شناسه : ۶۲۲۶۲۰ - جمعه ۳ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۰۳:۴۴
لوازم سفر مورد نیاز آقایان و عاشقان سفر در ایام عید
سفر و گردش، اخت گرفتن با طبیعت لذتی خاص است که آن را با هیچ چیز عوض نمی کنیم. لوازم سفر با کیفیت و مهم تر از همه ماندگار از واجبات چنین ماجراجویی هایی است. در ایام عید، بسیاری تعطیلات خود را در دل طبیعت یا پیک نیک های سیزدهبهدر می گذرانند.
سفر و گردش، اخت گرفتن با طبیعت لذتی خاص است که آن را با هیچ چیز عوض نمی کنیم. لوازم سفر با کیفیت و مهم تر از همه ماندگار از واجبات چنین ماجراجویی هایی است. در ایام عید، بسیاری تعطیلات خود را در دل طبیعت یا پیک نیک های سیزدهبهدر می گذرانند.
کیسه خواب سفر
عاشقان سفر راجع به طبیعت گردی جدی هستند. در گردش های کوتاه و روزمره، آن ها از صبح زود حرکت می کنند و قبل از غروب به خانه بر می گردند. اما اگر چنین کسانی را بشناسید، آن ها عاشق گذراندن شب در دل طبیعت هستند. آسمان پر ستاره کویر، نسیم دل نواز جنگل و هیجان صخره نوردی، همگی نیازمند لوازم سفر از جمله یک کیسه خواب مخصوص هر شرایط می باشند.
زیر انداز سفر
چه در پیک نیک ها و چه در سفر های طولانی تر، همراه داشتن یک زیر انداز لازم است. می توانید از آن به عنوان نشیمنگاه استفاده کنید و یا در شب های سرد آن را زیر کیسه خواب تان بیاندازید تا از سرمای بی رحم زمین زیر پایتان در امان باشید.
آتش زنه از مهم ترین لوازم سفر
آتش همواره عنصر مهمی در ماجراجویی های نوع بشر داشته. در هر نوع پیک نیک یا سفر های طولانی، برای گرم شدن یا پخت غذا به آتش زنه ها نیاز داریم. البته در این راه عجول نباشید و تنها از چوب های خشک استفاده کنید.
ظروف پیک نیک
حالا که آتش به پا کردید و جوجه ها در حال پختن است، نوبت به ظروف پیک نیک می رسد. بار ها شده به سفری رفتم که یا لیوانم را فراموش کردم و یا قاشق نبردم. ظروف یک بار مصرف، دوست طبیعت نیستند. بهتر است جدای تهیه یک لیست سفر و تیک زدن لوازم سفر مورد نیاز، ظروفی ماندگار و کاربردی تهیه کنید.
چراغ پیشانی یا سربند
اولین بار که به سفری طولانی رفتم. به خودم گفتم اگر شب شد، با چراغ قوه گوشی می توانم همه جا را ببینم. طولی نکشید که فهمیدم پاوربانک با خودم نبردم و یکی باید جواب گوشی بیچاره را بدهد. در کنار چراغ قوه های معمولی، چراغ های سربند بهترین پوشش نور در شب را برای ماجراجویان تامین می کنند.
اوقات فراغت در سفری بدون وای فای و 4جی
به سفری چند روزه رفته بودیم. شعار همسفران این بود که اینترنت همراه نداشته باشیم. تصورش هم برایم سخت بود که در طبیعت گردی اوقات فراغت داشته باشم. پس از گشت و گذار های مختلف و دیدن آن آبشار و فلان صخره چند ساعتی اضافی می آوردیم که به کندی سپری میشد. پس از روز اول و دوم، آنتن دهی ضعیف، عادت به زندگی شهرنشینی و بهتر بگم اعتیاد به اینترنت حوصله مان را سر برده بود. همان موقع یکی از همسفران باتجربه تر، کتابی کوچک از کوله اش در آورد و شروع به خواندن کرد. از آن به بعد، فانتزی ام این بود که در سفر آینده ام به دل طبیعت، به درختی تکیه بدهم و با رمانی هیجان انگیز اوقات فراغتم را پر کنم.