه فیلمسازی جان فورد که آنطور که باید هم تحویل گرفته نشده و حکم یک تجدید عهد و میثاق با آرمانهای سوارهنظامهای آمریکایی و قواعد و روحیاتشان را دارد.
وین در اینجا یک سوارهنظام وظیفهشناس و مسئولیت پذیر با روحیه ملیگرایانه اغراقشده است. در اینجا هم او یک افسر پا به سن گذاشته است که آخرین روزهای خود را در ارتش پشت سر میگذارد و رویایی با این حقیقت که روزهای آخر خود را میبیند برایش سخت و باورنکردنی است. این فیلم یکی از ظریفترین و احساسیترین بازیهای جان وین را به تاریخ سینمای هالیوود پیشکش میکند.
«مرد آرام» The Quiet Man
«مرد آرام» یکی دیگر از فیلمهای فورد است که جان وین در آن نقش اول را بازی میکند و بهعبارتی در کنار «دختری با روبان زرد» این دیگر نقشآفرینی اوست که آنقدر در گرو احساسات و عاطفه است و تصویری متفاوت با آنچه از وین در جهان وسترنها میشناسیم ارائه میدهد. «مرد آرامی» که برای گریز از گذشته و خشونت به ایرلند پناه میبرد و در آنجا عاشق زنی میشود و داستان عشق آغاز میگردد و در مسیر این ازدواج و رسیدن به دختر جان وینی را متفاوتتر از هر فیلم دیگر میبینیم و البته بامزهتر و شوخ و شنگتر که فیلم را سرحال میکند.
«جویندگان» The Searchers
یکی از بهترین فیلمهای سینمای آمریکا، یکی از شاهکارترین آثار وسترن و البته یکی از اولین وسترنهای تجدیدنظرطلبانهای که جهان فیلمهای وسترن و الگوهای ژانر را در نوع خود تغییر میدهد و بسیاری از طبقهبندیهای استتیک و تماتیک ژانر وسترن را پس از خود دستخوش جابهجایی میکند و شکل تازهای از وسترن را در گذر زمان نتیجه میدهد. در اینجا جان وین یک وسترنر و قهرمان آواره است که از ناکجاآباد ناگهان وارد فیلم و خانوادهاش میشود و ماموریتی را که فیلم برایش تعریف کرده به انجام میرساند و پس از پایان یافتن آن دوباره به جهان ناکجاآبادش بازمیگردد و همهچیز را پشت سر خود جا میگذارد. نمای پایانی فیلم که در یک «قاب در قاب» خروج او را بهتصویر میکشد، بهیادماندنی است و بعدا بارها در تاریخ سینما و ژانرهای مختلف تکرار میشود.
«ریو براوو» Rio Bravo
هاوارد هاکس و جان وین فیلمهای زیادی را باهم کار کردهاند و همکارانی باسابقه بهحساب میآیند. اما در میان همه این فیلمها «ریو براوو» اصلا چیز دیگری است. فیلمی که نشاندهنده همان وسترنر همیشگی، قائل به اصول فردی و دیسیپلین ذهن خودش است که اصلا نمیتواند خارج از چهارچوب قواعد خودساختهاش زندگی کند. هاکس فیلمساز چنین کاراکتر محکمی را در فضای طنز و لحن غیر جدی و آیرونیک فیلم خود میپروراند و یک ترکیب نوآورانه و متفاوت و غریب را بهدست میدهد که ثمره تلاشهای هاکس و وین در کنار یکدیگر است. دعوا و کل کل او با دو آدمی که زیر دستش هستند و در کنار آن شهوت میانسالانهای که نسبت به زنی که همراهش است، دارد دو ویژگی قهرمان هستند که آن را بسیار خاص و دوستداشتنی میکنند. ضمن اینکه وین در درآوردن این دو روحیه در کاراکتر خود بسیار موفق عمل میکند و شخصیت را بهیادماندنیتر!
«تیرانداز دان سیگل» The Shootist
آخرین نقشآفرینی بهیاد ماندنی وین را باید اختصاص داد به آخرین اثری که در آن بازی کرد و آخرین ردی که از خود در سینمای هالیوود به جا گذاشت. «تیرانداز دان سیگل» به نوعی داستان زندگی خود جان وین هم هست که در سالهای آخر عمرش به سرطان مبتلا شد و به مرگ نزدیک و نزدیکتر. او اوضاع چندان خوبی نداشت اما با تقلا و سختی به بازیگری ادامه میداد و هیچجوره قبول نمیکرد که دوران استراحتش فرا رسیده است. در «تیرانداز دان سیگل» او دقیقا قهرمانی است که در آخر مسیر تیراندازی خود قرار دارد. از آنجایی که فیلم در سال 1976 ساخته شده است، کاراکتر جان وین در این فیلم را میتوان نماینده آخرین قهرمان جهان کهن و آرمانها و اسلوب کهنش، دانست. هم فیلم و هم حضور وین در آن حکم آواز قو (پیش از مرگ) این شکل از سینمای وسترن و این مدل قهرمانان وسترنر را هم دارد.
بعد از وین بسیاری آمدند و نقش قهرمانهای یکه بزن و قلدر و استوار را در سینمای آمریکا بازی کردند اما به قول جان فورد؛ آنچه جان وین در این نقشآفرینیها از خود بروز میداد، معنا داشت، طعم داشت اما آنچه بعد از او با بازیگران دیگر ادامه پیدا کرد هرگز چنین معنا و طعمی نیافت.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
97