به گزارش ایسنا،در این نشست، گلستان جعفریان نویسنده کتاب «روزهای بی آینه» در سخنانی بیان کرد: این اثر در رابطه با زندگی مشترک خانم منیژه لشکری با خلبان شهید حسین لشکری است. کار نگارش این کتاب بیش از چهار سال به طول انجامید و از سوی انتشارات سوره مهر در سال 95 در 160 صفحه راهی بازار شد.
وی خاطرنشان کرد: این کتاب یک مستندنگاری است و در آن هیچ داستان پردازی نشده است. با توجه به آنکه با فراز و فرود بسیاری در کتاب مواجه هستیم اعتقاد دارم که می توان اپیزودهای مختلفی از کتاب را در قالب رمان به چاپ رساند.
این نویسنده گفت: جنس کار من در رابطه با ادبیات بازداشتگاهی یا اردگاهی است چرا که اعتقاد دارم این مدل از ادبیات ظاهر و باطن خاصی را درون خود جای داده است و تفاوتهای بسیاری در این نوع نگارش به چشم میخورد. از سوی دیگر خود اسارت نیز مدل دیگری از حضور داشتن در جبهه و مبارزه با دشمن است. یکی از دلایلی که باعث شده است که من به سمت این سبک از نوشتن بروم بیانهایی است که در رابطه با اسرا مطرح است؛ به عنوان مثال صدام به نیروهایش گفته بود که اگر شما اسیر شوید اسمتان خط میخورد این در حالی است که در ایران برای آنها همچون طلا ارزش قائل بودیم و در صورتی که نیاز به تبادل بود حاضر بودیم صدها عراقی را بدهیم تا یک اسیر بسیجی را به ایران بازگردانیم.
وی خاطرنشان کرد: با حضور آزادگان به کشور ما شاهد بودیم که ملت ایران خوشحال میشدند و همین مسائل کوچک است که باعث می شود نوع دیدگاه ما نسبت به ادبیات اردوگاهی ویژه باشد.
جعفریان با اشاره به اینکه منیژه لشکری خودش یک زن مبارز بوده است که توانسته با سرنوشت در هنگام نبودن همسرش مبارزه کند و فرزندش را به درستی به سرانجام برساند، توضیح داد: شهید لشکری نخستین خلبان اسیر ما است که 18 سال را در اسارت سپری کرد. او هفت سال به دور از خورشید بود و 14 سال نیز مفقودالاثر محسوب میشد تا اینکه آمریکاییها به عراق حمله کردند و صلیب سرخ نام او را ثبت نام کرد. هنگامی که یکی از خبرنگاران خارجی او را دیده بود حیرت کرده بود چرا که از هوش و حواس برخوردار بود و توانسته بود قرآن حفظ کند و با تسلط بر عقل و شعور سخن بگوید.
جعفریان یادآور شد: هنگامی که من سراغ خانم لشکری رفتم تا به حال کسی با او مصاحبه نکرده بود و تنها یک کتاب از سوی ارتش در رابطه با شهید لشکری منتشر شده بود. وقایعی که در زمان دفاع مقدس تاکنون برای او رقم خورده بود باعث شده بود که خانم منیژه لشکری بسیار شکننده بشود چرا که شهید لشکری پیش از آنکه به جبهه برود خلبانی بود که در آمریکا دوره دیده بود و شاید برخی از مسائل برای او چندان مهم نبود اما پس از آنکه از اسارت بازگشته بود روحیهاش بسیار تغییر کرده بود و همین روحیه انقلابی و مذهبی یا ایدئولوژی بود که موجب شده بود شهید لشکری بتواند که اسارت را تحمل کند.
این نویسنده گفت: اصولا هنگامی که اسرا به میهن بازمیگشتند مورد محبت و مدارا قرار میگرفتند اما شهید لشکری شرایط دیگری داشت. او کسی بود که دیگر فرزندش او را پدر صدا نمیکرد و به او حسین می گفت. از سوی دیگر هجده سال نبودن شهید لشکری باعث شده بود که همسرش زنی شکننده و حساس باشد. همین باعث شده است که کسی مانند شهید لشکری در شهدای ما غریب نباشد. من به عنوان یک زن می توانستم درک کنم که صحبتهای خانم منیژه لشکری چگونه است. او دختری بود که در 19 سالگی ازدواج کرده بود و پس از آن برای سالهای طولانی رنجهایی را تحمل کرده بود.
جعفریان با بیان این مطلب که اسارت باعث شده بود که شهید حسین لشکری از نظر معنویت تغییرات سازنده ای داشته باشد، گفت: از سوی دیگر همسر شهید لشکری تغییری نکرده بود. این گفته خود همسر شهید لشکری است. همکاری با خانم منیژه لشکری کار بسیار سختی بود چرا که وقتی من پیش او رفتم تصور میکرد همسرش به خاطر افرادی که حجاب شان مانند من است به جبهه رفته است برای همین ارتباط برقرار کردن بسیار سخت بود. او هیچ انگیزهای نداشت و کاملا با من غریبه بود اما پس از اینکه با او شروع به صحبت کردیم سبک شد و رفته رفته مطالبش را بیان کرد. البته یکی دیگر از سختیهای کار من این بود که او ذهنی بسیار پراکنده داشت و تدوین پیوسته گفتههای او بسیار دقت نیاز داشت.
این نویسنده تاکید کرد: پیچیدگی زندگی منیژه لشکری از شهید حسین لشکری بیشتر است چرا که او دچار یک چراییهای درونی بوده است. به گفته خود خانم لشکری، جنگ برای او مثل یک طوفانی بود که به زندگی او زده بود و برای این زندگی از عبارت «باختن» یاد میکرد. او حتی به حسین لشکری گفته بود که کاش تو در کشور دیگری اسیر میشدی تا پس از آزادی به تو رسیدگی میکردند.
جعفریان در بخش دیگری از سخنان خود در رابطه با چگونگی نوشتن در حوزه دفاع مقدس، یادآور شد: یکی از نکات مثبت این کتاب آن است که آنچه خواننده مطالعه میکند با سایر کتابهایی که در رابطه با دفاع مقدس به چاپ رسیده است کاملا تفاوت دارد، ما با زنی روبرو هستیم که دید دیگری به جنگ دارد. این سبک از نوشتن و پرداختن به این مباحث باعث میشود که ادبیات دفاع مقدس را از تکرار، کلیشه ای بودن و یک شکل شدن نجات دهد. اگر افرادی مانند منیژه لشکری جنگ را روایت نکنند نمیتوانیم رزمندگان را به خوبی بشناسیم.
این نویسنده یادآور شد: مطلبی که باید از آن انتقاد کنم این است که ما شاهدیم برخی از کتابها در حوزه ادبیات پایداری بسیار برجسته میشوند اما کتابهای دیگر اصلا دیده نمیشوند. این مباحث ما را میرنجاند و حتی ممکن است نویسندگان این حوزه را در تقابل و رودرروی یکدیگر قرار بدهد.
وی یادآور شد: این فقط بخشی از مشکلات نویسندگانی است که در تهران هستند. ما نویسندگان زن دیگری در ادبیات پایداری داریم که در شهرستانها زندگی میکنند و فعالیت دارند اما دیده نمیشوند. یکی از آنها محبوبه زارع دختری 28 ساله است که دغدغه ادبیات پایداری را دارد. ما باید قدر اینگونه نویسندگان را بدانیم. تجربیات من به عنوان یک نویسنده که از 25 سالگی تا 45 سالگی در این حوزه قلم زده است باید به نسلهای دیگر منتقل شود در غیر این صورت ما در این زمینه از ادبیات با آسیبهایی روبرو خواهیم شد. ما باید از پرداختن مناسبتی به دفاع مقدس پرهیز کنیم، این بیشتر از آنکه مخاطب را جذب کند او را فراری خواهد داد.