البته همه ما میدانیم که با پول نمیتوان شادی خرید. در نظرسنجی مجله «تایم»، هنگامی که از افراد در مورد منبع اصلی شادکامیشان سؤال شد، پول در رتبه چهاردهم بود. اما با وجود این، ما به گونهای رفتار میکنیم که گویی پول تنها منبع شادکامی است.

مارتین سلیگمن، روانشناس مشهور دانشگاه پنسیلوانیا، میگوید بیشتر آمریکاییها به خریدهای گرانقیمت به عنوان «میانبرهایی به سوی بهزیستی» مینگرند، اما در پیشبینی اینکه این میانبرها کجا قرار دارند ضعیف عمل میکنند. شواهدی کافی وجود دارد که نشان میدهد فقر یکی از علل شاد نبودن است. مطالعات روت ونهاون، جامعهشناس دانشگاه اراسموس هلند، نشان داده که افراد فقیر ـ آنهایی که در اروپا کمتر از 10 هزار دلار در سال درآمد دارند ـ به علت ناکامی شدید و استرس فقر به افسردگی دچار میشوند. احتمالاً شما این موضوع را میدانستید، اما شگفتآور این است که به همان میزانی که درآمد شخص در سال بیشتر از 10 هزار دلار میشود میزان شادی بالا نمیرود و رابطه پول و شادی قطع میشود. این مطالعه در آمریکا نیز تکرار شد و همین نتایج بهدست آمد.
در طول دو دهه گذشته، تحقیقات روانشناختی متعدد نشان داده است که رابطه معنیداری بین میزان پولی که یک شخص کسب میکند و احساس او در مورد زندگی وجود ندارد. نظرسنجی «مجله تایم» نشان داده است که به همان میزانی که سطح درآمد تا 50 هزاردلار در سال بالا میرود میزان شادکامی نیز افزایش مییابد (میانگین درآمد سالانه یک خانوار آمریکایی حدود 43 هزار دلار است)، اما درآمد بیشتر از 50 هزار دلار در سال اثر شگرفی بر میزان شادکامی افراد ندارد. ادوارد دینر، روانشناس دانشگاه ایلینویز، وقتی با اعضای Forbes400 (گروه ثروتمندان آمریکایی) مصاحبه کرد، دریافت که اعضای این گروه تنها اندکی شادتر از عموم مردمند. به دلیل حسادت افراد ثروتمند به دارایی یا اعتبار دیگر ثروتمندان، داشتن پول زیاد نمیتواند بهزیستی و شادی را به این افراد اعطا کند. این به نظر درست میرسد، زیرا بیشتر افراد داراییشان را با دیگران مقایسه میکنند. افراد تمایل ندارند از خودشان بپرسند خانه من نیازهای من را برطرف میکند یا نه، اما در مقابل از خودشان میپرسند آیا خانه من بهتر از خانه همسایهام است.
اگر شما دارای یک خانه دو خوابه باشید و تمام افراد پیرامون شما نیز خانه دوخوابه داشته باشند، احتمالاً در این مورد اضطرابی نخواهید داشت و خانه دوخوابه به نظرتان خوب میآید. اما اگر خانه دوخوابه شما در بین خانههای سه یا چهارخوابه قرار گرفته باشد، مضطرب میشوید و آن خانه دوخوابه، کافی و مناسب به نظر نمیرسد و بنابراین، احساس میکنید شاد نیستید و از زندگیتان لذت نمیبرید. چنین اضطرابی نتیجه شکاف وسیع در توزیع درآمد است. در تاریخ آمریکا، اکثر افراد در شهرکها یا محیطهای شهری کوچکی زندگی میکردند و شرایط بیشتر افراد تقریباً یکسان بود. همچنین، بیشتر افراد اطلاع بسیار کمی از افراد ثروتمندتر از خودشان داشتند. اما در چند دهه گذشته، سیاستهای اقتصادی جدید همه اینها را تغییر داده است. رشد سریع درآمد برای 5 درصد خانوارهایی که در طبقه مرفه قرار داشتند گروه عظیمی را پدید آورده است که به طرزی چشمگیر بهتر از طبقه متوسط زندگی میکنند. این اقلیت ثروتمند در خانههای بسیار بزرگی زندگی میکنند و پول زیادی خرج لباسشان میکنند، در حالی که طبقه متوسط باید بیشتر پول خود را خرج اجاره ماهانه خانهشان کنند و این، اضطراب طبقه متوسط را هر روز بیشتر میکند. در کشورهای اسکاندیناوی که درآمد افراد در سطح بالا با هم برابر است، سطح بهزیستی روانی و جسمانی افراد نسبت به کشورهایی چون آمریکا که ثروت به طرزی نابرابر توزیع شده، بالاتر است.
توجه به این نکته بسیار مهم است که پول زیاد تنها باعث افزایش توقعات میشود. فرض کنید شما سالیان متمادی در خانهای دوخوابه زندگی میکنید و آرزوی خانه سه خوابهای را در سر میپرورانید و در نهایت، به آن خانه سه خوابه میرسید. آیا این خانه میتواند موجب شادکامی شما شود؟ نه ضرورتاً، زیرا خانه سه خوابه سطح معیار جدیدتان میشود و از این به بعد، شما آرزوی منزلی چهارخوابه خواهید داشت. این مطلب که پول هرگز ما را ارضا نخواهدکرد، در واقعیت گویای زیر نشان داده میشود. نظرسنجیها نشان میدهند که آمریکاییها باور دارند که هرچه سطح درآمدشان بالاتر باشد نیاز بیشتری به زندگی بهتر دارند. حتی آنها که ثروت بسیار زیادی دارند گفتهاند که هنوز به پول بیشتری نیاز دارند. به نظر میرسد که ما شرطی شدهایم تا بیندیشیم که پول کافی نداریم، حتی اگر واقعاً زندگیمان مرفه باشد. بنابراین اگر ما به این بیندیشیم که زندگیمان بهبود یافته است، شادکامی در پی آن خواهدآمد.
کارل راهام، یک اقتصاددان در مؤسسه بروکینگز واشنگتن، میگوید انتظارات افراد از آینده تأثیر بیشتری بر احساس شادکامیشان دارد تا وضع فعلیشان. راهام معتقد است افرادی که ثروت اندکی دارند اما انتظار روزهای بهتری را در آینده میکشند احتمالاً شادتر از افرادی هستند که ثروت زیادی دارند اما برای پیشرفت در معیارهای زندگیشان به جلو نگاه نمیکنند. دو فرد را در نظر بگیرید. یکی از آنها 50 هزار دلار در سال درآمد دارد و یک افزایش 10 درصدی در هر سال برای خود پیشبینی میکند. دیگری 150 هزار دلار درآمد دارد، اما هیچ افزایش حقوقی را در هر سال انتظار ندارد. شخص دوم از نظر مالی در موقعیت بسیار بهتری قرار دارد، اما احتمالاً فرد اول احساس بهتری به زندگی دارد. اگرچه اکنون درآمد خانوارهای متوسط آمریکایی بالاتر از هر زمان دیگری است، این رشد درآمد تأثیر زیادی بر میزان شادکامی نداشته است.
یادآوری این نکته بسیار مهم است که چیزهایی که واقعاً درزندگی مهمند در فروشگاهها فروخته نمیشوند. عشق، دوستی، خانواده، احترام،جایگاه اجتماعی و داشتن هدف در زندگی از ضروریات شادکامی انسان هستند و نمیتوان با پول آنها را خرید. هر کسی برای زندگی به پول نیاز دارد، اما به دنبال پول زیاد دویدن فرمولی برای ناخرسندی است.