به گزارش ایسنا، «ایندیپندنت» نوشت: فیلمهای «بلید رانر» و «یادآوری مطلق» از آثار معروف سینمای اکشن محسوب میشوند، اما کمتر کسی اطلاع دارد که این آثار برگرفته از رمانهای «فیلیپ کی. دیک» ـ رماننویس مطرح آمریکایی ـ هستند.
«کی. دیک» نویسندهای است که بیشتر با اقتباس آثارش در سینما و تلویزیون به شهرت رسیده تا فروش رمانها و مجموعه داستانهایش. اکثرا کارهای او در ژانر علمی ـ تخیلی نوشته شدهاند.
«بلید رانر» فیلم سال 1982 «ریدلی اسکات» که «هریسون فورد» در آن ایفای نقش کرد، با الهام از رمان «آیا آدم مصنوعیها خواب گوسفند برقی میبینند؟» این نویسنده ساخته شد. قسمت دوم این فیلم سینمایی با عنوان «بلید رانر 2049» چند هفته پیش با کارگردانی «دیوید ویلنوو» و درخشش «رایان گاسلینگ» و «هریسون فورد» به روی پرده رفت.
شبکه چهار تلویزیون انگلستان در حال حاضر سریالی 10 قسمتی را برگرفته از کتابهای این نویسنده و با عنوان «خوابهای برقی فیلیپ کی. دیک» پخش میکند. نویسندگان مطرح آمریکایی و انگلیسی 10 فیلمنامه را براساس داستانهای «دیک» ساخته و پرداخته کردهاند تا این مجموعه تلویزیونی به روی آنتن برود.
سال 2015 «آمازون» اقتباسی نه چندان موفق از رمان «مردی در قلعه بالا» به روی آنتن برد. این کتاب در سال 1962 به چاپ رسید و جایزه ادبیات علمی - تخیلی «هیوگو» را برای «کی. دیک» به ارمغان آورد.
از دیگر اقتباسهای ساختهشده براساس داستانهای این نویسنده آمریکایی میتوان به فیلم سال 2006 «ریچارد لینکلیتر» اشاره کرد. «اسکنر تاریکی» اثری علمی ـ تخیلی با محوریت مفهموم هویت است که درباره تغییر چهره و رنگ پوست با استعمال مواد مخدر نوشته شده است. «گزارش اقلیت» فیلم سال 2006 «استیون اسپیلبرگ» هم از دیگر آثار اقتباسی از نوشتههای «کی. دیک» است.
لیست اقتباسهای انجامشده از کتابهای «کی. دیک» در این گزارش کوتاه نمیگنجد، اما دو نسخه سینمایی «یادآوری مطلق» که براساس داستان «عمدهفروشی خاطرات درخواستی» (1966) ساخته شدند، از مشهورترین این آثار هستند. «آرتولد شوایتزنگر» در نسخه سال 1990 این فیلم ایفای نقش کرد و در نسخه سال 2012 آن، «کالین فرل»، «کیت بکینسیل» و «برایان کرنستون» بازی کردند.
در ظاهر نمیشود به صورت دقیق گفت چرا تهیهکنندههای تلویزیونی و سینمایی سراغ کتابهای «دیک» میروند، اما یکی از دلایل اصلی آن، پرکار بودن این نویسنده است. او اولین داستان کوتاهش را در سال 1951 منتشر کرد و تا زمان مرگش در دوم مارس 1982 ـ درست چند ماه پیش از اکران فیلم «بلید رانر» ـ دست از کار کردن نکشید. او در طول عمرش 45 رمان و بیش از 120 داستان کوتاه نوشت و هنوز تعداد زیادی آثار اقتباسنشده از او موجود است.
بسیاری از منتقدان این سیل خلاقیت را زاییده تخیل ذاتی «دیک» و آزمون و خطا در ژانرهای مختلف نثر میدانند.
«جاناتان لتم» نویسنده که بیش از هر کس دیگر سعی کرده «دیک» را در یک دسته بگنجاند و ویراستاری رمانهای موجود از این نویسنده در کتابهای آمریکا را بر عهده داشته، میگوید: «دیک» تا ابد، بیگانه و مخالف باقی میماند و این به خاطر تعهد احساسی او به زندگی درونی شخصیتهایش است. در واقع او آنچنان به شخصیتهایش نزدیک بود که کاملا از کنترل خارج میشد.
کارهای «دیک» هم مثل نویسندههای همعصرش همچون «رابرت هانیلین»، مصرفگرایی و نهادهای رسمی را مورد انتقاد قرار میدهد و پیشرفتهای تکنولوژیکی را منعکس و پیشبینی میکند.
البته بنا به گفته «هاینلن»، الهام قوی و قدرت تخیل بالای «کی. دیک» او را در این زمینه از دیگر نویسندههای پیشگو متمایز میکند. در کارهای او، شخصیتها در مواجهه با جهان در حال تغییرشان، به زانو میافتند و به شدت احساس ضعف و ناتوانی میکنند.
منتقدان در کارهای سال 1974 به بعد «کی. دیک»، نوعی تغییرات روحی را شاهد بودند و این زمانی بود که او تحت تأثیر تصورات مذهبی قرار گرفته بود. گرچه رمانهای او پس از این تحول روحی، بیشتر تحت تأثیر مسیحیت و جوامع مذهبی نوشته میشد، دغدغههایی چون هویت، شناخت و جنگ بین تنهایی و ارتباط، همچنان در آنها دنبال میشد.
«فیلیپ کی. دیک» پیش از اینکه در حوزه علمی - تخیلی موفق شود، سعی کرد به ادبیات جریان اصلی بپیوندد و مبارزه او نمایانگر تلاش ژانر داستانی برای دریافت اعتبار از جریان اصلی ادبیات است. او همچنان مبارزه در همان حوزه را پی گرفت، در جهان خودساختهاش این راه را ادامه داد و همین دیدگاههای متفاوت او منشا این متون غنی برای اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی شده است.
با این حال، این اقتباسها هرگز نتوانستهاند روح بینظیر هیچیک از کارهای «کی. دیک» را به نمایش بگذارند.