از زمان سقوط رژیم استبدادی و سرکوبگر صدام حسین در عراق تاکنون، پدیده زیارت اربعین امام حسین(ع) در کربلای معلی در بیستم صفر هر سال، در حال گسترش سریع ونهاد سازی است. پیاده روی برای زیارت امام حسین(ع) در زمان حاکمیت حزب بعث در عراق (19682003م. ) ممنوع بود و کسانی که از این دستور سرپیچی می کردند، به صورت میدانی از سوی نیروهای مستقر در طول مسیر کشته می شدند. پس از سقوط نظام صدام، این راه پیمایی عظیم به گونه ای از سر گرفته شد که در طول تاریخ نزدیک به 1400 سال گذشته شباهت ندارد. رشد جمعیت شرکت کننده در این راه پیمایی به صورت جهشی بالا می رود و نهادسازی مردمی برای اداره آن نیز به شکل بی سابقه ای در حال رشد است.
این پدیده اجتماعی بی مانند توجه اندیشمندان و جامعه شناسان را به خود جلب کرده است. در آخرین اربعین حسینی، وزارت راه وترابری عراق اعلام کرد که تعداد شرکت کنندگان در این راه پیمایی به مرز 26میلیون نفر رسید (خبرگزاری فارس) و قطعاً این راه پیمایی به بزرگ ترین تجمع انسانی در کره زمین تبدیل شده است. آنچه جای تعجب دارد این است که چرا خبرگزاری ها و رسانه های جهان این خبر بزرگ را نادیده گرفتند؟ بر پایه تعریف ارزش خبری اگر تعدادی از انسان ها به دلایل سیاسی یا صنفی یا دینی یا غیره در جایی تجمع کنند، این رویداد یک خبر است و رسانه موظف است این خبر را مورد اهتمام قرار دهد و آن را منعکس سازد، اما در این مورد، سکوت رسانه های بین المللی کاملا معنادار است و تلاش می کند در گسترش تفکر حاکم بر این پدیده جدید مشارکت نداشته باشد. این سکوت آگاهانه نشان می دهد مکتبی در حال شکل گیری است که نمی تواند خوشایند قدرت های سلطه گر حاکم بر جهان باشد که عمده رسانه های اطلاع رسانی جهان تحت سلطه آنان است. واقعیت این است که در حال حاضر دو مکتب در خاستگاه خاورمیانه در حال شکل گیری است: مکتب جهادگران تکفیری که مدعی است حق در انحصار اوست و با تهدید و قتل مخالفان و اقدامات حذفی، می کوشد تفکر خود را گسترش دهد و با یک اقدام انحصارگرایانه همه امکانات اقتصادی عمومی باقی مانده از ویرانی را به نفع خود مصادره می کند.
این مکتب در حال حاضر با برنامه ایجاد رعب و وحشت و اشغال مناطق، ایده های خود را بر مردم تحت سلطه خود تحمیل می کند و متخلفان را به اشد مجازات، کیفر می دهد. مکتب دیگری تحت عنوان اربعین حسینی در منطقه در حال شکل گیری است که بر وحدت اجتماعی از طریق عبور از همه تفاوت های قومی و مذهبی ونژادی و شکاف های فرهنگی و طبقاتی و تمدنی مبتنی است و بر پایه تحمل پذیری و اهدای هر آنچه در توان دارد به دیگران، ایثار را به اوج شکوفایی رسانده و در حال نهادینه سازی این تفکر است. مکتب تکفیر چیزی جز واگرایی وخصومت و ناامنی در منطقه پدید نیاورده است؛ در حالی که مکتب اربعین در آخرین رویداد خود اختلافات میان 26میلیون انسان از 50 کشور جهان را به گونه ای از بین برد و نوعی هم گرایی و همانندی در میان آنان ایجاد کرد که بسیاری از جامعه شناسان قادر به توجیه این تحولات ناگهانی نیستند. لازم به تذکر است که امروزه ثابت شده است که مکتب تکفیر مورد حمایت صهیونیسم جهانی قرار دارد.
ویژگی های انحصاری مکتب اربعین حسینی
1- در راه پیمایی اربعین حسینی، صحنه هایی دیده می شود که جزو رفتار معمول عمومی نیست و در طول سال تکرار نمی گردد. در این راه پیمایی، مرد و زن و کودک و سالمند و افرادی از همه مقاطع سنی به چشم می خورند و این پدیده نشان می دهد که جامعه عرب که اصالتاً مردسالار است، در اربعین دچاردگرگونی می شود. دیدن بچه ها در حالی که مواد خوراکی به این یا آن زائر تقدیم می کنند یا او را به ضیافت خانه خود دعوت می کنند، رشد اجتماعی منحصر به فرد و زودرسی را نمایان می سازد و در طول سال این صحنه ها هیچ گاه تکرار نمی گردد.
2- در راه پیمایی اربعین حسینی، افرادی از بیش از 50 کشور جهان با فرهنگ های متفاوت اجتماعی دیده می شوند (شبکه «الفرات») که نه تنها به صورت مسالمت آمیز، که در منتهای محبت در کنار هم قرار می گیرند. در اینجا افتخارات ملی و تمدنی با حضور فرهنگ متعالی حسینی رنگ می بازد و افراد هیچ گاه در پی تشخص نیستند. این رفتار انسانی در زمان گسترش تفکر ملی گرایی در جهان و منطقه تعجب آمیز است و شاید در هیچ جای دیگر تکرار نمی شود. مهربانی حاکم بر این جامعه نتیجه برنامه ریزی هزاران روان شناس و متخصص نیست؛ بلکه نتیجه یک اراده جمعی است که همه به آن اعتقاد دارند.
3- در اربعین حسینی حس ایثار انسانی به اوج شکوفایی می رسد. اداره 26 میلیون انسان، تأمین خوراک و وسایل رفت وآمد و تأمین بهداشت و رسیدگی به گم شدگان و... از توان یک دولت خارج است، ولی ملت ایثارگر عراق این مسئولیت را بر عهده گرفته و تاکنون از پس آن برآمده است. البته خدماتی که در این راه پیمایی ارائه می شود، بسیار متعدد و خارج از شمارش است، ولی به هرحال، هیچ زائری در این مراسم گرسنه یا تشنه و درمانده نمی ماند. مردم عراق در چند سال اخیر فقط به امید اربعین زنده هستند و کار می کنند و پس انداز می کنند تا در اربعین حسینی ایثار کنند؛ آن هم چه ایثاری! انسان می تواند تصور کند کسی به هر دلیل، زائران امام حسین(ع) را اکرام کند و غذا را به آنها عرضه کند یا غذا را در معرض دید زائران قرار دهد، ولی اتفاقی که در صحنه می افتد این نیست؛ بلکه خادمان امام حسین(ع) به زائران التماس می کنند تا دعوت آن ها را قبول کنند. این ایثارگری در تاریخ بی نظیر است. مردم عراق به حضور سید و سالار شهیدان در خاکشان می بالند و می کوشند ایثارگری انجام دهند؛ متناسب با آنچه سید جوانان اهل بهشت در کربلا انجام داد. شاید به ذهن ما یا دیگران خطور می کند که چرا مردم عراق از چنین فرصتی بهترین و بیشترین سود اقتصادی را به دست نمی آورند. اگر مردم عراق این گونه فکر می کردند، قطعاً این حماسه اتفاق نمی افتاد و حداکثر شبیه مراسم حج می شد. البته در این صورت، هتل ها و رستوران های کربلا گنجایش جوابگویی به چنین جمعیتی را نداشت و ناوگان حمل ونقل انتفاعی نمی توانست جای پیاده روی مردم را بگیرد یا احساس آن را به وجود آورد و چنین تجمع معنوی با چنین محاسبات مادی اتفاق نمی افتاد. به همین علت، حماسه اربعین با فرهنگی جدید به دور از محاسبات اقتصادی و مادی شکل می گیرد و با دست غیبی به خوبی اداره می شود.
4- آنچه مسلم است، فرهنگ جامعه عراق فرهنگ قبیله ای است و این فرهنگ مبتنی بر نوعی هم بستگی خونی و دفاع کورکورانه از افراد قبیله چه برحق و چه بر باطل است (علی الوردی، طبیعة المجتمع العراقی، بغداد، 1954م. ). مهم ترین ویژگی جامعه قبیله ای، بحث انتقام است و این پدیده به یک پیش داوری ذهنی مبنی بر اینکه افراد قبیله همه در برابر اعمال افراد خود مسئولیت دارند، متکی است. اگر کسی از قبیله «الف» کسی از قبیله « ب» را بکشد، افراد قبیله «ب» هرکس از افراد قبیله «الف» را در هر جا بیابند، باید بکشند تا انتقام قبیله خود را بگیرند. این گونه تصورات غلط که به جای حماسه در فرهنگ بدوی تعبیه شده است، متأسفانه در جامعه قبیله ای عراق و منطقه عربی به دور از احکام شرع و عقل ادامه دارد، اما در اربعین حسینی این فرهنگ به طور کامل کنار گذاشته می شود. هیچ کس نشنیده است که قبیله ای در این مراسم در طول سال های گذشته، تصفیه حساب های قبیله ای خود را در این مکان انجام داده باشد. مردم عراق نه تنها عرف ها و سنت های ریشه دار را کنار می گذارند که فرهنگ مترقی اربعین را جایگزین آن می سازند.
میزبان در مسیر زائران، حتی اگربا دشمن خود برخورد کند، هیچ بداخلاقی با او انجام نمی دهد؛ بلکه او را اکرام می کند و برخلاف شرایط عادی، به او نیز خدمت می کند. معمولاً عرب ها هیچ گاه در برابر دیگران خود را ذلیل نمی کنند و با فرهنگی مغرورانه زندگی می کنند، ولی در اربعین، همه معیارها حسینی می گردد، همه یافته های علمی جامعه شناسان بر هم می ریزد و شما شاهد جامعه ای کاملاً متفاوت می شوید.
نکته دیگر مهم در این زمینه این است که در جامعه مردسالار عراق، مردها از انجام کار زنانه به شدت خودداری می کنند و به ندرت با زنان در کارهای خانه مشارکت می کنند، ولی زمانی که موسم اربعین فرا می رسد، مردها در هیأت ها (مواکب) از پخت وپز گرفته تا ماساژ پای زائر را انجام می دهند واین مسئله عمق تحول در هنجارهای اجتماعی عراق را منعکس می سازد.
5- یکی از مهم ترین ویژگی های راه پیمایی اربعین این است که به یک تجمع فرامذهبی و فرا اسلامی تبدیل شده است. هر سال تعداد کسانی از اهل سنت و دیگر مذاهب اسلامی که در این راه پیمایی شرکت می کنند، بیشتر و بیشتر می شود و جالب اینجاست که در حالی که اختلافات مذهبی متأسفانه در سطح جهان اسلام در حال گسترش است، در اربعین حسینی ما شاهد فرایند معکوسی در میان اتباع مذاهب مختلف اسلامی هستیم و شرکت افراد و هیآت دیگر ادیان آسمانی نیز پدیده ای قابل توجه است (شبکه «العراقیة»). حضور هیأت های مسیحی و حتی نمایندگان پاپ و هیأت هایی از صابئین و ایزدی ها در این مراسم تعجب انگیزتر است. این واقعیت ها نشان می دهد که فرهنگ سازی اربعین در حال حاضر، در یک پهنه اجتماعی وسیع کارکرد دارد و از بسیاری از حساسیت های مذهبی و دینی عبور کرده و این نشان از ظرفیت های وسیع این فرهنگ جدید دارد.
6- نوع سازمان دهی افرادی که در تأمین نیازهای خوراکی، بهداشتی، جابه جایی، استقرار و استراحت زائران حسینی نقش دارند، از لحاظ مدیریت و تقسیم کار و تأمین احتیاجات در هر منزل در طول مسیر راه پیمایی ها که گاهی تا 600 کیلومتر امتداد می یابد، اهمیت فوق العاده دارد. هر سال ازچند مسیر به سوی کربلا راه پیمایی می شود. مسیر اول از بصره، ناصریه، سماوه و دیوانیه، از طریق نجف به کربلا منتهی می شود که طولانی ترین مسیر به شمار می آید.
مسیر دوم از عماره، کوت و بابل از طریق طویریج به کربلا می رسد و مسیر سوم از کرکوک، صلاح الدین، دیالی و بغداد از طریق مسیب به کربلا می رسد.
شکی نیست که هیچ سازمان دولتی قادر به انجام این مأموریت نیست؛ به ویژه که تعداد میلیونی زائران هر سال در حال افزایش است و راه های عبور آن ها متعدد و دولت ها که با ارقام قطعی برنامه ریزی می کنند، نمی توانند برنامه مدونی در این باره اجرا کنند و قطعاً در برابر شرایط غیرمترقبه این پدیده دچار مشکل می شوند. تأمین 78 میلیون وعده غذایی در هر روز برای 26 میلیون زائر به مدت چند روز یا حتی چند هفته، هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ سازمان دهی کار سختی است که از توان دولت های جاافتاده خارج است؛ چه رسد به دولت عراق که یک دولت ناکارآمد است و فرایند دولت سازی را به اتمام نرسانده یا نگذاشته اند به اتمام برساند و اولویت فعلی آن جنگ علیه گروه های تکفیری داعش است که چند استان عراق را در اشغال دارند. واقعیت نیازهای زائران نشان می دهد که یک زنجیره گسترده از سازمان های مردم نهاد برای این مراسم شکل گرفته که در جهان بی بدیل است.
غرب همواره ادعا می کند که در فرایند سازمان های مردم نهاد و سازمان دهی جامعه مدنی از همه جلوتر است، ولی این ادعا حقیقت ندارد و سازمان های حسینی و حسینیه ها بیش از هزار سال است که در چارچوب جامعه شیعی شکل گرفته و امتداد دارند و خدمات بسیاری به عزاداران ارائه می دهند و اکنون با شکل جدیدی در مراسم اربعین، به اوج شکوفایی خود رسیده اند.
7- معمولاً دولت ها در صورت هرگونه تجمع افراد، تدابیری اتخاذ می کنند تا امنیت آن ها را تأمین کنند و هرگونه مخاصمه، سرقت، مزاحمت های ناموسی و. . . را میان مردم حل و فصل نمایند. جالب است در این تجمع هیچ گونه نیروی انتظامی حضور نمی یابد و هیچ گزارشی از سرقت یا مزاحمت، نه به چشم می خورد و نه گزارش می گردد و همه نیروهای انتظامی اختصاص یافته به این مراسم برای مقابله با گروه های تروریستی است.
چگونه می شود 26 میلیون انسان از 50 کشور جهان در یک جا حضور یابند، بدون اینکه با هم اختلاف پیدا کنند. قطعاً این یک پدیده منحصر به فرد است که جامعه شناسان باید آن را مورد بررسی قرار دهند؛ هرچند که هویداست که این تجمع از قواعد رفتاری اجتماعی در جوامع مختلف تبعیت نمی کند. البته عدم اختلاف این جمعیت انبوه به نوع فرهنگی برمی گردد که در این زمان بر مردم حکومت می کند و آن چیزی جز فرهنگ اربعین حسینی نیست.
8- تروریست های تکفیری از آغاز سقوط نظام استبدادی در عراق و شکل گیری تشکل های زودهنگام به اصطلاح «جهادی»، راه پیمایی اربعین را دشمن خود معرفی کردند. آنان همواره زائران را به کشتار تهدید کرده، حدود ده سال این تهدیدها را به اجرا گذاشته و هزاران زائر را به شهادت رسانده اند (شبکه «العالم »). آنچه در این پدیده اهمیت دارد، این است که مردم عراق هر وقت فهمیدند که جایی بمب گذاری شده و یا تکفیری ها آنجا را تهدید به انهدام کردند، از آن منطقه دور شدند، ولی درباره راه پیمایی اربعین علی رغم اینکه بسیاری از عراقی ها و هم وطنان ما در این بمب گذاری ها به شهادت رسیدند و تهدید داعش جدی بود، آمار شرکت کنندگان در این راه پیمایی افزایش یافت و رکورد 26 میلیون زائر را به ثبت رساند. البته ذکر این مسئله ضروری است که دولت عراق در چند سال اخیر درحفاظت از زائران کوشا بود و دست تکفیری ها را کوتاه کرد که این تلاش قابل تقدیر است، اما پرسش بسیار مهم این است که چرا رفتار مردم در زمانی که تهدید قطعی یا کمتر است، با رفتار همیشگی آن ها متفاوت است. در پاسخ می توان گفت که نسل پرورش یافته مکتب اربعین نترس است و از هرگونه تهدید نمی هراسد و این نکته مهمی است. جالب اینجاست که فرایند تصاعدی شرکت کنندگان از زمان وجود قطعی تهدید آغاز شد و تاکنون ادامه دارد. در سال گذشته، دولت های عراق و ایران در برابر اراده زائران اربعین ایرانی، راهی جز عقب نشینی در پیش نداشتند و برخلاف رویه بین المللی، بحث حاکمیت و لزوم ورود به کشور دیگر با روادید با ثبت مرزی را نادیده گرفته اند که این تدبیر با توجه به شرایط حساس امنیتی در منطقه، نشان از قوت اراده زائران حسینی است.
جمع بندی و نتیجه گیری
آنچه مسلم است، زیارت اربعین یک تجمع انسانی ساده و بی هدف نیست؛ بلکه یک تجمع آگاهانه مبتنی بر یک باور عمیق دینی است که هدفش اعلام وفاداری و بیعت با آرمان اصلاح طلبانه دینی امام حسین(ع) است. این حرکت حق محور، یک پدیده عادی نیست؛ بلکه مشمول اراده الهی و دعای پیغمبر(ص) است (علی اکبر حسینی نیشابوری، سلسله سخنرانی های استاد رفیعی، قم، انتشارات صالحان، 1991م. ). پیامبر اکرم(ص) از پیش فرموده است: « إن لشهادة الحسین حرارةٌ فی قلوب المؤمنین لن تبرد ابداً» (= شهادت امام حسین گرمایی در قلوب مؤمنین دارد که هرگز سرد نخواهد شد. )
این حرکت اجتماعی کارکردهای بسیاری دارد که رفتار و کردار مردم عراق و همه شرکت کنندگان در این راه پیمایی را در معرض تغییر قرار می دهد. انتخاب واژه «مکتب اربعین » به عنوان یک مفهوم جدید از این واقعیت نشأت می گیرد و از لحاظ علمی گزافه گویی به شمار نمی آید. شکی نیست که دامنه تأثیرگذاری اربعین بر رفتارهای اجتماعی وسیع تر از آن است که تقدیم شد و دربرگیرنده ابعاد فکری، سیاسی، اقتصادی، جامعه شناختی و روان شناختی است و قطعاً تغییرات اجتماعی از هر زاویه متفاوت است، اما آنچه تقدیم گردید، پیش درآمدی است برای جلب توجه متخصصان به این پدیده عظیم که شکی نیست در برگیرنده تحقق وعده ها و آرزوهای بزرگان و از شمار معجزات این دوره و زمان است. بسیاری از علما این پدیده را با مقوله ظهور امام زمان (عج ) ارتباط می دهند، اما سؤال این است که چه ارتباطی بین این دو وجود دارد. زمانی که بسیاری از علمای دین درباره شرایط اجتماعی بعد از ظهور صحبت می کردند، همه ما باور آنچه را گفته می شد را با وجود واقعیت های تلخ فعلی اجتماعی جوامع اسلامی، سخت می دانستیم.
علما می گفتند که در جامعه امام زمان (عج) امنیت به طور کامل برقرار می شود و موردی برای نزاع وجود نخواهد داشت. آن ها می گفتند که جامعه امام زمان(عج) جامعه ای است که نیازمند در آن دیده نمی شود و برای انفاق نباید التماس کرد. در این جامعه، همه تفاوت های قومی، نژادی و زبانی از بین می رود و تعلقات فردی جای خود را به تعلقات جمعی می دهد. در مکتب اربعین حسینی همه این موارد به صورت غیر قابل انکار دیده می شود و این واقعیت ما را بر این باور می کند که به تحقق این وعده الهی، از هر زمان دیگر نزدیک تر هستیم. در آخرین اربعین حسینی، 26 میلیون انسان به کربلا رفتند؛ بدون اینکه حتی امید به رسیدن به صحن را داشته باشند. آنان به یک سلام از فاصله دور اکتفا می کنند و از این سفر پرمشقت، مالامال از عشق بر می گردند. این چه شوقی است که آنان را درگیر پیادهروی سخت چند روزه می سازد؟ با همه این مشقت ها، افراد با یک سلام احساس می کنند که به آرامش رسیده اند و نباید برای دیگر زائران ایجاد مزاحمت کنند. این رفتن ها بر پایه عشق است که مایه اصلی عصر ظهور است و قطعاً این حرکت اگر به فرموده انسان عادی بود، به انجام نمی رسید و استمرار نمی یافت.
در چند سال اخیر، بسیاری از زائران امام حسین(ع) با شعار «لبیک یا حسین» به کربلا می روند. قطعاً این لبیک پاسخی به ندای «هل من ناصرٍ ینصرنی» امام(ع) است. راه پیمایان حسینی امروز با شعور بالاتری به امام گذشته و حال خود پاسخ می دهند و می گویند که تاریخ دیگر تکرار نخواهد شد و شیعه با تهدید و ارعاب، از امام خود جدا نمی شود. شیعه اجازه نمی دهد یک بار دیگر امام زمانش شهید شود و زینب(س) اسیر گردد. امروزه پاسخ گویان به امام زمان(عج) بسیارند و این یک علامت مهم ظهور است که آمادگی ها بالاتر و شعور انسانی برای پیروی از امام زمان(عج) شکوفاتر شده است.
نکته دیگر اینکه در روز عاشورا در سال 61 ق. وقتی پس از شهادت سید و سالار شهیدان در کرب وبلا در کنار رود فرات، اسرا به سوی کوفه حرکت داده شدند، ارتش کوفه کاروان را از نزدیکی اجساد مطهر شهدا(ع) عبور داد. راوی می گوید امام سجاد(ع) با دیدن اجساد نزدیک بود جان تهی کند. حضرت زینب (س) با دیدن این صحنه صدا زد: «بازمانده خوبان چه می بینم؟ تو داری با جانت بازی می کنی. » امام سجاد(ع) فرمود: «ناراحتم. این ها حتی ما را مسلمان نمی دانند و اجساد کشته هایمان را مانند کشته هایشان دفن نکردند.»
در پاسخ، حضرت زینب(ع) فرمود: «عهدی است از پدرم امیرمؤمنان از رسول خدا که این بقعه در آینده مزار و قبله بسیاری از مؤمنان خواهد بود. » اینک این روایت صادق از پیامبر خدا(ص) مصداق یافته و قطعاً در هیچ مقطعی مانند امروز واقعیت عینی نداشته است. کربلا قبله عشاق گشته، میلیون ها انسان مؤمن به زیارت آن روانه می شوند و میلیون ها نفر در حسرت زیارت آن می سوزند. این، تحقق وعده الهی و کمترین پاداشی است که خداوند متعال به سید شهدا داده است که: (و سَیعلَمُ الّذینَ ظلَموا أی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ)