در بخش قبل بررسی کردیم که فیلم های ترسناک چه روندی را از آغاز تا چرخش معنایی در آغاز دهه هفتاد پشتسر گذاشتهاند. از بازخوانی ادبی دراکولا توسط مورناو شروع کردیم و با بازخوانی پروندۀ ورود مفاهیم مذهبی در آثار سینمایی سالهای آغازین جنبشهای ماحصل مدرنیسم در سینما پیشروی کردیم. در بخش دوم و پایانی این پروندۀ سینمایی، به اساسیترین مؤلفههای شکلدهندۀ «ژانر وحشت» در قرن بیستویکم خواهیم پرداخت. این مؤلفهها ساختهوپرداختۀ فیلمسازان عصر طلایی هالیوود در زمان ورود به قرن بیستویکم هستند. به آنها گذرا اشاره خواهیم کرد.
قطعههای گوشت برادران آدم
تا مدتها مؤلفان سینمای وحشت بر اَبَرانسانها و نیروهای ماورایی بهعنوان عاملین شر در آثارشان پافشاری میکردند. با اوجگیری انقلابهای اجتماعی، با رویارویی انسان در برابر انسان (فارغ از تفاوت نژادی و مرزی) و متنیافتن انسانگرایی محض از نیمۀ دوم دهۀ هفتاد به بعد، تولد انسانهایی که عوامل شیطان بر زمین هستند در این ژانر سینمایی انکارناپذیر شد. محصول این اتفاقات ساخت فیلم های ترسناک (قصابی) هستند.
فیلمهای عامهپسند، تهوعآور و وحشتانگیزی از قطعهقطعهشدن آدم توسط آدم که مسلماً یادآور نام فیلمهای دنبالهداری همچون اره هستند. کشتار با اره برقی در تگزاس را میتوان کمابیش پدر این جریان دانست. در سال 1974، توبی هوپر بر اساس داستانی از کیم هنکل فیلمی را به نمایش در میآورد که روایت قتل عام خانوادهای توسط آدمخوارانی در یک قبرستان است. این جریان پرمخاطب از سینمای ترسناک بر سایر ژانرهای سینمایی از جمله فیلمهای اکشن و جنایی تأثیر بسزایی گذاشت و سبب شد در به تصویرکشیدن خشونت بی پرواتر عمل کنند.
«هالووین» یا سینمای زخم خاطره
ادامۀ جریانات اجتماعیفرهنگی آمریکا در سالهای آخر دهۀ هفتاد و پیدایش انسان-شیطانهای ژانر وحشت، جریان مهم دیگری را در این ژانر سینمایی به وجود آوردند. فیلمهایی که ضدقهرمانانشان تولید ترومایی هستند که جامعه یا خانوادشان مسبب آن هستند. آنها هیولاهای محصول جامعۀ انسانی هستند که برای پوشاندن چهرۀ انسانی خود نقاب میزنند و قتلهایی سریالی تدارک میبینند.
جان کارپنتر – که میتوان گفت شاخصترین چهرۀ ژانر وحشت است – با خلق فیلم هالووین و کارکتر مایکل میرز، اساسیترین قدم در شکلگیری این جریان از فیلم های ترسناک را به سال 1978 بر میدارد. اولین قسمت از هالووین بازگوکنندۀ روایت بیماری روانی است که پانزده سال پس از بهقتلرساندن خواهرش برای ادامۀ جنایتهایش از بیمارستان روانی میگریزد و به زادگاهش باز میگردد. به دنبالۀ راه کارپنتر و فیلم هالووین، آثار مشهوری مانند جمعه سیزدهم و کاراکترش جیسون وورهیز و فیلمهای کابوس در خیابان الم با ضدقهرمان نمادینش فردی کروگر بر گیشۀ سینما حکمرانی کردند.
درخشش کوبریک
فیلم های ترسناک آنقدر منحنی رشد را با سرعت طی میکنند که سبب ورود فیلمسازان مؤلفِ مدرنیستی در آستانۀ دهۀ هشتاد به ژانر وحشت میشوند. از اثر نشانهشناسانه بیگانگان رایدلی اسکات تا نخستین کولاژ ژانری در این جریان سینمایی توسط استنلی کوبریک فقید. به تاریخ سیزدهم ژوئن سال 1980 تلألو (درخشش)، اقتباس شکوهمند کوبریک از پرفروشترین رمان استیفن کینگ، با نقش بستن بر پردۀ نقرهای تمام معادلات فیلمسازی در ژانر ماقبل خودش را زیر سؤال میبرد.
تلألو با رمزگزاریهایی دقیق در متن و تصویر دادگاهی را در برابر تاریخ امریکا تشکیل میدهد تا جنایتهای جامعه امریکایی را بازخواست کند. درحالیکه تِم اصلی فیلم بر تِم سینمای وحشت منطبق است، در کلیت، فیلم از جریان ژانری فاصله میگیرد و به یک تصویر بزرگ آینهوار در امر فیلمسازی مبدل میشود که تصاویر آثار محبوب کوبریک در تاریخ ادبیات و سینما را بازتاب میدهد.
در پروندهای مجزا درمورد کارنامۀ استنلی کوبریک بیشتر به این فیلم و نشانهشناسی آن خواهیم پرداخت. پس از نخستین آثار فیلمسازان مؤلف در ژانر وحشت نگاهی عمیقتر در بحث مفهوم و درونمایه فیلمهای ترسناک بر این سینما حاکم میشود که سبب رستاخیز سینمای هنری-تجاری وحشت امروز است.
دهۀ نود و شروع یک پایان
آخرین دهه از قرن بیستم، عموم آثار سینمایی به مفاهیم و سبکهایی میپردازند که در تولد سینما و سالهای آغازین آن مطرح شدند. چرایی و چگونگی این امر به طور تخصصی توسط تحلیلگران تاریخ سینما و دنیای درام همانند دیوید بوردول توضیح داده است و از آن عبور میکنیم. سینمای وحشت از این جنبش بازشناسی مستثنی نیست و اساس سینمای وحشت دهه نود را خوانش مجدد از آثار کلاسیک تشکیل میدهد.
همانگونه که در سرفصل نخستین به جنبش سینمای اکسپرسیونیسم آلمان و نوسفراتوی مورناو اشاره کردیم، در این بخش به تأثیرپذیری فیلمسازانی همانند تیم برتون و دیوید لینچ در تأثیرگرفتن از این جنبش در دهۀ نود اشاره داشته باشیم (هرچند در کتابهایش توضیح میدهد این دسته از فیلمسازان چگونه خارج از چهارچوبهای سبکی و ژانری میبایست مورد بررسی قرار بگیرند و هیچیک از دو فیلمساز نامبرده اثر مشخصی در سینمای وحشت ندارند).
همانند اقتباس دراکولای برم استوکر مورناو در عصر کلاسیک، در این دوره دراکولای برم استوکر اثر فرانسیس فورد کاپولا اهمیتی اساسی دارد. خوانش عین به عین فورد کاپولا از رمان و فاصله گرفتن از تصویر هیولایی کنت دراکولا و انسانیسازی کارکتر با بازی درخشان گری الدمن تفاوتهای اساسی فیلم اوست. فورد کاپولا که شهرتش را مدیون فیلمهای دراماتیک پدرخوانده است، با ورود روایت رمانتیک کنت دراکولا به اثرش، نگاهی نوین از اثری کلاسیک در ژانر وحشت ارائه میدهد.
مؤخرهای بر وارسی سینما هالووین؛ قرن بیست و یکم از آغاز تا به امروز
تنها نگاهی مخاطبانه به سینما در قرن بیستویکم به ما نشان میدهد که تنها جریانهای زندۀ سینمایی امروز به معنای حقیقی، جریان وحشت و کمدی هستند. این دو جریان به همراه جریان فیلمهای فانتزی و علمیتخیلی و جنبش تازهتأسیس ابرقهرمانان، هر ساله صدر جداول فروش را در اختیار دارند. هرچند شاید مخاطبان سینمای بهاصطلاح جدیتر، منتقدین این رویه باشند، اما فیلمسازان بدنه برنامهای برای ترک این مسیر نشان ندادهاند.
فیلم های ترسناک خصوصاً در سال 2017، پرتعداد و پرمخاطب و پرقدرت به اکران در آمدند. اکثریت فیلم های ترسناک قرن بیستویکم بازسازی فیلمهای گذشته و تماماً تأثیرپذیرفته به طور مستقیم از جریاناتی هستند که پیشازاین مطرح شد. از تأثیر روایت خون آشامها بر فیلم آدم درست را راه بده تا تأثیر ترس مذهبی بر فیلم احضار و سینمای نشانهشناختی وحشت در دیگران ساخته الخاندرو آمنابار ،همه گواه این امر هستند.
خاطرهبازی با بهترین فیلم های ترسناک
در پایان میبایست گفت ترس قالبی بزرگ برای درام سینمایی به وجود آورده که تجربیات و مفاهیم را بهراحتی وارد خودش کرده و خروجی جذابی داده است. امیدواریم در مسیر پیگیری در امر سینما به نگاه مخاطب، مطلب حاضر کمکی به مخاطبان سینمای وحشت خصوصاً در آستانۀ شب هالووین کرده باشد.