ماهان شبکه ایرانیان

دروغ اعتماد عمومی را از بین می‌برد

اعتماد‌عمومی جامعه نقش بسیار مهمی در رفتار جامعه در هنگام بروز حوادث طبیعی و غیرطبیعی دارد. هرچند مردم جامعه ایران در عرصه‌های مختلف نشان داد‌ه‌اند که پشت به پشت یکدیگر سنگ را هم از جا می‌کنند، اما بررسی‌ها حاکی از کاهش میزان اعتماد عمومی در دو گونه اعتماد مردم به مردم و مردم به نهاد‌های عمومی دارد.

دروغ اعتماد عمومی را از بین می‌برد

اعتماد‌عمومی جامعه نقش بسیار مهمی در رفتار جامعه در هنگام بروز حوادث طبیعی و غیرطبیعی دارد. هرچند مردم جامعه ایران در عرصه‌های مختلف نشان داد‌ه‌اند که پشت به پشت یکدیگر سنگ را هم از جا می‌کنند، اما بررسی‌ها حاکی از کاهش میزان اعتماد عمومی در دو گونه اعتماد مردم به مردم و مردم به نهاد‌های عمومی دارد.

به گزارش ، آرمان نوشت: محمد‌ زاهدی‌اصل، مددکار اجتماعی می‌گوید: «میزان اعتماد عمومی در جامعه به متغیرهای زیادی بستگی دارد، اما قانون کلی آن است که دروغ اعتماد عمومی را در جامعه از بین می‌برد. افراد جامعه اگر احساس کنند، دروغ، ریا و فریبکاری در جامعه رواج یافته و به مرور اعتماد خود را به یکدیگر از دست می‌دهند. وجود این موضوعات در دولت نیز زمینه‌ساز کاهش میزان اعتماد عمومی جامعه به دولت می‌شود. نحوه رفتار و میزان اشتیاق مردم در هنگام بروز زلزله کرمانشاه بر همگان این واقعیت را نشان داد که میزان اعتماد مردم به مردم بالاست، اما تمایل مردم به کمک‌های فردی و نه سازمانی به زلزله‌زدگان صاحب‌نظران را درباره میزان اعتماد مردم به سازمان‌های عمومی دچار شک کرد. در نهایت باید گفت مردم ایران مردمی همیشه در صحنه هستند.»

وضعیت میزان اعتماد عمومی در بین افراد جامعه چگونه ارزیابی می‌کنید؟

باید به نحوه برخورد مردم با مشکلات کلان جامعه در زمان بروز بحران‌ها نگاه کنیم. میزان عرق ملی و نوع دوستی مردم نیز از نکات مهم دیگر است. بررسی‌های کارشناسانه نشان از آسیب‌دیدگی اعتماد عمومی در جامعه دارد. اگر اعتماد را متغیری در رابطه با سرمایه‌ اجتماعی تلقی کنیم، سرمایه اجتماعی کم شده است. پژوهش‌ها در این زمینه در سطح ملی انجام نشده و سنجش انجام نگرفته است، اما قرائن و شواهد نشان از کاهش سرمایه اجتماعی در جامعه دارد و یکی از علل اصلی آن عملکرد مسئولان است. سنجش سالانه میزان سرمایه‌اجتماعی در برنامه چهارم توسعه در سال 84 مصوب شد. در واقع میزان تغییرات سرمایه‌اجتماعی در جامعه و علل تغییرات در میزان آن را باید پیدا کنیم تا میزان مشکلات شناسایی و علل آنها مشخص شود. یکی از مهم‌ترین متغیرهای سرمایه‌اجتماعی اعتماد در سطوح و انواع مختلف اعتماد مردم نسبت به یکدیگر و اعتماد مردم نسبت به دولت است. متاسفانه اعتمادسازی کافی صورت نگرفت. دولت هشتم لایحه برنامه چهارم توسعه را به مجلس ارائه داد، اما مجال اجرای آن را نیافت.

برنامه چهارم توسعه چهار ماه در دولت هشتم بود و از ماه پنجم در اختیار دولت نهم قرار گرفت. رئیس دولت نهم با جسارت اعلام کرد این برنامه را قبول ندارد و در اجرای برنامه هم همت لازم را نشان نداد. بر همین اساس اغلب کارشناسان معتقدند 60درصد برنامه چهارم توسعه از جمله بحث سرمایه اجتماعی اصلا اجرا نشده است. اعتماد وضعیت مناسبی در جامعه ندارد، قبل از زلزله کرمانشاه حس خوبی نسبت به اعتماد عمومی در جامعه وجود نداشت. طبیعتا هنگام بروز انواع تخلفات، دزدی‌ها و دروغ‌ها در جامعه هر دروغ مبنای بی اعتمادی می‌شود. اینکه افراد به وعده‌های خود جامه عمل نمی‌پوشانند موجب بی اعتمادی در جامه می‌شود. اگر در سطح کلان و دولت امروز وعده یک کار بدهد، اما فردا زیر قول خود بزند و توجیه کند که نتوانسته انجام بدهد، مبنای بی‌اعتمادی مردم به دولت خواهد شد. شایعات و بحث‌های مطرح شده در جامعه نیز که بخشی از آنها واقعیت روز جامعه است مردم را به نوعی ناامید و سرمایه اجتماعی بین دولت- مردم و مردم- مردم را کم می‌کند. بی اعتمادی مردم به نهاد‌های عمومی فضای‌زندگی افراد جامعه را ناامن و زندگی را توام با بی‌امنیتی می‌کند. بنابراین مردم همواره دل‌مشغولی و دغدغه داشته و احساس خطر می‌کنند. کلاهبرداری‌ها، سرقت‌های عجیب و غریب مالی و اختلاس‌ها نیز به میزان زیادی پیگیری نشده و برای مردم روشن نمی‌شوند. این بی‌اعتمادی بستری برای بسیاری از نارضایتی‌ها و عدم احساس امنیت می‌شود.

احساسات، عرق ملی، انسان‌دوستی و احساس مسئولیت ملت در هنگام بروز حادثه و هنگامی که بخشی از هموطنان دچار مشکلات می‌شوند، گل می‌کند و در یک آن فضای جامعه فضایی دلگرم‌کننده و همراه با امیدواری می‌شود. بنابراین اگر قبلا مردم به یکدیگر بی‌تفاوت بودند نمود این رفتارها نقطه امیدی برای ملت می‌شود. مردم بسیار شایسته و بزرگوار هستند. بنابراین اگر به خوبی با آنها برخورد کنید و در رفتار با آنها صداقت داشته باشید میزان اعتماد‌عمومی را در جامعه افزایش می‌دهید، چنان که در هفته‌های اخیر دیدیم در صحنه حضور پیدا ‌کرده‌اند، تلاش و ایثار از خود نشان داده و انفاق و کمک می‌کنند. برای مثال ستاد کمک دانشکده علوم‌اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در روز اول توسط دانشجویان ایجاد شد. در حال حاضر برخی از دانشجویان در این ستاد مستقر هستند و 300‌میلیون در حساب دانشجوی مورد وثوق خود ریخته‌‌اند تا برای کمک به زلزله‌زدگان اقدام کند. بنابراین ظرفیت نوع‌دوستی، اتحاد، همگرایی و همکاری در میان افراد جامعه وجود دارد و باید این ظرفیت‌ها را حفظ کنیم.

در زلزله اخیر برخی ترجیح دادند که کمک‌های خود را به اشخاص حقیقی بسپارند یا خود به مناطق زلزله‌زده برای کمک مراجعه کنند. این واقعیت چه توجیه منطقی دارد؟

این موضوع نشان از اعتماد مردم به یکدیگر دارد و مصداق این اعتماد همکاری با علی دایی، صادق زیباکلام و... در کمک به زلزله‌زدگان است، اما افراد نه چندان مشهور نیز در زلزله اخیر مسئول کمک ‌رسانی به زلزله زدگان شدند. برای مثال یک دانشجو مورد وثوق در میان همکلاسی‌هایش اقدام به کمک به زلزله‌زدگان کرده و در فضای دانشجویی 250‌میلیون تومان پول جمع می‌کند. بنابراین مردم نسبت به یکدیگر اعتماد دارند و می‌توانند به یکدیگر اعتماد بیشتری نسبت به نهاد‌های عمومی داشته باشند. این حوادث نشان از سطح اعتماد بالای مردم در زمان بروز حوادث دارد. در هنگام بروز حوادث و رویدادها مردم همیشه در صحنه هستند. اما مورد استثنا اعتماد کمتر مردم به نهاد‌های عمومی در این زمینه است. در حال حاضر بیشتر کمک‌های‌مردم به نهادهای مردمی و سازمان‌های مردم نهاد است و گروه‌های مرجع جامعه افراد مورد وثوق هنری، ورزشی و... هستند. در واقع به این افراد بیشتر اعتماد و گرایش به منظور کمک به زلزله زدگان وجود دارد. البته بحث شایعات نیز در بروز تغییر در رفتار‌عمومی جامعه تاثیرگذار است. وقتی تمام اتهامات در شایعات متوجه نهاد‌های عمومی است طبیعتا این اتفاق می‌افتد و مردم گرایش کمتری به اعتماد به نهاد‌های عمومی پیدا می‌کنند. اعتماد عمومی از نوع اعتماد مردم به مردم بیشتر می‌شود. در حادثه اخیر اعتماد بین نهاد‌های عمومی و مردم متاسفانه نمره قبولی نگرفت.

اما در دولت‌های نهم و دهم نیز زلزله آذربایجان را داشتیم. آیا میزان اعتماد به دولت‌های نهم و دهم بیشتر بود که کمتر شاهد کمک‌های مردم به سازمان‌های مردمی بودیم؟

میزان وسعت، شدت و تخریب زلزله ورزقان را اصلا نباید با زلزله اخیر مقایسه کرد. همچنین میزان مشارکت‌اجتماعی مردم نیز با این زلزله مقایسه‌پذیر نیست. ورزقان زلزله‌ای با شدت، قدرت و تخریب محدود بود. در آن زلزله نیز مردم به صحنه آمده و کمک کردند. در دوره اول ریاست‌جمهوری، احمدی‌نژاد شعارهای مردم‌فریبی دارد که بر اساس آنها عده‌ای فریب خوردند. مهرورزی و عدالت گستری از موارد شعارهای چهارگانه احمدی‌نژاد بود. اما در دوره دوم تمام افراد جامعه متوجه فریب‌دهندگی این شعارها شدند. بخش قابل‌توجهی از مردم، ساده‌دل و خوش نیت هستند، مشکل را می‌پذیرند و برخی از حرف‌ها و شعارهای مردم فریب را واقعیت می‌شمارند. اما در دوره دوم میزان بی‌اعتمادی مردم به دولت به اوج خود رسید. بنابراین مقایسه درستی نیست که بگوییم مردم به احمدی‌نژاد اعتماد بیشتری داشتند، اما به دولت‌روحانی اعتماد کمتری دارند. باید شرایط امروز را سنجید. مردم مناطق کرمانشاه و کردستان از نظر قومیتی عرق بالایی به قومیت خودشان دارند که بسیار شاخصه مثبت و عاملی برای تحریک، بسیج و جلب کمک‌های‌مردمی است. در نهایت باید گفت این اتفاقات پیام‌هایی به ما می‌دهد که باید از آنها درس گرفته و به این درس‌ها توجه داشته باشیم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان